eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
+صوت+ تصویری/ جانسوز بنفس غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بشکند دستان تو بر مادرم دیگر مزن کن حیا نامرد مادر را بر دختر مزن دست زهرا عادت از بهر کرامت کرده بود با غلاف تیغ او را در بر همسر مزن سوی زهرا لشگری با تازیانه آمددند گفت حیدر با عدو بر دخت پیغمبر مزن محسن شش ماهه را کشتند مابین دری بی حیا دیگر تو زهرا را میان در مزن نام این بانو دوای درد های عالم است خواهشی دارم دگر بر روی این مادر مزن قامت مردانه ای دارد گل سرو علی ای مغیره تازیان بر بانوی مضطر مزن گفت مجنون لیلی من دیگر از غم ها منال گر نداری الفتی دم از گل حیدر مزن اسرار ال محمد و باید همه بچه ها تو خونشون داشته باشید چرا کتابی که سلیم ابن قیس نوشته لحظه به لحظه مرگ رو نوشته برید حتما تهیه کنید اگرم ندارید بدونید ها مثل رساله ای که باید تو خونت باشه واجب شرعیه اسرار مرد میخواد دو صفحشو بخونه اصلا چند صفحه بخونی ببندی گریه کنی یدونش اینه نامه نوشت به معاویه آخ مطمعن شدم پشت دره بازم میخوای اجازه بدی بگم اول دلم سوخت داشت دلم به رحم میومد بخونید اینا رو نامش به معاویه ثبت شده است یاد بغض افتادم همه ی زورم رو جمع کردم جون مرگ بشم اگه برا تو بخونم دارم برا اقام میخونم همه ی زورم رو جمع کردم چنان به کوبیدم صدای............. آخ مادر خانم بین در و دیوار داد زد..... ابا... .ابا....ابا.. اه گریه کن....اگه گریه نکنی دغ مرگ میشی بچه شیعه اره یعنی این شما ها دارید میشنوید الهی بمیرم برای اونایی که دیده اند امام حسن موهاش سفید شد زهرااااااا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
📖 🔊 مناجات با امام زمان و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ⚫️ ویژه ایام فاطمیه ****** پیش طبیب آمده ام درد می کشم *هرجای عالم هرکی دردی داره میره پیش طبیب آروم میشه،اگه قرار تو بساط تو بیام و درد بکشم مردم چی می گن،یه جورایی مارو باتو میشناسن هوامو داشته باش"تو این شهر شلوغ دیدی یه وقت،دست بچه از بابا جدا میشه یه، یه ربعی که میگرده بچه ش رو میبینه داره میلرزه" میگه دیگه ولم نکنی" امشب به آقات همینو بگو،تو این شلوغی ها ولم نکن،اگه سایه ت از رو سرم بره هرز می شم* پیش طبیب آمده ام درد می کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا *مجاور حرم سیدالشهداست خونش، مثل حالا نبود پول جمع کردن مسئولین حرم بزرگ بشه،تو این جماعت یکیشون صاحب خونه ها امام حسینی تر گفتن اینو آخر میریم،این مال خودمونه"(خونه ها رو خریدن)آخر سر اومدن خونه آخر در خونه ی حاجی،سلام ... حال و احوال، خوش اومدید،بردشون تو خونه، گفت اومدیم برا حرم خونت رو بخریم(یه نگاه به این کرد)خونه منو؟!! آره" گفت نمی فروشم" یکی دوباره اصرار دیدن نه محکم میگه نمیفروشم"رفتن به محض اینکه رفتن از فرداش کارگر و بنا،خبر رسید به گوش اینا،گفتن عجب بی معرفت ،تا دیدن خونش رو میخوایم شروع کرد نوسازی،بعد یه هفته نو نوار شد خونه،کارگرا رفتن کلید رو برداشت اومد حرم گفت حالا خونمو میدم"ما چیز خراب به حسین ندادیم" امشب بگو آقا یه دل دربه داغون دارم یکم خرابه،آوردم تو روضه روبه راهش کنم به کارت بیاد" اگه خواستی مال تو اصلا از اولم مال من نبود،تا میگن حسین،دلم میلرزه* غیر از غلامی تو به دردی نمی خورم بیرون نکن به فاطمه بی کار میشوم *رسم ما اینه سرشب اگه کسی مریض داشته باشه تو خونه،سرشب میرن شب نشینی و عیادت" امشب میاید بریم یه عیادت؟سادات جلو برید،محرمید"این خونه خیری از مریض دیدن،از اونایی که میان عیادت میکنن ندیده" یه چندتا زنا اومدن تادیدن بچه ها نیستن این به اون میگفت این دیگه نمی مونه* پاشید بریم عیادت،مریض دیدن ثوابه زهرا داره میمیره،زینب حالش خرابه یافاطمه ... یازهرا ... دست تو مرهم زخم همه ی شهپرها از کرامات تو گویند سر منبرها بانوی آسیه و ساره و مریم زهرا که کنیزان تو هستند همه دخترها بی بی ... نه فقط ام ابیها به شما باید گفت مادر خلق خدا مادر پیغمبر ها *غلط کرد زدد خانم،زن تنها گیر آوردی؟خیر نبینی،چه داغی به دل بچه هاش گذاشتی،حالا این خبط رو کردی،ولی جلو پسر مادر نمیزنن،بیست سالش نشد، موهاش سپید شد،بعد کوچه دیگه لبخند رو لبهاش ندیدن،کار به جایی رسید یکی اومد گفت آقا،شما چقدر زود پیر شدید ؟!!آقا پنهان کرد فرمود ما هاشمیان ارثیه" گفت آقا من جد شما رو دیدم باباتون علی رم دیدم،شما نسبت به این دو زودتر موهاتون"(آقا بغض کرد)عرض کرد آقا حرف بدی زدم؟فرمود اگه اونی که ما دیدیم تو میدیدی میمردی* در کوچه ای که راه عبور دو کس نبود دیدم که غیر دشمن حق در شماره نیست *یکی دو تا جمله و التماس دعا ببینم کجا میره روضه* همچو ارباب سرم را به کف پات نهم *اومد نگاه کرد دید هرکی هرجا رو آسیب خوردنش رو دیده، زینب صورت رو سینه،امام حسن صورت رو صورت یه نگاه کرد اومد پایین پا،این پارچه رو کنار زد،این صورتو چسباند کف پا،میزد رو پا میگفت وا اماه"وا اماه" هی نگاه میکرد، ببینه چشماش باز میشه یا نه،باز نشد، دوباره صدا زد،آخر بغضش ترکید" فریاد زد مادر جان تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه،تو جوابشو ندی" کاش اینجا تموم میشد این ماجرا،سیدا گوشتونو بگیرید نشنوید* آخ هلال میگه دم گودال،دیدم داره بیرون میاد،دست و پاش میلرزه،گفتم تو که کارت رو کردی،چرا دست و پات میلرزه؟؟ هلال داشتم می بریدم،صدایی رو شنیدم،فریاد میزد بُنیّ ...بُنیّ ... حسیــــــــــن .... 🎤 حاج آرمین غلامی (مجنون) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
دوم۱۴۰۳ آرمین غلامی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ... 🔸مادر شمع وجود یه خونه ست، مادر عشق و گرمای کانون خانواده ست خوش به حال اهل خونه ایی که مادر دارند مثل پروانه دورش میگردن.. 😭 میگن مثل مادر تو دنیا دیگه پیدا نمیشه آی مردم هیچ خونه ایی بدون مادر نمونه ان شاءالله صفای هر خونه ایی با مادره.. فیض ببرند مادرانی که گریه کن حضرت زهرا سلام الله علیها بودن و زیر خاک رفتن..😭 فرزندان داغدیده، روی حرفم با شماست یادگاری های مادر رو نگاه می کنین و گریه میکنین..😭 البته که وجود همه شما هم یادگاری مادره. اما یکی از قشنگترین یادگاری های مادر چادر نماز مادره...😭 که همیشه بوی مادر داره بوب مناجات مادر داره بوی مهربونی مادر داره..😭 هر کی داغ مادر دیده ببخشه هر کی سایه مادر بالاسر نداره ببخشه آخه بعد از خدا بهترین سایه، سایه پدر مادرم بود. چه در شادی، چه در غم یاورم بود تمام هستی من مادرم بود من از او زودتر می رفتم ای کاش که دائم سایه اش روی سرم بود مادر.. خاک پای مادر بهشته لبخند مادر بهشته صدای مادر نگاه مادر وجود مادر بهشته ▪️مادر دارا...اونایی این فرشته ی اسمونی رو تو خونتون دارین، امشب پیشونی شو ببوس بگو تو برام دعا کن مادر، خدا دعای تو رو میخره مادرم...😭 کار مادر دعا کردنه، کار مادر سوختنه، یا زهرا، دیدی مادر دعا میکنه، میگه منو زودتر از بچه هام ببر.. نمیتونم غم و غصه شونو ببینم. ▪️این روزا خونه ی علی تو مدینه چه خبره،، روضه بخونم براتون.. یه فرزند طاقت نداره مادر رو آشفته و مریض ببینه.. بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد.. میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد یه نگاه به صورت زینب کرد، گفت: عزیزم دیگر حسین را نتوانم بغل کنم او هم به ناتوانی من گریه میکند افتادند روی سینه مادر.. 😭 حسن می گفت چشماتو باز کن مادر حسین گفت با من حرف بزن قربونت برم مادر.. 😭 اما، امان از دل مولا، گفت: ای مسیحای علی اعجاز کن جان زینب چشم خود را باز کن ماندنت چون شمع آبم میکند رفتنت خانه خرابم میکند.. 😭 یا زهرا حضرت زهرا(س) #/کرمانشاه شنبه۸ آذرماه_ حسینی_ مداح،،
📖 🔊 مدح و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🔘 ویژه ایام 🔻 ** مادرم بودمیان درو دیوار ای وای خورده ای وای چنین بر سره مسمار ای وای غلط کرد زده .... زنِ تنها گیر آوردی ای نامرد ... حالا زدی جلو پسر مادرُ نمی زنن ... بیست سالش نشد موهاش سفید شد ... دیگه قدش راست نشد ... همه عالم می دونند دختر باباییِ یعنی پسر مادریِ عمداً مقابلِ پسرِ ارشدت زدن ... من یه دونه دیگش را بگم ببینم روضه کجا میره ،یه خانم الان پا برهنه تو کربلا به سینه می کوبه ... چی میگه ؟ غریبِ مادر ... همچو ارباب سرم را به کفِ پات نهم اومد تو حجره دید هر کی صورت یه جا گذشته ، امام حسن صورت رو صورت ، حضرت زینب صورت رو سینه ، یه نگاه این ور اون ور کرد دوید اومد پایین پا ... این پارچه را زد کنار صورتش را گذاشت کفِ پایِ مادر ... هی صدا میزد یا اماه اماه .... دید صدا نمی آد ... هی نگاه می کرد ببینه چشماش باز میشه یا نه ... صدا نیومد بغضش ترکید ، مادر تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه جوابشُ ندی روضۀ من اینجاست ، من میگم کاش این ماجرا همینجا تموم میشد ، اینجا مادر جواب نداد کربلا هلال میگه دیدم صداش میاد سپرشُ آب کرد اومد دم گودال داره بیرون میاد هلال کجا میری آب میبرم براش ... یه لبخندی زد ، دیر اومدی الان سیرابش کردم ... گفتم تو که کارتُ کردی چرا دست و پات میلرزه ... هلال داشتم میبرید صدایی شنیدم بنیَ ...بنیَ ... قتلوک ... ضبحوک ... حسین ... کربلا دریایی از خون آمده شمر از گودال بیرون آمده میخوام یه جوری امشب کار همه را انجام بدی با این ذکرت ، گرفتارا ، حاجت دارا ، یه جوری آقاتُ صدا بزنی گیر همه با این ذکرت باز بشه بریم کربلا ... حسین ... دلم یه کربلا میخواد ... حسین ... یه گنبد طلا میخواد ... حسین ... دلم امام رضا میخواد ... 🎤 حاج آرمین غلامی (مجنون)
مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆 آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن به گریه شب هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند (اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن) اباصالح، مادرتون خورده زمین وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه ، آوردم ، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو... دست تو مرحم ، همه شه پرها از کرامات تو گویند سر منبرها (بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2 نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید بانوی، آسیه و ساره و مریم که کینزان تو، هستند همه دخترها بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت مادر خلق خدا، مادر غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام ، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت رو برد یه جا، منم میبرم بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دفن غریبانه بضعه رسول الله سلام الله بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله.. فلما جنه اللیل غسلها امیرالمومنین به ماءالجنه کوثر را باید با اب کوثر بشودند والا این اب اگر رو این زخم ها و جراحت ها برسه.... بدن رو تو تابوت گزاشت فرمود جان برو بگو ابوذر بیاد... علی فرستاده دنبالتون ها... قدر بدون این شبها رو امدی امدی رو کمک کنی تو حمل ... بال و پری را ز اشیانه می بردند.. تنی ضعیفه به شانه میبردند را روز روشن ازدن چرا جنازه او را شبانه می بردند هر رو که میخواد دفن کنه... گل بارونشش میکنن یا لا اقل..یه شاخه گل رو قبرش میزارند... یعنی اینی که زیر خاک خوابیده گل فامیل و خانواده بوده بجای گل که گزارد روی رسول... برای او اثر می بردند. بدن رو اماده کرد. اما یه نگاه کرد..دید یه تنه نمیتونه. بدن رو دفن کنه.. که یه تنه در قلعه خیبر رو کنده... حالا چی شده که حتی نمیتونه بدن ضعیف خانمش رو دفن کنه.. یه سلام به پیغمبر داد. از پیغمبر کمک گرفت.. هر چی تو عالم غم و غصه بود..به دل علی سرازیر شد بدنو که تحویل پیامبرداد فهفه السوال....... تو سوال پیچش کن.. متن عربی این یه امانت بود... امیرالمومنین اینجوری داره تحویل میده یه امانتی هم ابا عبدالله به زینب سپرد... خواهرم این نازدانه نه داره نه پدر.. بعد من پدر و مادرش تو باش.. این امانتو سالم تحویل زینب داد. اماشبی که میخواست دفنش کنه یه جای سالم تو بدن رقیه سلام الله نبود.... حسین..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسیاز جانسوز بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزیزان 3یا4تا از این زنهای انصار رو تو چند روز فرستادن عیادت اینا رفتن خبردادن کار خرابه قضیه جدیه مادر سادات پوست به استخوان چسپیده خود بی بی فرمود وسبطُ کَل خَیال یه شبحی از من مونده بود خجالت میکشم چجوری روی تابوت ببرنم اینم یادتون نره ابن دو سه روزه روایت صحیح میگه... بی بب از جبرئیل تعلیم گرفته یه تابوت بسازن چون مردم روی در مییت میزاشتن میبردن فرمود من شبم دوست ندارم این جور روی در بزارنم حجم بدنم معلوم چیزی نمونده بود از زهرا فرمود اما نمیخوام حجم بدنم پیدا باشه امیر مومنین تو منزل نی می اورد با این نی ها تابوتی ..قد بی بی رو اندازه گرفتن حالا این بچه ها نگاه میکنن بابا چی میسازه... چی داره باباشون میسازه این دو سه روزه زینب کبرا اومدن از امام مجتبی پرسیده چه گذشت بر علی مظلوم عالم فرمود نفسی الا ظَفراتها محفوظً خبر ب اون دو ملعون رسید گفتند وضع خیلی وخیمه مردم فریبی ...گفتند بریم به عیادت دختر پیغمبر امدند بی بی اجازه نداد.. رفتن صحرا..نخلستان بود. از امیرالمومنین اجازه بگیرند ببینید این اقا چقدر رحمت داره.. قاتلین همسرش.اومدن میگن میخوایم بریم عیادت.. مردم حرف میزنن..خلاصه.ووو.. شما واسطه بشید..اقا فرمود برم...اومدمنزل گفت.. بی بی فرمود البیت بیتوک منزل منزل شماست ونسائُک امائُک زنهام کنیز شماست هر چه شما دستور بدهید.. بیان..فرمود اقا پس بفرمایید فضه و اسماء یه پارچه ی ذخیم بیارن رو بدنم بکشن.. روصورتم بکشن... جَوّفاءاصصوبَه..پارچه رو یه جور بندازید نکشید حجم دیده بشه زیرش خالی باشه.. اینا اومدن سلام کردن بی بی جواب نداد.. اصول کافی..جواب سلام مسلمان واجبه...نه کافر فرمود از این سر باشما صحبت نمیکنم تا خدا ک پدرم رسول الله را ملاقات کنم بگم چه کردید .... یه وقت بی بی ذکر مصیبت خوب گوش کن تو رو خدا... بی بی یه وقت به اسماءوفضه حولا وجهی صورتمو برگردونید دست کردن زیرپارچه صورت بی بی رو برگردوندن از زیر پارچه نبینه اینها این پررو ها پاشدن اون ور نشستن باز فرمود حولا وجهی صورتمو برگردونید حالا اونا پا شدن رفتن و چه گفتن بماند سوال از شما... گردن بی بی چه شده بودبرا چی صورتشو نمیتونست برگردونه.... چیزی هم نقل نمیکنید.. اما یه روایت اشاره داره امام صادق ع فرمود.. درست تو اون کوچه اون سه چهار نفر نزدیک شدند اما فرمود به اون راوی هر چه با هر چه داشت به بدن جدهءما جسارت کردند پدرم علی خودشو سپر قرار داد بود تازیانه ها به بدن امیر المومنین سر حضرت برهنه شد... دیگه هر کی با هر چه داشت چی میشه ....ها.... این بود که کربلا نیزه دار با نیزه شمشیر دار با شمشیر یه عده نی اتش زدند..پرت کردن یه عده دامن ها رو پر از سنگ کردن به طرف بدن اباعبدالله هر جا نشستی بگو حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مدح زهرا....mp3
1.5M
(سلام الله علیها ) آرمین غلامی فکر کردن به غم و غصه‌ی مادر سخت است خواندن روضه‌ی «در» چند برابر سخت است از حسین(ع) اصرار کردن که: حسن(س)! حرف بزن از حسن(ع) هی بغض کردن که: برادر! سخت است زیرِ بار غم تو می‌شکند پشت پدر زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است دلِ حیدر دل کوه است، دلِ کوه، آری! ولی این داغ برای دل حیدر سخت است من همان اولِ بسم الله اشکم جاری است چقدَر زمزمه ی سوره‌ی کوثر سخت است... ❁﷽میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود از اون کوچه تا به خونه عصاش بود میگن تو کوچه چادرش خاکی شد رو صورتش یه لاله حکاکی شد فقط اشاره می‌کنم سادات منو ببخشید میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا‌.... ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
امام هادی.ع۵....mp3
5.03M
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم /۱۴۰۳ مداح..حاج آرمین غلامی👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم /۱۴۰۳ مداح..حاج آرمین غلامی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ای زاده ی جواد و بسان پدر جواد مهرت نشد که قهر به سوی گدا کند تو هم بگو با من.... افتاده‏ ام بدام بلا یا ابالحسن غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند 🔹نصرانی است متوکل احضارش کرد هر کی هم متوکل احضارش می کرد ، مرگش حتمی بود راه افتاد اومد سامراء خیلی هم ترسیده بود، توی راه توی دلش گفت ما که اعتقادی به امامت مسلمونا نداریم اما حالا که دارم میرم بگذار یه تیری توی تاریکی بیندازم صد سکه نذر امام هادی کرد توی دلش... رسید سامراء ، دید اختیار مرکبش رو نداره مرکب ، کوچه ها رو یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت رسید در خانه ای زانو زد با خودش گفت اینجا کجاست منکه غریبم، یه مرتبه در خانه باز شد قاصد حضرت صداش زد بیا داخل اینجا منزل امام هادی است تا وارد شد حضرت فرمود یوسف نصرانی، توی راه نذر ما کردی نذرت رو ادا کن داری میری نزد متوکل ، نترس آسیبی بهت نمی رسونه سومین مطلبی که حضرت فرمود فرمود به ما ایمان بیار 🔸اون هنوز متعجب بود اسمم رو از کجا می دونه این آقا نذرم رو از کجا میدونه از نیت دلم خبر داد حالا هم میگه ایمان بیار هنوز حرفی نزده بود ، حضرت فرمود تو مسلمان نمیشی ، اما خدا به تو پسری میده از شیعیان من میشه بعد که یوسف نصرانی رفت حضرت فرمود دروغ میگند اونایی که میگن محبت ما به داد نصرانی هم نمی رسه فهمیدی چی گفتم یعنی حتی غیر مسلمونا ، در خونه ی امام هادی حاجت گرفتند افتاده‏ ام بدام بلا یا ابالحسن غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند ▪️چندتا روضه داره امام حضرت رو بارها تبعید کردند، بارها ریختند توی خونه اش، خونه اش رو تفتیش کردند بارها زن و بچه اش رو ترسوندند.. 😭 بارها با دست بسته بردنش بارها بردنش مجلس شراب یه دونه اش رو من اشاره کنم این یه دونه برا مرگ ماها بسه این آقا مطهَّر به آیه ی تطهیرِ متوکل ، شبانه او رو احضار کرد ، وارد بزم شرابش کرد یا صاحب الزمان شراب به جدت تعارف کردند. 😭 همه تون فهمیدید کجا میخوام ببرمتون آقا رو وادار کرد اشعاری بخوانند اشعاری در مذمت دنیا و اهل دنیا ، خواند نوشته اند متوکل ، متنبه شد جام شراب رو به زمین زد ، عذرخواهی کرد به چه احترامی این علی بن محمد رو برگرداند اما لایوم کیومک یا اباعبدالله ماه زیارتی ابی عبدالله است، یاعلی بن محمد اگر چه شمارو ، جام شراب تعارف کردند بزم مِی بردند اما دیگه اهل و عیالتون رو به اسیری نبردند.. 😭 جلو چشمت ، اهل و عیالت رو توی بزم شراب اما زن و بچه ی ابی عبدالله رو به طنابی بستند.. 😭 در ملأ عمومی نامحرما و دلقک ها کاری کردند که هرکه وارد مجلس یزید می شد جسارت می کرد.. 😭 آی حسین...
🤞 .حاج آرمین غلامی حضرت رقیه،کرمانشاه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ السلام علیکم یا اهل بیت النبوة گردنی کج سرِ پایین به پناه آمده‌ام آخر سال تو سامان بدهی کار مرا آمده ام تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی اقرار مرا سامرا روضه به پا می‌کنی آقا تنها یاری خویش ببر دیده خون بار مرا چقدر بی‌ادبی شد به امام هادی سخت کرده به خدا روضه ی او کار مرا جای معصوم مگر بزم شراب است آقا گوش کن روضه ی این قلب عزادار مرا تو خودت گفته‌ای خون گریه کنم هرجایی که بگویند غم عمه بی یار مرا 🔹نصرانی است متوکل احضارش کرد هر کی هم متوکل احضارش می کرد ، مرگش حتمی بود راه افتاد اومد سامراء خیلی هم ترسیده بود، توی راه توی دلش گفت ما که اعتقادی به امامت مسلمونا نداریم اما حالا که دارم میرم بگذار یه تیری توی تاریکی بیندازم صد سکه نذر امام هادی کرد توی دلش... رسید سامراء ، دید اختیار مرکبش رو نداره مرکب ، کوچه ها رو یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت رسید در خانه ای زانو زد با خودش گفت اینجا کجاست منکه غریبم، یه مرتبه در خانه باز شد قاصد حضرت صداش زد بیا داخل اینجا منزل امام هادی است تا وارد شد حضرت فرمود یوسف نصرانی، توی راه نذر ما کردی نذرت رو ادا کن داری میری نزد متوکل ، نترس آسیبی بهت نمی رسونه سومین مطلبی که حضرت فرمود فرمود به ما ایمان بیار 🔸اون هنوز متعجب بود اسمم رو از کجا می دونه این آقا نذرم رو از کجا میدونه از نیت دلم خبر داد حالا هم میگه ایمان بیار هنوز حرفی نزده بود ، حضرت فرمود تو مسلمان نمیشی ، اما خدا به تو پسری میده از شیعیان من میشه بعد که یوسف نصرانی رفت حضرت فرمود دروغ میگند اونایی که میگن محبت ما به داد نصرانی هم نمی رسه فهمیدی چی گفتم یعنی حتی غیر مسلمونا ، در خونه ی امام هادی حاجت گرفتند افتاده‏ ام بدام بلا یا ابالحسن غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند ▪️چندتا روضه داره امام حضرت رو بارها تبعید کردند، بارها ریختند توی خونه اش، خونه اش رو تفتیش کردند بارها زن و بچه اش رو ترسوندند.. 😭 بارها با دست بسته بردنش بارها بردنش مجلس شراب یه دونه اش رو من اشاره کنم این یه دونه برا مرگ ماها بسه این آقا مطهَّر به آیه ی تطهیرِ متوکل ، شبانه او رو احضار کرد ، وارد بزم شرابش کرد یا صاحب الزمان شراب به جدت تعارف کردند. 😭 همه تون فهمیدید کجا میخوام ببرمتون آقا رو وادار کرد اشعاری بخوانند اشعاری در مذمت دنیا و اهل دنیا ، خواند نوشته اند متوکل ، متنبه شد جام شراب رو به زمین زد ، عذرخواهی کرد به چه احترامی این علی بن محمد رو برگرداند اما لایوم کیومک یا اباعبدالله ماه زیارتی ابی عبدالله است، یاعلی بن محمد اگر چه شمارو ، جام شراب تعارف کردند بزم مِی بردند اما دیگه اهل و عیالتون رو به اسیری نبردند.. 😭 جلو چشمت ، اهل و عیالت رو توی بزم شراب اما زن و بچه ی ابی عبدالله رو به طنابی بستند.. 😭 در ملأ عمومی نامحرما و دلقک ها کاری کردند که هرکه وارد مجلس یزید می شد جسارت می کرد.. 😭 آی حسین...