eitaa logo
روضه رضوان
1.3هزار دنبال‌کننده
566 عکس
271 ویدیو
30 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس اشعار اهل بیت علیهم السلام + مقتل عربی🌷 امیر حسین سعیدی پور آیدی ما 👈 @amir_saidi کپی فقط با ذکر لینک ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
۶.mp3
2.3M
🎙زمزمه (اوج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آشنایی با شخصیت جناب عطیه عوفی که همراه جابر در اربعین حضور داشت 🌷 🔷🔷🔷 عطيّة بن سعد بن جنادة العوفي الجدلي القيسي الكوفي، أبو الحسن. سمّاه أمير المومنين عليه السلام، وقال‏فيه: «هذا عطيّة اللَّه». كان من مشاهير التابعين، وذكره الطوسي في أصحاب عليّ والباقر عليهما السلام، وعدّه البرقي في أصحاب الباقر والصادق عليهما السلام. كان ثقة، كثير الحديث، خرج مع ابن الأشعث على الحجّاج، وضُرب بأمر الحجّاج ۴۰۰ سوطاً؛ لامتناعه عن سبّ عليّ عليه السلام، وحلق رأسه ولحيته. ثمّ لجأ إلى فارس، واستقرّ بخراسان بقيّة أيّام الحجّاج، وعاد إلى الكوفة لمّا ولي العراق عمر بن هبيرة، وتوفّي بها سنة ۱۱۱ على المشهور، أو ۱۲۷ كما قيل، وهو الظاهر بقرينة روايته عن الصادق عليه السلام. 🔶🔶🔶ابو الحسن عطيّة بن سعد بن جُناده عوفى جدلى قيسى كوفى. امير مؤمنان عليه السلام، نام او را انتخاب كرد و در باره‏اش فرمود: «اين، عطيّه (هديه) خداست». وى از تابعيان مشهور است و شيخ طوسى، او را در زمره اصحاب امام على عليه السلام و امام باقر عليه السلام بر شمرده است و بَرقى، او را از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام دانسته است. او مورد اعتماد و كثير الحديث است. وى همراه ابن اشعث، عليه حَجّاج، قيام كرد و حَجّاج، به دليل خوددارى وى از دشنامگويى به امام على عليه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وى زدند و سر و ريشش را تراشيدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقى‏مانده دوران حكومت حَجّاج، در خراسان، سُكنا گزيد و زمانى كه عمر بن هُبَيره، حاكم عراق شد، به كوفه باز گشت. او به سال ۱۱۱ ق (بنا بر قول مشهور) و يا ۱۲۷ ق (بنا بر قولى ديگر، كه ظاهرا به قرينه روايت كردنش از امام صادق عليه السلام، همين تاريخ، درست است)، در همان كوفه در گذشت. 📚رجال الطوسي: ص ۷۶ وص ۱۴۰ 📚رجال البرقي: ص ۴۰ @marsieha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 علامه از زبان علامه ◻️ راز موفقیت علامه حسن زاده آملی در بیان علامه جوادی
🔷🔷🔷عن فاطمة بنت عليّ عليه السلام: إنَّ يَزيدَ أمَرَ بِنِساءِ الحُسَينِ عليه السلام فَحُبِسنَ مَعَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهما السلام في مَحبِسٍ، لا يُكِنُّهُم مِن حَرٍّ ولا قَرٍّ حَتّى تَقَشَّرَت وُجوهُهُم، ولَم يُرفَع بِبَيتِ المَقدِسِ حَجَرٌ عَن وَجهِ الأَرضِ إلّا وُجِدَ تَحتَهُ دَمٌ عَبيطٌ ، و أبصَرَ النّاسُ الشَّمسَ عَلَى الحيطانِ حَمراءَ كَأَنَّها المَلاحِفُ المُعَصفَرَةُ ، إلى أن خَرجَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهما السلام بِالنِّسوَةِ، ورَدَّ رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام إلى كَربَلاءَ. 🔶🔶🔶به نقل از فاطمه، دختر امام على عليه السلام: يزيد، فرمان داد تا زنان حسين عليه السلام را با على بن الحسين عليه السلام در زندانى حبس كنند كه آنان را نه از گرما و نه از سرما، نگاه نمى‏داشت تا آن جايى كه صورت‏هايشان پوست انداخت. در بيت المقدّس، سنگى را از روى زمين بر نمى‏داشتند، جز آن كه زير آن، خون تازه مى‏يافتند و مردم، آفتاب را روى ديوارها، به سانِ مَلحفه‏ هاى زعفرانى، سرخْ‏رنگ مى‏ديدند تا آن كه على بن الحسين عليه السلام با زنان خاندان خود حركت كرد و سرِ حسين عليه السلام را به كربلا، باز گرداند. 📚امالی شیخ صدوق ص۲۳۱ @marsieha
🌷عزاداری چند روزه کاروان اسرا در روز اربعین در کربلا🌷 🔷🔷🔷لَمّا رَجَعَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام وعِيالُهُ مِنَ الشّامِ وبَلَغوا إلَى العِراقِ، قالوا لِلدَّليلِ: مُرَّ بِنا عَلى طريقِ كَربَلاءَ، فَوَصَلوا إلى مَوضِعِ المَصرَعِ، فَوَجَدوا جابِرَ بنَ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِيَّ رَحِمَهُ اللّهُ وجَماعَةً مِن بَني هاشِمٍ ورِجالًا مِن آلِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله قَد وَرَدوا لِزِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام، فَوافَوا في وَقتٍ واحِدٍ، وتَلاقَوا بِالبُكاءِ وَالحُزنِ وَاللَّطمِ، و أقامُوا المَآتِمَ المُقرِحَةَ لِلأَكبادِ، وَاجتَمَعَت إلَيهِم نِساءُ ذلِكَ السَّوادِ و أقاموا عَلى ذلِكَ أيّاما. 🔶🔶🔶هنگامى كه زنان و خاندان امام حسين عليه السلام از شام باز گشتند و به عراق رسيدند. به راه‏نمايشان گفتند: «ما را از راه كربلا ببر». آنان به قتلگاه شهدا رسيدند و جابر بن عبد اللّه انصارى كه خدا رحمتش كند و گروهى از بنى هاشم و مردانى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه براى زيارت قبر حسين عليه السلام آمده بودند. پس در يك زمان، در آن جا گرد آمدند و با گريه و اندوه و بر سر و صورت‏زنان، به هم رسيدند و مجلس ‏هاى عزايى بر پا داشتند كه جگر را آتش مى‏زد. زنان حاضر در آن جا هم گِرد آمدند و چندين روز، همين گونه ماندند. 📚لهوف سید بن طاووس ص۲۲۵ @marsieha
🌷سه خواسته‏ هاى امام زين العابدين از يزيد🌷 🔷🔷🔷قالَ يَزيدُ لِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام: اذكُر حاجاتِكَ الثَّلاثَ الَّتي وَعَدتُكَ بِقَضائِهِنَّ. فَقالَ لَهُ: الاولى: أن تُرِيَني وَجهَ سَيِّدي ومَولايَ الحُسَينِ عليه السلام، فَأَتَزَوَّدَ مِنهُ و أنظُرَ إلَيهِ واوَدِّعَهُ. وَالثّانِيَةُ: أن تَرُدَّ عَلَينا ما اخِذَ مِنّا. وَالثّالِثَةُ: إن كُنتَ عَزَمتَ عَلى قَتلي، أن تُوَجِّهَ مَعَ هؤُلاءِ النِّسوَةِ مَن يَرُدُّهُنَّ إلى حَرَمِ جَدِّهِنَّ صلى الله عليه و آله. فَقالَ: أمّا وَجهُ أبيكَ فَلَن تَراهُ أبَدا، و أمّا قَتلُكَ فَقَد عَفَوتُ عَنكَ، و أمَّا النِّساءُ فَما يَرُدُّهُنَّ إلَى المَدينَةِ غَيرُكَ، و أمّا ما اخِذَ مِنكُم فَإِنّي اعَوِّضُكُم عَنهُ أضعافَ قيمَتِهِ. فَقالَ عليه السلام: أمّا مالُكَ فَلا نُريدُهُ، وهُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيكَ، وإنَّما طَلَبتُ ما اخِذَ مِنّا؛ لِأَنَّ فيهِ مِغزَلَ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ومِقنَعَتَها وقِلادَتَها وقَميصَها. فَأَمَرَ بِرَدِّ ذلِكَ، وزادَ عَلَيهِ مِئَتَي دينارٍ، فَأَخَذَها زَينُ العابِدينَ عليه السلام وفَرَّقَها عَلَى الفُقَراءِ وَالمَساكينِ. ثُمَّ أمَرَ بِرَدِّ الاسارى وسَبايَا البَتولِ إلى أوطانِهِم بِمَدينَةِ الرَّسول‏. 🔶🔶🔶 يزيد به على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام گفت: سه خواسته‏اى را كه وعده برآورده كردنشان را به تو داده بودم، بر شمار. على بن الحسين عليه السلام به او فرمود: «نخست، آن كه صورت سَرور و مولايم حسين عليه السلام را به من بنمايى تا از آن، توشه بر گيرم و به آن بنگرم و با آن، وداع كنم. دوم، آن كه آنچه را از ما گرفته شده است، به ما باز گردانى. سوم، آن كه اگر تصميم به كُشتن من گرفته‏اى، كسى را با اين زنان، همراه كن تا آنها را به حرم جدّشان مدينه‏ باز گردانَد». يزيد گفت: امّا صورت پدرت، ديگر هيچ گاه آن را نخواهى ديد؛ و امّا كُشتنت، من، از تو گذشتم؛ و امّا زنان را كسى جز تو به مدينه باز نمى‏گردانَد و هر چه را هم از شما گرفته‏اند، چندين برابر قيمتش را به شما باز مى‏گردانم. على بن الحسين عليه السلام فرمود: «ما دارايىِ تو را نمى‏خواهيم و دارايى‏ات فراوان باد و ارزانى خودت‏! من، تنها آنچه را از ما گرفته شده، خواستم؛ زيرا در آن، دوك پشم‏ريسىِ فاطمه، دختر محمّد صلى الله عليه و آله و نيز مَقنعه و گردن‏بند و پيراهن اوست. يزيد، فرمان داد آنها را باز گردانند و دويست دينار هم بر آن افزود. زين‏العابدين عليه السلام آن دينارهارا گرفت و ميان فقيران و بينوايان، قسمت كرد. آن گاه يزيد، فرمان داد اسيران و دستگيرشدگان خاندان‏ فاطمه عليها السلام را به وطنشان، شهر پيامبر صلى الله عليه و آله، باز گردانند. 📚 لهوف سید بن طاووس : ص ۲۲۴ @marsieha
🌷غریب گیر آوردنت🌷 تشنه سر بریدنت غریب گیر آوردنت با اسبا رفتن رو تنت غریب گیر آوردنت چقدر با نیزه زدنت غریب گیر آوردنت با نیزه زد تو دهنت غریب گیر آوردنت رو نیزه ها نشوندنت غریب گیر آوردنت رو خاکها کشوندنت وای بمیره خواهرت لشگری ریخت روی سرت تو رو خیلی بد زدن با نیزه چقدر زدند به پهلوت چقدر زدن یکی بی هوا می زد یکی با عصا می زد یه مادری صدا می زد رو خاک های کربلا نداری کفن چرا به غیر از یه بوریا لشگریان خیره سر چند نفر به یک نفر فاطمه می کند نظر به قتلگاه کشوندنت جلو چشای خواهرت جلو چشای مادرت به پیش دیده خواهرت به قتلگاه کشوندنت کو تن و پیروهن تنت @marsieha
۱.mp3
2.86M
اجرا در اوج این شعر روضه باز است از خواندن هر جایی پرهیز شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت اربعین👇👇👇
🌷از نشانه های مومن خواندن زیارت اربعین است🌷 امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ : صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏. مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۱ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، خواندن زیارت اربعین، انگشتر عقیق در دست راست کردن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن و «بسم الله الرحمن الرحیم» را (در نماز) بلند گفتن. 📚وسائل الشیعه ج ۱۰، ص۳۷۳ @marsieha
حرارتی ست درون دلم ز داغ حسین فراق، می کُشد آخر مرا فراق حسین حسین در دوجهان بهترین رفیق من است دلم بگیرد اگر، میروم سراغ حسین به روی نیزه سرش رفت تا چهل منزل که روشن است زمین، از چهلچراغ حسین بهای گریه بر او پر زدن به معراج است به عرش میبرد این اشک را بُراق حسین چه میشود دم محشر، دوباره گریه کنیم برای حضرت زهرا به اتفاق حسین 🖋محمود یوسفی @marsieha
خیزُ از جای و بین برادر جان خواهرت بر مزارت آمده است قد کمان نیمه جان به همراه رأس تو از اسارت آمده است خاطرم هست در همین گودال غرق در نیزه بود کل تنت دیدم از روی تل برادر جان لحظه ی تلخ دست و پا زدنت خاطرم هست لحظه‌ای را که شمرِ دون، پنجه زد به گیسویت پای او روی سینه ات بود و خنجرش را فشرد بر گلویت این چهل روز هر کجا رفتم روی نیزه سر تو را دیدم دیده ام ابر نو بهار شد و بی صدا جرعه جرعه باریدم بعد عباس و بعد تو دیدم عصر روز دهم جسارت را خورده ام تازیانه و سیلی دیده ام خیمه ها و غارت را آه از آن کوچه ی یهودی ها از اهالی شهر شام بلا هدف سنگها شدیم از بام بین شادی و پایکوبی ها روبروی رباب، حرمله بود یک نگاهی به حال زارش کرد با اشاره به نیزه ی اصغر با ولع، آب زهرِ مارش کرد شمر می‌گفت آفرین ای ضجر حق مطلب، عجب ادا کردی لگدت را به جا زدی احسنت اشکِ دُر دانه در آوردی از رقیه نپرس حسین جانم در خرابه ز بس که هق هق کرد نیمه شب بس که ناله زد طفلی عاقبت روی رأس تو دق کرد 🖋مجید مراد زاده @marsieha
یا امام حسن مجتبی علیه السلام 🍂
نفس راحت رسول، حسن رازدارِ دل بتول حسن مات از رحمتت عقول، حسن پایه ی اصلیِ اصول، حسن گُل خوشبوی خانه ی زهرا برکت آشیانه ی زهرا ای که دریایی از کرم داری حُسن ها را همه رقم داری در دل نوکران، حرم داری سینه چاکانی از عجم داری أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی دوست دارم تو را شبیه علی از خودی های خود بلا دیدی لطف کردی ولی جفا دیدی هرچه دیدی از آشنا دیدی نیش زهر، از نوک عصا دیدی طشت، خون جگر، گرفتاری باز هم زهر، باز دشواری شده خونابه از لبت جاری جگری پاره در دهن داری چه بلاهای اعظمی دیدی... هفت باری که زهر نوشیدی داغ تو زهر نیست فدات شوم غربتِ دهر نیست فدات شوم طعنه ی شهر نیست فدات شوم این همه قهر نیست فدات شوم سال ها گریه، دیده ات را بست داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است آن دوشنبه که مادرت افتاد یاسِ چون لاله در برت افتاد گوشوارش برابرت افتاد سرش افتاد تا، سرت افتاد وقت رفتن تو را خودش می برد وقت برگشت، هی زمین می خورد دشمنی رو سیاه، پیرت کرد سرخی روی ماه، پیرت کرد چادری بین راه، پیرت کرد مادری پا به ماه، پیرت کرد وقت رفتن حسین شد سخنت تا که دیدی به دست او کفنت به دل ما، زمان پر زدنت... شعله زد این کلامِ دل شکنت نیست روزی شبیه روز حسین آه از داغ سینه سوز حسین تشنه بین دو نهر آب، سرش... می شود از قفا جدا، نظرش... سوی خیمه است خیره و جگرش... سوخت از زینب و دو چشم ترش کفنش تکه ای حصیر شود وای اگر زینبت اسیر شود 🖋محمد جواد شیرازی @marsieha
🌻🌹 ای داغدار اصلی این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا تنها امید خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیاء بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا از هیچکس به جز تو نداریم انتظار بر دستهای توست فقط چشم ما بیا هفته به هفته می گذرد با خیال تو پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای ای خون جگر ز قامت زینب بیا عرض ارادت کم ما را قبول کن امسال هم محرم ما را قبول کن @marsieha
🌻🌹 جایی نداشتیم اگر این روضه ها نبود عشقی نبود اگر غم کرب و بلا نبود از دستمال اشک تو خونابه میچکد آقا مگر به زخم دو چشمت دوا نبود ؟ من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید این چشم اگر به خیمه تان آشنا نبود بر ما ز آبروی خودت خرج کرده ای ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود از ما مگیر یک نفس این یا حسین را آقا حسین گفتن ما دست ما نبود ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم عمری نبود اگر غم ارباب ما نبود @marsieha
7.mp3
2.6M
🎙۱
مُلکِ وجود، غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه! کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت، رواست گشتند انبیا همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی، کجاست دار الولا محاصره، زهراست پشت در دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست آزردن بتول پس از رحلت رسول باللَّه قسم شروع جنایات کربلاست از لحظه ای که غصب خلافت شد از علی تا حشر حقّ آل محمد به زیر پاست هرروز راس شاه شهیدان به نوک نی هرشب صدای ناله ی زهرا به گوش ماست 📚نخل میثم @marsieha