eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی این شلوغی آخر سال یک زیارت کوچک کنیم السلام علیک یا اباعبدالله
🔰لحظه تحویل سال ۱۴۰۱با شهدا 💠دقایق تحویل سال به زیارت شهدا می رویم شاید این بهار ، درخت آرزوهایمان جوانه بزند... 🌼🌸🌺🌼🌸🌺 یکشنبه ،ساعت ۱۸ ، همراه با اقامه نماز جماعت قطعه ۲ گلزار شهدای بیرجند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ کمیته خادمین شهدای شهرستان بیرجند
درساعات باقی مانده سال چه کنیم؟.mp3
2.01M
💠در این لحظات آخر سال چه کنیم؟ 🎙آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی !!! ؟؟؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گناهي كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكي است كه تو را به خود پسندی وا دارد . 📚 حکمت ۴۶ نهج البلاغه
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 شما وظیفه دارید در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی ایران سرسختانه تا آخرین قطره ی خون خود بایستید که مطمئناً خواهید ایستاد و باید که پیروزی از آن شما باشد و این وعده خداوند است . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺 💐🌼
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐 سلام بر تو ای تفسیر حاء ، میم ، عین، سین، قاف. سلام بر تو ای ، و غریبه ی آشنای سالهای سخت محبوب من، تو نیز طعم انتظار را چشیده ای! انتظار آمدنم به سمت انتظار سر به راه شدنم! اعتراف میکنم تو را آن گونه که شایسته ی توست نشناخته ام آنگونه که تو خواسته ای برای آمدنت نکرده ام شرمسارم، من حتی تو را به اندازه ی یک عشق زمینی از طلب نکرده ام ! در حالیکه تو ، و . ، از خود دلگیرم که تو را و غمت را ندیده ام همان غمی که قرن هاست به دوش میکشی. من ، ببخش این را و کن. در این آخرین ،آمدنت را فریاد میزنم و سر به ساحت ربوبی می سایم و میکنم تا فصل انتظار به پایان برسد و من آن زمان دلم را قرمز خواهم کرد . 💐 💐 دوستت دارم 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 💐🌼🌺‌‌‌
💐🕊💐🌺💐🕊💐 می خواهم با سخن بگویم که رسم را بجای آورد و دامان پاکش پرورشگاهی شد برای عروج مردی از جنس خدا. وطنم ، خوشا به سعادتت که سر بر بالین کسی نهادی که حب علی و اهل بیت از او مدافع حرم عمه جانم ساخت و هرگز اجازه نداد که به تجاوز شود. به و به پرکشید و تو با صبر به ما آموختی که باید در این راه پای بایستیم و مولایمان را تنها نگذاریم. تو همان زُهیر زمان هستی که وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی اماممان را شنیدی را تا درِ خیمه ی عشق بدرقه کردی و دلت بی تاب شد و آرام نگرفتی تا لبیک بگویی . دل شکسته وطنم ، مرهم درد های تو شادی دل است و چه معامله ی پر سودی نصیبت شد . چه خوبی بودی و چه تقدیر خوبی برایت تا ابد نوشته شد و نامت جاودانه شد . 💐 🌺💐
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بسم رب الشهداء و الصالحین من یه دختر هستم اما زیاد در بند نبودم ( راستش اصلأ این مسائل برام مهم نبود) اما یکی از رفقام که داییش شده ، خیلی تو این چیزا بود ، یه روز که از گلستان بر می گشت با ذوق اومد به من گفت برات یه پیدا کردم! من اصلأ ذوق نکردم ولی وقتی دیدم دوستم خیلی از این کارش خوشحال شده ، ضایعش نکردم ، بهش گفتم: إإإ خوب حالا چجوری پیداش کردی؟؟ گفت: آخه تاریخ با تاریخ تولد تو یکیه ( البته فقط ماه و روزش ) .... گفتم: آهان باشه ممنون به عنوان حسابش میکنم. که از قبرش گرفته بود را بهم داد . من که هیچ حسی به این و دیگه نداشتم ، بخاطر دوستم اون رو ذخیره کردم. دو ، سه روزی گذشت ، من وسیله ای را از کسی قرض گرفتم اما از شانس بدم گمش کردم این قضیه خیلی خیلی برام مهم بود ، اونقدری که حتی پای آبروم هم در میون بود .... داغووووون شدم .... داغونه داغون موندم چه کنم!! یهو یاد افتادم ... شب بود و نمیتونستم برم سر خاکش برا همین به توی گوشیم خیره شدم و زدم زیر گریه ... های های گریه کردم ... دلم شکسته بود ... کلی باهاش حرف زدم ... بهش گفتم : مگه نمیگن شما ... مگه نمیگن ما رو ... مگه نمیگن می کنید ... آبروم داره میره تو رو خدا کمکم کن و .... بعد از کلی اینجوری گفتن ، وقتی دیدم آروم نشدم لحنمو عوض کردم بهش گفتم : اصلأ مگه من خواستم تو باشی ... مگه من گفتم بیاد تو گوشیم ... مگه من اصلأ با شما داشتم ... خودت منو کردی حالا خودتم کن فردا صبح که رفتم دانشگاه ، وسیله ی گم شده رو خیلی راحت پیدا کردم باورم نمیشد!!! این قدر سریع ؟؟؟ از خوشحالی داشتم بال در میوردم ... کلی از تشکر کردم رفتم سر و باهاش پیمان و بستم ... از اون موقع تا الآن ، من هم شدم منتظر دریافت از سوی دیگر ، در خصوص خودشان یا دوستانشان هستیم . 🥀🕊🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 من و به راضی بودیم . به همین خاطر بود که ، از یک دست آینه وشمعدان و حلقه ازدواج بالاتر نرفت! برای ، پیشنهاد کردم طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت کرد! گفت: کیو می زنیم، خودمون یا بقیه رو؟ اگر قراره رو این طوری بگیریم، پس چرا رو اونقدر ساده گرفتیم؟! باش این جور بریز و بپاش ها و راضی نیست. تو هم از من نخواه که بر خواست عمل کنم. با این که برای مراسم، ، وجمعی از آمده بودند، نظرش تغییری نکرد وهمان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد! می گفت: فقط توی و این چیزها نیست . یعنی همین که بتونی کار درستی رو که رسم و رسومه، انجام بدی. راوی : 🥀🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا