eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 #وقایع_بعد_از_عاشورا #و_شهادت_امام_حسین_ع #قسمت_نهم سخنان حضرت زینب سلام الله علیها د
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 ادامه سخنان حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس ابن زیاد ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها گفت: خداوند دل مرا از کشتن حسین علیه السلام و خاندان تو که مردمی سرکش بودند، شفا بخشیده و شاد نمود. حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «به جان خودم سوگند می خورم که توبزرگ خاندان مرا کشتی و ریشه مرا خشکاندی! اگر دل تو با این چیز ها شفا می یابد، باشد.» ابن زیاد گفت: این زن چه موزون و با قیافه سخن می گوید، به جان خودم سوگند که پدرش نیز مردی بود شاعر و قافیه پرداز! حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: «ابن زیاد! زن را با سجع و قافیه چه کار است؟» نگاه ابن زیاد متوجه امام علی ابن الحسین علیهما السلام شد و گفت: این کیست؟ گفتند او علی پسر امام حسین علیه السلام است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی ابن الحسین علیهما السلام را نکشت!؟ امام سجاد علیه السلام علیه السلام فرمودند: «من برادری داشتم که نام او نیز علی ابن الحسین علیهما السلام بود و این قوم او را کشتند!» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام سجاد علیه السلام فرمودند: «خداوند است که جان ها را هنگام مرگ آنها می گیرد و کسانی را که نمرده اند به هنگام خواب قبض روح می فرماید.» ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرأت داری که جواب مرا بدهی؟! این را بیرون برده و گردنش را بزنید! حضرت زینب سلام الله علیها به محض شنیدن این فرمان (قبیح) فرمودند: «ابن زیاد! تو که دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حال اگر می خواهی او را بکشی پس مرا نیز همراه او بکش!» امام علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: «عمه جان آرامش خود را حفظ نما و ساکت باش تا من با او صحبت کنم.» امام سجاد علیه السلام سپس به ابن زیاد نگریست و فرمود: «ای پسر زیاد! آیا مرا با کشتن تهدید می کنی؟ آیا هنوز نمی دانی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه ی بزرگواری ماست!» ابن زیاد نگاه عجیبی به عمه و برادر زاده نموده گفت: در عجبم از خویشاوندی و مهرپیوندی ایشان؛ به خدا سوگند گمان می کنم زینب دوست می دارد هرگاه قرار شود برادر زاده ی او را بکشم او را با وی به قتل برسانم. آنگاه گفت: دست از او بردارید و بیماری و ناتوانی برای بیچارگی او کافی است . ... 🥀🌹🏴
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 #وقایع_بعد_از_عاشورا #و_شهادت_امام_حسین_ع #قسمت_دهم ادامه سخنان حضرت زینب سلام الله عل
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 گرداندن سر شریف امام حسین علیه السلام در کوفه (۱) از زید ابن ارقم روایت شده وقتی که آن سر مقدس را عبور می دادند من در خانه ی خویش بودم و آن سر را بر نیزه کرده بودند. چون مقابل من رسید، شنیدم که این آیه را تلاوت می فرماید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كاَنُواْ مِنْ ءَايَاتِنَا عجََبًا» سوگند به خدا که موی بر اندام من برخاست و صدا زدم که یا ابن رسول الله! امر سر مقدس تو والله از قصّه ی اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است. روایت شده که به شکرانه قتل حسین علیه السلام چهار مسجد در کوفه بنیان کردند. نخستین را مسجد اشعث نامیدند، دوم مسجد جریره، سوم مسجد سماک، چهارم مسجد شبث ابن ربعی لعنهم الله و به خاطر این بنیان ها شادمان بودند. سپس ابن زیاد دستور داد که سر شریف امام حسین علیه السلام را در کوچه ها شهر کوفه بگردانند. راوی می گوید: ابن زیاد بالای منبر رفته، پس از حمد و ثنای الهی در ضمن سخنرانی خویش گفت: حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که حق را ظاهر ساخت و اهل حق را پیروز نمود، او که یاور امیرمؤمنان(یزید ملعون) و پیروانش بود، دروغگو پسر دروغگو را کشت!!! تا ابن زیاد این سخن را گفت قبل از این که بتواند کلام دیگری بر زبان جاری کند، عبدالله ابن عفیف ازدی که از برگزیدگان شیعه و از زهّاد زمان بود و دو چشم راست و چپش یکی را در جنگ صفّین و دیگری را در روز جنگ جمل از دست داده بود، از جای برخاست، او کسی بود که پیوسته در مسجد اعظم کوفه به سر می برد و تمامی روز را تا شب به نماز مشغول بود، او خطاب به ابن زیاد گفت: «ابن زیاد! دروغگو و پسر دروغگو تو هستی و پدر تو و کسی که تو را بر ما گماشته و پدر نابکار اوست. ای دشمن خدا! آیا فرزندان رسول خدا را می کشی و بر بالای منبر مسلمانان اینگونه سخن می گویی!؟» راوی می گوید: ابن زیاد خشمگین شده و بانگ برآورد که: چه کسی این سخنان را گفت؟ عبدالله گفت: «من بودم ای دشمن خدا ! آیا فرزندان پاک و مطهری که خداوند هرگونه آلودگی را از آنان دور ساخته می کشی و فکر می کنی که با وجود این مسلمان را نیز می باشی؟ ای وای(بر این مصیبت) کجایند مهاجرین و انصار تا از امیر طغیانگر تو یزید که خود و پدرش(معاویه) به زبان پیغمبر جهانیان لعنت شده اند، انتقام بگیرند؟!» راوی می گوید: خشم ابن زیاد زیاد شد تا اندازه ای که رگ های گردنش متورم شده و گفت: این مرد را نزد من آورید! نوکران ابن زیاد برای انجام دستور او دویدند تا عبدالله را دستگیر نمایند. در این حال بزرگان قبیله ازد که از پسر عموهای عبدالله می شدند نیز به پا خواستند و عبدالله را از دست مأموران ابن زیاد گرفته و او را از مسجد خارج ساخته و به خانه اش رسانیدند. ] ابن زیاد چون توان مبارزه با ایشان را نداشت صبر کرد تا شب فرارسید، آنگاه فرمان داد تا عبدالله را از خانه بیرون کشیدند و گردن زدند، سپس بدنش را در سبخه(زمین شوره زار) به دار آویختند . ... 🏴 🌹🏴
🌺🌴🌼🍀🌼🌴🌺 🌺 مےرسـد از راه باید چشـم را ڪنـم 💐 در دلم باید برایـش اے بر پا ڪنم 🌸 سخت ، بگو مـاه دل آرایـم ڪجاسـت؟ 🌼 باید آخـــر.. گمگشتـہ را پیدا ڪنم ... 🌺 🍀🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا دلم پر از شکایته:)) 🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊
🌹برخاتم اوصیاء مهدی صلوات ♥️برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🌹خواهی که خداوند بهشتت ببرد ♥️بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات 🌹♥️ اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌹♥️ مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌹♥️ وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌸🍃
احیانا زشت نیست برای همه چی وقت کافی داریم اما به نماز که میرسیم عجله داریم یاد کارهای انجام نداده مون می افتیم😔😔 برای نمازمان وقت کافی بگذاریم.ودربرابرخداخضوع وخشوع کافی داشته باشیم👌
پروردگارا، امروزمان گذشت. فردایمان را با گذشتت شیرین کن. شبتون خدایی
🌹امیر المومنین علیه السلام: 💎نرمی گفتار، به بند کشانده دل است. 📜المواعظ العددیّة، ص ۶۰
🌹او با ڪوله باری از صبر می‌آید … او شمشیر علی را در دست می‌گیرد تا نامردان را سرڪوب ڪند. 🌹و برای هدایت مردمان قرآن را می‌آورد او مثل ستاره‌ای درخشان در تیره‌ترین شب و مثل ڪوه بلندی در جنگل وحشت انگیز ظاهر می‌شود 🌹او با قرآن محمد در سینه و شمشیر علی در دست و با مهر زهرا و صبر حسن و شجاعت حسین می‌آید سر تا پای او نبوت و ولایت است او صفات همه پیامبران را با خود به همراه دارد 🌹او با ظهورش دین را بر همه جهان حڪم فرما می‌سازد 🌹و قیامش مانند قیامت و از بین برنده همه گناهان 🌹و نامش از بین برنده همه نامردی هاست 🌹و سرانجام اوست ڪه ڪافران را به سزای اعمالشان می‌رساند 🌹و رسالت پیامبران و زحمات آنان را نتیجه می‌بخشد. همه مسلمانان چشم انتظارند. 🤲اللهم عجل لولیڪ الفرج
همچین اتاقی آرزوست....❤️
میخواهم بدانم در باطن به چه صورتی هستم. آیا این امر ممکن است؟ پاسخ آیه الله حسن زاده آملی: بله. هر انسانی میتواند باطن برزخی خویش را تشخیص دهد و بفهمد در باطن به چه صورتی میباشد. اگر آدمى میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و به اطراف کاری ندارد "بهيمه" (چهار پایان آرام و غیر درنده) است و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" (حیوانات شرور و درنده ) است. و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد بطوریکه درباطن دشمن اما به ظاهر دوست است "شيطان" است. و اگر صفات سبعى و شيطانى ندارد و خالصانه به عبادت پروردگار مشغول است و به مردم منفعت رسانده و خلق خدا از او آسوده‏ اند، "ملَك" (فرشته)است و اگر علاوه بر عبادات و مقامات ملَك، با ترک انواع معصیت، بسوى معارف الهی و درك حقايق و سيروسلوک الى اللّه ، حرکت دارد " " است. 🔹خلاصه اینکه بشرخاکی به پنج گونه تقسیم میشود : بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان‏ حال هر کسی با این علم میتواند بفهمد که در باطن به چه صورت است. نیازی نیست انسان نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگوید...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خداوندا... 💫به نامت به یادت 🌸 و به عشقت 💫روزی دیگر از 🌸زندگانی ام را آغاز می‌کنم 💫پشتیبانم باش 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍السلام علیک یا اباصالح مهدی 🌼عاقبت نور تـو 🤍پهــنـای جـهـان می گیرد 🌼جسم بی جان زمین 🤍از تو توان می گیرد 🌼سال ها قلـب من 🤍از دوریـتان مـرده ولـی 🌼خبـری از تـو بیـاید 🤍ضـربـان می گیرد 🌼الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی🌸🌿 🌸امروز روز اولین 🌿شهید کربلاست 🌸اولین فرزندامام حسین علیه السلام 🌿اولین سقای حرم 🌸خدایا...🙏 🌿به حرمت 🌸اولین شهید مظلوم کربلا 🌿اولین دعای دوستانم را 🌸با اولین آمین 🌿مستجاب بگردان 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُود 🌸آمیـــن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر میم محمد و 💫جمالش صلوات 🌸بر عین علی و 💫ذوالفقارش صلوات 🌸بر دسته گل 💫شاخه طوبی زهرا 🌸قائم به محمد وكمالش صلوات 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة . زمین کربلا، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. 🌹🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹 💐 افرادی که نمی‌خواهند در زیان باشند باید در این زمان احساس مسئولیت کنند و ساکت ننشینند که هر فردی سکوت کند خیانت به اسلام و امام زمان کرده است یا باید به خیل شهیدان پیوست و قدم در راه سرور آن‌ها ، حسین (ع) نهاد و یا پیرو خط زینب (س) بود و عملاً پیام آن‌ها را به گوش دیگران رسانید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌴 🏴🌹
🏴🕊🥀🌴🥀🕊🏴 مرحوم سید علی اکبر کوثری از روضه خوانهای قدیم شهر قم و پدر مرحوم کوثری مداح و روضه خوان معروف امام ، در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف می برند . بچه های آن محله به رسم کودکانه خود خاله بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، با چادرهای مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه کودکانه و کوچکی، در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر می گوید : بعد از اتمام جلسه آمدم که از در مسجد بیرون بروم یکی از دختر بچه های محله آمد جلو و گفت : آقای کوثری برای ما هم روضه می خوانی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تأخیری در حضورم نداشته باشم . هر چه اصرار کرد توجهی نکردم تا اینکه عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت : مگه ما دل نداریم !؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ پیش خودم گفتم دل این کودک را نشکنم و قبول کردم . به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمی شدند . سر خم کردم و وارد حسینیه کوچک شدم و روی خاکها نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند . سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم : السلام علیک یا ابا عبدالله… دو جمله روضه خواندم و یک بیت شعر… دعایی کردم و آمدم که بلند شوم و با عجله بروم، یکی از بچه ها گفت تا چای روضه را نخورین امکان نداره بگذاریم بروید . رفت و توی یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشان برایم چای آورد ، چایی سردی که رنگ خوبی هم نداشت . با بی میلی و اکراه استکان را آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشوند بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم … شام عاشورا، خسته و کوفته آمدم منزل و از شدت خستگی فوراً به خواب رفتم. وجود نازنین صدیقه کبری حضرت زهرا سلام الله علیها، در عالم رؤیا بالای سرم آمدند . طوری که متوجه حضور ایشان شدم. به من فرمودند : آسید علی اکبر مجالس روضه امروز قبول نیست . - گفتم چرا خانم جان؟ فرمودند: نیتت خالص برای ما نبود . برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی . فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم و آن روضه ای بود که برای آن چند تا بچه کوچک دور از ریا و خالص گوشه محله خواندی . آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای هم داریم . - گفتم: جانم خانم ، بفرمایید چه خطایی از من سر زده؟ خانم حضرت زهرا سلام الله علیها با اشاره فرمودند : آن چای را من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!؟ از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم که توجه و عنایت آنها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول می کردم و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم می شد برکتی فراوان داشت و برای همه گرفتاریها و مخارجم کافی بود . 🌹 🏴🌴
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند: در اردوگاه، شما را شکنجه‌تان می کنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند ولی آقا سید چیزی نگفت، مأمور صلیب سرخ گفت : آقا شما را شکنجه می کنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید . آقا سید باز هم حرفی نزد . گفتند : پس شما را شکنجه نمی کنند؟ آقا سید بلند و با ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت . مأمورین صلیب نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست . افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت : تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود : ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمی برند . فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید، بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و بفکر عمیقی فرو رفت و گفت شما الحق سربازان خمینی هستید . شادی روح و و سلامتی آزادگان سرافراز 🕊 🕊🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 در سن 18سالگی "خدایا کمکم کن ، تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال هروقت خاطره یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند ، به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه می خورم. دوست دارم مثل باشم ، با اخلاق، ایمان، محبت ، کیس، شجاعت، مردانگی ... ؟ کجاست همت من و که واقعا نامش برازنده اوست . براستی که لباس تک سایزی است که اندازه هرکسی نمی شود کار یک روز و دو روز هم نیست ... برای شدن باید زندگی کرد. ✅پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند : " شرافتمندانه ترین مرگ ها است " آقا رسول واقعا آماده بود و بند بند وجودش برای آماده بود.. حتی کفن خودش را هم خریده بود روی زندگی داشت و حتی که در قطعه 53 است، از قبل مشخص کرده بود و می رفت بالای مزار ابدی اش فاتحه می خواند !!! حتی یک عکس برای خودش طراحی کرده بود که روی آن نوشته بود ....... خدایا عاقبت ما را با ختم به خیر بگردان 🌹🕊🥀
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهیدی_از_جنس_شجاعت #شهید_اسارت #شهید_والامقام #محمد_رضائی #قسمت_دوم بر روی زمین چهار دس
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 در همان اتوبوسی که شهید محمد رضا شفیعی بود محسن میرزائی و... نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با سوار اتوبوس شدند یک نفر جلوی اتوبوس نشست و یک نفر هم عقب آمد و کنار من نشست خیلی زود با برقرار کردیم هر چند که از نظر نظامی کاملا اشکال داشت چون هر کسی که به جمع ما ناشناس می آمد احتمال داشت جاسوس باشد که از طریق داشت به ما تحمیل می شد ولی بود که نیازی به تفکر نداشت این کسی نبود جز شهید بزرگوار . پرسیدم از کجا آمدی؟ گفت: من تازه اسیر شدم گفتم: تازه سه روز است که عملیات تمام شده کجا بودی تا الان؟ گفت: در شده بودم ولی دیگر توانم تمام شد و از بی حالی روی آب آمدم و . یک گلوله به دست چپ قسمت نزدیک به مچ خورده بود و یک گلوله به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود که خود جای تعجب داشت. ... 🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا