eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.1هزار عکس
20.1هزار ویدیو
438 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 در سن 18سالگی "خدایا کمکم کن ، تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال هروقت خاطره یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر می کند ، به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه می خورم. دوست دارم مثل باشم ، با اخلاق، ایمان، محبت ، کیس، شجاعت، مردانگی ... ؟ کجاست همت من و که واقعا نامش برازنده اوست . براستی که لباس تک سایزی است که اندازه هرکسی نمی شود کار یک روز و دو روز هم نیست ... برای شدن باید زندگی کرد. ✅پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند : " شرافتمندانه ترین مرگ ها است " آقا رسول واقعا آماده بود و بند بند وجودش برای آماده بود.. حتی کفن خودش را هم خریده بود روی زندگی داشت و حتی که در قطعه 53 است، از قبل مشخص کرده بود و می رفت بالای مزار ابدی اش فاتحه می خواند !!! حتی یک عکس برای خودش طراحی کرده بود که روی آن نوشته بود ....... خدایا عاقبت ما را با ختم به خیر بگردان 🌹🕊🥀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد . در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت . اهل امر به معروف و نهی از منکر بود . روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند ، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند ، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن ، تهمت نزن ! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود ، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد ، گفت بابا این خمس من است ، برایم رد کن ، من دیگر فرصت نمی‌کنم . در مراقبت چشم از حرام ، در رعایت حق الناس ، به ریزترین مسائل توجه داشت . شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار می‌رفت و قبرهای را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد ، قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم ، بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود . این برنامه ثابت شبهای جمعه‌اش بود ، صبح می‌آمد خانه ، استراحت مختصری می‌کرد و دوباره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون . هیچ وقت بیکار نبود ، وقتی که شده بود، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی ، الآن وقت استراحتت است ! شب و روز در تلاش و کوشش بود ، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند . راوی : 🕊🌹
🍀💐🌼🌺🌼💐🍀 🌹 🌹 سلام من می دانم که جواب را می دهی... هوای تو کرده دلم ... لازم نیست را طولانی و بلند بنویسم تا تو ... و چند کلمه کافیست برای ... تنها تو میدانی که در دل پر چه می گذرد ... حرف هایم را با تو به هر که باشد می زنم ... گاهی آرام ... گاهی با چشمان ابری ام ... گاهی با درد دل بی قرارم ... و می دانی که چقدر دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم آن لحظه که به یاد تو هستم را نیز دوست دارم تمام این را دوست دارم چون می دانم که تمام به یاد توست همین... 💐 🌹 💐 💐 🌺 🌼💐
هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبےبرمیداشت‌وقبورشهدارومیشسٺ‌! میگفٺ‌:باشهداقرارگذاشتم‌که‌من غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند...! شهید ›🌱
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت ، به همین خاطر پهلو ، دست و صورت سمت راستش در آن انفجار هدیه شد . به طوری که من در شناسایی مشکل داشتم . خودش خواسته بود ، یک عمری خدا گفته این‌ها کردند ، یک بار هم این‌ها در به خدا گفته اند و خدا کرده است . در ۱۷ سالگی با ما به راهیان نور آمد . با هم به سمت گردان تخریب رفته بودیم ، به گفتم ببین اینجا ما بود ، دراین سمت می‌بینی که برای خود کنده بودند ، حالا رفته اند و اینجا غریب مانده است. هم زمان با صحبت‌های من ظهر شد ، رفتیم جماعت و بعد آن متوجه شدیم نیست . وقتی پی او گشتیم دیدیم داخل یکی از رفته ، را روی سرش کشیده و‌های های می‌کند در حالی که کرده است. این صحنه برای ما تبدیل به شد . من همان موقع تنها کاری که توانستم انجام دهم ثبت آن لحظه توسط عکاسی بود . که الان به دیوار اتاقش که به موزه تبدیل شده، است . راوی : 🌹 🥀🕊
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🌹 🌹 سلام من می دانم که جواب را می دهی... هوای تو کرده دلم ... لازم نیست را طولانی و بلند بنویسم تا تو ... و چند کلمه کافیست برای ... تنها تو میدانی که در دل پر چه می گذرد ... حرف هایم را با تو به هر که باشد می زنم ... گاهی آرام ... گاهی با چشمان ابری ام ... گاهی با درد دل بی قرارم ... و می دانی که چقدر دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم آن لحظه که به یاد تو هستم را نیز دوست دارم تمام این را دوست دارم چون می دانم که تمام به یاد توست همین... 💐 🌹 🌺 💐 💐🍀🌺
31.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از آسمان/شهید مدافع حرم از برای حرمت این دل من آشوب است نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند …💔 ━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🌹 🌹 سلام من می دانم که جواب سلامم را می دهی... هوای تو کرده دلم ... لازم نیست حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم تا تو بخوانی ... سکوت و چند کلمه کافیست برای دلتنگی ام ... تنها تو میدانی که در دل پر دردم چه می گذرد ... حرف هایم را با تو به هر شکلی که باشد می زنم ... گاهی آرام ... گاهی با چشمان ابری ام ... گاهی با درد دل بی قرارم ... و می دانی که چقدر دوستت دارم دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم آن لحظه که به یاد تو هستم را نیز دوست دارم تمام این لحظات را دوست دارم چون می دانم که تمام وجودم به یاد توست همین... 💐 🌹 🌺 💐 💐 🍀🌺
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 رسول ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت ، به همین خاطر پهلو ، دست و صورت سمت راستش در آن انفجار هدیه شد . به طوری که من در شناسایی رسول مشکل داشتم . رسول خودش خواسته بود ، یک عمری خدا گفته این‌ها گوش کردند ، یک بار هم این‌ها در خلوت به خدا گفته اند و خدا استجابت کرده است . در ۱۷ سالگی رسول با ما به راهیان نور آمد . با هم به سمت گردان تخریب رفته بودیم ، به رسول گفتم ببین اینجا حسینیه ما بود ، دراین سمت قبرهایی می‌بینی که برای خود کنده بودند ، حالا رفته اند و اینجا غریب مانده است. هم زمان با صحبت‌های من اذان ظهر شد ، رفتیم نماز جماعت و بعد آن متوجه شدیم رسول نیست . وقتی پی او گشتیم دیدیم داخل یکی از قبر‌ها رفته ، چفیه را روی سرش کشیده و‌های های گریه می‌کند در حالی که سجده کرده است. این صحنه برای ما تبدیل به روضه شد . من همان موقع تنها کاری که توانستم انجام دهم ثبت آن لحظه توسط دوربین عکاسی بود . عکسی که الان به دیوار اتاقش که به موزه تبدیل شده، نصب است . راوی : 🌹 🥀🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹