eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ای مجاهدان راه حقیقت ، بدانید که اسلام احتیاج به خون دارد و از ریختن خون خود در راه اسلام باکی نداشته باشید و این را بدانید ، فقط خون شهداست که اسلام را رشد داده و زنده نگاه می دارد . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 "انسان یک بار بیشتر نمےمیرد، چه زیباست این یک بار که میخواد جون بده در سن جوانی و با برای عمه سادات باشد" بہ مرگ داخل بستــر نمی‌شود دل بست خداڪند که" " به داد مـا برسد.... 🥀 🌴🌹
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 برقِ نگاهـت... قدرتِ گنـاه را از من گرفــته من تا ابد به عهد خویش با چشمانت پایبندم... وقتی نگاهت به من است! مگر می شود دست از پا خطا کرد ؟ تو هم و هم .. 🌹 🕊 🥀 🌹🕊
🌹💐🕊🌷🕊💐🌹 ، علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته و فداکار و روشن فکر و آشنا به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت وجود داشت و آن قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند، بود . تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز ایشان قرار داده شده است؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود متناسب با چنین خصوصیتی. خدای متعال پاداش این عزیز را داد و آن بود . پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای تعالی بندگان ساحل خود را از این اجر محروم نکرد . 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 🕊🌷
🌺🌸🕊💐🕊🌸🌺 بیشتر بچه‌های هم سن و سال من و به خاطر اینکه کمک‌ خرج خانواده باشیم به کویت برای کار می‌رفتیم . من و هم در کویت با هم در یک خانه زندگی می کردیم . چند روزی می‌دیدم که سرکار نمی‌رود . نگرانش شدم. پیش خودم هر فکری را می‌کردم که چرا این پسر سرکار نمی‌رود . یک روز دل را زدم به دریا و گفتم : پس چرا تو چند روزه سرکار نمیری ؟ سرش را پائین انداخت چند دقیقه‌ای سکوت کرد نفسی تازه کرد و گفت : صاحب‌ کارم گاهی وقت‌ها چیزهایی برای خانه‌اش می‌خرد، به من می‌دهد تا ببرم. خانم صاحب‌کار است. نه این کار را می‌خواهم و نه اینکه دو سه روزی یک‌ مرتبه بخواهم بروم دم منزلی که یک خانم دم دربیاید. راوی : حاج حسین وارثی مطلق 🌷 🌴🌹
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 جملۀ دختر یک در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد . مدرسه المهدی (ع) لبنان با برگزاری یک مسابقه از دانش آموزان خود خواسته بود تا یک جمله ۸ کلمه‌ای در وصف رزمنده بنویسند . «فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده مفقود الاثر حزب الله و دانش آموز این مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت. وی در وصف رزمنده نوشته است : اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است آنجا دفن شده باشد . سلامتی بازماندگان 🌴 🕊🌹
💠 مکارم اخلاق چیست؟🤔 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مکارم اخلاق سوال شد، فرمودند: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده، ارتباط با کسی که با تو بریده، عطا به آتکه تو را محروم ساخته و گفتن حق اگرچه به ضرر خودت باشد.
🍃🦋 شـھـࢪ باید بـزنـد عـڪس تـو ࢪا دࢪ هـمـه جـا... تو شـدی چـشـم و چــراغِ مـن و... این مردم شـھـࢪ... (: 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ قشنگ نیست نمازامون.... نماز باید چجوری باشه که تا عرش خدا بره؟ استاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_یازدهم 🍁عصريكي از روزه
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁سال پنجاه و شش بود . نزديک به پنج سال از کار در کاباره پل کارون مي گذشت . پيکان جوانان زيبائي هم خريد . وقتي به ديدنش رفتم با خوشــحالی گفت : ما ديگه خيلي معروف شــديم ، شــهروز جهود ديروز اومده بود دنبالم ، ميخواد منو ببره کاباره ميامي پيش خودش ، 🍁ميدوني چقدر باهاش طي کردم ؟ با تعجــب گفتم : نه ، چقدر ؟! بلند گفت : روزي ســيصد تومــن ! البته کارش زياده ، اونجا خارجي زياد ميياد و بايد خيلي مراقب باشم . شــب وقتي از کاباره خارج مي شديم تو حال خودش نبود . خيلي خورده بود . 🍁از چهار راه جمهوري تا ميدان بهارستان پياده اومديم . در راه بلند بلند داد مي زد . به شاه فحش هاي ناجوري مي داد . چند تا مأمور کلانتري هم ما را ديدند . اما ترســيدند به او نزديک شوند . شاه و خانواده سلطنت منفورترين افراد در پيش او بودند . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
👨🏻‍🏫 استفاده ی غیر درسی از تخته و ماژیک مدرسه و دانشگاه✍ 🍃استفتائات مقام معظــم رهبری🍃 •🦋🦋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به عقب بنگرید و خدا را شکر کنید، به جلو بنگرید و به خدا اعتماد کنید، او درهایی را می بندد که هیچکس قادر به گشودنش نیست، و درهایی را باز می کند که هیچکس قادر به بستنش نیست... وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرًا الاحزاب/۲۷ 🍃
میدونی استادپناهیان‌میگه: گیرتوگناهات‌نیست! گیرتو کارای‌خوبیه... که‌انجام‌میدی... ولے نمیگی"خدایابه‌خاطرتو"...! اخلاص‌یعنی: ✨🌱خدایافقط‌تو‌ببین‌حتی‌ملائکه‌هم‌نه🌱✨ ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ
!💕 آلودگی دلــ💔ـهــایمان از حد هشدار گذشته است و نفسهای‌مان به شماره افتاده! 😢 سال‌هاست زندگی مان تعطیل رسمی است...😔 هوای باریـ💧ــدن نداری⁉️ 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🤲
فَٱصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ روم/۶۰ صبر کن که وعده‌ی خدا حق است خدا جونم می دونم که اگه داری طولش میدی، مشغول قشنگ کردنشی، پس صبر میکنم...
 یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ای پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد...
وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانه ای از جهاد در بدن نداشته باشه! فلذا‌ جهاد واجب است! جهاد‌ تیر‌ و‌ تفنگ نمیخواهد... شما تو کار خونه به مادرت، همسرت کمک کن خودش جهاد است... 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🔔| استاد شهید آیت‌الله مطهری: امر به معروف و نهی از منکر مرز نمی‌شناسد. هیچ چیزی، هیچ امر محترمی نمی‌تواند با امر به معروف و نهی از منکر برابری کند! 🕊•|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 دقت کنید🌷 دستشان را براے يارے ما دراز ڪرده اند... بے انصافيست.. دستانشان را با گناه ڪردن پس بزنيم.. کافی است فقط دستمان را دراز کنیم ودستشان را بگیریم آن وقت است که را ه را گم نمی کنیم عصرو عاقبتمون شهدایی 🕊 🖤🖤
🌸پدر شهید میگفتند:🌸 بابک آدمی بود که همیشه پرسش داشت از اون جوانان بی سوال و [بی توجه به موضوعات] نبود ذهنی بسیار کنجکاو، ذهنی بسیار فعال و انسان بسیار جستجوگری بود . یعنی بابک غیر ممکن بود ، که یه چیزی رو بدون اینکه روش مطالعه کنه بپذیره، آگاهانه یه چیزی رو میپذیرفت. روش تحقیق میکرد ، وقت میگذاشت و بعد میپذیرفت یا درموردش ادعا میکرد. ♥️ 🖤🖤
✍ قسمتی از وصیت نامه شهید استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیاده‌روی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید. و السلام 🌷 🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️خاطره‌ی عجیب و جالب از که مشکلات بزرگ زندگی‌اش به دست فرزندان شهیدش حل می‌شود 🔸️به همراه مصاحبه‌ی ماندگار شهید آوینی با این مادر بزرگوار؛ آدم بعد از دیدن این مصاحبه از خودش خجالت میکشه ... 🌷 🖤🖤
...«یک لحظه چشمم افتاد توی آینه. علی آقا داشت نگاهم می‌کرد. خجالت کشیدم. زود نگاهم را دزدیدم و سرم را پایین انداختم. این اولین باری بود که علی آقا درست و حسابی مرا می‌دید»... ...برگشتم توی اتاق نشستم بالای سرش. چراغ خاموش بود و اتاق تاریک. همین که می‌دانستم توی آن اتاق است و دارد نفس می‌کشد برایم کافی بود. آرام شدم. دلم می‌خواست در آن حالت زمان متوقف بماند و هرگز جلو نرود. هرگز... اما عقربه‌های ساعت با من سر لج داشتند از همیشه تندتر می‌چرخیدند، می‌چرخیدند و می‌چرخیدند، ساعت شد دو وربع. دست روی شانه‌هایش گذاشتم و آرام شانه‌اش را تکان دادم و گفتم: (علی، علی آقا جان بیدار شو)... ...خیابان بی انتها را به سرعت طی کردیم. کسی چیزی نمی‌گفت. همه با بهت و سکوت از پشت شیشه‌های ماشین به زمین‌‌های پوشیده از برف نگاه می‌کردیم. کمی بعد، ته آن خیابان، کانتینری پیدا شد، پشت کامیونی بزرگ. چند ماشین پاترول سپاه هم دور و برش پارک شده بود. چند نفر از آمبولانس پیاده شدند و رفتند جلوی کانتینر. ما هم از ماشین پیاده شدیم. درِ یخچال کانتینر را باز کردند. تابوت را پایین آوردند. حاج صادق با قدی خمیده و شانه‌‌های پایین افتاده جلو رفت. آقا ناصر دوید و تابوت را در آغوش گرفت. مادر دستم را گرفته بود. درِ تابوت را باز کردند. منصوره خانم نالید: «الهی قربانت برم! مادرت بمیره علی! دیشب اینجا خوابیدی عزیزم!...» همه به گریه افتادند. مادر به هق‌هق افتاد. بی‌اعتنا به کسانی که دور و برمان ایستاده بودند گریه می‌کردم.»... برش هایی از کتاب گلستان یازدهم📚 زندگینامه 🌸 🖤🖤
•﷽• و‌خد‌اعشق‌ر‌‌ابے‌بھانہ‌آفرید ‌‌تابے‌بھانہ‌عاشق‌شوے و‌بنده‌ے‌عاشقت‌گفت‌↯ وقتی‌عقل‌عاشق‌شود عشق‌عاقل‌میشود آنگاه‌ 🖤🖤
خداست که به وقت برکت میده 🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل این که خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: «اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.» 🌷 🌷 🖤🖤