قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_بیستم_و_یکم 🍁ســه روز
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_بیستم_و_دوم
🍁اوايل بهمن بود ، با بچه هاي مســجد ســوار بر موتورها شــديم . همه به دنبال #شــاهرخ حرکت کرديم .#شــاهرخ رفت جلوی یه رستوران وایساد و گفت : این رستوران صاحبش يه يهوديه ، که الان ترســيده و رفته اســرائيل ، اینجا اسمش رســتورانه اما خيلي از دختراي مسلمون همين جا بي آبرو شدند . پشت اين سالن محل دانس و قمار و ... بعد سنگي را برداشت و شيشه را شکست . بعد هم سراغ کابارههای دیگه رفتيم . آن شب تا صبح بيشتر کابارهها و دانسينگهاي تهران را آتش زدیم .
🍁نيمه هاي شب بود .وارد خانه شدیم . لباسهاش خوني بود . مادر با عصبانيت رفت جلو و گفت : معلوم هست کجائي ، اين کارها به تو چه ربطي داره . نشست روي پله ورودي و گفــت : اتفاقاً خيلي ربــط داره ، ما از طرف خدا مســئوليم ! ما با کســي درگير شــديم که جلوي قرآن و اسلام ايســتاده ، بعد به ما گفت: شــماايمانتون ضعيفه ، شــما يا به خاطر بهشــت ،يا ترس از جهنم نماز ميخونيد ، اما راه درست اينه که همه کارهات براي خدا باشه !! خلاصه این #شاهرخ ، با اون #شاهرخ که چند ماه قبل مي شــناختيم خیلی فرق داشت...!
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#احکام
حکم شوخی و خنده با نامحرم
در فضای مجازی 👨🏻💻🔛👩🏻💻
🍃استفتائات مقام معظــم رهبری🍃
•🦋🦋•
وقتی قرار شد برويم؛ محمد گفت : اول نمازمان را بخوانيم..
ما كه #نماز خوانديم و برگشتيم ، محمد هنوز در گوشه حياط سپاہ مشغول نماز بود .
او نماز را هميشه خوب می خواند . اغلب ، در جمع ها ، او را به دليل تقوايش ، پيش نماز می كردند .
با اينهه، اين بار نمازش حال ديگری داشت
بعد از آنكه تمام شد يكی از برادرهـا به شوخی گفت: نماز جعفر طيار می خواندی؟!
او با خوشحالی پاسخ داد:
به جنگ آمريكا می رويم. شايد هم نماز آخرمان باشد
#شهید_محمد_منتظرالقائم🕊🌹
خدایا
دست ما که به آسمون نمیرسه، ولی تو دستت به هر جایی که ما باشیم میرسه، پس قربونت دستمون رو ول نکن...
پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده مجروح حاج احمد متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش.
گفت: "برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم. این طوری کمتر درد میکشید."
حاجی هم ناله ای کرد و گفت: "نه! بی هوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند."
#حاج_احمد_متوسلیان❤️🌸
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
📌 پدر و پسر شهیدی که سالیان سال در آغوش هم بودند/دوپلاک معروف ۵۵۵و ۵۵۶
🔹️ طی یک عملیات تفحص در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد. یکی از آنها در حالت نشسته با لباس و تجهیزات کامل به جایگاهی تکیه داده بود و شهید دیگر در پتو پیچیده شده بود.
◇ معلوم بود شهیدی که درازکش است مجروح شده و شهید نشسته سرِ وی را به دامن گرفته است. پلاکهایشان را بررسی کردیم، شمارهها پشت سر هم بود: 555 و 556.
◇ متوجه شدیم آنها با هم پلاک گرفتهاند. معمولاً رزمندههایی که خیلی رفیق بودند، با هم میرفتند پلاک میگرفتند. با مراجعه به سیستم کامپیوتر متوجه شدیم.
◇ شهیدی که نشسته، پدر و شهیدی که درازکشیده، پسر است. پدر سر پسر را به دامن گرفته بود.
◇ اینها شهید سیدابراهیم اسماعیلزاده پدر و سیدحسین اسماعیلزاده، اهل روستای باقرتنگه بابلسر بودند.
◇ پسر آرپیجی زن و پدر کمک آرپیجی زن پسر بود. پسر برای دید بهتر و انهدام تانکهای دشمن به سمت دامنه قله حرکت میکند.
◇ پدر وقتی افتادن فرزندش را میبیند، خودش را به دامنه کوه میرساند و بالای سر فرزندش میرود. چون توان بالا بردن پیکرحسین را نداشت، پتویی میآورد و پسرش را در آن میپیچد. او را در آغوش میگیرد و سر پسرش را روی زانوهایش میگذارد ، لحظاتی بعد خودش هم به شهادت میرسد و هر دو برای سالهای طولانی در همان حالت میمانند.
شادی ارواح طیبه شهداي عزيزمان صلواتی هدیه بفرمائید اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آقای وطن فروش مفتخور
رهبر عزیز ما 60 سال پیش (سال41) با رهبری امام خمینی (ره) وارد مبارزات علیه نظامی شد که در خون خوار بودن و دیوانه وار کشتن مردم در خیابان ها و زندان هایش ید طولایی داشت .
و در این دوران پنج بار زندانی شد که در یکی از این بازداشت ها هشت ماه در کمیته مشترک ضد خرابکاری (موزه عبرت) زندانی بود و این مکان جایی بود که خیلی از مبارزین در آن دوام نمی آوردند.
البته چون شما خود مفت خور هستید و ترسو و جرأت مبارزه رو در رو با رهبر شجاع ما را ندارید دست به دامن گفتن این مزخرفات شده اید
#بزدل
#مفتخور
#وطن_فروش
💔هرشهیدی را ڪه دوستش داری
#ڪوچه_دلـت را به نامش ڪن
👌یقین بدان
در ڪوچه پس ڪوچه های
پر پیـچ و خم #دنیـا
#تنهـایـت نمےگذارد.🤗
#شهید_محسن_حججی🌹
#اللهم الرزقنا_توفیق_شهادت فی سبیله
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣
در سال ۱۳۷۲ در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم. اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم.
به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار روضه حضرت زهرا (س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم.
با خودم می گفتم: «یا زهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام. اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما نظر کنند و اگر لایق نمی دانید که برگردیم تهران
روز بعد هم بچه ها با توسل به حضرت زهرا (س) مشغول تفحص شدند. در حین کار روبروی پاسگاه بند انگشتی نظرم را جلب کرد. با احتیاط لازم اطراف آن را خالی کردیم و به بدن شهید رسیدیم.
در کنار آن شهید، شهیدی دیگر را نیز پیدا کردیم که جمجمه هایشان روبروی هم بود.
قمقمه آبی هم داشتند که برای تبرک همه از آن نوشیدیم.
وقتی که از داشتن پلاک مطمئن شدیم، با ذکر صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم. متوجه شدیم که هر دو شهید پشت پیراهن شان نوشته بودند: «می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم».
راوی: مرتضی شادکام
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
#ڪلام_شہید
🔹چرا تمام هم و غمتان تعلقات دنیایے است،
مردم، حلقه هاے زنجیرے ڪہ شیطان شما را
بہ دنیا متصل ڪرده بشڪنید و از قفس تنگ
دنیا برهید، پرواز ڪنید، از قفس تنگ تنتان
و بہ سوے معبودتان الله پر ڪشید...
🌷 #شهید_سیدعلےاڪبر_شجاعیان
⇦تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۱۱/۱
⇦تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱/۳۰
⇦محل شهادت: ارتفاعات ماووت(ڪربلاے ۱۰)
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼✨شهیدمدافع حرم
سردارجانبازحاج حسن اکبری
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
#شهــــــــدا
کبوترانی که سکوی پروازشان
سیم خاردار و #معراجشان خط مقدّم بود
همان بی بدیلانی که با رنگ خون
صفحه عاشقـــانه زندگی را نقاشی کردند
وبا زمزمه #یابن_الحسن دعوت یار لبیک گفتند
التماس دعا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
43.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷نماهنگ بیسیمچی
با صدای زیبای
#حامدزمانی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
سید حمید را در منطقه عملیاتی خیبر و قرارگاه نوح دیدمش. خوشحال شادمان بود . همین قدر به من گفت که حضرت زهرا (س) به من گفته اند بیایم اینجا. هر چه اصرار کردم، بیشتر از این نگفت.
گفت: بگذار در دل خودم باشد.
شهید همت آمده بود دنبال یک گردان نیرو. سردار سلیمانی هم سید حمید را با همت همراه کرد برای تحویل نیروها. اما گلوله تانک امان شان نداد. سر و دست همت مجروح شده بود و صورت و پهلوی سید حمید. روز سوم جمادی الثانی بود و روز شهادت حضرت زهرا (س).
خدا بیش از این نمی خواست سرش مخفی بماند.
پا برهنه در وادی مقدس، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ اول- ۱۳۹۳؛ ص ۱۱۹ و ۱۲۵-۱۲۴٫
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم شعر خوانی حاجقاسم
و عشقبازی او با مادرش🌸🌿
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣
توی این راه فحش می خوری؟!
به قول استاد رائفی پور بگو : ذخیره ی آخرتم...
هر وقت فحش نخوردی از دشمن ، به مسیرت شک کن...!!