🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#احمد_کریمی
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟!
می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.
فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی.
گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی.
گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده.
گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی.
دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من/فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم/مدال افتخار نوکری از او بگیرم
وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود.
دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم/ شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم
وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
راوی :
#همرزمان_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🏴🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀 #وقایع_بعد_از_عاشورا #و_شهادت_امام_حسین_ع #قسمت_یازدهم گرداندن سر شریف امام حسین علیه
🥀🕊🏴🌹🏴🕊🥀
#وقایع_بعد_از_عاشورا
#و_شهادت_امام_حسین_ع
#قسمت_دوازدهم
گرداندن سر شریف امام حسین علیه السلام در کوفه (۲)
ابن زیاد گفت: بروید این کور ازد را که خدا نور را از دلش برده همچنان که از دیده اش برده نزد من آورید. به منزل او رفتند و چون قبیله ازد مطلع شدند با قبائل جمع شدند تا از او دفاع کنند و خبر به ابن زیاد رسید. او هم قبائل مضر و یمن را جمع آوری کرد و به فرمانده ای محمد ابن اشعث به جنگ آنها فرستاد. راوی می گوید: نبرد سختی درگرفت و جمعی عرب کشته شدند و اصحاب ابن زیاد خود را به در خانه عبدالله رسانیده و آن را شکستند و میان خانه رفتند و دخترش فریاد می زد از آنچه دوری می کردی به سرت آمد و لشکر آمدند؛ گفت: نترس شمشیر مرا بده. شمشیرش را به او داد و از خود دفاع می کرد و رجز می خواند. دخترش می گفت: پدرجان کاش مرد بودم و امروز مقابل تو با این نابکاران و کشنده های عترت نیکان می جنگیدم، لشکر از هرطرف او را محاصره کرده بودند و او از خود دفاع می کرد و کسی به او دست نمی یافت و از هر سو می آمدند، دخترش به او خبر می داد تا لشکر زیاد شدند و او را در تنگنای محاصره گذاشتند و دخترش فریاد زد که پدرم را احاطه کردند و او یاوری ندارد. و او شمشیر خود را می چرخانید. راوی می گوید: حمله را ادامه دادند و او را دستگیر کردند و نزد ابن زیاد بردند و ابن زیاد به او گفت: حمد و سپاس خدایی را که تو را رسوا کرد.
عبدالله گفت: ای دشمن خدا ! برای چه مرا رسوا کرد؟ ابن زیاد گفت: ای دشمن خدا ! درباره عثمان چه می گویی؟
در جوابش گفت: ای پسر بنده علاج و زاده مرجانه، دشنامی هم به او داد، تو به عثمان ابن عفان چکار داری که خوب کرد یا بد، اصلاح کرد یا تباه، خدای تبارک و تعالی سرپرست خلق خویش است و میان آن ها و عثمان به عدالت و حق حکم می کند. تو از پدرت و خودت و از یزید و پدرش از من بپرس. ابن زیاد گفت: به خدا از تو نمی پرسم، تا با غصّه بمیری. عبدالله گفت: اَلحَمدُلله رَبِّ العَالَمِینَ، من از خدای خود درخواست کرده بودم که شهادت را روزی من کند پیش از آن که مادر تو را بزاید و از خدا خواسته بودم آن را به دست بدترین خلق خود و مبغوضترین آنان نزد او بنهد و چون چشمانم کوره شده بود ناامید بودم و اکنون بحمدالله پس از نا امیدی آن را به من روزی کرد و دانستم که دعای همیشگی مرا اجابت کرده است. ابن زیاد گفت: گردنش را بزنید، گردن او را زدند و در سبخه او را به دار آویختند .
#ادامه_دارد...
🥀 🌹🏴
#زندگینامه_شهید
شهید حامد بافنده سال ۱۳۶۶ متولد شد. وی از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم «عبدالباسط» را تمرین میکرد.
حامد زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد؛ خیلی زود همه مراحل زندگیاش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد.
او برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد. شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند، در همین حال بود که خدا به آنها یک فرزند دختر بهنام «فاطمه» عطا کرد.
وی برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشتماه ۹۶ مصادف با روز شهادت اربابش امام موسی کاظم (ع) به شهادت رسید.
#شهید_حامد_بافنده
#شهادت
#شهیدایی
#شهدانه
#اللھمالرزقناشھادتفےسبیلك🕊
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه عکس #شهید_حججی معروف شد؟
♨️ راز عکس عزت، در پی سلفی حقارت!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۱۸ مرداد، سالروز شهادت شهید حججی