eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«سلام به امام زمان(عج)» 🌺 استاد عالی 🌸 مهم‌ترین پله‌ای که می‌خوای به امام زمان(عج) نزدیک بشی اینه که غفلت رو کم کنی. 🌼 اگه اینجوری باشی حتما امام زمان(عج) در حقت دعا میکنه...
یاد مردانی بخیر که با رمز یازهرا (س) گمنام رفتند .... دی‌ ماه ۱۳٦٦ ، مقر شهید مطهری اعزام قهرمانان گردان مالک اشتر لشکر۲۷حضرت‌محمدرسول‌اللهﷺ به منطقه
🥀 در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. 🥀 هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
🌹 شهید آوینی: ما از سوختن نمی ترسیم که چون پروانه ها عاشق نوریم و هر جا که نور ولایت است گرد آن حلقه می زنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - نماهنگ دلم شکسته - سجاد محمدی.mp3
2.43M
🔳 💔جامو به هیچکسی نده😔 💔دلم برای دیدن تو لک زده😔 🎼 🎼
YEKNET.IR - tak - 2 safar 1441 - meysam motiee.mp3
6.65M
🍃هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست 🍃حسین معنی آزادیست 🎙 🎼 🎼
💜 💟مولاے من چشم وجودمان خیره بہ نورِ حضور شماست و دست استغاثہ و روے حاجتمان متوسل بہ درگاهتان تا خداوند طلعت رشیدتان را بہ ما بنمایاند.💜
سلام امام زمانم صُبحے کھ دلم ، در پـےِ دیدار تو باشد ؛ آن صُبح ، دلآرام‌ترین صُبح جَهان اَست..؛🌱!' السلام‌علیڪ‌یابقیه‌الله اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هـر لحظه گنج بـزرگی اسـت گنجتان را آسان از دست ندهید زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند فراموش نکنید دیروز به تاریخ پیوست فـردا معماست و امروز هدیه خـ🌸ـداونـد
مَن عَبَدَ اللّه َ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّه ُ فَوقَ أمانِيِّهِ و كِفايَتِهِ هر كه خدا را ، آن گونه كه سزاوار او است ، بندگى كند ، خداوند بيش از آرزوها و كفايتش به او عطا كند. 🌹🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹 💐 نگذارید دشمنان اسلام توطئه کرده و بر شما چیره گردند و مواظب باشید در این راهی که قدم نهاده اید ، یک لحظه از امام غافل نشوید . فرمایشات امام را مو به مو انجام دهید و چون مردم کوفه نباشید که امام حسین (ع) را تنها گذاشتد ، امام را دعا کنید همیشه پشتیبان او باشید و یک لحظه از او غافل نشوید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌴 🏴🌹
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 هشت روز مانده بود به اربعین ۱۳۹۳٫ شب ساعت یازده بود بود که مجید سراسیمه آمد خانه. گفت وسایلم را جمع کن که عازم کربلا هستم. گفتم: زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم. عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی. تا برسند مرز مهران صدای آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع)، کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم دیر بر می گشت آن هم با چشم های خون. رفقا مانده بودند که خود مجید است یا نقش جدید. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید، پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر یا حسین یا حسین بود و اشک و ناله. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم. او حرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 🏴 🕊🌹
🥀🌹🌴🕊🌴🌹🥀 🌹 🌹 : 🗓 1340/03/01 🗓 محل تولد : مشهد مقدس وضعیت تاهل : متأهل شغل : پاسدار : 🗓 1365/06/11 🗓 مسئولیت : فرمانده لشکر ویژه شهدا محل : حاج عمران نام عملیات : کربلای 2 مزار : 🌹 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 فرازهائی از وصیت نامه ۱- خدمت پدر و مادر خواهر و برادر و همه اقوام دوستان و خواهران و برادارن دینی سلام عرض میکنم و امیدوارم من را ببخشید. ۲- بعد از کشته شدنم اگر جدی از من جسدی باقی ماند آنرا پیش پدر و مادرم ببرید تا در هر جا که خواستند دفن نمایند. ۳- ای پدر و مادر گرامی اصلا ناراحت نباشید از اینکه من کشته شدم چون من در راه هدفم که رسیدن به اسلام واقعی میباشد کشته شده و کشته شدن در راه اسلام و قرآن نیز همان شهادت است و شهادت آرزوی هر مسلمان واقعی میباشد که اسلام را درک کرده باشد مسلمانی که میخواهد خدا گونه بشود و خدا گونه باشد. به مادرم دلداری بدهید و به او بگوئید که ناراحت نباشد و به مادران دیگر بیاموزد که فرزندانی داشته باشند که در راه اسلام قدم برمی دارند و در راه اسلام کشته شوند مادرم این را نیز بداند که او در فردای در پیش فاطمه رو سپید است چون او نیز شهید داده است. ۴- از همه برادران و خواهران دینی میخواهم که راه مرا که راهی جز راه اسلام و امام خمینی نمیباشد ادامه دهند و تا پیروزی کامل مبارزه نمایند. ۵- همیشه با یکدیگر با ملاطفت و مهربانی رفتار نمائید. با دشمنان اسلام و منافقین سرسختانه بجنگید و جهاد نمائید. 🌹 🕊 🌹 🕊🌹
🕊🌹🏴🥀🏴🌹🕊 فهمیدیم عده ای تو مجلس عروسیشان، علاوه بر انجام کارهای ناشایست، برای مردم هم ایجاد مزاحمت کرده اند. محمود سریع یک گروه از بچه های سپاه را فرستاد آن جا که چند نفری را که مست بودند، گرفتند و آوردند. مدتی گذشت تا آقای معصوم زاده برای هر کدامشان یک حکم صادر کرد. یکی از مجرمان، مردی بود که فروشگاه لوازم یدکی داشت و ما مشتری دائم اش بودیم؛ مدام می گفت: من بهتون خدمت می کنم، لوازم براتون می خرم، مرا ببخشید. همه می دانستند این جور وقت ها ملاحظه غریبه ها را نمی کند. برای همین گفت: بخوابانید، شلاقش را بزنید. به خاطر دارم یکی دیگر از آن ها رئیس بانک بود. می گفت: به همه ی شماها وام می دهم، هر کاری ازدستم بر بیاد، براتون انجام می دم، فقط این بار رو ندیده بگیرین. محمود گفت: کسی این جا محتاج وام و پول شما نیست، حکمی را که برات صادر شده اجرا می کنیم، نه کمتر نه بیشتر. 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 🏴🥀
🕊🌹🏴🥀🏴🌹🕊 یک روز تو خانه نشسته بودم، دیدم در می زنند. در را که باز کردم درجا خشکم زد. انتظار دیدن هرکس را داشتم غیر از محمود، آن هم با سر تراشیده و پانسمان کرده. بی اختیار گریه ام گرفت. گفتم: تو با این سر و وضعت چطور آمدی؟ چند روز دیگر در بیمارستان می ماندی و استراحت می کردی. گفت: دنیا جای استراحت نیست، باید بروم لشکر، کار زمین مانده زیاد دارم، پیدا بود برای رفتن عجله دارد. گفت: این چند روز خیلی به تو زحمت دادم، وظیفه ام بود که بیایم و تشکر کنم، فهمیدم برای رفتن جدی است. او زیربار اعزام به خارج و معالجه در آن جا نرفته بود. گفتم: داداش! فکر می کنی کار درستی می کنی؟ گفت: انسان در هر شرایطی باید ببیند وظیفه اش چیست. گفتم: تو اصلا به فکر خودت نیستی. تو با این همه ترکشی که توی سرت داری به خودت ظلم می کنی. گفت: من باید به وظیفه ام عمل کنم. پرسیدم: خوب حالا چرا نمی خواهی بروی خارج؟ گفت: اولاً اعزام به خارج خرج روی دست دولت می گذارد و من هیچ وقت حاضر نیستم برای جمهوری اسلامی خرج بتراشم. در ثانی، باید دید وظیفه چیست؟ وقتی گریه ام را دید گفت: نمی خواهد این قدر ناراحت باشی، این ترکش ها چاره دارد. یک آهنربا می گذاریم رویش، خودش می آید بیرون! آن روز وقت خداحافظی حال غریبی داشتم. نمی دانم چرا دلم نمی خواست از او جدا شوم. راوی : 🌹 🕊 🌹 🏴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋✨سروده ی « از خاک تا افلاک » از آقای حسن حاتمی بهابادی برادر گرامی شهید محمدعلی حاتمی بهابادی 🕊🥀شهید ۱۳ سال مفقود بودند و فراق و دوری و چشم انتظاری برای خانواده بسیار سخت و جانکاه بود 🕊🥀✨🕊🥀✨ پیچیده توی شهرمون برادرم رو می آرن حجله ها چش به راهشن خیابونا نو نوارن چشم ضعیف مادرم دوباره سوئی می گیره خونه مون از اومدنش یه رنگ و بوئی می گیره کم که نی سیزده ساله که چشاش به در دوخته شده غصّه و گریه همدم این زن دلسوخته شده برادرم وقتی می رفت دخترکش سه ساله بود «مهدی» یه سال داشت و داداش جبهه واسه ش حواله بود می آد می بینه «زینبش» قد کشیده جوون شده «مهدی»جونش مردی شده ماشالّا پهلوون شده نیگا کنین آوردنش رو دوش مردم سواره آخه چرا به من بگین مگه داداش پا نداره ؟ این تابوت کوچیک چیه ؟ تو اون چیه ؟ تو اون کیه ؟ یکی به من بگه چرا لباس بابا خاکیه ؟ چی دیده مادرم مگه که اینجوری شده هلاک چن تیکّه استخون دیده نهایتش با یه پلاک آی تیکّه های استخون بگین برادرم کجاست به خاطر خدا بگین عزیز مادرم کجاست قدّ رشید داداشو بیا تو آلبومش ببین آی تیکّه های استخون آخه شما چند وجبین ؟ مادرِ من میگه خدا رشیدترینِ پسرام بر سر دستامه حالا باور این سخته برام آی تیکّه های استخون چرا یه چیزی نمی گین ؟ مادر من دق می کنه اگه جوابش رو ندین « آهای برادر شهید اگه که خوب نیگا کنی تو آسمونا می بینیش اگه چشاتو وا کُنی برادرِ شهیدِ تو تو آسمونا مهمونه انگاری که عروسیشه ببین چه جوری خندونه برادرِ شهیدِ تو وقتی می خواست پَر بکشه جامِ میِ شهادتو وقتی می خواست سر بکشه تو لحظه های آخری با خدا عهدی بست و رفت رو بال بی نهایت فرشته ها نشست و رفت گفتش خدای مهربون اگه تو قابل بدونی می خوام که قربونت بشم اوّلِ راه جوونی می خوام غریب شهید بشم مثل حسینِ(ع) فاطمه(س) عشق حسین(ع) تو قلبمه راه حسین(ع) ، راهمه آره برادر شهید اینا همش حقیقته اینا همش حرفای اون داداشِ با سلیقته حالام اگه ما اینجائیم به خاطر یکی دیگه است به خاطر مادرته که ما رو آورده رو دست شاید که ما رو ببینه یه کمی آروم بگیره مثل یه کفتر اسیر نره یه گوشه بمیره » اینا به گوش من رسید از استخون حنجرش یه استخون لا به لای استخونای دیگرش پیچیده توی کوچه مون عطر گُل و گُلابتون آی تیکّه های استخون فدای تیکّه تیکّه تون ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 "کربلا کربلا ما داریم می آییم..." 🔹 این نوای خاطره انگیز دوران دفاع مقدس شاید آن روزها که خوانده می شد برای برخی شبیه یک رویا بود. ◇ اما شد و چه شدنی. مثالش همین . ◇ ماجرای نزدیکی به هم همین است... ما همانطور که کربلا را دیدیم، بر فراز قله بودن را هم خواهیم دید...👌 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─