•°|﷽|°• دردی‌ ســـــت در دِلــم کـــه دَوایش؛ نگاهِ شماست... #بـــرادر_شهـــیدم♥️

🎥 زیباترین تعریف درباره شهادت که تا الان شنیدم همین بیانات حضرت آقا بوده عند ربهم یرزقون🌱✨ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─

🥀میگفت‌ چشمان‌ شهدا به راهی است‌که‌ از خود به یادگـار گذاشته‌اند اما چشم‌ ما به‌ روزی است که با‌ آنان‌ رو به‌ رو‌ خواهیم‌ شد !🥀 #شهید_علی_پیرونظر

💌 مِنَ الشَهیــد اِلــــی الحـَبیــب ...

بعضی ها را هر چقدر بخوانی #خسته نمی شوی بعضی ها را هر چقدر #گوش دهی عادت نمی شوند بعضی ها هر چه #تکرار شوند باز بکرند و دست نخورده #مثل_شهدا #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #صبحتون _شهدایی

#رادیو_ثامن شماره ۷۰| چرایی سقوط دولت بشار اسد و تأثیر آن بر محور مقاومت 🍃🌹🍃 🎙کارشناس برنامه: سیدرضا سیدافقهی #رادیو_ثامن 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58

🔰توصیه‌های ۶ ماه پیش رهبر انقلاب به بشار اسد، در آخرین دیدار 🍃🌹🍃 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58

🔰مئیر داگان، رئیس پیشین موساد: 🍃🌹🍃 🔻من مبتلا به سرطان هستم و دیگر از گفتن هیچ چیزی نمی‌ترسم، تهدیدهای مکرر نتانیاهو علیه ایران فقط کار را برای ما سخت تر و دردسر زیادی ایجاد می‌کرد، برای اولین بار اعتراف می‌کنم که شک دارم اسرائیل بتواند با این اوضاع دوام بیاورد.. 🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58

#حدیث_روز #پیامبر_اکرم_ص ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمه ابنتی ویغصبها حقها ویقتلها مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه علیها السلام دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد. 📚 بحارالانوار جلد 73، صفحه 354

🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 #پیامکی_از_بهشت 💐 ای کسانی که در خواب غفلت به سر می برید ، صدای مظلومیت اسلام را می شنوید ولی هنوز از خواب بیدار نشده اید ، هر چه زودتر از خواب بیدار شوید و به فکر دنیای مادی نباشید ، فکر کنید که دنیای دیگری هم هست ، دنیایی که ابدی است و پایانی ندارد ولی این دنیا با همه لذتهایش پایان می پذیرد . 🌹 #شهید_والامقام 🌴 #مجید_رهبری #سلام_به_دوستان_شهداء🌹 #روزتان_شهدایی🌹 🕊 🌹🌴

🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #حاج_حسین_یکتا بچه‌ها بگردید یه رفیق خدایی پیدا کنید ، یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مینِ گناه، دستمون رو بگیره . #رفیق_آسمونی #رفیق_خدائی #رفیق_شهید شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🌹 🌴🌹

🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 #دمی_با_شهدا #شهیده_والامقام #زینب_کمایی منبع : #رادیو_معارف شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🥀 🕊🌹

🥀🕊🌹🎋🌹🕊🥀 #شهدا_شرمنده_ایم کوچه‌هایمان را به نامشان زدیم ... تا هرگاه که آدرس منزلمان را میدهیم ... یادمان نرود که از گذرگاه خون کدام #شهید ، با آرامش به مقصد می رسیم ... 🌹 #شهدا 🌹🕊 #همیشه 🌹🕊🌹 #نگاهی شادی روح #امام_راحل و #شهدا #صلوات #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد #و_عجل_فرجهم 🌷 🥀🌷

🌹🏴🌹🌴🌹🏴🌹 #شهدا #حضرت_مادر #ارادت_به_حضرت_زهرا_س #سردار_رشید_اسلام #شهید_حاج_احمد_ڪریمے فرمانده گردان حضرت معصومه (س) براے شهید شدن به هر درے زده بود ، امّا شهادت قسمتش نمےشد . بعد از عملیّات کربلاے ۴ حسابے رفتہ بود تو هم ؛ شب عملیّات کربلاے ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمہ (س) حاجے نشستہ بود توے سنگر فرماندهے توے اون اوضاع و احوال ڪہ همہ در تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت . راضیش ڪرده بود تا براش روضہ بخونہ ، روضہ حضرت زهرا (س) ، مداح میخوند و حاجي گریہ میڪرد : "وقتے ڪہ باغ مےسوخت ، صیّاد بے مروّت مرغ شکستہ پر را ، در آشیانہ میزد* گردیده بود بود قنفذ ، همدست با مغیره* او با غلاف شمشیر ، این تازیانہ میزد* همون شب بـےبـے شهادتش رو امضا ڪرد صبح عملیّات ڪہ اومده بود براے سرڪشے خط ، خمپاره خورد ڪنارش فقط دو تا ساق پاش سالم ماند ... #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهـش_پر_رهرو 🌹 🌴🌹

🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 #شهید_والامقام #سیدعبدالحسین_واحدی مادر من #حضرت_زهرا_س است ، به مادر من توهین نکن... وقتی سید را می‌آورند توی اتاق تیمور بختیار، او به #شهید_واحدی فحاشی می‌کند و به #مادرش بد می‌گوید . #شهید_واحدی می‌گوید مادر من #حضرت_زهرا_س است ، به مادر من توهین نکن و صندلی را بلند می‌کند بزند توی سر بختیار . در همان لحظه تیمور بختیار اسلحه‌اش را می‌کشد و با شلیک شش گلوله ، سینه‌ #سیدعبدالحسین_واحدی را مضروب ساخته و به #شهادت می‌رساند ... #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو 🌴 🕊🌹

🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_چهارم 🍁 وقتی به مدرسه می رفت کمتر کسی باور می کرد که او کلاس اول باشد . توی کوچه با بچه هایی بازی می کرد که از خودش بزرگتر باشند . درسش خوب بود . در دوران شش ساله دبستان مشکلی نداشتیم . پدرش به وضع درسي و اخلاقی او رسیدگی می کرد . صدرالدین تنها پسرش را خیلی‌ دوست داشت . سال اول دبیرستان بود . شاهرخ در یک غروب غم انگیز سایه سنگین یتیمی را بر سرش احساس کرد . 🍁 پدر مهربان او از یک بیماری سخت ، آسوده شد. اما مادر و پسر دوازده ساله را تنهاگذاشت . سال دوم دبیرستان بود . قد و هیکلش نسبت به دوستاش خیلی درشت تر بود . خیلیها توی مدرسه ازش حساب می بردند ولی کسی را اذیت نمی کرد تا اینکه یک روز اومد خونه و گفت دیگه مدرسه نمی رم .هر چقدر دلیلش را پرسیدم نگفت . 🍁 تا اینکه از دوستاش پرسیدم ، گفتند همه ی بچه ها امتحانشون را خراب کردند و معلم فقط به یکی از بچه ها که به اصطلاح آقا زاده بوده نمره قبولی داده . #شاهرخ به معلم اعتراض می کند ؛ معلم هم سیلی محکمی توی گوش #شاهرخ می زند و این دلیل شد که #شاهرخ دیگر به مدرسه نرود . بعد هم رفت دنبال کار و ورزش ، اما خیلی به کار نمی چسبید و مدام دنبال رفیق بازی بود . #ادامه_دارد... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀