🌷 امام مهدی(عج) از ديدگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) 🌷
🌸 هان! همانا هر کس آن روزها را ديد، به چراغ نور افشان ما در آن سير مي کند و بر مثال صالحان در پي آن فتنه مي افتد. تا در آن گير و دار، پنهان از نظر مردمان ( امام غائب ارواحنا فداه) بندي از پاي بگشايد، بردگان را آزاد سازد، جمعي را پراکنده سازد و پراکندگي را گرد آورد. کسي که در پي او باشد، اثر او را نمي بيند، هيچ اثر شناس و پي زن از او نشاني به دست نياورد. هر چند در اين راه بکوشد. در آن رويدادها قومي (ياران مهدي عليه السلام) ذهن و فکرشان صيقلي شده، همچون صيقل شمشير به دست آهنگر. ديدگانش به نور قرآن روشن و گوش هايشان به تفسير آن مأنوس. پس از جام خرد و حکمت که بامداد به آنان مي پيمايند، شبانگاه نيز از آن سيراب مي گرداند.
📕 نهج البلاغه/ خطبه 150 ترجمه دکتر اسدالله مبشري/ ج2/ ص556
#تـــــلـگــــرانـــــه💥
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم، ولی به دیوار دلم نه!
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که اتیکت خادمالشهداء و ... رو به سینهام میچسبونم، اما "خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که اسمم توی لیست تمام اردوهای جهادی هست!، ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدهم !
#میترسم_از_خودم ...
▫️زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم. اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیکنم !
#میترسم_از_خودم ...↓
▫️زمانی که فقط رفتن شهداء رو میبینم ، ولی " شهیدانه زیستنشون " رو نه !
#شهدا_شرمندهایم_که_مدام_شرمندهایم
#بسیج_پیشرو_خدمت_امیدآفرین
#بسیج_مردم
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
میگفت:
مابچہهیئتیا،زیادبرامونمھمنیست بهمونبگندکتریامهندس...
همهیعشقموناینہکه:
بهمونبگن:
کربلایۍ🖐🏽:)
التماس دعا🤲🥀
✅ امام حسین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش فرمود:
یا علی! از امت من هر کس ۴۰ حدیث حفظ کند و از این عمل منظورش فقط رضایت خدا و رستگاری در جهان آخرت باشد، خداوند متعال در روز قیامت او را با پیامبران، صدیقان، شهدا و انسانهای صالح محشور خواهد کرد و اینان چه رفیقان خوبی هستند.
🌷 امام مهدی(عج) از ديدگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) 🌷
🌸 هان! همانا هر کس آن روزها را ديد، به چراغ نور افشان ما در آن سير مي کند و بر مثال صالحان در پي آن فتنه مي افتد. تا در آن گير و دار، پنهان از نظر مردمان ( امام غائب ارواحنا فداه) بندي از پاي بگشايد، بردگان را آزاد سازد، جمعي را پراکنده سازد و پراکندگي را گرد آورد. کسي که در پي او باشد، اثر او را نمي بيند، هيچ اثر شناس و پي زن از او نشاني به دست نياورد. هر چند در اين راه بکوشد. در آن رويدادها قومي (ياران مهدي عليه السلام) ذهن و فکرشان صيقلي شده، همچون صيقل شمشير به دست آهنگر. ديدگانش به نور قرآن روشن و گوش هايشان به تفسير آن مأنوس. پس از جام خرد و حکمت که بامداد به آنان مي پيمايند، شبانگاه نيز از آن سيراب مي گرداند.
📕 نهج البلاغه/ خطبه 150 ترجمه دکتر اسدالله مبشري/ ج2/ ص556
#حدیث_روز
#امام_صادق_ع
ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرم
به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🌹 🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
وظيفه هر شخص مسلماني است كه از اسلام و قرآن و دين خود دفاع كند و مثل امام حسين(ع) در مقابل ابر قدرتها و كفار تا آخرين قطره خون خود بايستد و مقابله كند .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #مظاهر_جعفری
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌴 🏴🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطرات_آزادگان
#شکنجه_اسرای_ایرانی
#در_زندان_های_صدام
#وزیر_انقلابی
#شهید_والامقام
#جواد_تندگویان
شهید محمد جواد تند گویان وزیر نفت ایران دوازده سال تمام در یک سلول انفرادی *بعثی های کثیف* بسر برد !؟
طوری که فقط به اندازه ای جا داشت که میتونست بشینه وحتی نمی تونست دراز بکشد..و
نمیدونست الانش چه ساعتی وچه موقع از روز وشب وماه وساله؟ !!
الان بهاره یا پاییز ؟
الان روزه یاشب؟
و هر روز بلا استثناء با شکنجه شروع می شده.... اونم چه شکنجه ای!؟
در اثر شکنجه زیاد گردنش صد و هشتاد درجه می چرخیده... و این آخرین شکنجه اون بوده که منجر به شهادت این وزیر جوان و برومند سرزمین اسلامی امان شد!
تنها مونسش کتاب قرآنی بوده که یک سرباز عراقی برایش آورده بوده و تمام سربازهای عراقی که نگهبان او بودن باشنیدن صوت قرآنش شیفته اش شدند .
بعد از شهادتش کتابها در وصفش نوشتند؟!
اینها رو ما راحت می نویسیم و خیلی سرسری می خونیم و راحت از کنارشون رد می شیم.
لحظه ای فکر کنیم، دوازده سال به والله خیلی زیاده...
یک بچه رو چقدر زحمت می کشیم تا دوازده سال بشه ؟
حالا فکر کنیم دوازده سال نتونی یک لحظه دراز بکشی و نفهمی روزه یا شب؟..
لعنت به کسانی که راحت خون شهدا را پایمال می کنند...
خدا نکند در این روزگار با بی بصیرتی مان جزء پایمال کنندگان خون شهدا باشیم ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی آزادگان سرافراز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 🕊🌹
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴
#تلنگر
#تفکر
کسانی هستند که ....
#یک سیلی برای این #انقلاب و #مملکت نخورده اند.
#یک شب #نگهبانی نداده اند و #بیداری نکشیده اند.
#یک شب #گرسنه سر بر #بالین نگذاشته اند.
#یک شب در #یخبندان به صبح نرسانده اند.
#یک روز از خانه و کاشانه #فاصله نگرفته اند.
#یک زخم بر #تن ندارند.
#یک عزیز از #دست نداده اند.
#یک بار #طعنه نشنیده اند.
#یک بار خجل #زن و #فرزند نشده اند.
اما همچنان #پر_ادعاتر در هر محفلی لب به سخن باز نموده و #بانگ نارضایتی سر میدهند .
نمیدانم چه ارتباطی بین #کاری نکردن و پر #مدعا بودن است !
.
#خوش_به_حال
#شهدا
#آی_شهدا
#همیشه
#نگاهی
#به_خدا_خسته_ایم
🕊🥀🌹
🌹🕊🏴🌷🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#همسرانه
#شهید_جواد_محمدی
#خبر_شهادت
#آخرین صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت رسید.
من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست اینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم . گفتم:
نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ می زند
نمی خواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی #امام_جماعت مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهیدی_از_جنس_شجاعت #شهید_اسارت #شهید_والامقام #محمد_رضائی #قسمت_چهارم چون مدت زیادی در
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
#شهیدی_از_جنس_شجاعت
#شهید_اسارت
#شهید_والامقام
#محمد_رضائی
#قسمت_پنجم
من و محمد وارد آسایشگاهی شدیم که رئیس آسایشگاه شخصی به نام ناصر بود که آنقدر بی ایمان و نا متعادل بود که جای گفتنش نیست و از بدترین خاطرات #اسارت می باشد. مترجم عرب زبان بود نمی دانم چقدر طول کشید که یک سرباز عراقی وارد آسایشگاه شد و گفت یک نفر بیاید من نمی دانم چه شد که با سرعت از آسایشگاه خارج شدم و رفتم.
من را وارد آسایشگاه روبرو (7) بردند و گفت تو اینجا باید بمانی با خودم گفتم این چه اشتباهی بود که کردم از محمد جدا شدم ولی خیلی زود فهمیدم دوستانی در این آسایشگاه هستند که سرنوشت #اسارت من را آنها تغییر دادند و خدا را #شاکرم_بابت این همه لطف و محبت چون محمد هم مدت زیادی در آن آسایشگاه نماند و اگر من آنجا می ماندم قطعا اذیت می شدم.
هر روز محمد را در #ساعات_هواخوری میدیدم هر روز حالش بهتر می شد زخم دستش بهتر شده بود ولی انگشتهای دستش حرکت نداشت روزها می گذشت و کم کم به #اسارت و تنهایی های ما افزوده می شد هر روز از روز دیگر سخت تر چون هر روز دوستی را از دست می دادیم یا بر اثر بیماری یا شکنجه و این بدترین شکنجه بود.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀