eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازهایی از وصیت نامه شهید سیدرفیع رفیعی که آن را یک روز قبل از شهادتش نوشته است: ـ پدرم و مادرم؛ شما رسالت پدر و مادر شهید را برعهده دارید. نظر بیفکنید و ببینید پدر و مادر شهید کیست؟ حضرت حسین بن علی و لیلای نالان (علیهم السّلام)؛ به آن بزرگواران تأسّی بجویید و محکم باشید. ـ ای مادران عزیز و پدران بزرگوار شهدا؛ من به شما ارادت داشته و دارم. خدا می داند چه امواج گرانی از مهر و علاقه در دلم از برای شما نهفته بود که با ریخته شدن خونم، آن را بر پیکر اجتماع تزریق نمودم. شما صبور باشید و بدانید که امروز دشمنان اسلام از رشادت شما سخت می ترسند.
بسمه تعالي ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عندربهم يرزقون قرآن کریم شهادت فخراوليا ست. ماچه بكشيم چه كشته شويم، پيروزيم. امام خمینی با سلام برانبياءخدا وباسلام برخاتم پیامبران حضرت محمد عبدالله(ص)وسلام براهل بيت عصمت و طهارت اسلام سلام الله عليهم اجمعين وباسلام بر محضر مقدس حضرت صاحب الزمان (عج)وباسلام برنائب برحقش ، رهبرعظيم الشان انقلاب، روح خداامام امت خميني بت شكن ؛درود بر ياران وفادارش باد . درود بر شهيدان گلگون كفن اسلام كه بانثارخون خود،خط حاكميت حق و دستورات الهي را تحكيم بخشيدند.باسپاس بی كران برخداوند سبحان چند كلمه ميخواهم با اين ملت شهيدپرور عزيز اسلامي كه خانواده عزيزهم جزوي از آن محسوب ميشوند صحبت نمايم. اگر از من انتظار وصيت داشتيد ميتوانم بگويم براي شما يك وصيت دارم كه شما رابه ساحل سعادت رساند. مواظب رهبرمان، روح خدا ،فرزند خلف زهراي اطهر، اميد مستضعفان جهان باشيدو پشتیبان باشید اورا. به يادداشته باشيد كه ماباتظاهرات ميليوني با اين مرد الهي پيمان بسته ايم بر پيمانتان ثابت واستوار بمانيد. اگرسعادت بخواهيد عزت و عظمت و پيروزي و عصمت وطهارت و خداوقرآن بخواهيد همين بس كه پيرو حقيقي روح خدا هستيد. پدرم و مادرم خداونداجرتان دهد عزت وعظمت بر شما ,خداوند مژده داده است صبور باشيد. امروز دشمنان خدادر مقابل مسلمين صف بسته اند. بايد به آنها تاخت ، آنها را متلاشی ونفسهاي شرآگين آنان راقطع نمود .شما به پدرومادرشهيد، نظر بيفكنيد و ببينيد پدر و مادر شهيد كيست؟حسين بن علي(ع) ؛ولي بنگيريدومحكم باشيد. زهرا مادرشهيداست وعلي پدرشهيد ,خدا می داند اين مادران عزيزشهدا اين پدران بزرگواركه دلشان سوخته چه مقامي دارند. اي مادران پرمهرشهدا وپدران شهدا من به شما ارادت داشتم ودارم, ميدانیدچه امواج گراني از مهر و علاقه در دلم از براي شما نهفته بود كه باريختن خونم آن رابر پيكر اجتماع تزريق نمودم. شما صبور باشيد كه امروز دشمنان اسلام از رشادت و شهادت شما سخت ميترسند .مادرعزيز وپدرمهربانم من شما را دوست دارم واميدوارم كه اجر عظيمي خدای مهربان براي شما عنايت فرمايد اجري كه مكرردر قران مجيد وعده فرموده , فقط شما به رسالت خودتان عمل فرماييد . طوري باشيد كه دشمن از شما ضعفي نبيند و كينه اي گران از دشمنان اسلام وقرآن به دل بسپارد. اين وصيت من است بر ملت شهيدپرورم : شما دربرابركفر جهاني هستيد، دست دردست هم چون كوه ثابت واستوار باشيد. از امام خود فرمان بريد وچنان به جبهه كفربتازيد كه مجال گريزرا از آنان سلب كنيد . ريشه كثيف آمريكا وشوروي واسرائيل غاصب را با دستهاي قوي وسلاح پرقدرت خود قطع نمائيد. نترسيد, با توکل به خداوند پيش روید كه، ما پيروزيم. سيد رفيع رفيعي
برگرفته از خاطرات شفاهی همرزمان شهید هر كس كه ميدان نبرد را ديده باشد، مى‏داند كه، تنها از خاكريز دشمن گذشتن كار هر مردى نيست. اينگونه از خاكريز خصم گذشتن و ميان صفوف دشمن نفوذ كردن معانى خونينى دارد: شايد پيشتر از آنكه به خاكريز دشمن برسى، رگبار تيربارى سينه‏ات را بشكافد و شايد يكى از هزاران مين كاشته شده زير پايت سبز شود و آنوقت با پايى بريده، در ميان مين‏ها دست و پا بزنى... شايد از خاكريز دشمن بگذرى و فرياد (ایست)نگهبان دشمن بر جا، ميخكوبت كند و تو اگر دست به اسلحه ببرى كه بى‏گمان غربال خواهى شد و اگر نه، اسارت و شكنجه و زيستن در قفس و ... جنازه يكى از ياران ( پس از يورشى دشمن شكن ) پشت خاكريز خصم جا مانده است و اكنون مى‏دانيم كه اگر جنازه را برنگردانيم، شايد هرگز پيدا نشود. اما چه كسى بايد حيثيت مرگ و خطر را بار ديگر به بازى گيرد؟ كسى را بيم مرگ نيست. اما از فكر اسارت، اندوهى است كه به جان مى‏خزد و بر روح آدم چنگ مى‏اندازد: اگر اسير شوم؟... من تا حال شكنجه‏هاى دشمن را تجربه نكرده‏ام، اگر بخواهند به حرفم بياورند، اگر زير شكنجه‏ها دهانم باز شود... نه... اما (سيد) مصمم است كه برود و جنازه را بياورد. دوستان منعش مى‏كنند و برايش از خطر و موانع مى‏گويند. اما (سيد) براى رفتن آماده مى‏شود. خداحافظى مى‏كند و مثل نسيم از خاكريز خودى به طرف دشمن جارى مى‏شود. (سيد) مى‏رود و اضطراب و التهاب در جانمان رخنه مى‏كند. انتظار چنين است. از آن لحظه كه دوست از تو جدا مى‏شود، منتظر رجعتش هستى. او مى‏رود و تو از همان دم در انتظار آمدنش لحظه‏ها را مى‏شمارى! (سيد) از نگاه ما ناپديد مى‏شود. چيزى مثل يك سؤال در ذهنم جان مى‏گيرد: (چرا گذاشتى برود؟) دقايقى است كه (سيد) رفته است. خدا مى‏داند اكنون در چه وضعى است، شايد مين، مين منور... و سيل رگبار تير بارهاى دشمن... شايد... هر نفس، انگار سالى است كه با اضطراب و انتظار سپرى مى‏شود. چشم از آن سوى خاكريز برنمى‏دارم. (خدايا، كى مى‏آيد؟) در لحظات يأس و اميد (سيد) را مى‏بينم كه با جنازه‏اى بر دوش به سمت خاكريز خودى مى‏آيد. مى‏گفت: ايمانمان را قوى كنيم، چرا كه برّنده‏ترين سلاح ما ايمان است و راستى را چه نيرويى جز نيروى ايمان او را به آن سوى خاكريز دشمن كشاند؟ آن همه شجاعت و جسارت زاييده ايمان است و بس. او از تبار زلال وحى و نور بود و ريشه در ولايت اهل بيت داشت. شانزده سالگى‏اش با شكوفايى انقلاب اسلامى گره خورد و در راه به ثمر نشستن نهضت امام ،نفسى از پاى ننشست؛ شركت در راهپيمايى‏ها و تظاهرات مردمى، تكثير و پخش اعلاميه‏هاى حضرت امام ، همكارى با تشكّل‏هاى انقلابى و مبارزه عملى بى‏امان با رژيم طاغوت...
اينك جنگ سايه بر زندگى ما گسترده است. ايران بار ديگر تكان مى‏خورد. متجاوزان وارد ميهن مى‏شوند... نوجوان ديروز (دبيرستان فردوسى) تبريز به كسوت پاسدارى درمى‏آيد. پس از طى دوره آموزش در پادگان سيدالشهداء )خاصبان( به (بستان) مى‏شتابد و پس از مدتى حضور در ميادين ستيز و ايثار، براى (آموزش) نيروها مأموريت مى‏يابد. دوره آموزش مرّبى‏گرى را با علاقه تمام پشت سر مى‏نهد و با كوله‏بارى تجربه از ميدان جنگ و عرصه‏هاى تعليم، شبانه‏روز به تربيت جنگاورانى همت مى‏گمارد كه برادران جنگ‏اند. در پادگان، دل در گرو جبهه دارد. با اينكه شب و روزش در تلاش و تكاپو و تعليم نيروها سپرى مى‏شود. اما اندوهى مبهم در چهره‏اش پيداست. گويى غم فراق جبهه عذابش مى‏دهد. پيوسته بر آن است كه حتى در پشت جبهه نيز همانند رزمندگان خط مقدم زندگى كند. سال 1361 است و (سيد) پاسدارى 20 ساله. پاسدارى 20 ساله و عالمى معنويت و تلاش و شجاعت. بعد از آن كار سنگين آموزشى كه از دميدن صبح تا شب به طول مى‏انجامد، استراحت اندكش را نيز تن بر (تشك) نمى‏سپارد. اصرار مى‏كنند: (چرا بر روى تشك نمى‏خوابى؟) بى‏هيچ رنگ و ريا پاسخ مى‏دهد: (برادران من، اكنون در سنگرها روى سنگ و خاك خوابيده‏اند، من چگونه مى‏توانم اينجا بر تشك نرم و گرم استراحت كنم؟) اين منطق، منطق عشق است و منطق عشق، اعتراض و استدلال‏هاى كاذب را برنمى‏تابد. (سيد) در سير و سلوك است. او نيك مى‏داند كه اگر بر تشك نرم تن بسپارد، لذت خواب، از نماز و راز و نياز شب محرومش خواهد كرد. شبش اينگونه مى‏گذرد و پيش از آنكه صبح از خواب برخيزد، تلاش بى‏وقفه (سيد) آغاز شده است. او در تاريكى شب، در سرماى زمستان پشت فرمان لندرور از تبريز به سوى خاصبان راه افتاده است. پس از عمليات‏هاى تمرينى ( با اطلاعات عميق مذهبى و عمومى كه داشت ) براى نيروهايش صحبت مى‏كند و خستگى‏ها را به فراموشى مى‏سپارد. هميشه به نيروهايش هشدار مى‏دهد كه به آموخته‏ها و فنون رزم تكيه نكنند، مى‏گويد: ايمانمان را قوى كنيم، چرا كه برّنده‏ترين سلاح ما ايمان است. نيروهايى كه تحت نظر (سيد) آموزش مى‏بينند، چنان پخته و آبديده پادگان را ترك مى‏كنند كه با ايمانى قوى، بى‏درنگ به سوى جبهه‏ها روانه مى‏شوند. كم‏كم آوازه شجاعت، تقوا، ايمان و روحيه نظامى (سيد) در ميان رزمنده‏ها مى‏پيچد:
- چمران تبريز! و اين لقبى است كه رزمنده‏ها به (سيد) مى‏دهند. (چمران تبريز) كارايى و توان نظامى خود را نشان داده است و پيداست كه مى‏تواند بار مسووليت‏هاى سنگين‏ترى را بر دوش بكشد. (مهدى باكرى)مسووليت واحد آموزش نظامى لشكر را به او مى‏سپارد. با آن همه تلاش بى‏امان در پشت جبهه آرام نمى‏گيرد، هرگاه براى چند روز به خانه مى‏آيد، باز دلش در هواى جبهه مى‏تپد. (وقتى در خانه صحبت از جبهه و جنگ و شهيدان مى‏شود، با ما از شهادت خود مى‏گويد و چنان به يقين كه گويى خود سرنوشت خويش را مى‏داند. به صراحت از شهادت خود مى‏گويد و انگار مى‏خواهد ما را براى شهادت خود مهيا كند. جانش در جبهه و جهاد، شفافيت ديگرى يافته است. اخلاق و رفتارش در لطافت و مهربانى، شبنم و نسيم را شرمنده مى‏كند. به فرشته‏ها مى‏ماند و مى‏دانم كه به اشتياق ديدار پر مى‏گشايد. سيماى تابناكش صحيفه‏اى است كه حديث شهادت را از آن مى‏توان خواند. در جبهه بسيارى از شهيدان را پيش از شهادت مى‏توان شناخت، و آنان كه نور تقواشان افزونتر است، - مثل اينكه بال‏هايت سبز شده، امروز و فرداست كه پر مى‏زنى... - دارى نور بالا مى‏زنى، مواظب خودش باش! - رفتى، دست ما را هم بگير! حتى نماز شب‏خوان‏ها را مى‏شناسند و مى‏بينى كه با اشاره التماس دعا مى‏كنند: فلانى! شما نيمه‏شب‏ها كجا مى‏رويد؟ راستى آن بالا بالاها چه خبر؟ سيد نه ديگران را، كه خود را هم شناخته است. او نه تنها به شهادت، كه حتى به بعد از شهادت خود نيز مى‏انديشد: نكند روزى بيايد كه امام تنها بماند. و اين چنين است كه او حتى غم‏هاى آينده و دردهاى پس از خود را نيز در درون دارد. روزگارى على نيز تنها ماند. تنهايى حسن مجتبى به صلح انجاميد و حسين و هفتاد و دو تن (سيد) مى‏داند كه تا خط شهادت راهى نمانده است. با شوق تمام راه را طى مى‏كند و در هر فرصت بر يارانش نهيب مى‏زند: (اگر لحظه‏اى غفلت كنيد و امامتان را بى‏ياور بگذاريد، از يك قطره خونم نخواهم گذشت، تا شما را در پيشگاه الهى و در برابر پيغمبر به مؤاخذه بكشانم...) و اين يعنى بينش روشن و ژرف يك پاسدار اسلام، پاسدارى كه نه تنها به شهادت، بل به آن سوتر از شهادت خود مى‏نگرد و پايدارى جاودانه نهضت نور را آرزومند است.
يادى از تشنه لبان كربلا كن، كربلا كن يادى از سنگرنشينان ديار جبهه‏ها كن يادى از خون خدا كن، يادى از روح خدا كن پس بيا با ما نشين و دل از اين عالم رها كن و اين زمزمه عاشقانى است كه در هواى كربلا سر از پا نمى‏شناسند. جبهه؛ دياريست به آسمان‏ها نزديك‏تر، و جبهه‏نشينان همه را براى پيوستن به آسمان فرا مى‏خوانند: (پس بيا با ما نشين و دل از اين عالم رها كن). عاشقان از شهرها و روستاها به جبهه سرازير مى‏شوند، چونانكه رودها به سمت دريا. بار ديگر حماسه‏اى عظيم رقم خواهد خورد: تا خيمه ظلمت از زمين بر چينم والفجر سرايان ز سفر مى‏آيم آسمان (والفجرى) ديگر را چشم انتظار است. وصيت‏نامه‏ها در خلوت سنگرها رقم مى‏خورد. هر وصيت‏نامه رازيست كه با شهادت نگارنده‏اش بعد از عمليات افشا مى‏شود: اگر سعادت و عزت و عظمت بخواهيد، همين بس كه پيرو حقيقى روح خدا باشيد. اگر بخواهيد كه اسلام باشد و ريشه ظلم‏ها و جورها كنده شود... رهبرمان را رها نكنيد. شما در برابر كفر جهانى هستيد، دست در دست هم، مانند كوه ثابت و استوار باشيد. تقوا را براى خود سرمشق قرار دهيد و در رشد معنويات و ارتقاء به درجات عالى‏تر ايمان، همت كنيد. دلير و شجاع باشيد و از رهبر خود پيروى كنيد. زيارت گلزار شهدا يادتان نرود. حرمت خانواده شهدا پيش خداست، حتماً احترام آنها را به جاى آوريد. وصيت‏نامه‏ها در خلوت سنگرها رقم مى‏خورد... ،والفجر يك آغاز مى‏شود. لشكر آفتاب به پيش مى‏تازد و آنان كه قرعه شهادت به نامشان خورده است، ساغر وصال بر سر مى‏كشند. بيست و دوّمين روز از فروردين سال 1362، پاره تركشى سرِ (سيد) را مى‏شكافد و شوريده‏اى ديگر، پس از قريب سه سال زيستن در آغوش جنگ و جراحت به ملاقات شهيدان مى‏شتابد. منبع:"چمران تبریز"نشر گنره ی بزرگداشت سرداران ,امیران وشهدای آذربایجان شرقی
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروز کانال رو هدیه میکنیم به روح شهید بزرگوار، شهید سیدرفیع رفیعی غازانی 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 شادی روح شهدا صلوات.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
يادى از تشنه لبان كربلا كن، كربلا كن يادى از سنگرنشينان ديار جبهه‏ها كن يادى از خون خدا كن، يادى
آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست دعوت شده شهدا هستید😍❤️ آخرین قلم 🍃 التماس دعا🕊 پست آخر شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻___________ ↳🥀🕊』 💌••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ایــنــتــر اشـــرار🥷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ پیش بینی سال‌های گذشته از استاد در خصوص مد نظر اصلاح طلبان، براندازان و پادوهای کف خیابانیشان مانند این جماعت دنبال هستند نه دموکراسی آینده پروژه محمد خاتمی ها تبدیل کردن شیعه خانه امام زمان به بزرگترین فاحشه خانه جهان است فریاد ابوذر ها @faryad_abozar_ha
اگر به كسى خوبى كردى، آن را با منّت گذاشتن زياد و به رُخ كشيدن تباه مساز، بلكه با خوبىِ بهترى ادامه اش بده؛ زيرا اين كار براى اخلاق تو زيبنده تر است و پاداش آخرتت را واجبتر مى گرداند . 📚 بحارالأنوار جلد78 صفحه283
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 همه شما عزیزان وصایای شهیدان گلگون کفن ایران را شنیده اید و سر تکان داده و افسوس برای آنها خورده و بعد از چند روزی همه را فراموش کرده اید، بی حجاب به بی حجابی خود ادامه می دهد با آنکه از شهدا شنیده که خواهرم حجاب تو از خون ما مؤثرتر است ، غیبت کننده به کار خود ، رباخوار به رباخواری خود و .... ادامه می دهند . 🌹 🕊 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
🏴🌹🍀🌴🍀🌹🏴 پنجم ربیع الاول، سالروز وفات حضرت سڪینه بنت الحسین (س) ، محضر حضرت ولیعصر (عج) ، نائب بر حقش مقام معظم رهبری و شما عزیزان شهدایی تسلیت باد . 🏴 🌹🏴
🌹💐🕊🥀🕊💐🌹 می گفتی آمده ایم که محقق مولامون بشویم . اگر بگوییم و برای آماده نشویم ، آخرالزمانیم . خوشا به احوالت تو هم زندگی ات و هم رفتنت برای مولا بود . 💐 🥀🕊
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷 شکر بی پایان خدایی را که محبت و را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم... از تمام دوستان و اآشنایان تقاضا دارم به فرامین گوش فرا دهند تا گمراه نشوند ، زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است . 🇮🇷 🇮🇷🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌹 🌹 چشمانم را باز میکنم و به مینگرم سلام ! سالها گذشت از و امروز چه قدر دل تنگ بودن توست این را آسمان به من گفت او که سوزانش صورتت را نوازش میداد همان ای که روزها در دل خاکش را جستجو میکردی و فریاد سر میدادی سالها از نبودنت و من دارم دستان را که این فراق را تحمل میکند گذشت اما حتی ذره ای یادت در کمرنگ نشد من! از که به ما مینگری دعایمان کن که این غبار گناه را آلوده کرده 🕊 🌴🌹