eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45هزار عکس
20هزار ویدیو
435 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی 🌱به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی... 🌱به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی... 🌱دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی...
ليَعمَل كُلُّ امْرِءٍ علَى ما يُقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا هر يك از شما بايد كارى كند كه با آن به محبّت ما نزديك شود . 📚 بحار الأنوار، جلد 53 ، صفحه 176
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 امام زمان (عج) ، از ما راضي باش كه براي احياء دين و دفاع از حسين زمان تمام اعضاء و دل و جانمان را هديه مي دهيم تا اسلام و قوانين حیات بخش آن در سراسر جهان گسترش يابد . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 🌹🌴
🌺🍀💐🌸💐🍀🌺 🌼 یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم 🌺 چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم 🌼 همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود 🌺 همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود سلامتی و تعجیل در فرج 🌺 💐🍀
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹نماهنگ َشهید/ياران چه غريبانه ... ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 روز تولد بود که همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم تا ما را آن جا جاری کنند. پس از انجام ، به یک دو نفره رفتیم. اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. روی تابوت پیچیده در که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود. از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مان است. طعم در دهانم دوید. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🥀🌴
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 یکی از برادرهام شده بود. قبرش اهواز بود . برادر دومیم توی اسلام آباد بود . وقتی با خانواده ام از اهواز بر می گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های رسیدیم به لشکر . هم می آمد . من رفتم ، اجازه بگیرم برویم تو . توی چادرش بود. بهش که گفتم ، گفت « قدمتون روی چشم ، فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم .» صبح که داشتیم راه می افتادیم، بهم گفت « برو رو پیدا کن ، ازش تشکر کنم.. توی این ور و اون ور می رفتم تا را پیدا کنم. یکی بهم گفت « حالش خوب نیست؛ خوابیده . » گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود تا ، زیر موند ، خورد... شادی روح و 🥀 🌹🕊