قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ماجرای تدبیر شهید یوسف الهی در شهادت غواصان شهید قاسم سلیمانی  در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر
یکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملاً تعبیر شد.
🌻🌻@martyrscomp قرارگاه شهدا
خاطره:شهید یوسف الهی
بسمه تعالی
مدتی است که در گلزار شهداء می بینم که عده ای بر سر مزار بعضی از شهداء تجمع کرده اند .و با شمع و هدیه و خیرات می آیند و با نذر و نیازو صلوات،توسل می جویند و پاسخ می گیرند.
آنچه مرا وا داشت که در خاطراتی از توسل به شهید والامقام یوسف الهی بنویسم علاوه بر نشان دادن منزلت شهداء درنزد خداوند ، پاسخ به شبهاتی است که وهابیون در مورد عالم برزخ و حیات مردگان و شهداء و حتی اولیاء خداوند پخش و نشر می دهند است.
در سال 1376 کتابهایی در زمینه سر گذشت شهدا منتشرشد و من تعدادی از آنها را خواندم. هر شهیدی چند روزی ذهنم را مشغول می کرد تا اینکه کتاب" نخل سوخته" را در مورد زندگی نامه شهید یوسف الهی خواندم . این کتاب به یمن برکات شهید تاثیر زیادی روی من گذاشت و فکرم را مشغول کرد . در سال 1377 توفیق زیارت امام رضا (ع) نصیبم شد و من در اتوبوس فکر می کردم که خوش به حال شهیدان و کاش می شد که از آنها کمک گرفت. یاد شهید یوسف الهی افتاد م و برایش فاتحه خواندم و صلوات فرستادم . یک لحظه در حالت خواب و بیداری دیدم که با لباس سفید و تمیز نشسته است و حرفهایم را روی برگه ای می نویسد . ! زیر دستش کتاب شهید (خودش بود) . من در زندگی او را ندیده بودم.
تصمیم گرفتم که توسلم را به او ادامه بدهم و او را در ثواب زیارت امام رضا (ع) شریک کنم. یکبار هم او را در حرم امام رضا در لباس خدام ها دیدم که داشت فرش های نماز را پهن می کرد.
انگار تشویق می شدم که بیشتر از او کمک بخواهم. میدانستم که عارف بوده و دلم می خواست که من هم بتوانم ذره ای از معرفت و عرفان او را کسب کنم. پس نباید این توفیق گرانبها را از دست می دادم.
با خودم می گفتم که ای کاش محبتم به این شهید باعث ارتقاء ام به سطحی می شد که او در آنجا بود. اما من کجا و مقام و مرتبه شهیدان کجا.
زیارت مشهد که تمام شد برای خرید بلیط برگشت دچار مشکل شدیم . و من با خودم می اندیشیدم که آیا هدیه هایم به او می رسد باز هم در خواب دیدم که لباس پاسداری پوشیده بود و در ترمینال روی سکویی نشسته بود و می خندید ومی گفت بخوان.
و من با همین یک کلمه فهمیدم که ارتباط من با او برقرار است و دعاهایم را
می شنود و همان روز در حین نا امیدی برای خرید بلیط برگشت بلیط گیرمان آمد.
در یازدهم مهر ماه باز هم او را در خواب دیدم که یک تقویم دستش بود و تاریخی را در ان نشان می داد.که در 14 مهر ماه خبر بیرون آمدن اسم برای حج عمره به من رسید .
بر این مژده گر جان فشانم رواست.
در آبان ماه کتاب ظهور حاج یونس را دوباره خواندم . چه دلاورانی بودند و چه انسانهای بزرگی . حاج یونس در کتاب گفته است که شهدا عزیز کرده های خداوندند و من باور دارم که چنین است. خداوند خود فرموده است «. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
که آنها زنده اند و در نزد پروردگار شان روزی می خورند و این روزی از همان عطیه ای است که اولیا خداوند از ان بهره می برند. و بدلیل قربشان به پروردگار به ان دست یافته اند.
این دردانه های پروردگار بی دلیل به این مقام نرسیده اند. که همچون سالارشان سر بر کف گرفته و در میدان عشق خداوند جانفشانی نموده و به این مرتبه رسیده اند. وبه همین دلیل روزی خاص نصیبشان می شود.
و چه روزی گوارایی !
و از ان به ما بندگان هم به اندازه ی ظرفیت هایمان و درخواست هایمان می رسد.
حرمت نگه داشتن برای سالار شهیدان باید با حرمت نگه داشتن برای این شهدا هم باشد که اینان اصحاب امام حسین (ع) در این زمان هستند.
وآذر ماه بالاخره عازم سفر حج عمره شدم.
و من او را در ثواب زیارت شریک کردام. و احساس می کنم که شور و حال نماز و دعایم از اوست.
معنویت خانه خدا با هیچ جایی برابر نیست و جا های دیگر در مقابل عظمت و شکوه معنوی خانه خدا رنگ می بازد.
در 12 دی ماه زندگینامه شهید کاظمی زاده را خواندم . شباهت زیادی به شهید یوسف الهی دارد و خصوصا در نحوه شهادت که بر اثر مواد شیمیایی تمام بدنش تاول می زند و من خیلی دلم گرفت.
شب یک لحظه به خوابم آمد و گفت حج شما قبول باشد ( بالاخره دلش برایم سوخت) ارتباط با شهید ارتباط مرا با خداوند بیشتر کرده است.
و گاه با خداوند راز و نیاز می کنم و از او می خواهم که مرا از خودش دور نگرداند.
هنوز هم شهید در مواقعی تذکراتی می دهد. ( گر چه مداوم نیستند) .
از جمله تذکراتی در موردمقام ومرتبه ائمه علیه السلام:
مقام قدس حضرت سجاد
جان جهان بودن حضرت علی ع
ولی الله بودن حضرت فاطمه
عشق امام حسن عزت دنیا واخرت را به دنبال دارد
وبالاخره انتظار ظهور
🌻🌻@martyrscomp قرارگاه شهدا
☀️
🌻
📝وصیتنامه محمدحسین یوسف الهی قائم مقام واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم که خدا یکی است و محمد(ص) فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولیالله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است. قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است. انسان از خاک آفریده شده و به خاک برمیگردد و باز از خاک سر برمیدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمیشود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش میباشد.
مادر عزیزم! خجالت میکشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاری که شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام ندادهام. مادری که شب تا صبح بر بالین من مینشستی و خواب را از چشمان خود میگرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و...
همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچههایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد.
ای پدر و مادر عزیز! و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد میرود.
از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم بسزایی داشتند تشکر میکنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم.
و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینبوار به دوش بکشید و از عهده آن به خوبی برمیآئید و میتوانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص) برگردد.
امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند.
ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید مسلمان، مؤمن و پیروزید! وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید. همچنان تاکنون بودهاید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن.
امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آلمحمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج) ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمیتواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند.
التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم.
📝محمدحسین یوسف الهی. ۱۳۶۴/۱۲/۲۴
🌻🌻
#شهید_حسین_یوسف_الهی
#دفاع_مقدس
🌻🌻@martyrscomp قرارگاه شهدا
رفتی تا در رگهای وطن، خون حیات جاری شود
سالهاست که آسمان، کوچ غریبت را بر شانههایمان، پرنده میتکاند و آفتاب، مسیر چشمانت را به انگشت نشان میدهد و میگرید.
سالهاست که رفتهای و بادها، بوی پیراهنت را بر خاکریزهای بسیار، مویه میکنند. تو انعکاس روشن خورشید در رودخانههای سرخ حماسهای.
دلت، دریا مینوشت و نگاهت، توفان میسرود.
برخاستی؛ آن هنگام که نفسهای سرما، پنجرهها را سیاه کرده بود و شهر، میرفت که در اضطراب ثانیههای تجاوز، کمر خم کند. برخاستی و با قدمهای استوارت در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد.
برای بالهای زخمیمان دعا کن!
صدایت را از حنجره کانالها و سنگرها میشنوم.
میبینمت، پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جادههای صلابت را پشت سر میگذاری و خاک را لبخند میکاری.
پا در رکاب ستاره و باران، آسمان عشق را تا دورترینها درنوردیدی و اینک، ما ماندهایم و این خاک مردابی. ما ماندهایم و تکثیر بیوقفه ابرهای خاکستر.
رفتهای و بارانها را با خود بردهای و فصلهایمان، بیجوانه و آفتاب ماندهاند.
با ما که مرثیهخوان در قفسماندن خویشیم، از پرواز بگو و برای بالهای زخمیمان دعا کن.
میستایمت
کوچههای شهر را که ورق میزنم، نامت را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان مییابم. از پشت نیزارهای به خون نشسته صدایت میزنم و رودخانههای وطن، شکوه سرخت را به ترنم میآیند.
میستایمت که شانههای شکوهمندت، آبروی کوهستانهاست و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری نمیگنجد.
میستایمت که قانون جوانمردی را بر صفحههای تاریخ این دیار، حک کردی و سرانگشتان حماسیات، ثانیههای ظلم را به کام مستبدان زمین، جهنم کرده.
میخوانمت که چون سپیداران، پیوسته در اندیشه باران بودی.
🌻🌻@martyrscomp قرارگاه شهدا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
به یادشهیدمحمدحسین یوسف الهی.
🌹🌹🌹
شادی روحشون صلوات
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب اعمال امروزکانال روهدیه میکنیم به روح شهیدبزرگوار، شهید محمد حسین یوسف الهی. 🌹🌹🌹
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
رها شدن #پایان تمام مشقت هایی است که گاه و بی گاه بر شاخه های زندگی #تنیده می شود و ذهن #ملتهب انسان را به هر سو می کشاند و انسان دردمند به نقطه ای می رسد که #هبوطش را نظاره گر است و #خیری را در هیچ زاویه ای از زندگی اش نمی بیند ، تنها سیاهی است که بر #جانش می نشیند و صدای نفیر #یاس بر پیکره اش طنین افکن می شود. در آنزمان که تمامی #درها بسته شده است تنها یک دوست ، یک آشنا که گذران #زمان او را برایت #غریبه ساخته آرامشت می دهد کسی مثل تو .
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د
#دل به #دلت داده ام و با تو #دل به #دل دیگری نبسته ام ، گرچه بعضی وقتها دچار #فراموشی می شوم و تو را که نهایت #عشقی از یاد می برم اما هرگز #فراموش نخواهم کرد که در گیر و دار دلتنگی های یک #عشق زمینی این تو بودی که از راه رسیدی و #الفبای دلدادگی را به من آموختی و من چه #ساده انگارانه در این فکر بودم که راه و رسم #عاشقی در کسی است که خواستن هایش را در خواستن هایم #دفن کرده و چه خوب شد که تو ، #نماد گذشتن از خواستن ها را به رویم #حلول نمودی تا دریابم که #سخت در اشتباهم . من تو را باور کرده ام و می دانم تو با هیچ کس و هیچ چیز قابل #قیاس نیستی ، خدا از تو تنها یکی #آفریده است ، یکی برای تمام فصل های #زندگی .
من می گویم
🌴 شب #بهشتی_ات بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌴 ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
#شهید_والامقام
#اصغر_عاطفی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷