eitaa logo
مسار
337 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
534 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✨رسیدگی به مادر 🌸محمد نسبت به پدر و مادرش کمال محبت و احترام را داشت. وقتی پدرش از دنیا رفته بود، خیلی گریه می کرد. می گفت: من رفیقم را از دست داده ام. 🌟برش اول: وقتی فرمانده سپاه ماهان بود، مادرش بیمار شده بود و نیاز به مراقبت های پزشکی داشت. مادر را روی دوش خود سوار می کرد و از این اتاق به آن اتاق در بیمارستان می رفت. پرستارها باور نمی کردند که این جوانی که این طور مادرش را از این به اتاق می برد، فرمانده سپاه ماهان است. 🌟برش دوم: محمد آزمونی داشت که برایش سرنوشت ساز بود. به همین خاطر یک هفته مرخصی گرفت تا خوب بخواند. اتفاقا این ایام مصادف شد با عود بیماری قبلی مادرش که نیاز به بستری داشت. محمد همه اولویت هایش را کنار گذاشت. مرخصی دوباره گرفت و مادرش را مرتب تا یک ماه و نیم به بیمارستان می برد. وقتی هم بستری شد خودش پیشش می ماند و کارهایش را انجام می داد. وقتی هم مرخص شد، ویلچری گرفت و مدام او را به فضای سبز می برد. می گفت: اگر قرار باشد مادرم بستری باشد، تا هستم اجازه نمی دهم شما کارهایش را انجام دهید. صندلی می گرفت و مادر را روی آن می نشاند و از پله های بیمارستان بالا می برد. گاهی با حسرت می گفتم: یعنی می شود فرزندم علی نیز مثل تو به من رسیدگی کند. محمد می گفت: اگر فرزندت را مؤمن تربیت کنی بقیه مسائل حل است. راوی: ناصر ابوالحسنی و مهری ایازی(همسر شهید) 📚کتاب دل دریایی ؛ الهه بهشتی. ص۵۳ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔸عاق والدین ✨ عَن اَبِى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: اَلذُّنُوبُ الّتِى تَظْلِمُ الْهَواءَ عُقُوقُ الْوالِدَيْنِ. 🌼امام صادق عليه السلام فرمودند: از گناهانى كه هوا را تيره و تار مى كند عاقّ والدين شدن است. 📚بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۷۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️خانه_سالمندان 🌸خورشید با گذر از زیر درختان به چشمانش چشمک می‌زد. صدای بوق و هیاهوی خیابان مثل پیچش باد در گوشش می‌پیچید و می‌گذشت. قدم به قدم پشت سر پدرش راه می رفت. خیره به موهای خاکستری پدر، خاکستر خاطراتش را زیر‌‌ورو کرد. 🍃هر روز با صدای آخ و سوزش گردن خود از خواب می پرید. فریاد پدر او را می‌ ‌لرزاند: «مگه نگفتم صبح زود باید بری در مغازه، پاشو تنبل!» یاد آن روزها دوباره به ذهنش هجوم آورد و تمام وجودش را مثل شب، سیاه کرد. خیره به دست پدر شد و دندان هایش را برهم فشرد. ضرب دست پدر بارها و بارها برق چشمان امیر را پرانده بود. 🌺 نفس عمیقی کشید: «چرا تمومش نمی‌کنی پسر؟ راهتو جدا کن، از همین حالا.» چرخید. صدای غرولند پدر را می شنید: «مردک پول منو بالا میکشه، حال... » صدای جیغ ترمز ماشینی و فریاد پدرش او را در جایش میخکوب کرد. ضربان قلبش اوج گرفت. لحظه‌ای نگذشته، جمعیت دور پدرش جمع شدند. جمعیت را شکافت و بالای سر پدر رفت. دستش را پیش برد، دست استخوانی پدر را گرفت. تمام خاطرات بچگی اش را دور ریخت و فریاد زد: «آمبولانس خبر کنین.» اشک از چشمانش جاری شد. 🍃در تصادف نخاع پدر آسیب دید و دیگر نتوانست از تخت بلند شود. چند ماه خواهر و برادرها مثل پروانه دور پدر چرخیدند؛ اما آرام آرام همه خسته شدند. صابر، برادر بزرگترش از اتاق پدر خارج شد و رو به امیر گفت: «یِ جلسه باید بگیریم، اینطوری نمیشه.» صابر به فرید و فریبا هم زنگ زد تا بیایند. همه دور تا دور اتاق نشستند و به همدیگر نگاه می‌کردند. صابر سرش را خاراند و گفت: «همتون که میدونین برای چی اینجایین؟ خوب می‌خواین چی کار کنین؟» 🌸 فریبا دست هایش را به هم مالید و با اخم گفت: «شوهرم نمیگذاره دیگه بیام. میگه وسایلتم ببر دیگه کلا همونجا بمون.» فرید دست فریبا را گرفت و گفت: «غصه نخور، همه مردا مثل همن. سلمانم به من همینو میگه.» صابر گفت: «منم از کار و زندگی افتادم، بابا رو پس ببریم سالمندان؟» امیر به چهره تک تک خواهر ها و برادرش نگاه کرد و گفت: «نظر منو نپرسیدین.» 🍃صابر یک تای ابرویش را بالا انداخت و گفت: «مگه مخالفی؟ با اون بلاهایی که بابا تو دوران کودکی سرت و سرم آورد، گفتم اولین موافق تویی.» 🌸امیر خیره به چشم های صابر گفت: «اون خطا کرد، منم باید خطا کنم؟ با زهرا حرف زدم، می برمش خونه خودم. کاراشو خودمو زهرا انجام میدیم. شماها هم به زندگیتون برسین.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤔آیا دوست دارید زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کنید و از یارانش باشید؟ 🌹 امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره اسراء را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد تا آنکه زمان قائم آل محمد علیه السلام را درک کند و از یاران او بشود. 📚 البرهان فی تفسیر القران،ج۸، ص۲۱۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از: نگار به: منجی عالم بشریت 🌺 السلام علیک یا اباصالح المهدی الغوث و ادرکنی 🌺 ✨سلام برمولایم! ☘ای مولای من! شرمسارم از این همه گناه و غفلت. یاریم ده و دستم را در این لجن زار نفس بگیر و مگذار که غوطه های گناه و هواهای نفسانی قلبم را فرابگیرد. 🌻ای سرور من! من گناهکاری هستم که به سمت خانه ی شما روی آورده ام مگرنه اینکه خصلت آباء و اجدادی شماست، بخشش و عفوکردن و طلب مغفرت برای ما در درگاه خدای حق تعالی، پس یاریم ده. 🌟ای یاری کننده ی درماندگان! یاریم ده که در این حوض شفاف رمضان خود را به بهترین نحو شست و شو دهم و تطهیر کنم و رضای پروردگارم را به دست بیاورم و آماده ی رزم با نفس و دشمنانت باشم. 💐به امید آمدنت حجت ابن الحسن 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌸 🌸💫🍃🌸❣💫💕 💫💛 💕 يادت نرود هميشه فردايي هست در قلب كوير آب گوارايي هست گر موج زند جهان ز نامردي ها نوميد نباش عزيز زهرايي هست 🌼 اللهم عجل لوليك الفرج 🌼 💕 💫💛 🌸💫🍃🌸❣💫💕 🍃 @tanha_rahe_narafte
✨منتظرتر از ما 🌸سلام آقا جان 🔸شنیدم بزرگی گفت: مردم! امام زمان صبح ها به عشق شما چشم باز می کند. تازه فهمیدم چرا شما از ما منتظرترید. منتظر نگاهی که لبیک گوی اشتیاقتان باشد و نیست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️امید در گرو انتظار 🌺بیایید در مورد بهترین و بدترین صفت یک انسان سخن بگوئیم. به نظرتان آن چه ویژگی است که اگر در انسان پرورش یابد سایر ویژگی های خوب در او به وجود می آید؟ یا کدام صفت است که اگر در انسان باشد او را خوار و ذلیل می کند تا جایی مانند یک مرده متحرک می شود؟ 🍀اگر در آیات و روایات دقت کنیم به این نتیجه خواهید رسید که" امیدواری " انسان را به تلاش و تکاپو وامی دارد. همین پویا بودن او، سبب می شود که در سایر زمینه ها رشد کند. برخلاف آن می توان از " ناامیدی" نام برد که بدترین ویژگی است که انسان را منفعل و غیرفعال می کند. علتی می شود برای سایر گناهان. 🌸دوست داری این صفت زیبا را در خود پرورش دهید و صفت زشت را از خود دور کنید؟ حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) در این زمینه نسخه ای را برای ما نوشته است که عمل به آن می تواند به ما کمک کند. حضرت فرموده است: (برای از بین بردن ناامیدی)همواره در انتظار فرج باشید.(1) بنابراین بیایید به این نسخه حضرت عمل کنیم تا امیدواری را در وجودمان پرورش دهیم. ☘️🌸🌸☘️☘️🌸🌸☘️ 🔹(1) قال علی بن ابیطالب(علیه السلام): انْتَظَرُوا الْفَرَجَ‏ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّه 🌼حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: همواره در انتظار فرج (و ظهور صاحب الزمان علیه السلام) باشید و از رحمت خدا مایوس و نا امید نباشید 📚بحار، ج ١٥، ص ١٢٣ ارواحناله الفداء 🆔 @tanha_rahe_narafte
💡 یعنی «آماده‌باش» باشید. 🔹🔸ما مأمور به ؛ یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد ‌بودن است. در ادبیّات نظامی یک‌ چیزی داریم به نام «آماده‌باش»؛ 🔹🔸 یعنی «آماده‌باش»! باید «آماده‌باش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آن‌کسی است که در حال «آماده‌باش» است. 🔹🔸 اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز بکند، باید من و شما آماده باشیم. 🔹🔸 این «آماده‌باش» خیلی مهم است؛ به این معنا است. به معنای بی‌‌صبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، یعنی باید دائم در حال «آماده‌باش» باشید. 📚بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام،۱۳۹۶/۰۲/۲۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ طفل دلبندش 🌺دل توی دلش نبود، نگرانی درتمام وجودش هویدا بود. از استرس قلبش تند به سینه می کوبید. خدا را در دل صدا می زد تا جواب آزمایش مثبت باشد. بدن طفلش به دارو جواب دهد تا پزشک قید عمل جراحی را بزند. فقط یک مادر می دانست او چه می کشد. ✨با خدا و امام زمانش عهدی بسته و بر سر عهد و قرارش مانده بود. طبق همان قرار هر روز بعد از اینکه طفل دلبندش می خوابید به سراغ اتاق های دیگر می رفت. به تازه مادران، آموزش فرزند داری می داد. تب کودکان را پایین می آورد. لباس هایشان را عوض می کرد. از هیچ کاری دریغ نمی کرد. خستگی برایش معنا نداشت. تمام ده روزی که در بیمارستان بود با عشق و محبت در کنار طفل دلبندش و کمک به مادران دیگر گذرانده و ته قلبش شیرینی زیبایی نشسته بود. 🍀 وقتی نوبت او شد، آزمایش را به دست پزشک سپرد. تمام حواسش را جمع کرد. لحظه ای چشمش، خط اخمی در ابروان پزشک را شکار کرد که لبخندی بر روی لبهای پزشک نشست و گفت: تبریک می گم جواب آزمایش مثبت است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:ترنم🌸 به:مولای عالم🌸 🌿مولاجان، درد بی کسی را نیامده ام که نجوا کنم. 🌻آمده ام از نبود تو بخوانم: اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا [إِمَامِنَا] وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا ... 🌸مولا جان 🌿این روزهای سرنوشت ساز، تو مراقب دل های مردم باش که با هر فریبی نلرزند و از اقتدار و ایمانشان پایین نیایند. 🌷و بهترین فرد که موجب تعجیل فرج شما می‌شود، انتخاب کنند. 🌱تا تلخی ها همه به شیرینی نگاهت، پایان یابد. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🚶بگذار و بگذر ✨روزها در پی هم می گذرند و در تب و تاب شب و روز باید گذاشت و گذر کرد تا به بیکرانه ها و فرداها رسید؛ 🌱باید گذر کرد تا فریاد خسته زمان را به گوش جهان رساند؛ 🌟باید گذر کرد و خود را از قفس و تن محبوس شده رهایی داد؛ 🌻باید حرکت کرد، حرکتی تا بلندای اوج و ابدیت . 🔸باید حرکت کرد و رفت و رفت تا به خدا رسید. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤔چه چیز باعث استحکام روابط زوجین می شود؟ 💠همسرعزیز! ✅صداقت بین همسران، حرف اول را می زند. تحت هیچ شرایطی با مخفی کاری یا بی صداقتی، رفتار نکنید. 🔘تعارف های بیجا، شوخی های بی مورد و دروغ های کوچک، همه از بی صداقتی ناشی می شود. 🔘بی صداقتی به زیرساخت روابط، آسیب جدی وارد می‌کند. ✅ بدرستی که صداقت زیباترین واژه و کلام بین همسران است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مزاح نمودن با همسر 🌺در طول زندگی، گفتگوی عاطفی و شوخی بین امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها جریان داشت. تفریح و سرگرمی، بخشی از زندگی آنها بود. نقل شده که وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها با فرزندش، حسین علیه السلام بازی می‌نمود، این گونه می‌فرمود: «أَنـتَ شَبِـیـهُ بَابِـی لَستَ شَبِیهَ بعـلِـی» یعنی؛ تو به پدر من شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.» طبق این نقل بیت مذکور موجب خنده و تبسّم امام علی علیه السلام می‌شد. 📚بحارالانوار،مجلسی، ج۴۳،ص۲۸۶ سلام الله علیها 🆔 @tanha_rahe_narafte
❤️عشق فقط عشق❤️ ✨هیچ وقت با همسرتون نجنگید. هم به خاطر غرور شوهرتون و هم به خاطر حفظ شأن و منزلت خودتون. 🌺شما باید از هنر زنانگی و سیاست خودتون استفاده کنید نه قدرت نیش زبونتون. 😉 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️اشتباه 🌸معصومه با خاطره‌‌ی تلخ دیشب، وارد مسجد شد. خانم مشاور آمده بود واو می‌خواست مشکلاتش را بپرسد.دیشب شوهرش از او خواسته بود خجالت را کنار بگذارد ولباسی که او دوست داشت رابپوشد. لباسی که او با سلیقه ی خودش خریده بود اما معصومه بخاطر دو پسر نوجوانش، از پوشیدن آن ابا می‌کرد. 🍃مجتبی هم وقتی مقاومت معصومه را دید، انگار پارچ آب یخی رویش ریخته باشند، لباس را بین زمین و هوا رها کرد و به رختخواب رفت . 🌺اما مشکل معصومه فقط همین نبود.مدتی بود دیگر حتی خجالت می‌کشید به شوهرش بگوید دوستت دارم.احساس می‌کرد ممکن است برای پسران نو جوانش، خطرناک باشد. 🍃وارد مسجد که شد، خانم مشاور جوانی را دید که سنش کمی بالاتر از سی به نظر می آمد، خوشرو وسفید گون بود ولبان گوشت آلود صورتیش، سادگی چشمانش را می پوشاند. 🌸قالی‌های قرمز و جور واجور مسجد نظرش را به خود جلب کرد کنار دیوار در نزدیکی مشاور، پشتی سرمه‌ای را برای تکیه انتخاب کرد، عقربه های ساعت، برای رسیدن به دوازده مسابقه می‌دادند. قاب قهوه ای ساعت گرد مسجد، روی دیوار گچی خود نمایی می‌کرد. ساعت که دوازده شد، خانم مشاور نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و صلوات پایانی را از جمع گرفت. 🍃سوالش را که پرسید، خانم مشاور جوان، که روسری سرمه ای و سبزش، را لبنانی بسته بود، به او گفت:«عزیزم! اول اینکه درنظرت باشد وقتی بچه‌ها ارتباط مهرآمیز ونه جنسی همسران را ببینند، با آن انس می‌گیرند و مشکل تحریک جنسی وجود ندارد.دوم اینکه اصلا ابراز محبت چرا باید پیچیده وکار شاقی باشد، چرا باید سخت باشد به همسرت بگویی دوستت دارم؟!» 🌺حرف خانم حسینی، به دلش نشست. از او تشکری کرد وبا برنامه ای که در ذهنش، بالا پایین می‌کرد، از او جدا شد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: صدف به منجی عالم بشریت سلام آقا جان حواسم هست که تو حواست به ما هست و دل نگران مایی و ما تو را فراموش کرده ایم. خود، خدا، دین، قرآن، امام، همه را فراموش کرده ایم. چه درد بدی است خودفراموشی که عاقبت به فراموشی خدا، دستورات او و فرستادگانش منجر می شود. آقا جان ما خودفراموشان محتاج دعایت هستیم. دعایی مخصوص بیداری دل هایمان بنما. 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌹حسن دوم آمده از راه 🌹تا شود هادی دل گمراه 🌸در کف نجمه نجمه‌ی ثاقب 🌸میزند طعنه برتمامی ماه 🌷وان یکاد آورد به کف زینب 🌷وتبارک به لب بدیده نگاه 🌻دست برسینه آمده عباس 🌻عرض تبریک گفته شد برشاه 🌟ماه مه‌پاره را بغل کرده 🌟باز در کام خود عسل کرده 🎊میلاد باسعادت حضرت قاسم علیه السلام مبارک علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
💯معجزه ای به نام عزت نفس 🔘لباس نفس آدمی 🔸یکی از بزرگترین سرمایه های انسان نفس اوست. سرمایه ای است که معمولا مورد معامله قرار نمی گیرد مگر در مسیر خدا و برای خدا. آری آن چنان گرانبهاست که فقط خدا، ارزش و قیمت آن را می داند. همچنین تنها لباس فاخر نفس انسان، عزت است. عزت نفس برای هر فرد بالاترین ارزش هاست.عزت نفس همان صلابت، محکمی و توانایی را گویند،به گونه ای که خود را در مقابل دیگران خوار و ذلیل نسازد. 🔘عزتی که اینگونه باارزش است از زمان کودکی درون انسان شکل می گیرد. بنابراین وظیفه پدر و مادر است که کودکان را در این مسیر یاری رسانند. ✅یکی از راههای تقویت عزت نفس در کودک، پرورش صفت قناعت در آن هاست. والدین بدانند عدم سرکوب تمام خواسته های کودک و برقراری تعادل در اجابت خواسته هایش موجب قناعت کردن او به داشته هایش خواهد شد. اینگونه عملکرد، عزت نفس او را تقویت خواهد نمود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨انتخاب نام فرزندان 🌷حسین آقا آمد رو به رویم نشست. دخترم روی تشک خواب بود. گفت: زهرا خانم! درباره اسم دخترمان خیلی فکر کردم. یک دفعه اسم مرضیه توی ذهنم برق زد. تصمیم گرفتم اسمش را مرضیه بگذارم. مرضیه یکی از نام های حضرت فاطمه سلام الله علیهاست. اگر در خانه ای اسم حضرت فاطمه سلام الله علیها باشد فقر در آن خانه وارد نمی شود. 🍃دو تایی با این اسم موافقت کردیم. اسم دخترمان شد مرضیه. دختر دوم مان هم که به دنیا آمد. وقتی آمد و گفت اسمش را چه گذاشته ای؟ وقتی شنید که منتظر بودم تا خودش بیاید و اسم انتخاب کند. گفت: اسم این یکی را هم راضیه می گذاریم. راضیه از نام های حضرت زهرا سلام الله علیهاست و برای صاحبش خیر و برکت به همراه خواهد داشت. راوی: همسر شهید 📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۴۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🍃رفتار فرزند ما، آینه رفتار ماست. 🍃 بزرگی گفته است: فرزندان ما آنی نمی‌شوند که ما می‌خواهیم، آنی می‌شوند که ما هستیم. ⭐️ در روایتی از امام صادق این نکته به خوبی بیان گردیده است:👇 ✅کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه الناس بالسنتکم مردم را با عمل خود به نیکی‌ها دعوت کنید، نه با زبان خود. 📚بحارالانوار، ج۵، ص۱۹۸ 🆔 @tanha_rahe_narafteh
⚡️دخترم مواظب باش با شنیدن صدای غل غل سماور، از جایش بلند شد تا دمنوش نعنا درست کند. برای از بین رفتن عفونت گلوی نرگس، چیز خوبی بود. نرگس سرمای سختی خورده بود. سرفه امانش را بریده بود. هر چند دقیقه یک بار داد و فریاد گلو و شش هایش بلند می شد. صدای سرفه های نرگس، تمام وجودش را به درد می آورد. به خوبی درد و خشکی گلوی نرگس را حس می کرد. ☘️لحظه به لحظه حالش بدتر می شد. مادر با نگرانی به دخترش که کنار شومینه زیر پتو دراز کشیده بود، نگاه می کرد. با وجود اینکه تمام داروهایش را سر وقت داده بود؛ ولی تبش پایین نمی آمد. مدام زیر لب ذکر می گفت و دعا می کرد. همراه با تب نرگس، او نیز داغ و برافروخته شده بود. آرزو می کرد که ای کاش او به جای دخترش مریض شده بود. طاقت دیدن درد و رنج نرگس را نداشت. پدر نرگس به مأموریت رفته بود. حالا او مانده بود دست تنها چه کند؟ یادش آمد دیروز هر چه به نرگس گفته بود: عزیزم برف آمده سوز سرما شدید است. نرگس پایش را کرده بود در یک کفش که می خواهم آدم برفی درست کنم، برف بازی کنم. 🍃پالتو، کلاه و دستکش هایش را پوشاند و سفارش کرد: دخترم مواظب باش، هوا خیلی سرد است. لباس های گرمت را درنیاوری؟ یک ساعت بیشتر نگذشته بود که برای آوردن نرگس، به داخل حیاط رفت. با دیدن نرگس جا خورد، نه کلاهی بر سر و نه پالتوی برتن داشت. با عجله به طرفش رفت، کمی اخم چاشنی نگاهش کرد و کمی هم دعوایش کرد: چرا لباس هایت را درآوردی؟ 🌺 نرگس که در نبود پدرش، زود رنج شده بود. بلافاصله صدای گریه اش بلند شد. خم شد دخترش را بغل کرد و بوسید: نرگس جان، نور دیده مادر، مگر نمی بینی هوا سرد است. ممکن است سرما بخوری نازنینم. بلافاصله او را به اتاق آورد و گرمش کرد؛ ولی انگار فایده ای نداشت. بعد از ظهر تب و سرفه هایش شروع شد. با اینکه او را به دکتر برده بود؛ ولی لحظه به لحظه حالش بدتر می شد. دل توی دلش نبود، بالای سر نرگس نشسته بود و نوازشش می کرد. مدام تبش را چک می کرد. پاشویه اش می داد. با خودش می گفت: این موقع شب چه کار کنم؟ ☘️تا تمام شدن ماموریت همسرش، زمان زیادی باقی مانده بود. کاش در این لحظات سخت کنارش بود. در همین فکرها بود که صدای باز شدن در حیاط را شنید. با ترس و نگرانی خود را به کنار پنجره رساند. به آرامی پرده را بالا زد، با دیدن همسرش اشک شوق در چشمانش جمع شد، انگار کوله باری سنگین از دوشش برداشته باشند. با عجله خود را به حیاط رساند. - سلام محمد جان. نرگس حالش خوب نیست. ماشین را داخل نیاور تا نرگس را به دکتر ببریم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: ترنم به: مولای عالمیان آقای من، سالها فکر می کردیم به عشق تو می گوییم، می خندیم، می نویسیم، حرف می شنویم. تنها التماسم به شما این است که هرگز شامل این آیه نشویم:« قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🔸پرتو نورانی نماز 🔸خدای من! پرتو نورانی نماز صبح را بر قلبم تاباندی تا قلبم نورانی شود و به صراط مستقیم راه یابم. 🔸خدای من! ممنونم که اجازه دادی با تو صحبت کنم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠قدرت انتخاب ✅فرزندان نهایتا تا ۲۱سالگی تربیت پذیرند. 🔘پس برای آنکه در آن سن، بتوانند بهترین انتخاب‌ها را داشته باشند، باید اولا اطلاعات خوبی داشته باشند و ثانیا قدرت تصمیم گیری درست حتی اگر گاهی به ظاهر به نفعشان هم نباشد، داشته باشند. 🔘دادن قدرت انتخاب‌های کوچک وبه ظاهر کم اهمیت در کودکی به فرزند و پذیرش عواقب آن، کمک بسیار خوبی به انتخاب بهتر او خواهد کرد. 🔘مثلا کودکان می‌توانند در مورد لباس یا خرج کردن پول تو جیبی های خرد، انتخاب داشته باشند و عواقب آن را هم بپذیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte