💯مواهبی که در سایه عزت نفس شکل می گیرد
🔹1. در مقابل مشکلات و سختی های زندگی سربلند می شود.
🔹2.تلاش و کوشش خود را بیشتر می کند.
🔹3. به ذلت و خواری تن نمی دهد
🔹4. مانعی بر سر راه شکست انسان و ناامیدی اوست. زیرا شکست را پایان کار نمی بیند بلکه آن را پلی برای رسیدن به پیروزی می داند.
✅آری عزت نفس یکی از بزرگترین صفات اخلاقی است. خودش سبب اجرای سایر اخلاقیات در خانواده و جامعه می شود.
🔘بنابراین والدین این وظیفه را برعهده دارند تا به بهترین نحو این صفت اخلاقی را در خانه و بین اعضای خانواده تقویت کنند.
🔘همچنین والدین باید بدانند عزت نفس در سایه اطاعت از دستورات الهی و عبادت شکل می گیرد و تقویت می شود. زمانی که والدین، بندگان خوبی برای خدا باشند، خواهند توانست این مهم را به فرزندانشان منتقل نمایند.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨چگونه با حق و ناحق شدن ها برخورد می کنید؟
🍃مهدی هیچ وقت حاضر نشد انصاف را زیر پا بگذارد و حق را ناحق کند.
🔸بچه اول مان محمد متین، آن قدر شلوغ و پر جنب و جوش بود که همه به شوخی به او فنته ۸۸ می گفتند. می بردیمش مهد کودک، یک ساعت بعد زنگ می زدند که بیائید ببردیدش. هر وقت هم زنگ می زدند، من از محمد طرفداری می کردم.
🔹یک بار که با هم رفته بودیم مهد. داشتم ازش طرف داری می کردم. مهدی گفت: حق با مربی هاست. همین الان دیدم محمد توی حیاط داشت دو نفر دیگر را می زد.
🌻از دستش ناراحت شدم و گفتم: مثلا تو پدرش هستی. چرا ازش طرف داری نمی کنی؟
🍃گفت: من حق را ناحق نمی کنم. الان اگه چشم روی اشتباهات پسرمان ببندیم، فردا که بزرگ می شود، مسئولیم.
راوی: همسر شهید
📚کتاب بابا مهدی؛ خاطراتی از شهید مهدی قاضی خانی؛ حسین سلمان زاده و علی غیوران؛صفحه ۳۲ و ۶۸
#سیره_شهدا
#ارتباط_با_فرزندان
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨سرزنش جوان
🔸عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إِلَيهِ ـ : إذا عاتَبتَ الحَدَثَ فَاترُك لَهُ مَوضِعا
مِن ذَنبِهِ ؛ لَئِلاّ يَحمِلُهُ الإِخراج عَلَى المُكابَرَةِ.
🌸امام على عليه السلام ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ فرمودند :
🌻 هرگاه جوان را سرزنش كردى ، جايى [براى عذر آوردن] از گناه برايش قرار ده تا قرار گرفتن در تنگنا ، او را به درشتى و سرسختى نكشانَد.
📚شرح نهج البلاغه، ج۲۰،ص۳۳۳،ح۸۱۹
#حدیث
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️گلدان شکسته
🌺امین با ذوق و شوق توپ بازی می کرد. یکدفعه توپ به گلدان زیبا و گرانقیمت گوشه سالن خورد و شکست. امین که چشم پدر و مادر خود را دور دیده بود و توپ را داخل خانه آورده بود غصه اش شد. حالا چکار کند؟ مادر عاشق این گلدان بود. یادگار مادربزرگش بود. می ترسید هر آن سر برسند و دعوایش کنند. بغض گلویش را می فشرد، اشکش سرازیر شد. نفرین بود که نثار خود می کرد که این چه کاری بود که کردم؟
🍀صدای چرخیدن کلید درونِ در را شنید. با سرعت خودش را در کمد دیواری قایم کرد. پدر و مادر وارد سالن که شدند با منظره گلدان شکسته روبرو شدند. مادر داد زد: « امین مگه دستم بهت نرسه؟ مگه نمی دونی این برام عزیزه؟ به چه جرأتی توپ رو داخل آوردی؟»
🌼 امین با شنیدن حرف های مادر بر خود لرزید. تپش قلب گرفت. منتظر تنبیه سختی بود که صدای پدر را شنید که مادر را آرام می کند: « زینب جان آروم باش این راهش نیست مگه نشنیدی حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: با خشم بچه تربیت نمی شود. حالا کاری که شده باید به آرامی باهاش صحبت کنی.» (۱)
امین دیگر صدای خشم مادر را نشنید.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🔹۱- قال امام علی علیه السلام: لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ
🌸امام على عليه السلام فرمود: با خشم تربيت [ممكن] نيست .
📚غرر الحكم ، ح۱۰۵۲۹
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: ترنم
به: منجی عالم بشریت
✨سلام مولای ما!
🌼شاید تو هم منتظری تا ما بیاموزیم از من ها وتن ها جدا شویم و ما شویم.
🌱این که دست این من ها بهم گره بخورد و «ما»ی متحد در راه عبودیت خدا را بسازد.
✨مولای من!
🌿ما را متحد کنندهی این اجتماع قرار بده.
ما را خادم اسلام بپذیر.🤲
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌞 چشم در چشم خورشید
🌺صبح می شود و چشم در چشم خورشید، نگاهم را به آسمان می دوزم و تو را طلب میکنم.
🌸آرزویم تلألؤ خورشید رویت در نگاهم است.
#صبح_طلوع
#بهقلمترنم
#عکسنوشتهمیرآفتاب
🆔@tanha_rahe_narafte
💠زحماتی همراه با عشق
✅احترام به والدین از هر چیز واجب تر است. والدین مخصوصا در زمان پیری حساس تر می شوند.
بنابراین باید در خصوص ارتباط گیری و رفتارهایمان با آ ن ها دقت داشته باشیم مثلاً:
🔘مدام احوال آنان را به صورت حضوری یا حداقل با تماس تلفنی جویا شویم.
🔘همیشه زحمات و تلاش های آنان را یادآوری و از آنان تشکر کنیم.
🔘اگر در وضع اقتصادی مناسبی نیستند به آنان به صورت غیرمستقیم کمک مالی دهیم.
🔘همواره آنها را با احترام و القاب زیبا مورد خطاب قرار دهیم.
✅ بدانیم، انجام تمام این کارها حتی گوشه ای از زحمات آنان را جبران نمی کند، فرزندان در هر حال همواره مدیون زحمات همراه با عشق آنان هستند.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟 وقف خدمت به پدر
🌼امام حسن(علیه السلام)در طول سی و هفت سالی که در کنار پدر زیست نه فقط فرزندی مطیع و امام شناس بود، بلکه همواره بازوی نیرومند،یاوری صدیق، مسئولی امین و با تجربه و سربازی عاشق و فداکاربرای امیرمومنان به حساب می آمد. وی با شناخت کاملی که از پدرداشت، خود را وقف خدمت به امیرالمؤمنین کرده بود.
🌸روزی بازوی نظامی پدر می شود و به فرمانش به طرف کوفه روانه می شود تا مردم آن سامان را از توطئه شوم دشمنان اسلام آگاهی دهدو آنها را جهت مقابله با پیمان شکنان و ناکثان بسیج کند.
🌷 روزدیگر بازوی سیاسی امام می شود و در جریانات سیاسی دوران عثمان وارد صحنه می شود و او را نسبت به وضع ناهنجار دستگاه خلافتش وکثرت انحرافات آگاه می سازد و یا در مسئله حکمیت به دستور آن حضرت و با بیانات شیوا و دلنشین، اعلام موضع می نماید و دست به افشاگری می زند.
🌱آن حضرت در سمت قضاوت و دیگر مسوولیت ها به کمک و یاری پدرمی شتابد.
🌼باید اعتراف کرد که بدون شک در این سی و هفت سال خدمات آن حضرت در قالب ماموریت از طرف امیرمؤمنان بیش از این ها بوده است ولی ما برآن ها دست نیافته ایم و یا فاقد ارزش تاریخی بوده اند.
📚مجله فرهنگ كوثر، خرداد ۱۳۷۹، شماره ۳۹
#سیره_معصومین
#ارتباط_با_والدین
#امام_حسن علیه السلام
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بهشت نتیجه اطاعت از والدین
🌼قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله: اَلْعَبْدُ الْمُطيعُ لِوالِدَيْهِ وَلِرَبِّهِ فِى اَعْلى عِلّييّنَ.
🌺پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بنده اى كه مطيع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قيامت در بالاترين جايگاه است.
📚كنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۶۷
#حدیث
#ارتباط_با_والدین
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍آب تنی
🌸نور خورشید روی آب دریا سکه های طلایی ریخته بود. موج ها آرام به ساحل سر می زدند و به خانه خود بر می گشتند. سعید، وحید و مریم روی زیر انداز کنار پدرو مادرشان نشسته بودند.
🍃سعید با سر به وحید اشاره کرد. وحید رویش را برگرداند و به دهان پدر خیره شد. پدر از دوران کودکی خود تعریف می کرد: « اون زمونا حرف حرف بزرگترا بود. یازده سالم بود، همسن سعید، بابام گفت که باید کار کنین تا قدر پولو بدونین، برای همین از بچگی من و عموتونو برد سرکار... »
🌺سعید با نوک انگشتان پایش به وحید زد. وحید بالاخره تسلیم شد. پدر وقتی دید هر دو بلند شدند، حرفش را نیمه کاره رها کرد و رو به آنها گفت: «بچه ها تو آب نرید.» بچه ها باشه گویان به سمت دیگر ساحل دویدند.
🍃سعید پس کله وحید زد و گفت: «چرا تکون نمی خوردی؟» وحید پس سرش را ماساژ داد: «چته بابا داشتم خاطره گوش میدادم، حالا می خوای چی کار کنی که بلندم کردی؟»
🌸 سعید لباسش را از تنش در آورد و گفت: « زود باش بریم آب تنی.» وحید خیره به سعید گفت: « بابا گفت نریم.» سعید دست وحید را گرفت و به سمت دریا کشید: « این همه راهو نیومدیم که فقط دریا رو ببینیم، بدو که آب تنی تو این هوای گرم می چسبه.»
🍃وحید به سمت پدر و مادر نگاهی انداخت و بعد به آبی دریا. سعید درون آب رفت و شروع به آب بازی کرد. وحید هم دل به دریا زد. بدنش با اولین تماس آب لرزید و مو به تنش سیخ شد. سعید شنا کنان از ساحل فاصله گرفت.سرش را از آب بیرون آورد و گفت: « بیا دیگه اینقدر ترسو نباش!» وحید هم خودش را به سعید رساند و جلوتر رفت.
🌺عضله پای وحید گرفت و نتوانست پایش را تکان بدهد. بدنش سنگین شد و زیر آب رفت. سعید سرش را از زیر آب بیرون آورد تا به وحید نشان دهد که از او جلو زده است؛ اما صدای فریاد وحید و دست هایش که آب ها را به هوا می پاشید، جلو چشم هایش نقش بست.
🍃لحظه ای مات و متحیر به صحنه روبرویش نگاه کرد تا خواست به خودش بجنبد دیگر وحید را ندید. ناخودآگاه اشک از چشم هایش جاری شد و فریاد زنان به سمت وحید شنا می کرد. چیزی از کنارش با سرعت گذشت. سعید گریان و با چشمان تار به سمت وحید شنا کرد.نمی دانست چه چیزی از کنارش عبور کرد؛ ولی ترس به دلش راه نداد با سرعت شنا کرد. لحظه ای سرش را از آب بیرون آورد تا نفس بکشد،صدای سرفه های وحید را شنید. پدرش را دید که سر و سینه وحید را بیرون از آب گرفته بود.
🌸در ساحل، پدر سینه وحید را ماساژ می داد تا آب های خورده را برگرداند. سعید مثل موش آب کشیده بالا سرشان ایستاد. وحید با سرفه های شدید آب های خورده را برگرداند.
🍃پدر دست وحید را گرفت، بلندش کرد و از کنار سعید بدون اینکه نگاه کند، گذشت. سعید پشت سرشان راه افتاد و با صدایی که پدر بشنود، گفت: « ببخشید.» پدر با اخم برگشت و به سعید نگاه کرد: « ببخشید! اگه غرق میشد، فایده ای داشت؟» سعید با چشمان اشکی به وحید خیره شد.
#داستان
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: میرآفتاب 🌺
به :خالق هستی 🌸
☘خدایا مگر نه اینکه در کتاب آسمانی مون قران نفرمودی
لایکلف الله نفسا الا وسعها
هر نفسی به اندازه توانایی خودش تکلیف میشه
🌱خدای مهربون کمکم کن اندازه نفسم خودم را درک کنم ،موقع تکلیف غُر نزنم نِق نزنم ....
🌿تو بهتر از خود من به من آگاهی من و میشناسی
🌻کمکم کن خودمو کم ندونم .
اون قدرت خدایی که در وجودم قرار دادی رو درک کنم.
🌹کمکم کن زحمت بکشم و به بُعد وجودی ام که انسانیت حقیقی هست برسم
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
✍سرچشمه تمام زیبایی ها
🌹 پروردگارا
🌸زیبایی هایت همتایی ندارد.
🌷چگونه ستایشت نکنیم؟
🌻 حال اینکه هر آینه می نگریم .
🌺 چشمانمان قابلیت توصیف تو و زیبایی هایت را ندارد .
🌼 ای سرچشمه تمام زیبایی های عالم
✨ ای پروردگار من و پروردگار همه
❤ دوستت دارم .
#صبح_طلوع
#بهقلمخادمالمهدی
#عکسنوشتهآلاله
🆔 @tanha_rahe_narafte
💯ذهن خوانی بلد هستید؟
✅حواسمان باشد همسر ما ذهن خوانی بلد نیست! و از دل ما خبر ندارد.
🔘نباید انتظار داشته باشید که بر طبق احساسات درونی شما عمل کند.
🔘تا وقتی که شما چیزی را به زبان نیاورده اید و در خصوص آن به توافق نرسیده اید، نمی توانید توقع داشته باشید به خواسته تان عمل کند.
🔘 هر موقع همسرتان بعد از توافق کردن، باز کوتاهی کرد او را سرزنش نکنید ؛ بلکه با آرامش و جملات زیبا و مثبت به او یادآوری کنید.
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨آخرین همسرانه شهید عباس بابایی
🌷لباس احرام تنم بود و آماده رفتن به عرفات.
🌱گفتند: عباس زنگ زده. تا رفتم دم تلفن دیدم صف ۱۶-۱۵ نفره ای برای صحبت با عباس درست شده که آخرینش من بودم.
🌟بعد از سلام و احوال پرسی گفت: برای خودت از خدا صبر بخواه. دیگر مرا نخواهی دید. مبادا برگشتنی گریه کنی و ناراحت شوی. تو به من قول داده ای. ارتباطت را با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر کن.
🌻دیگر در حال خودم نبودم. گوشی تلفن از دستم افتاد. رفتم اتاق مثل دیوانه ها سرم را به دیوار می کوبیدم. طاقت نیاوردم. هنوز برخی با عباس مشغول صحبت بودند.
🔸به زور گوشی را گرفتم. گفتم: عباس! به دادم برس. من نمی توانم از تو خداحافظی کنم. دیگر نه او می توانست چیزی بگوید نه من.
🌿وقتی گفتم خداحافظ. با گوشی تلفن با هم افتادیم روی زمین.
📚آسمان؛ بابائی به روایت هسر شهید، علی مرج، صفحه ۴۳-۴۲
#سیره_شهدا
#همسرداری
#شهید_بابایی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💞بگو دوستم داری
🌹رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم فرمود:
این سخن مرد که به همسر خود بگوید «دوستت دارم» هیچ گاه از دل زن بیرون نمی رود.
📚وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۳
#همسرداری
#محبت
#زندگی_بهتر
#عکسنوشتهولایت
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️حسرت
🌸سعیده وارد خانه شد. مثل همیشه سلام بلندی گفت و سه قل هوالله خواند. چادرش را که به سر چوبرختی، آویزان کرد، لباسهای آویزان همسرش را دید. به اتاق همسرش رفت، تقی روی در قهوه ای رنگ کوبید و وارد شد. همسرش برای چند دقیقه سرش را از روی لبتاب بالا گرفت، لبخندی زد و سلامی تحویلش داد.
🌺« سلام، خسته نباشی خانومی»
🌼«ممنون عزیزم. شما هم همینطور.»
🍁سعیده همانطور که چهره اش را در تصویر تاریک لپ تاپ، نگاه میکرد تا شلخته و خسته به نظر نیاید، بغضش را قورت داد. ماه ها بود از کمحرفی همسرش، به ستوه آمده بود. کار همسرش پای لپ تاپ بود و در خانه. اما سعیده سعی میکرد به بهانه ای ازخانه بیرون برود تا حضورش درخانه، باعث سرزدنهای مداوم و در نتیجه عصبانیت همسرش، نشود.
🍂با این وجود هیچ وقت نتوانسته بود با کم حرفی شوهرش کنار بیاید. هربار هم که تلاش کرده بود زمینهی مشترکی ایجاد کند، بیشتر از سه چهارجمله از او نشنیده بود.
🙃هر چقدر چانهی سعیده برای هم صحبتی گرم بود، فرید ترجیح میداد، غیر از صحبت های کاری، صحبت دیگری نکند. گاهی حتی از شدت کم حرفی همسرش، به گوشه ای پناه میبرد و در تنهایی خودش، گریه میکرد. گاهی سعی میکرد بتواند با خواهرانش، حرف بزند تا نیازی به شوهرش نداشته باشد، اما هربار باز به این نتیجه میرسید که هیچ چیز صحبت بین زن و شوهر نمیشود.
🍀امروز هم پیش مشاور رفته بود. حالا میخواست به آنچه آموخته، عمل کند. به آشپزخانه رفت. چایساز را روشن کرد. بستهی نسکافه را در فنجان ریخت. آن را درون سینی طلایی گذاشت.
📚از بین طبقات کتابخانه دفتر خاطرات طلایی ازدواج و آلبوم را بیرون کشید. در زد و گفت:«جناب همسر، نسکافه میل ندارند؟!»
☕️فرید گفت:«البته که میل دارم، خدمت می رسم.»
😢سعیده بغضش را فرو داد. انگشت فرید را که حالا کنارش نشسته بود، روی خیسی پای چشمش گذاشت و با لحنی شبیه به گلایه اما پر از عشق گفت:«می بینی اینها کلماتی است که می خواهد به زبان بیاید اما چون زبان ندارند، اشک میشوند و روی صورتم قل میخورند.»
😔فرید قلبش فشرده شد. انگشتش را به سمت لبش برد. بوسه ای روی آن زد و گفت:«عزیزم! شرمنده ام. سعی میکنم یاد بگیرم. می دانم زیاد تنهایی میکشی.»
💞دقایقی بعد فرید و سعیده روی مبل در آغوش هم نشسته بودند و مشغول تعریف خاطرات شیرین ازدواجشان و بعد از آن تصمیم برای اضافه کردن عضو جدید به خانوادهی دو نفرهشان بودند. بگو بخند میکردند و مشغول برنامهریزی برای سفرهای کم هزینه و بیرون رفتن های باهم شدند.
⏰این بار سعیده وقتیبه ساعت نگاه کرد، متوجه شد حدود دو ساعت با فرید مشغول خوش و بش بوده، اتفاقی که تا آن روز بیشتر رنگ حسرت داشت.
#داستان
#به_قلم_ترنم
#همسرداری
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از :میرآفتاب
به: منجی عالم
🌿آقا جان
امروز مطلبی از شیخ اسماعیل شاگرد درجه یک مکتب شما می خوندم که می فرمودند: هیچ چیز مثل ادب و تواضع و فروتنی، انسان را رشد نمیده.
ادب داشته باشیم، در صحبت کردن ها، در راه رفتن، نشستن، غذاخوردن، نماز خوندن ، خوابیدن خلاصه هر کار می کنیم خودمون را در محضر خدا و اهل بیت ببینیم تا بیشتر مواظب باشیم و حواسمون رو جمع کنیم .
🌸آقا جون
دقت می خوام ، توجه و ادب می خوام. می دونم خیلی بی ادبم ولی تنها کسی که می تونه مؤدبم کنه شمایی.
🌹مولا جان
دستم را به دست شما می سپارم برای همیشه تا بی نهایت.
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
✨ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا
✨«استجابت» شده معنا لکَ لبّیک خدا
✨ماه ها در پی ماه رمضانت بودیم
✨شد روا حاجت ماها لکَ لبّیک خدا
✨وقت آن است کمی خانه تکانی بکنیم
✨تا شوی در دل ما جا لکَ لبّیک خدا
🌙حلول ماه مبارک رمضان مبارک
#ماه_رمضان
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 زندگی سالم
✅زندگی سالم در گرو رفتار سالم است. یکی از عوامل بسیار مهم در به وجود آمدن رفتار سالم، #عزت نفس است.
🔘هرگاه عزت نفس در نوجوان و جوان ضعیف باشد به #رفتارهای ناسالم روی می آورد.
🔘عزت نفس همان احساس #ارزشمند بودن است. این احساس از مجموع افکار، عاطفه ، احساس و تجربه ها در زندگی حاصل می شود.
🔘فرزندان زمانی از عزت نفس #بهره مند می شوند که بتوانند احساسات و عواطف مثبتی را تجربه کند.
✅بنابراین والدین نقش مهمی در ایجاد عزت نفس در فرزندانشان دارند؛ پس باید در این خصوص تلاش کنند و در زندگی شرایط مناسب را برای تجربه احساسات #مثبت فراهم کنند.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨اهمیت تعلیم دعا به فرزندان
🌺امام حسین علیه السلام مي فرمایند:
« پدرم مرا به خواندن دعای جوشن كبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش كردند كه در هنگام وفاتشان آن را بر كفنشان بنویسم و آن را به خانواده ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم.»
📚بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۸۴
#سیره_معصومین
#ارتباط_با_فرزندان
#امام_علی علیه السلام
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌹چطور به گلهای باغچه زندگی مان برسیم؟
⭕️برای پرورش گلهای یک باغچه باید به آن رسیدگی کرد و وقت گذاشت.
✅بازی با کودک ، کتاب خواندن برای او ، و نوازش آن از روشهای پرورش عزت نفس و خلاقیت کودک است.
✅اولیاء باید یاد بگیرند که به حرفهای کودک گوش دهند ، البته باید توجه کنند که ادای گوش دادن را در نیاورند. بلکه با احترام قائل شدن به او تمام حرفهای او را به دقت گوش دهند و حتی اگر نیاز باشد کار خود را تعطیل نمایند.
#ارتباط_با_فرزندان
#عزت_نفس
#عکسنوشتهسوری
🆔 @tanha_rahe_narafte
داستان امین و دوچرخه🙋♂️🚲
✍️دوستت دارم خوش رکابم
دوچرخه:🚲
امین جان دیدی دوچرخه علی چه خوشگل و کم سن تر از من بود؟!
امین: 🙍♂️
آره خوش رکابم تازه سه روزه اون رو خریده.
دوچرخه: 🚲
آخه من فکر کردم با دیدن اون دوچرخه، دیگه من و دوست نداشته باشی و بخوای من و عوض کنی!
امین: 🙍♂️
این چه حرفیه خوش رکابِ من. مگه هر کی هر چی داشت منم باید بخوام یا داشته باشم!
دوچرخه: 🚲
خُب اون خیلی خوشگل بود. من غبطه خوردم بهش. گفتم: کاش من مثل اون بودم.
امین: 🙍♂️
هیچ وقت از این فکرا نکن. من دوستت دارم و عوضت نمی کنم. خوش رکابم بابام یک سخنی از حضرت علی(علیه السلام) بهم یاد داده که هیچ وقت فراموش نمی کنم. همش برا خودم تکرار می کنم. بابا گفت:
🌺امام على عليه السلام فرموده است: طمع نداشتن به آنچه در دست مردم است، [نشانِ ]عزّت نفْس و بزرگى همّت است.(1)
دوچرخه: 🚲
وای چه حرف قشنگی گفته!
امین:🙍♂️
آره خوش رکابم می خوام بزرگ همت باشم.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🔹 1. حضرت علی عليه السلام :الكَفُّ عمّا في أيدي النّاسِ عِفَّةٌ و كِبَرُ هِمَّةٍ .
📚غرر الحكم، ح ۱۳۷۸
#ارتباط_با_فرزندان
#داستان
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨السلام علیک یا اباصالح المهدی
🌺آقاجان خوش به حال آن هایی که از ماه رجب توشه اندوخته اند.
خوش به سعادت آن هایی که ماه شعبان را قدر دانستند و بهره ها بردند.
🍀دو دست خالی ام را نگاه کن ! گدای در خانه ات را ببین!
🌸آقاجان می شود با این حال خرابم به ماه رمضان بیایم ؟ آقاجان عنایتی کن.
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌼بهترین تکیه گاه
🍀پدرجان ای بهترین تکیه گاه زندگی ام
🌺لحظه لحظه تلاشت را می بینم
دستهای پینه بسته ات را می بوسم
خدا را به داشتنت سپاس می گویم
🌸دوستت دارم ای هدیه زیبای خدا
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠تصور کردن
✅کافی است لحظه ای تصورکنیم دیگر قرار نیست آنها را ببینیم.
🔘اگر مجرد هستیم،لحظه ای فکر کنیم که دیگر نمیتوانیم هروقت که خواستیم،به دیدنشان برویم.
🔘اگر متأهلیم به این بیندیشیم که همیشه دراختیار خودمان نخواهیم بود و همانطور که با ازدواج از آنها اندکی دور شدیم ، در خطر مرگ و دوری دائمی از آنها هستیم.
🔘آن وقت بیشتر از عمق وجود، عاشق پدر و مادرمان خواهیم بود وهراشتباه و برخودشان، موجب دلشکستگی و ناراحتی ما، ازآنها نخواهد شد.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#بهقلمترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte