eitaa logo
مسار
337 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
534 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✨مزاح نمودن با همسر 🌺در طول زندگی، گفتگوی عاطفی و شوخی بین امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها جریان داشت. تفریح و سرگرمی، بخشی از زندگی آنها بود. نقل شده که وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها با فرزندش، حسین علیه السلام بازی می‌نمود، این گونه می‌فرمود: «أَنـتَ شَبِـیـهُ بَابِـی لَستَ شَبِیهَ بعـلِـی» یعنی؛ تو به پدر من شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.» طبق این نقل بیت مذکور موجب خنده و تبسّم امام علی علیه السلام می‌شد. 📚بحارالانوار،مجلسی، ج۴۳،ص۲۸۶ سلام الله علیها 🆔 @tanha_rahe_narafte
❤️عشق فقط عشق❤️ ✨هیچ وقت با همسرتون نجنگید. هم به خاطر غرور شوهرتون و هم به خاطر حفظ شأن و منزلت خودتون. 🌺شما باید از هنر زنانگی و سیاست خودتون استفاده کنید نه قدرت نیش زبونتون. 😉 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️اشتباه 🌸معصومه با خاطره‌‌ی تلخ دیشب، وارد مسجد شد. خانم مشاور آمده بود واو می‌خواست مشکلاتش را بپرسد.دیشب شوهرش از او خواسته بود خجالت را کنار بگذارد ولباسی که او دوست داشت رابپوشد. لباسی که او با سلیقه ی خودش خریده بود اما معصومه بخاطر دو پسر نوجوانش، از پوشیدن آن ابا می‌کرد. 🍃مجتبی هم وقتی مقاومت معصومه را دید، انگار پارچ آب یخی رویش ریخته باشند، لباس را بین زمین و هوا رها کرد و به رختخواب رفت . 🌺اما مشکل معصومه فقط همین نبود.مدتی بود دیگر حتی خجالت می‌کشید به شوهرش بگوید دوستت دارم.احساس می‌کرد ممکن است برای پسران نو جوانش، خطرناک باشد. 🍃وارد مسجد که شد، خانم مشاور جوانی را دید که سنش کمی بالاتر از سی به نظر می آمد، خوشرو وسفید گون بود ولبان گوشت آلود صورتیش، سادگی چشمانش را می پوشاند. 🌸قالی‌های قرمز و جور واجور مسجد نظرش را به خود جلب کرد کنار دیوار در نزدیکی مشاور، پشتی سرمه‌ای را برای تکیه انتخاب کرد، عقربه های ساعت، برای رسیدن به دوازده مسابقه می‌دادند. قاب قهوه ای ساعت گرد مسجد، روی دیوار گچی خود نمایی می‌کرد. ساعت که دوازده شد، خانم مشاور نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و صلوات پایانی را از جمع گرفت. 🍃سوالش را که پرسید، خانم مشاور جوان، که روسری سرمه ای و سبزش، را لبنانی بسته بود، به او گفت:«عزیزم! اول اینکه درنظرت باشد وقتی بچه‌ها ارتباط مهرآمیز ونه جنسی همسران را ببینند، با آن انس می‌گیرند و مشکل تحریک جنسی وجود ندارد.دوم اینکه اصلا ابراز محبت چرا باید پیچیده وکار شاقی باشد، چرا باید سخت باشد به همسرت بگویی دوستت دارم؟!» 🌺حرف خانم حسینی، به دلش نشست. از او تشکری کرد وبا برنامه ای که در ذهنش، بالا پایین می‌کرد، از او جدا شد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: صدف به منجی عالم بشریت سلام آقا جان حواسم هست که تو حواست به ما هست و دل نگران مایی و ما تو را فراموش کرده ایم. خود، خدا، دین، قرآن، امام، همه را فراموش کرده ایم. چه درد بدی است خودفراموشی که عاقبت به فراموشی خدا، دستورات او و فرستادگانش منجر می شود. آقا جان ما خودفراموشان محتاج دعایت هستیم. دعایی مخصوص بیداری دل هایمان بنما. 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🌹حسن دوم آمده از راه 🌹تا شود هادی دل گمراه 🌸در کف نجمه نجمه‌ی ثاقب 🌸میزند طعنه برتمامی ماه 🌷وان یکاد آورد به کف زینب 🌷وتبارک به لب بدیده نگاه 🌻دست برسینه آمده عباس 🌻عرض تبریک گفته شد برشاه 🌟ماه مه‌پاره را بغل کرده 🌟باز در کام خود عسل کرده 🎊میلاد باسعادت حضرت قاسم علیه السلام مبارک علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
💯معجزه ای به نام عزت نفس 🔘لباس نفس آدمی 🔸یکی از بزرگترین سرمایه های انسان نفس اوست. سرمایه ای است که معمولا مورد معامله قرار نمی گیرد مگر در مسیر خدا و برای خدا. آری آن چنان گرانبهاست که فقط خدا، ارزش و قیمت آن را می داند. همچنین تنها لباس فاخر نفس انسان، عزت است. عزت نفس برای هر فرد بالاترین ارزش هاست.عزت نفس همان صلابت، محکمی و توانایی را گویند،به گونه ای که خود را در مقابل دیگران خوار و ذلیل نسازد. 🔘عزتی که اینگونه باارزش است از زمان کودکی درون انسان شکل می گیرد. بنابراین وظیفه پدر و مادر است که کودکان را در این مسیر یاری رسانند. ✅یکی از راههای تقویت عزت نفس در کودک، پرورش صفت قناعت در آن هاست. والدین بدانند عدم سرکوب تمام خواسته های کودک و برقراری تعادل در اجابت خواسته هایش موجب قناعت کردن او به داشته هایش خواهد شد. اینگونه عملکرد، عزت نفس او را تقویت خواهد نمود. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨انتخاب نام فرزندان 🌷حسین آقا آمد رو به رویم نشست. دخترم روی تشک خواب بود. گفت: زهرا خانم! درباره اسم دخترمان خیلی فکر کردم. یک دفعه اسم مرضیه توی ذهنم برق زد. تصمیم گرفتم اسمش را مرضیه بگذارم. مرضیه یکی از نام های حضرت فاطمه سلام الله علیهاست. اگر در خانه ای اسم حضرت فاطمه سلام الله علیها باشد فقر در آن خانه وارد نمی شود. 🍃دو تایی با این اسم موافقت کردیم. اسم دخترمان شد مرضیه. دختر دوم مان هم که به دنیا آمد. وقتی آمد و گفت اسمش را چه گذاشته ای؟ وقتی شنید که منتظر بودم تا خودش بیاید و اسم انتخاب کند. گفت: اسم این یکی را هم راضیه می گذاریم. راضیه از نام های حضرت زهرا سلام الله علیهاست و برای صاحبش خیر و برکت به همراه خواهد داشت. راوی: همسر شهید 📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۴۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🍃رفتار فرزند ما، آینه رفتار ماست. 🍃 بزرگی گفته است: فرزندان ما آنی نمی‌شوند که ما می‌خواهیم، آنی می‌شوند که ما هستیم. ⭐️ در روایتی از امام صادق این نکته به خوبی بیان گردیده است:👇 ✅کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه الناس بالسنتکم مردم را با عمل خود به نیکی‌ها دعوت کنید، نه با زبان خود. 📚بحارالانوار، ج۵، ص۱۹۸ 🆔 @tanha_rahe_narafteh
⚡️دخترم مواظب باش با شنیدن صدای غل غل سماور، از جایش بلند شد تا دمنوش نعنا درست کند. برای از بین رفتن عفونت گلوی نرگس، چیز خوبی بود. نرگس سرمای سختی خورده بود. سرفه امانش را بریده بود. هر چند دقیقه یک بار داد و فریاد گلو و شش هایش بلند می شد. صدای سرفه های نرگس، تمام وجودش را به درد می آورد. به خوبی درد و خشکی گلوی نرگس را حس می کرد. ☘️لحظه به لحظه حالش بدتر می شد. مادر با نگرانی به دخترش که کنار شومینه زیر پتو دراز کشیده بود، نگاه می کرد. با وجود اینکه تمام داروهایش را سر وقت داده بود؛ ولی تبش پایین نمی آمد. مدام زیر لب ذکر می گفت و دعا می کرد. همراه با تب نرگس، او نیز داغ و برافروخته شده بود. آرزو می کرد که ای کاش او به جای دخترش مریض شده بود. طاقت دیدن درد و رنج نرگس را نداشت. پدر نرگس به مأموریت رفته بود. حالا او مانده بود دست تنها چه کند؟ یادش آمد دیروز هر چه به نرگس گفته بود: عزیزم برف آمده سوز سرما شدید است. نرگس پایش را کرده بود در یک کفش که می خواهم آدم برفی درست کنم، برف بازی کنم. 🍃پالتو، کلاه و دستکش هایش را پوشاند و سفارش کرد: دخترم مواظب باش، هوا خیلی سرد است. لباس های گرمت را درنیاوری؟ یک ساعت بیشتر نگذشته بود که برای آوردن نرگس، به داخل حیاط رفت. با دیدن نرگس جا خورد، نه کلاهی بر سر و نه پالتوی برتن داشت. با عجله به طرفش رفت، کمی اخم چاشنی نگاهش کرد و کمی هم دعوایش کرد: چرا لباس هایت را درآوردی؟ 🌺 نرگس که در نبود پدرش، زود رنج شده بود. بلافاصله صدای گریه اش بلند شد. خم شد دخترش را بغل کرد و بوسید: نرگس جان، نور دیده مادر، مگر نمی بینی هوا سرد است. ممکن است سرما بخوری نازنینم. بلافاصله او را به اتاق آورد و گرمش کرد؛ ولی انگار فایده ای نداشت. بعد از ظهر تب و سرفه هایش شروع شد. با اینکه او را به دکتر برده بود؛ ولی لحظه به لحظه حالش بدتر می شد. دل توی دلش نبود، بالای سر نرگس نشسته بود و نوازشش می کرد. مدام تبش را چک می کرد. پاشویه اش می داد. با خودش می گفت: این موقع شب چه کار کنم؟ ☘️تا تمام شدن ماموریت همسرش، زمان زیادی باقی مانده بود. کاش در این لحظات سخت کنارش بود. در همین فکرها بود که صدای باز شدن در حیاط را شنید. با ترس و نگرانی خود را به کنار پنجره رساند. به آرامی پرده را بالا زد، با دیدن همسرش اشک شوق در چشمانش جمع شد، انگار کوله باری سنگین از دوشش برداشته باشند. با عجله خود را به حیاط رساند. - سلام محمد جان. نرگس حالش خوب نیست. ماشین را داخل نیاور تا نرگس را به دکتر ببریم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: ترنم به: مولای عالمیان آقای من، سالها فکر می کردیم به عشق تو می گوییم، می خندیم، می نویسیم، حرف می شنویم. تنها التماسم به شما این است که هرگز شامل این آیه نشویم:« قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🔸پرتو نورانی نماز 🔸خدای من! پرتو نورانی نماز صبح را بر قلبم تاباندی تا قلبم نورانی شود و به صراط مستقیم راه یابم. 🔸خدای من! ممنونم که اجازه دادی با تو صحبت کنم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠قدرت انتخاب ✅فرزندان نهایتا تا ۲۱سالگی تربیت پذیرند. 🔘پس برای آنکه در آن سن، بتوانند بهترین انتخاب‌ها را داشته باشند، باید اولا اطلاعات خوبی داشته باشند و ثانیا قدرت تصمیم گیری درست حتی اگر گاهی به ظاهر به نفعشان هم نباشد، داشته باشند. 🔘دادن قدرت انتخاب‌های کوچک وبه ظاهر کم اهمیت در کودکی به فرزند و پذیرش عواقب آن، کمک بسیار خوبی به انتخاب بهتر او خواهد کرد. 🔘مثلا کودکان می‌توانند در مورد لباس یا خرج کردن پول تو جیبی های خرد، انتخاب داشته باشند و عواقب آن را هم بپذیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨آیا حواسمان به نداشته‌های دیگران هست؟ 🌸(شهید عباس بابایی)از سر کار که آمد، کارتن بسته تلویزیون رنگی وسط اتاق بود و بچه ها لحظه شماری می کردند که پدر بازش کند. اهدایی یکی از مقامات بود. ☘رسیده نرسیده نشست با بچه ها به بازی. گرما گرم بازی که بودند بهشان گفت: بچه ها! الان بچه هایی هستند که نه پدر دارند نه تلویزیون رنگی. شما که پدر دارید بگذارید تلویزیون را بدهیم به آنها. 🌟ساعتی بعد صدای خنده و بازی بچه ها با پدر و تلویزیون سیاه سفید شان در هم آمیخته بود. 📚آسمان؛ بابائی به روایت همسر شهید، علی مرج،ص۳۲ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✅ با فرزندان چگونه رفتار کنیم؟ 🌱با فرزندان خود چنان رفتار کنیم که محبت ما در دل آنها بماند. امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: حسن الخلق يورث المحبه ویؤکد الموده. 🌼خلق نیکو محبت به جای نهد و دوستی را محکم می کند. 📚غررالحکم، ج۳، ص۴۱۸ 🆔 @tanha_rahe_narafteh
📖کتابی از جنس نور 🌞با نوازش پرتوهای نور خورشید از خواب بیدار شد. نگاهی به طاقچه گوشه اتاق کرد. لبخندش را به بهترین دوست زندگی اش نثار کرد. رختخوابش را مرتب کرد و آن را در کمد دیواری روبرو گذاشت. پاهایش با شوق خود را به کنار حوض وسط حیاط رساند. 👱‍♂️چشم هایش با دیدن آب زلالِ داخل حوض به ذوق درآمد. دستانش بی تاب رسیدن به آب بود، تا ذکر خدا را برلب نشاند. انگار آب هم منتظرش بود که به آرامی او را نوازش کند. لب هایش بی تاب ذکر خدا بود، به همراه رسیدن اولین قطرات آب به دستانش، شروع به حرکت کردند. وضویش نوری شد که تمام وجودش را دربرگرفت و با هاله ای از آن به سمت اتاق حرکت کرد. 🌺دستان بی قرارش را به سوی کتاب نور، بالای طاقچه دراز کرد. لب های بی تابش را به آن رساند و با بوسیدنش نور الهی را به صورت خود هدیه داد. حالا نوبت صدای مشتاقش بود که قرآن کریم را با آهنگ دلنشینی بخواند. 🍀صدای زیبایش به گوش پدربزرگش که مهمانشان بود، رسید. او در سالن روبروی تلویزیون نشسته بود و دعای ندبه را گوش می کرد. پدربزرگ نگاهی به پسرش انداخت که در حال و هوای خودش بود. زمزمه دعای ندبه همراه اشک های بی قرارش برای امام غائب دیدنی بود. زیر لب الحمدلله رب العالمینی گفت. 🌸با تمام شدن دعای ندبه، نگاهی به پسرش کرد و گفت: قبول باشه. آفرین پسرم چقدر ذوق می کنم وقتی صدای قرآن خوندن نوه ام محسن رو می شنوم. پدر محسن نگاهی به پدربزرگ کرد و گفت: پدر جون خودتون بهم یاد دادی! یادتونه همیشه این سخن پیامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) رو به من می گفتی که فرموده اند: فرزندانتان را به سه خصلت تربيت كنيد محبّت به پيامبرتان ، محبّت به خاندان او ، و قرائت قرآن.(1) با آمدن محسن به سالن پدربزرگ دست هایش را همانند بالهای کبوتر باز کرد آغوشش بی تاب او شده بود. ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 🔹(1) قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:أدِّبوا أولادَكُم عَلى ثَلاثِ خِصالٍ : حُبِّ نَبِيِّكُم ، وحُبِّ أهلِ بَيتِهِ ، وعَلى قِراءَةِ القُرآنِ. 📚كنز العمّال،ج ۱۶،ص۴۵۶،ح۴۵۴۰۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه های روزانه پروانه های عاشق
از: افراگل به: منجی عالم بشریت ✨سلام آقاجان 🌱مهدی جان ای صفای مجلس و هر انجمن کجایی؟ 🌿آقاجان ای همه نور، صفا و مهربانی در جهان کجایی؟ 🌷یوسفا بهر چشمان مشتاق یعقوب زمان بیا مهدی جان 🌻دلبرا بهر پاسخ به ندای مادرت زهرا بیا مهدی جان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
☀️پرتویی نورانی ❤ خدای من! 💫 نماز صبح، پرتویی نورانی است که ما را از خواب غفلت بیدار کرده 🌹 و از مسیرهایی که در تاریکی نفس طی می‌کنیم آگاه می‌کند. ✨ با پرتو یاد و ذکرت قلبم را از یاد خودت مالامال کن. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔹هنگام استرس چگونه با همسر صحبت کنیم؟ 🔸هنگام صحبت با همسرتان، حرف یکدیگر را قطع نکنید. 🔹وقتی او صحبت می کند صحبت او را قطع نکنید اجازه بدهید خشم خود را بیرون بریزد. 🔸همسرتان را در حالت استرس نصیحت نکنید. 🔹ممکن است همسرتان به شما پیشنهادی بدهد و شما شروع به نصیحت کنید، وقتی استرس دارید این کار را انجام ندهید چون اوضاع بدتر می شود. 💞 هدف از صحبت کردن ارتباط برقرار کردن است نه خشونت و سوء استفاده کردن. بنابر این کلمات خود را بسنجید یا آرام باشید. اینگونه سطح استرس شما پایین می آید و جهان زیباتر دیده می شود.😊 @tanha_rahe_narafte
✨آیا شما هم در مراسم های تان خط قرمز دارید؟ 🔴خط قرمز حمید گناه بود. با حمید نیت کردیم برای اینکه در مراسم عروسی مان گناه نباشد، سه روز روزه بگیریم. 🌸در شکل مراسم هم خیلی همراهی می کرد. تمام سعی اش این بود که از مراسم راضی باشم. همیشه می گفت اگر این را دوست نداری بگو عوضش کنیم. 🌿تنهاترین اصرارش این بود که عروسی بدون گناه باشد. برای غذا کوبیده به همراه سالاد سفارش داده بودیم. حساس بود که غذا به اندازه؛ اما بدون اسراف باشد. 🌱مراسم خیلی خوب برگزار شد. هم راضی بودیم و هم ساده بود و بدون گناه و دلخوری. 📚 یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی،نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، صفحه ۱۲۷-۱۲۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💐 آیا می دانید بهترین زنان چه افرادی هستند؟ ✨امام صادق علیه السلام فرمودند:«خیر نساءکم التی ان اعطیت شکرت وان منعت رضیت؛ 🌺 بهترین زنان شما آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او چیزی داده نشود راضی باشد.» 📚بحار الانوار،ج ۱۰۳،ص ۲۳۹ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍نیاز به آرامش 🌺رضا بعد از یک روز سخت کاری روی مبل دراز کشیده بود. در حال تماشا تلویزیون دستی هم به ریش هایش می کشید. 🍃مریم با پوشیدن لباس قرمز زیبایی صورتش دو برابر شده بود. با لبانی خندان وارد سالن شد. با سینی چای کنار رضا نشست. انتظار داشت رضا از کارها و جزئیات امروز از او سوال کند، اما رضا ترجیح می داد در سکوت تلویزیون نگاه کند‌. 🌸مریم پرسید: رضا جان امروز کار چطور بود؟ 🍃-بد نبود. 🌺رضا با این گفته فکر می کرد که همه چیز تمام می شود و می تواند اخبار تلویزیون را گوش کند. اما مریم باز پرسید: «امروز جلسه تان برگزار شد؟» 🍃-آره 🌸رضا در دلش می گفت: «باز شروع کرد حالا حتما میخواهد تمام جزئیات را سوال کند.» 🍃مریم در حال خوردن چای باز پرسید: «خوب، خیابان ها چطور بودند؟ امروز هم شلوغ بود؟» 🌺رضا با خودش فکر می کرد چرا مریم راحتم نمی گذارد مگر ترافیک خیابان چه اهمیتی دارد . ابروهایش را در هم کشید و با صدای بلندتری گفت: «آره، مثل همیشه ترافیک بود.» 🍃مریم متوجه عصبانیت رضا شد، سینی استکان را برداشت و به طرف آشپزخانه رفت. روی صندلی آشپزخانه لم داد و در دنیای افکارش غرق شد:«چرا رضا با من حرف نمی زند؟ حتما من را دوست ندارد؟ چرا وقتی من با او حرف میزنم حوصله من را ندارد؟» 🌸سوال ها یکی پس از دیگری در ذهنش رژه می رفتند. صدای پیام گوشیش رشته افکارش را پاره کرد ، فکری توجه اش را جلب کرد گوشی را برداشت و سرچ کرد چرا شوهرم حوصله حرف زدن با من را ندارد؟ چرا او دوست دارد تنها باشد؟ 🍃چندین سایت روانشناسی را مطالعه کرد نکات مهم را یادداشت می کرد.«زن و مرد با هم تفاوت دارند. باید به تفاوت های یکدیگر احترام بگذارند. به جای این که بخواهند یکدیگر را تغییر دهند باید با تفاوت های هم کنار بیایند. زنان بعد از یک روز کاری بیشتر نیاز به حرف زدن دارند اما مردان نیاز به آرامش دارند. » 🌺مریم در دلش خوشحال شد رضا هنوز او را دوست دارد اما در آن شرایط نیاز به آرامش دارد.خودش را مشغول آشپزی کرد تا رضا کمی در دنیای خودش استراحت کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه های روزانه پروانه های عاشق
از:حسنا🌺 به: منجی عالم بشریت🌼 ✨ سلام سرور و مولای جهانیان ☘هر روز بیش از پیش حاضر نبودنت حس می‌شود؛ آقای مهربانم. 🌱بودنت، نعمتی بزرگ است که ما قدر آن را نمی‌دانیم. 🌻 نعمتی که اگر نبود، هر لحظه ممکن بود زمین، اهلش را در خود فرو ببرد. 🌿خدا را شاکرم که ما را به خاطر گناهانمان مثل حضرت آدم از نعمت وجودت محروم نکرد. 🔸خدایا به ما لطفی بزرگتر کن و آقایمان را برسان 💐اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. ارواحناله الفداء 🆔 @parvanehaye_ashegh
🤔تا حالا چقدر گفتی خدایا شکرت؟ ✨چشمانت را گشودی و روزی دیگر و نعمتی دیگر از خالق مهربانت را دریافت کردی. ☀️ آیا تاکنون برای اینکه پلک های سنگین و خسته ات ، شاداب و پر انرژی با نور گرمابخش خورشید باز می شود، خدایت را سپاس گفته ای؟! 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠امانت های الهی 🔘گاهی پدر و مادر از فرزند 5 ساله توقع دارند مثل فرزند 15 ساله رفتار کند، به طور مداوم از فرزند کوچکشان عیب و ایراد می گیرند. امر و نهی های زیادشان به طفل معصوم، روح او را آسیب می رساند. 🔘برخی از والدین محترم نیز، تمام دغدغه و همّ و غمشان را در بهتر بودن خوراک و پوشاک فرزند خود می گذارند و از تربیت صحیح فرزندشان غافل هستند. ✅فرزندان امانت الهی در دست ما هستند، حواسمان باشد که در تربیت، حفظ و نگهداری این گل های زیبای زندگی کوشا باشیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨بازی با کودکان 🌺عن أنس : كانَ [رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله] يُلاعِبُ زَينَبَ [ربيبته] بِنتَ اُمِّ سَلَمَةَ ويَقولُ : يا زُوَينِبُ ، يا زُوَينِبُ مِرارا. ☘به نقل از اَ نَس : پيامبر خدا با [دخترخوانده اش ]زينب دختر امّ سلمه بازى مى كرد و پى در پى مى فرمود : «اى زينب كوچولو ، اى زينب كوچولو!» 📚كنز العمّال، ج۷، ص۱۴۰، ح۱۸۴۰۳ صلی الله علیه وآله 🆔 @tanha_rahe_narafte