مسجود
اشکال وارده یکی از عزیزان به متن فوق: سروش و شبستری محمد(ص) را برسازنده ی وحی میدانند اما ابن عربی ا
#جواب:
#وحی_نبوی
آیا ابن عربی معتقد است وحی از جانب خدا و بواسطه ی جبرئیل بر محمد(ص) نازل میشود و ایشان فقط نبی و رسول آن وحی است؟!
در جواب این سوال و این گزاره باید به بررسی بحث "هستی و چیستی انسان کامل" در عوالم وجود پرداخت تا بتوان سازنده ی وحی را از منظر محی الدین عربی و بالتبع ملاصدرا شناخت.
ایشان معتقدند عوالم طولی وجود به نام های فلسفی ماده، مثال، عقل، فعل و ذات که هرکدام عقلا قابل اثباتند منقسم میشود.
جایگاه انسان در تعریف متکلمین چه عامه و چه شیعه در چارتِ "هستی شناسی" نبوده و اساسا انسان را دائما در غیر چارت هستی تعریف و تفسیر کرده اند، برای مثال میتوان به کتاب انسان از آغاز تا انجام خواجه طوسی مراجعه شود.
اما ابن عربی و ملاصدرا و برخی معدود از فلاسفه غرب انسان را به مثابه ی "جز تام هستی" و یا بعضا "عین تام هستی" در بسترِ "لا تعریفی" سعی به تفسیر ، "عدمِ تعریفِ انسان" کرده اند. که انسان تعریف ندارد و فقط بواسطه ی "حرکت توسطیه" بین مقاصدی انتزاع کلی گشته و تصویری در ذهن ساخته شده است.
انسان را جز تا هستی دانستن به این معناست؛ که انسان در چهار عدد از پنج عالم هستی، "هست" و اساسا "کلیت هستی" بجز مقام "ذات" همان انسان کامل است، ابن عربی میگوید؛ "هستی همان صورت انسان کامل است"، که دائما در مراحل ماده، مثال، عقل و فعل در حال سیلان است.
حال اما مسئله وحی؛
آنچه قطعی و مفروض است، مقام فعل یا همان "صادر اول و روح محمدی(انسان کامل)" منشا صدور وحی بطور "واحد(وحدت)" است، این وحی بعد از صدور از عالم فعل به جهت کلی شدن به دست عالم عقل داده شده است.
در این عالم کثرت عرضی وجود ندارد اما کثرت طولی بین بالاترین عقل (محمدی) و عقول بعدی (جبرائیل و مابقی ملائک) موجوداست، پس برای تحویل این کلیات به عالم مثال باید پائین ترین درجه ی عالم عقل(جبرائیل)، عامل این کار شود.
این وحی پس از کلی سازی به ید عالم مثال که بالاترین درجه و کیفیت آن قوه "خیالِ محمدی" است، داده و به "کثرت معانی" و "صور مختلفه" تبدیل میشود!
و در عالم ماده محمد(ص) برای شما بیان میکند، حقایقی را که خود دیده است.
حال بنظر شما طبق نظر صدرا و ابن عربی، محمد(ص) برسازنده ی وحی است و یا یک نبی صرف؟!
#محمدمسعودرحمانی
مسجود
#جواب: #وحی_نبوی آیا ابن عربی معتقد است وحی از جانب خدا و بواسطه ی جبرئیل بر محمد(ص) نازل میشود و ا
منبع جهت ارجاع بحث:
جلد ۷ اسفار اربعه ملاصدرا چاپ قدیم
فصوصالحکم ابن عربی فص محمدی
ممدالهمم علامهحسن زاده فصمحمدی
شرح فصوص داوود قیصری
منابع دیگر برای این بحث که ریشه حرف سروش و مجتهدی شبستری در کلام و اندیشه های ابن عربی است؛
۱. کتاب حی ابن یقظان_نوشتهی ابن طفیل استاد ابن رشد قاضی القضاتی که ابن عربی با او در ارتباط بود_ اشاره دارد که وقتی اسال(نام شخصی) از جزیره ای دیگر به دیدار حی میرود و خبر از نبوت و پیامبر و آئینی الاهی در آن جزیره میدهد، حی که خود دارای شهودات و کشفیات مختلفی بود تمام حرف های آن نبی را مطابق با کشفیات خود میدانست.بدون آنکه وی با کسی در ارتباط باشد! و.....
۲. چنین گفت ابن عربی نصرحامد ابوزید که سرتاسر این کتاب دنبال اثبات اعتقاد #بسط_تجربه_نبوی برای ابن عربی است که الحق و الانصاف خوب اثبات میکند!
#داستانک
توبه با طمع گس شراب!
دم دمایِ ظهر بودکه به زور از خواب بلند شد،هنوز سر گیجه پارتی دیشب را حس میکرد!خسته ی خسته!بنگ بنگ!نور آفتاب بدطوری ایوان ویلارا روشن کرده،حتی کمی هوای خنک هم محض رضای خدا نمیوزد،حیاط پر از آت و آشغالای مهمونی شب گذشته شده بود! مهمونیِ که تِمش سِتِ مشکی بود! عرق، ورق، زر ورق! بوی گسِ شراب، بوی ترشِ ویسکی، بوی مونده ی مَعسل های دوسیب،صدها برابر از بوی گند بدنش بود..!اصلا بوی خودش را حس نمیکرد، انگار سالهاست مرده!بی بی خشت جوری آن طرف افتاده گویی سرباز گیشنیز سالهاست اورافتح کرده! تک و شاه هم همان حوالی!خمیازه ای کشید و دور اطرافش را نگاهی کرد!همه رفته بودند!هیچکس از رفقایی که دیشب، بسلامتی یکدیگر پیک هاشان را بهم میکوبیدن نیستند! اصلا انگار هیچ کس، هیچ گاه اینجا نبوده! انگار عمری آشغال دونیِ معتاد هایی بوده که از نئشه های دورِ ترمینال جنوب پیشی گرفته اند! وای... باز هم خمیازه!
پاهایش را کشید با هزار زور بلند شد و نشست!پاکت آبمیوه سان استار که ته مانده ی مزه ی دیشب بود را تکان داد! تَهش چیزایی پیدا میشد! دهانی تر کرد! لبی آغشته به آب انار غیر طبیعی! پاکت سیگار را باز کرد، فقط یک نخ داشت و دردی که در دلش بود را هیچ چیز جز ده ها نخ جواب نمیداد! هوووفی کشید! حالش از نمکِ عرقِ خشک شده ی بدنش بهم میخورد! لباس مشکی، ساعت ها رقصِ دیشب و بوی گند عرق و شراب و هزاران مواد مخدر از او، یک موجودی ساخته که حتی حوصله ی روشن کردن سیگار هم نداشت! چندین سالی میشُد که نماز نمیخواند! بابا را فقط برای پول و ویلای دزفول میخواست! احترام به مادر هم یادگار دوران خوش هیئت بود! تویِ همین فکر و خیالها سیر میکرد که سوالی ذهنش را بهم ریخت، اصلا چرا تمِ پارتی دیشب مشکی بود!؟ به آرمان زنگ زد! آرمان؛ بابا اوسکُل خب محرم بود، ماهم گفتیم مشکی بپوشیم بخندیم! گوشی را قطع کرد! دوباره هووووفی کشید... دستانش را بلند کرد و بالشت را زیر سرش گذاشت و دراز کشید! فشارش افتاده، رنگش پریده! انگار ویلا با تمام وسائلش، باغ با تمام مرکباتش دور سرش میچرخید! پرتقال های باغ از زمین به سمت آسمان آویزان بودند و نارنج ها مرده ی مرده بدون هیچ بویی! گیج گیج! حتی از گُل و اسید های دیشب هم بدتر! صدایی خیلی آرام از دور دست آمد! بیشتر و بیشتر میشد! ضبط ماشین است یا تلویزیون،نمیداند! از همسایه بغل است یا مسجد محل، نمیداند! صدای دسته عزاداری یا صدای مَلَک وحی، نمیداند! اصلا مهم نبود، فقط آرام به گوشش آشنا آمد؛《 یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من! یه گوشه چشم تو بسه واسه حل مشکل من!》
اشکهایش سرازیر و غم عالم بر سرش آوار گشت! پیراهن مشکی پارتی دیشب، رختِ عزای حسین شد!خاطرش به دوران کودکی اش افتاد! دسته های عزاداری! موکب ها! تعزیه ها! گریه، گریه و گریه! پاکت سیگار را باز کرد؛ زیر لب الحمدللهی گفت! و با کبریت روشنش کرد! گوگرد در هوا پخش شد، باز هم هووووفی کشید و دود را بیرون داد! اشک گونه هایش را تر کرده بود! درون دلش یاد سید جواد گذشت! دهه هفتادی که هیچگاه نه سید را دیده بود و نه در جلسه اش شرکت کرده! فاتحه ای برایش فرستاد...! گِلی از باغچه حیاط درست کرد و بر روی سر و لباسش مالید..!سینه زد! سینه زد! انقدر سینه زد انگار همه ی ملائک با او سینه زدند! همه آمده بودند! جبریل ، میکائیل، همه حتی خدا...
برخی مشکل ائتلاف باطل اصولگرایان را به اعضای آن تقلیل میدهند، درحالی که مساله نه افراد، بلکه ذات و فلسفه ی چنین لیست هایی است که مبنایشان در قدرت است نه مردم! انتظارات احزاب است و نه نیاز های انقلاب!
.
یکم. منشور بسوی بهار مدعی میباشد ،محور عالم انسان است، حداقل ۴ اصل از اصول منشور بسوی بهار اختصاص به انسان، کرامت، آزادی و اصول دیگر در ارتباط با وی دارد. و از همه این نکات بالاتر این منشور مدعی است این اصول را میتواند به جامعه، اقتصاد، سیاست و... امتداد دهد.
دوم. این توییتِ آقای هروآبادی است، ایشان مدعی آن است که از تدریس در حوزه و دانشگاه و از امام جماعتیِ مسجدی بخاطر تفکرات بهاری اخراج شده است. گاهی در دفتر احمدی نژاد سخنرانی میکند، چندین خبرگزاری با عنوان نزدیک به جریان بهار با او مصاحبه می کنند! جلسات مختلف برای دفاع از جریان مذکور به سخنرانی و مناظره بپردازد و در آخر هر حرفی میلش کشید میزند. حرفهایش پای جریان که نوشته شد میگوید؛ آزادی مطلق است! بدون مسئولیت پذیری
سوم. بعضی از این جماعت در پیشفرض های ذهنی خود که اکنون در بسیاری از گفته هایشان واضح گردیده، جمهوری اسلامی را باطل مطلق میدانند و هر عملی که جمهوری اسلامی انجام دهد را بلا استثنا نقد و آن را خطا میشمارند. نگاهی به پست ها و توییت هایشان بیندازید بطور واضح مشخص میشود.
چهارم. تمام این مدل قبیله گراییِ مدرن در بسیاری از توییت های جناب هروآبادی شفاف و واضح است،برای مثال از مقتدایی نقل میکند؛ بیانیه گام دوم هدیه الهی به ملت ایران است، بعد هشتک روحانیت شیعه میزند، اما یادش رفته نشریه بهار جاودانه از احمدی نژاد نقل کرده بود؛ مهندس مشایی موهبت الهی برای مردم ایران است.
پنجم.حال مساله این است؛ سنخیت اینچنین توییتی از ایشان با منشور بسوی بهار چیست؟ اگر رابطه ای ندارند که چرا خود را بهاری مینامند و اگر رابطه ای دارند این اصول انسانی چیست؟! آیا میتوان مردم را حرام لقمه خطاب کرد؟ مردمی یا کارگر بوده اند، یا مغازه دار یا کارمند ساده ای و یا... هرچه بوده اند افتخارشان این است که ایرانی هستند، مسلمان و حلال خور!
ششم. نمیدانم! امثال خلخالی و غفاری و ...(که بنظر نمیرسد ردی از نفوذ در آنان باشد) قبل از آنکه به مسئولیتی برسند اینچنین به مردم تاخته اند یا خیر! اما آنها که تقریبا هیچ مسئولیتی در طول زندگی خود نداشته اند و اینگونه بسادگی توییت میزنند، حرام لقمه! باید دید که در زمان مسئولیت چه میشوند!
پ ن .استاد عزیز آقای شفیعی کیا قریب به حق اینگونه بود شما بعنوان نقش مصلح خطای دو طرف را ذکر میکردید نه اینکه یک طرفه بدون در نظر گرفتن بخشی اصلی سخنان طرف دیگر آن را نقد کنید! و تازه انگ امنیتی بی ریشه و اساس نیز به طرفی بچسبانید!
به بهانه ی کرونا و تشیع قرن چهارمی
۱.تقریبا تمام علوم اعم از انسانی(روانشناسی، جامعه شناسی و..)، ریاضی، تجربی و رهاورد های آنها با مبانی اسلام و مخصوصا تشیع ناسازگار است.
۲.میتوان گفت که تشیع امروزی و مبانی آن را شیخ مفید در قرن چهارم قمری پی ریزی و برای آن ادله مختلفه اقامه کرد. بسیاری از علمای اسلام نیز همان مبانی را ادامه و گسترش دادند و گروه اندکی که با آن مبانی مشهور مخالفت بودند در این دریای تشیع شیخ مفیدی، غرق شدند.
۳. بسیار ساده است، کمی به علوم مثل فیزیک نگاه بیاندازید، بقای انرژی به معنای ازلی و ابدی بودن آن مخل بحث خالقیت و مخلوقیت است. بحث بُعد مادی در علم شیمی نیز اینچنین میباشد! و بسیاری از تناقضات و تعارضات علوم دیگر با دین که از شمارش این متن خارج است!
۴.آیا واقعا دین اسلام و مکتب تشیع مشهور را باید پذیرفت و چشم بر روی تمام استدلالات علمیِ بشر امروز بست و یا بلعکس منکر دین شد و راهِ علم را در پیش گرفت؟
۵.بنظر میرسد وقت بازبینی بسیاری از مبانی اسلام و تشیع مخصوصا توحید است. شاید با نگاه و قرائتی دوباره به مساله ای مانند توحید و جایگاه آن در اذهان بتوان امتداد آن را در ساحت علوم مختلفه و چه در حقیقت جامعه انسانی و تمدن یافت! و آنگاه مدعی شد که اساسا توحید و علوم جدید هیچگونه تناقضی ندارند و آنچه با علوم در تناقض است، قرائت پیشینیان از دین است.
پ ن؛
آیا واقعا انسانِ قرن بیست و یکمی بین مراقبت های پزشکی و اعتقاد به حضرات معصومین و صفات متافیزیکی آنها تناقض میبیند؟ و یا آنکه این تناقضات و تعارضات اثر بنزین سوزی تفکرات قرن چهارمیِ عده ای است؟
#محمدمسعودرحمانی
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
هزاران هزار طنز پرداز، میلیون ها کپشن نویس، خدایگانِ سر مقاله، نفت خورانِ رسانه هایِ وابسطه، صدها سردبیرِ روزنامه هایِ زنجیره ای، دعانویسان خیابانِ خشایار، عریضه نویسان پشت میدان انقلاب، مفتی های کوچه هایِ صفائیه، خطابه های زینب ابوطالبی، فریاد های امیرآقایی، هوار های شهاب حسینی، عینک مهران مدیری، بازیگری آخوند در نقش خودی، سینه زنی در آب و رقص در بیمارستان، تعطیلی حرم، تجمع پشت درب نماز جمعه قم، فرافکنی اصلاحطلبانه، ولایتمداری اصولگرایانه، پستِ بهاری ها، توییتِ احمدی نژادی ها و هزاران کوفت زهرِ مار دیگر که حوصله قافیه چینی آن را ندارم، نمیتواند جلوی رساندن پیام احمدی نژاد را به حاکمیتِ مدیران غیر مردمی بگیرد؛ شما حتی عرضه ی تامین ماسکِ مردم را هم ندارید!
#احمدی_نژاد
#ماسک
#کرونا