eitaa logo
مسجود
587 دنبال‌کننده
149 عکس
6 ویدیو
2 فایل
تصدقت گردم! این یادداشت ها، آئینه‌یِ تمام نمایِ من هستند، همیشه پر از غلط املایی، نگارشی و محتوایی! غلط‌هایی که فقط تو آن‌ها را پوشاندی.. راه ارتباطی: @Masjoudrahmani
مشاهده در ایتا
دانلود
الانسان عالم الصغیر و العالم انسان الکبیر قال جامی فی النصوص : و لهذا، أی‏ لکون‏ العالم‏ بمنزله الجسد و کون الإنسان الکامل بمثابه روحه، یقال فی حق العالم، «انه الإنسان الکبیر»، فانّه کما أنّ الإنسان عباره عن جسد و روح یدبّره، کذلک العالم عباره عنهما مع أنّه أکبر منه صوره. و لکن‏ هذا القول إنّما یصحّ و یصدق‏ بوجود الإنسان‏ الکامل‏ فیه‏، أی فی العالم، فانّه لو لم یکن موجودا فیه، کان کجسد ملقى، لا روح فیه. و لا شک أنّ إطلاق «الإنسان» على الجسد الذی لا روح فیه لا یصحّ إلّا مجازا. و کمال یقال للعالم، «الإنسان الکبیر»، کذلک یقال للإنسان، «العالم الصغیر». و کل من هذین القولین إنّما یصحّ بحسب الصوره. و أمّا بحسب المرتبه، فالعالم هو الإنسان الصغیر، و الإنسان هو العالم الکبیر. ترجمه: به همین دلیل ؛ یعنی به این دلیل که عالم به منزله کالبد و انسان کامل همچون روح آن است درباره عالم گفته می شود که انسان کبیر است، (اما تنها با وجود انسان در آن). زیرا همان گونه که انسان، شامل کالبد و روحی است که آن را تدبیر می کند ، عالم نیز از این دو تشکیل شده است البته از نظر شکلی بزرگ تر است. ولی این بیان، تنها وقتی صادق است که انسان کامل در آن باشد یعنی در عالم. پس اگر او در عالم موجود نباشد، عالم همچون کالبدی بدون روح است و بی تردید اطلاق عنوان انسان بر کالبدی که روح ندارد درست نیست؛ مگر به طریق مجاز. همان گونه که عالم انسان کبیر گفته می شود، به انسان نیز عالم صغیر گفته می شود و هر کدام از این دو عنوان، تنها به حسب صورت درست است، ولی بنا بر مرتبه، عالم همان انسان صغیر و انسان، همان عالم کبیر است. نقدالنصوص ، جامی ، ۹۲
«رسالهء سیر و سلوک منسوب به سید بحرالعلوم رضوان الله علیه » اگر چه انتساب این رسالهء شریف به مرحوم سید بحرالعلوم رضوان اللّه علیه ، ثابت نشده است . اما نویسندهء این اثر هرکس باشد ؛ فی الجمله ، دارای مقامات بالای علمی و ذوق عمیق عرفانی است. فضیلت این اثر زمانی دو چندان می‌شود ، که عارفی همچون مرحوم سید علی قاضی رضوان اللّه علیه ، به خواندن این رساله [ البته به شاگردانشان ]توصیه می کردند. نگارنده این اثر در فصل سوم با عنوان «دخول به عالم خلوص و معرفت آن» و در ذیل آیه شریفه : « سبحان اللّه عمّا یصفون إلّا عباداللّه المخلَصین» ، این‌گونه می نویسد: [مخلَصین] می توانند ثنای الهی به آنچه سزاوار بارگاه اوست به جا آورند و صفای کبریائی را بشناسد و این غایت مرتبهء مخلوق است و نهایت منصب ممکن. اگر چه این عبارت در این گفتار نیست و بظاهر تناقض‌نما می باشد اما باید گفته شود : « غایة المعرفة عجز عن المعرفة » همانطور نیز پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله که جامع قوسین است ، می فرماید: « و ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک ». آیا مقام مخلَصین مقام درکِ «وما عرفناک» است؟! و یا مافوق مقام ادراک؟!
و «رسالهء اخلاص و عمل مرحوم آقاجمال خوانساری» آقا جمال خوانساری اعلی اللّه مقامه ، از علمای قرن ۱۲ هجری قمری و از زمرهء شاگردان مجلسی اول است. آثار متعددی از ایشان ثبت گردیده ؛ از مباحث کلامی تا أصولی ، فقهی و حتی أثر طنزی با عنوان «کلثوم ننه» و «عقائد النساء» که در خصوص بعضی از خرفات پیرامون زنان دورهء صفویّه است. یکی از آثار شیرین ایشان رسالهء «نیّت و اخلاص » است. او در این رساله هم به ابعاد فقهی مسالهء «نیت و اخلاص » و هم گریزی به مباحث معنوی دراین‌باره دارد. درفصل هشتم با عنوان « معنی حقیقی قصد تقرّب به خدای تعالی و اخلاص در اعمال » این چنین می‌نگارد : « بر ارباب دانش و بینش ظاهر و هویداست ، که قصد تقرّب به خدای عزّوجلّ همین نیست که در وقتِ کردن عمل به خاطر گذارند که "من میکنم این را از برای فرمانبری حق تعالی و رضاجویی او" ، بلکه باید که این معنی حالیِ او باشد و به مکنون ضمیر خود رجوع کند باید که در واقع ، منظوری از آن عمل به غیر از خدای تعالی نداشته باشد.»
مسجود
« ابن عربی و پرسپکتیویسم » 👇
« ابن عربی و پرسپکتیویسم » أبو عبدالله محمد بن علی بن محمد إبن عربی الحاتمی الطائی الأندلسی المرسی الدماشقی مشهور به ابن عربی ( قرن ششم هـ‌ق) بزرگترین دانشمند عرفان نظری و عملی است[ اگر چه این تقسیم بندی متأخر از اوست اما بر وی صادق است ]. کارِ شگرفِ محی الدّین ثمره‌ی چند ویژگی است. «تتبع فراوان علمی ، ملاقات بسیاری از عرفا و هوش ، قریحه و ذوق سرشار او در مسائل عرفانی و صد البتّه شدّت مکاشافات او» از زمره‌ آن‌هاست. بسیاری از تحلیل‌های هستی شناسانه (Ontology) و معرفت شناسانه (Epistemology) ابن عربی پس از گذشت قرون متمادی ، سبب ایجاد مکاتب مهمّ فلسفی_شناختی بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در غرب گشته است. و بعضی از آن‌ها در سده‌های اخیر توسط بعضی از دانشمندان غربی (به ظاهر ) کشف شده است. بعد از تعویض جایگاه سوبژه و ابژه در دوره پسا دکارت و گسترش ساحتِ فاعل شناسا در ایده‌آلیسم عقل گرای کانتی و استقرار سوبژگتویسم (Subjectivism) ، نظریّه شناختی با عنوان پرسپکتویسم(Perspectivism) توسط فلاسفه‌ای مانند: لابنیس و نیچه مطرح شد، تا رفته‌رفته مدرنیته جای‌َش را به پست مدرن بدهد. پرسپکتیویسم یا منظرگرایی شناختی ، هر گونه‌شناختی را وابسته به منظرِ خاصی می‌داند. از این‌رو افراد هرگز واقعیّت را آن گونه‌ که هست نمی‌بینند، بلکه از زاویه‌ی خود و با مفروضات خود بدان می‌نگرند. این بدان معناست که پیش‌ فرض‌ها و مفروضات شخصیّت هر فردی در هرگونه شناخت او از واقعیّت دخیل است و امکان انسلاخ شخص از پیش‌ فرض‌هایش وجود ندارد. این نظریّه می‌تواند از ساحت روانکاوی مورد برّرسی قرار گیرد و نتایج شگرفتی در این علم بجا بگذارد. أما محی الدّین ابن عربی در فص شیثی از کتاب شریف فصوص الحکم می‌نویسد: «فمن شجرة نفسه جنی ثمرة غرسه» : « اهل کشف ، میوه مشاهده را از درخت شخصیّت خویش می‌چینند» . این چینش میوه و ثمره از درخت شخصیّت هر فرد ، آن هم در امر بسیار مهمّ و خطیری مانند مکاشفه که شیخ اکبر آن را امری الهی می‌داند ، نشان می‌دهد او تا چه اندازه پای‌بند به «پرسپکتیوِ شناختی» بوده است. این مسأله را می‌توان در تحلیل‌ها و دسته بندی‌های وی از مکاشفات در فتوحات به وفور رؤیت کرد. مسعود رحمانی https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a