eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر افتاده ز پا فاطمه ی لشکر تو رو به قبله شده از دوری تو دختر تو آن قدر ناله زدم از تهِ دل ای بابا تا شبی جانبِ ویرانه بیاید سر تو نگرانم! نکند عمه زمین گیر شود؟ زنده ام تا که نمیرد ز غمم خواهر تو کاش این آخر عمری بشود روزی من تا که بوسه بزنم روی رگ حنجر تو دارم از این همه مظلومی تو می میرم من شنیدم که ندارد کفنی پیکر تو زیر پا رفت پَرَم تازه پدر فهمیدم ته گودال چه دیدی و چه آمد سر تو ساربان گوشه ی بازار نشسته هر روز می زند چانه سَرِ قیمت انگشتر تو 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
دگر از ناز و ادایم خبری نیست که نیست و از آن موی بلندم اثری نیست که نیست هر چه تو بافته بودی همه‌اش سوخت که سوخت همه اش سوخت، به‌جز مختصری نیست که نیست سنگ‌ها رحم نکردند به‌حوریه‌ی تو خواستم پر بکشم، بال وپری نیست که نیست کمک از شانه‌ی دیوار گرفتم، نشد آه پا شوم، راه روم، چون کمری نیست که نیست به سرم دست بکش…بوسه بزن…بوسه بده مانده ام چشم به‌راه پدری نیست که نیست 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◾️ اگرخواهی کنون بینی وفای دخترخود را بریز پا‌ی مرکب‌ای پدرافکن سرخود را نهان ازچشم طفلان آمدم گیرم سر راهت که گیری در بغل یک بار دیگر دختر خود را اگر نازی کند دختر،خریدارش بود بابا بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را مرا یک حرف باشد باتو آن‌هم از عطش مردم برو در علقمه فرمان بده آب آور خود را به گهواره نظر انداختم دیدم بود خالی کجا بردی نیاوردی علی اصغر خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو ابی؟ کنم ناچار دنبالت روان اشک تر خود را لبم از تشنگی خشک است وجوهر در صدایم نیست برو در علقمه فرمان بده آب آور خود را میان خیمه می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر حنجر خود را 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
آمدی گوشه ویران چه عجب! زده ای سر به یتیمان چه عجب! تو مپندار که مهمان منی به خدا خوبتر از جان منی بس که از جور فلک دلگیرم اول عمر ز عمرم سیرم دل دختر به پدر خوش باشد مهربانی زدو سر خوش باشد تو بهین باب سرافراز منی تو خریدار من و ناز منی بعد از این ناز برای که کنم جا به دامان وفای که کنم اشک چشم من اگر بگذارد درد دلهام شنیدن دارد گرچه در دامن زینب بودم تا سحر یاد تو هر شب بودم گر نمی کرد به جان امدادم از غم هجر تو جان می دادم آنقدر ضعف به پیکر دارم که سرت را نتوان بردارم امشب از روی تو مهمان خجلم از پذیرایی خود منفعلم مژده عمّه که پدر آمده است رفته با پا و به سر آمده است دیدنی گوشه ویرانه شده جمع شمع و گل و پروانه شده آخر ای کشته راه ایزد پدرت سر به یتیمان می زد تو هم آخر پسر آن پدری  تو پور آن نخل امامت ثمری که به پیشانی تو سنگ زده؟ که زخون بررخ تو رنگ زده؟ ای پدر کاش به جای سر تو می بریدند سر دختر تو 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
آتش کسی به بال کبوتر نمی‌زند مردی تشر به کودک مضطر نمی‌زند سیلی کسی به صورت دختر نمی‌زند گم‌گشته را که خصم مکرر نمی‌زند ترساندن یتیم دل شب عجیب نیست گریاندن غریب مرتّب عجیب نیست گیسو کشیده را که به گیسو نمی‌کشند قد خمیده را که به هر سو نمی‌کشند طفل یتیم را به سر مو نمی کشند دخت سه ساله را که به زانو نمی کشند حقّش نبود خنده به چشم تَرَش دهند گریان به دست عاطفه‌ی مادرش دهند از پا فتاده را به تهاجم نمی‌زنند لکنت‌گرفته به تبسّم نمی‌زنند جا مانده را به جای ترحم نمی‌زنند تنها به جرم یک دو تکلّم نمی‌زنند با گریه گفت: شیخ! یتیمم مرا نزن من خود میایم از پِیِ تو، بی‌هوا نزن با گوشواره بچّه کشیدن شجاعت است؟ یا بر یتیم نعره‌کشیدن شجاعت است؟ او را شبیه برده کشیدن شجاعت است؟ یا هر طرف به خنده کشیدن شجاعت است؟ شکر خدا که عمه به این درد سر نخورد از قافله نماند و به رویش تشر نخورد یک شب دوباره باز پریده ز خواب ناز بابای خویش را طلبیده به رمز و راز نقش پدر به دیده کشیده به صد نیاز می‌خواند گه به قدّ خمیده کمی نماز گفت ای پدر ببین به رخِ نیلی‌ام زدند گوشم نمی‌شنید ز بس سیلی‌ام زدند حیرت‌زده مقابل بابا نشست و دید شد باز پلک زخمی بابا و بست و دید تا دست زد بر آن لب و دندان شکست و دید دستی به ابرویش زد و از هم گسست و دید این سر دگر برای پدر سر نمی‌شود رأس بریده مرهم دختر نمی‌شود 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشتم به طفل خانه بدوش آشیانه لازم نیست نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست دگر به لالة رویم نشانه لازم نیست به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم: بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است به بلبلی که اسیر است لانه لازم نیست محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار برای زلف بخون شسته، شانه لازم نیست به کودکی که چراغ شبش سر پدر است دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست وجود سوزد از این شعله تا ابد «میثم» سرودن غم آن نازدانه لازم نیست 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ ویرانه‌ی ما را چراغان کردی امشب (2) مثل علی یاد یتیمان کردی امشب بابا به قربان سرت (2)         می‌میرد امشب دخترت مظلوم حسین جان (2) ➖➖ تو آمدی پیشم چرا اکبر نیامد (2) شش ماهه شیرین زبان، اصغر نیامد بابا به قربان سرت (2) می‌میرد امشب دخترت مظلوم حسین جان (2) ➖➖ بر دامنم بنشین که راز دل بگوید(2) با دست خود خاکستر از رویت بشورم بابا به‌قربان سرت (2) می‌میرد امشب دخترت مظلوم حسین جان (2) ➖➖ فرشی ندارم تا کنم مهمان نوازی (2) باید بر این ویرانه ام امشب بسازی بابا به‌قربان سرت (2) می‌میرد امشب دخترت مظلوم حسین جان 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هروقت نشسته ست سر شانه ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده مرتبه گفتیم: الهی به رقیه 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar 🆔 @raziolhossein
از بعد غیبتت به‌سر ما چه‌ها رسید لحظه به‌لحظه محنت و درد و بلا رسید پایین نرفته آب خوشی از گلوی ما از لحظه‌ای که پای تو در ذی طُویٰ رسید چندی‌ست کار ما شده اثبات بودنت بنگر که کار نوکر تو به‌کجا رسید آقا خودت برای ظهورت دعا نما بنگر که صبر و حوصله ها انتها رسید آمد دوباره یک شب‌جمعه، نظاره کن مادر کنار مقتل کربوبلا رسید دستی گرفته بر کمر و بین لطمه‌ها پیش تنی که پُر شده از ردّ پا رسید شد روضه‌های گودی مقتل مرور و شمر با چکمه روی سینه‌ی خون خدا رسید شد آسمان کربوبلا تیره، ناگهان خنجر میان حنجر نورالهدی رسید از باب سرخ کردن موی سفید شاه خون از رگ بریده به جای حنا رسید نعش یزیدیان، همه غسل و کفن شدند اما به شاه کربوبلا بوریا رسید پیش رقیه، کاش نمی‌خورد خیزران وقتی سرش میانه‌ی طشت طلا رسید آرام شد رقیه میان خرابه چون بر روی دامنش، سر  ِاز تن جدا رسید گفت ای پدر به روی لبت جای بوسه نیست از چه به روی لعل تو چوب جفا رسید بابا ببین که مادر پهلو شکسته‌ات بهر ظهور منتقمت با دعا رسید (عبدالمحسن) 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @abdolmohsen158 🆔 @Fishe_menbar