eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
372 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
می آورم به روی لبم السلام را آغاز می کنم سخنم با امام را ما عاقبت به خیری مان در پناه توست از ما مگیر این کرم مستدام را کاری خوش است که تو درستش کنی فقط نسپار دست خلق خدا این غلام را ما محترم شدیم به لطف نگاه تو بی تو نداشتیم همین احترام را آوازه اش تمام جهان را فراگرفت هرکس که زد به خاطرتو قید نام را برکت بده برای تو روضه نوشته ام ختم به خیر کن تو غم ناتمام را داری جلوتر از غزلم گریه می کنی من که نگفته ام غم بازار شام را اشک سر بریده ی جدت شدید شد زینب همین که وارد بزم یزید شد
16545-1689233283444.mp3
632.8K
بیایید و بخوانید، کتیبه ها به دیوار نوشته اند زینب، رسیده سَرِ بازار بیا بهرِ تماشا، ببین یوسف زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا *** ثواب دو زیارت، به زائرت رسیده یکی پیکر بی سر، یکی سر بریده تویی حاصل زینب، امان از دل زینب واویلا واویلا واویلا واویلا استاد علی انسانی
اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
یا عقیلة العرب دیدند دست بسته ، دستِ خصم بسته با خُطبه اش طاغوت را در هم شکسته گفتند زینب سر زده بر چوب محمل غافل که او بر ناقه ی عریان نشسته
522_18532533422700.mp3
23.24M
روضه (تو کیستی که عقل، مجنون توست) 🎥 مراسم عزاداری شب سوم ماه صفر 🗓  یک‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
522_18533531691021.mp3
9.1M
روضه (حورا و طناب؟ وای بر من) 🎥 مراسم عزاداری شب سوم ماه صفر 🗓  یک‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم
و باز، اسم کوفه آمد در میان و نامِ شام آه آه از صبحِ کوفه! وای وای از شامِ شام! روز اندر پیش چشمم، تیره‌تر آید ز شب بشنَود گوشم اگر از خلق دوران، نامِ شام ابتلای کربلا و ماجرای کوفه را محو کرد از لوح هستی، محنت و آلامِ شام بی‌حیایی بین که با یک‌دیگر از قتل حسین می‌نمایندی مبارک باد، خاص و عامِ شام آن یکی نان از تصدّق داد، آن خرما؛ ببین اهل‌بیت مصطفی را این بُوَد اکرامِ شام آه از آن ساعت! که زینب بر سر بازار دید می‌زنندش سنگ بر سر، از در و از بامِ شام چون نسوزم ز آتش این غم؟ که از کین ریختند آتش اندر فرق عابد، خلق خون‌آشامِ شام «جودیا»! شام است ز‌آن رو تیره تا صبح ابد کآمد اندر دهر از صبح ‌آن ‌چنان تا شامِ شام
🩸 🩸 دَمِ دروازهٔ ساعات؛ غم در جانِ او حل شد! معطل شد... معطل شد... معطل شد... معطل شد... 🥀 سید محمدحسین حسینی
و روزی که جای آل پیمبر به شام شد روز جهان به دیده‌ی احباب، شام شد پیمانه پُر ز زهر الم شد بر اهل‌بیت بر اهل شام، باده‌ی عشرت به جام شد بهر نظاره‌ی حرم خاص مصطفی از مرد و زن، به هر گذری، ازدحام شد آن سر که بود، زینت دوش نبی، مدام فرقش نشان سنگ، ز دیوار و بام شد آه از دمی! که گفت به سجّاد، ظالمی برخیز پای تخت که وقت سلام شد خورشید را ز خون شفق، چهره گشت سرخ در طشت، چون سر شه دین را مقام شد چوب یزید گشت بر آن لب، چو آشنا از اهل‌بیت، شورش روز قیام شد زینب چو دید آن همه ظلم، از جگر کشید آهی که روز در نظر خلق، شام شد گفتا بگیر چوب جفا زین لب، ای یزید! کآزرده از تو، حضرت «خیرُ‌ الانام» شد