#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_ابوالفضل علیهالسلام
#میثم_مؤمنینژاد
یک سوی ابوفاضل و یک سوی حسین
خورشید کنار ماه، دیدیم به عین
یک دل نبود جای دو دلبر، آری
الّا دل ما که هست بین الحرمین
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_ابوالفضل علیهالسلام
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
اگرچه مادر تو، دختر پیمبر نیست
کسی حسینِ علی را چنین برادر نیست
حسین، پیش تو انگار در کنار علیست
کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست
زلال علقمه، در حسرت تو میسوزد
کنار آبی و لبهای تفتهات، تر نیست
به زیر سایهٔ دست تو مینشست،حسین
چهسایهای و چهدستی! شگفتآور نیست؟
حدیث غیرتت آری شگفتآور بود
که گفته است که دست تو آبآور نیست؟
شکست، بعد تو پشت حسینِ فاطمه، آه
حسین مانده و مقتل، علیِّ اکبر نیست
حسین مانده و قنداقهٔ علیاصغر
حسینمانده و ششماههای کهدیگر نیست
نمانده است به دست حسین از گُلها
گلی پس از تو، دریغا! گلی که پرپر نیست
هزار سال از آن ظهر داغ میگذرد
هنوز روضهٔ جانبازیات، مکرّر نیست
قسم به مادرت امالبنین! امامی تو
اگرچه مادر تو، دختر پیمبر نیست
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_ابوالفضل علیهالسلام
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
نه در توصیف شاعرها نه در آواز عشاقی
تو افزونتر از اندیشه، فراوانتر از اغراقی
وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی
ندارنداینصفتها جزتودیگرهیچمصداقی
به خوبیِّ تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید الایاایّها السّاقی
تمام کودکان معراج را توصیف میکردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
چنانرفتیکهحتّیسایهاتازرفتنتجاماند
رکاباز همگسست ازبسبرایمرگمشتاقی
فرار از تو فراری میشود در عرصۀ میدان
چنانرفتی کهبعدازآن بخوانندت هوالباقی
بدون دست میآیی و از دستت گریزانند
پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
بهسویخیمهها یا«عُدَّتیفيشِدَّتی»برگرد
که توبیمشک سقّایی،کهتوبیدست رزاقی
شنیدمبغضبیگریه بهآتشمیکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_ابوالفضل علیهالسلام
#غلامرضا_سازگار
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
سلام ایبردهبرخاکِقدومتسجده زیبایی!
سلام ای ماهِرویت در بنیهاشم، تماشایی
عبادتدرمسیرت،سر بهخاکِبندهگی سوده
محبت راست در گلزار ایمانت شکوفایی
وفا بگرفته از رفتارِ تو درسِ وفاداری
بصیرت یافته،در نورِ پیشانیات بینایی
خِرَد درساز توبگرفته،ادبپیشَتکم آورده
شجاعتکرده زیرِسایۀ تیغت جبین سایی
فقط در شخصِ تو تاریخ دیده آفرین گفته
وفا و پاسداری و علمداری و سقایی
تو فرزندِ علیهستی،نیاری پشت بر دشمن
اگرچه عالمِ خلقت کُند پیشت صف آرایی
تو قلبِ آب را آتش زدی با داغِ لب هایت
اگرچه بود چشمانت ز اشکِ دیده دریایی
اگرچه دامنِ ام البنینت پرورش داده
تو در آغوشِ حیدر، بودی از آغاز زهرایی
بگردد بی وجودِ تو حسین بن علی تنها
تو او را یک بیابان لشکری در عینِ تنهایی
تو بین کشتهگان کربلا، یکتاترین استی
که خَلقت کرده ذاتِ خالقِ یکتا، به یکتایی
تعجب نیست روزِ حشر، از زُوّارِ قبرِ تو
کُند حیدر نگهبانی، کُند زهرا پذیرایی
تو در محشر،علمدارِ حسینبنعلی هستی
شهیدانند دنبالِ سَرَت در راه پیمایی
خجالت میکشد تا حشر، از داغ لبت دریا
شهادتمیدهد بر صبر و ایثارت شکیبایی
بهدریاتشنهرفتی تشنهبیرونگشتی از دریا
سلام الله! بر این بردباری و توانایی
سرِبشکسته،جسمِقطعهقطعه،دست افتاده
همه بودند در چشمِ خدابینِ تو زیبایی
بهعجزِ خود کند اقرار، «میثم» در ثنای تو
زبان را نیستگویایی،قلم را نیست یارایی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
#حضرت_ابوالفضل علیهالسلام
#علی_انسانی
گرفت هیبتتو خوابِ چشمِخصم و همه
هراسناکِ نگاه تو بود، میدانند
به مصر، یوسف اگر با تو روبرو میشد
هنوز اسیر به چاه تو بود، میدانند
ستارهها همه گفتند، دیدۀ خورشید
به سوی روی چو ماه تو بود، میدانند
از آن شبی که به دنیا گشوده شد چشمت
دو چشم عشق به راه تو بود، میدانند
ز دادگاه شهادت، صدور شد این حکم
خلوص و عشق، گناه بود، میدانند
نه کودکان به پناه تو، روز عاشورا
حسین هم به پناه تو بود، میدانند
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
سعید مرادی
آیۀ انا فتحنای قیام کربلا
آیت الله معظم سیّد ارض و سما
حضرت ذخرالحسین آیینه لطف خدا
یابن قتّال العرب یابن علیِّ المرتضی
شیر مرد هاشمی سردار دشت نینوا
یوسف امالبنین آقای کل ماسوا
ساقی لب تشنگان دریای ایثار و حیا
ای امیر علقمه سلطان عرش و کبریا
حضرت باب الحوائج قبلهی اهل ولا
بهترین تفسیر اَو أدنی و هم قالو بلا
تشنۀ دریا دل ای امید اهل خیمهها
ایقیامتقامت! ایمصداق والشمسُالضِّحی
حضرت باب الحسین ای کوه تقوا و صفا
ای علمدار حرم سرلشکر صاحب لوا
مظهر عشق و ادب یاساقی مشکل گشا
ای فروغ سرمدی ای چشمهی آب بقا
ای امیر لشکر سلطان مصباح الهدی
حضرت پشت و پناه پادشاه سرجدا
ای سپهر غیرت و عزت همای دلربا
عالَمی در وادی عشق تو باشد مبتلی
محور خلقت تویی ای شافع روز جزا
گوشۀ چشمی نما از لطف و رحمت بر گدا
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
سیاه چشم و کشیده ابرو به قبله مایل ابوالفضائل
درخت طوبی و سرو موزون و ماه کامل ابوالفضائل
خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت
حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضائل
کتاب فضل پدر تو بودی که باب فضل پدر تو بودی
کسی نگفته تو را ز فضل پدر چه حاصل ابوالفضائل!
لبان عطشان شنیده بودم ولی به دریا ندیده بودم
رسول باران، امیر طوفان، امام ساحل ابوالفضائل
چه دست افشان و پای کوبان و اشک ریزان و مشک خیزان
ابوالعجائب، ابوالغرائب، ابوالخصائل، ابوالفضائل
حسین بعد از تو خون جگر شد، کنارت آمد شکسته تر شد
وَ سخّر الشمسَ والقمر شد، رکوع و سائل ابوالفضائل
همینکه گفتی بیا برادر، کسی صدا زد عزیز مادر!
تو هم قُم الیل باش یا ایّها المزمّل ابوالفضائل!
مدافعان حرم کجایند تا علمدارشان تو باشی
که سر نکوبد دوباره زینب به چوب محمل ابوالفضائل!
اسیر حبل المتین زینب! شهید حقّ الیقین زینب!
غریب امّ البنین زینب! امان از این دل ابوالفضائل!
همینکه ماه من از در آید، خروش از هر طرف برآید
ابوالفضائل، ابوالفضائل، ابوالفضائل، ابوالفضائل
#مهدی_جهاندار
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
تا میشود ز چشمۀ توحید جو گرفت
از دست هرکسی که نباید سبو گرفت
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت
کوچک نشد مقام تو نه... تازه کربلا
با آبروی ریختهات آبرو گرفت
شرم زیاد توهمه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت
دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیلۀ ما یک عمو گرفت
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
از آن به بعد بود که راه گلو گرفت
زینب شده شکسته غرورش، شنیدهای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت
در کوفه بیشتربه قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمیشد که رو گرفت
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
هرکس که دلش خواست ببیند عظمت را
باید برود تا که ببیند حرمت را
الحق که خدای ادبت، ام بنین است
حق خیر دهد والده محترمت را
گفتم: قسمی یاد بده، گفت: ابالفضل
از آذریان یاد گرفتم قسمت را
من بار گناهان خودم را نکشیدم
اما به روی شانه کشیدم علمت را
فردا قلم عفو شود در صف محشر
وقتی ببرد فاطمه دست قلمت را
این نیز مقامی است غمت قسمت من شد
ممنون خدایم که به من داد غمت را
بگذار که در عشق تو این سینه بسوزد
دم کن نفسم را که بخوانم دو دمت را
"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد"
آرش براری
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس ع
ای از همه بریده بریده بریده تر
بنگر به پای تو نفس من بريده تر
از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر
بالای پیکر پسرم خم شدم ولی
پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر
من با اميدِ ديدنِ رويت دويده ام
اما عمود زن به سراغت دويده تر
داري براي مشكِ حرم ضجّه ميزني
مشكت دريده ، بين دو ابرو دريده تر
رنگِ تمام منتظرانت پريده است
اما رباب از همه رنگش پريده تر
(حبيب نيازي
#روز_عاشورا
#امام_حسین علیهالسلام
#وداع
#غلامرضا_سازگار
سواره رفتی و من همرهت پیاده دویدم
چگونه دل ببرم از تو ای تمام امیدم؟
نفس بهسینه فروماند و سوختحنجرخشکم
ز پشت سر به تو کردم نگاه و آه کشیدم
همین که پیرهن کهنه را ز من طلبیدی
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز اشک وداعم به دیده بود که ناگه
صدای نالۀ "هل من معین" به گوش شنیدم
بهحیرتم که نهم رو بهخیمه یا که به میدان؟
فقط ستادم و با گریه پشت دست گزیدم
به جان مادرم ای یادگار مادر زینب!
تو جان به دست گرفتی،من از تو دل نبریدم
ستادهام سر راه و دلم قرار ندارد
بیا دوباره نگاهت کنم حسین شهیدم!
اگر چه بی تو گریبان صبر، پاره نکردم
هزار مرتبه دل را به جای جامه دریدم
مگر نه «میثم» آلوده ام، خدا! نظری کن
به مهرِ آل، به روی سیاه و موی سپیدم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#امام_حسین علیهالسلام
#وداع
#سید_محمد_رستگار
#روز_عاشورا
اگر دشمنزند بعدازتوسیلی، دخترت را هم
عجب نبوَد زدند این قوم، بابا! مادرت را هم
گرفتی پیرهن از عمّه، پوشیدیّ و دانستم
که غارت میکند دشمن، لباس پیکرت را هم
اگر چه خوب میدانست، دیگر برنمی گردی
چسانآرامکردی وقترفتن،خواهرت را هم؟
همه وقت وداع از مهر، روی یک دگر بوسند
نمیدانم چرا بوسید، عمّه حنجرت را هم
نگردد زینمصیبت خشک،چشماشک بار من
که دادی با لبتشنه ز کف، آب آورت را هم
من از دستان خون آلوده ات دانستم، ای بابا!
کهکشتند ازعداوت،شیرخوارمضطرت را هم
توپشتخیمهپنهان کردی آنقنداقۀخونین
ولی دشمن زند برنیزه، رأساصغرت را هم
تواز رخسارمنخواندیاسارترا و خوشحالم
از اینمطلب کهخواندم مننگاهآخرت را هم
تو که با دختر مسلم، محبّت آن چنان کردی
بیا بنشین و بنشان در برِ خود، دخترت را هم
بهجانمادرت زهرا! کهخیلی دوستش داری
مبَر از یاد در روز قیامت، نوکرت را هم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#امام_حسین_علیه_السلام
#پیشواز_محرم
#احسان_نرگسی
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبستهایم دمی
خوشیم تا که همین نوکریست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافیست
همین که ذرهای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#پیشواز_محرم
عاشقانت میفروشند عیش را, غم میخرند
دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
مثل خاروخس در این سیل به راه افتاده ایم
باز درهم آمدیم و باز درهم میخرند
ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف
بیشتر از ماه ها ماه محرم میخرند
اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند
تا تو را داریم ما, داراترین عالمیم
بچه هاى ما در این خانه حاتم میخرند
این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد
اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند
گریه بر مظلوم تکوینا تقرب آور است
در حسینیه مرا,حتى نخواهم, میخرند
مطمئنا روضه اى یا گریه اى در کار هست
هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند
عده اى دم میدهند و عده اى دم میزنند
پنج تن هم این وسط دارند از دم میخرند
گریه کن زهراست,ما تنها سیاهى لشگریم
باز با این حال شکل گریه را هم میخرند
اولین گریه کن مسلم رسول الله بود
گریه بر دندان مسلم را مسلم میخرند
#ورود_به_ماه_محرم
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد
فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد
دریای بیکران شهادت، که موج زد
طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد
از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد
سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد
باران اشک شیفتگان غم حسین
«تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد»
روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید
غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد
وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر
لبخند باغبان و تبسم شروع شد
از اشک و خون، اگرچه وضو میگرفت عشق
از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد
ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهلبیت
از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد
فصل به خون نشستنِ گلهای باغ وحی
از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد
با آنکه باغِ گل به محبت نیاز داشت
با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد
وقتی دلِ ستارهٔ محملنشین شکست
با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#پیشواز_محرم
عاشقانت میفروشند عیش را, غم میخرند
دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
مثل خاروخس در این سیل به راه افتاده ایم
باز درهم آمدیم و باز درهم میخرند
ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف
بیشتر از ماه ها ماه محرم میخرند
اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند
تا تو را داریم ما, داراترین عالمیم
بچه هاى ما در این خانه حاتم میخرند
این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد
اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند
گریه بر مظلوم تکوینا تقرب آور است
در حسینیه مرا,حتى نخواهم, میخرند
مطمئنا روضه اى یا گریه اى در کار هست
هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند
عده اى دم میدهند و عده اى دم میزنند
پنج تن هم این وسط دارند از دم میخرند
گریه کن زهراست,ما تنها سیاهى لشگریم
باز با این حال شکل گریه را هم میخرند
اولین گریه کن مسلم رسول الله بود
گریه بر دندان مسلم را مسلم میخرند
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
#گروه_یامظلوم
تا شنیدیم اشک ما بر زخمهایت مرهم است
چشم ما از گریه مثل چشمههای زمزم است
ما نمکگیر توأیم ای ساکن کرب و بلا
رزقمان یک وعده اشک و وعدهی دیگر غم است
روضه رفتم فکر دنیا را بگیری از سرم
ای که گریه بر سرت سرّ نجات عالم است
از حبيب بن مظاهر مىشود آموخت كه
در مسير عاشقى یکبار جاندادن كم است
قدمت اين روضهها با قدمت خلقت يكىست
اولین نوکر که برده فیضِ روضه، آدم است
پیرهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد
این سیاهی هدیهی دخت رسول اکرم است
مادرم چادر سیاهش را برای تکیه داد
حال آنچه بر سرش کردهست حکمش پرچم است
باز هم پیراهنت میگردد آویزان ز عرش
از همین حالا عزیزم حال ما هم درهم است
::
ای که هستی بطن کاف و ها و یا و عین و صاد
نعل کاری کرد حتی ظاهرت هم مبهم است
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا