eitaa logo
مَتنـِــــستان ✒️موثرباش
1.3هزار دنبال‌کننده
150 عکس
16 ویدیو
9 فایل
متن‌های مجری‌گری، داستان کوتاه، اشعار مطالب مناسبتی ویژه مجریان و سخنرانان ارتباط با ادمین @Moaserbash_official کانال تخصصی آموزش اجرا و فن‌بیان 👉 @moaserbash
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☃🌨صبح... زندگی را به "خدا " بسپار و اطمینان داشته باش تا وقتی‌که پشتت به خدا گرم است. تمام هراس‌های دنیا خنده‌دار است. الهی شکر🩵 @matnestan | مَتنـِــــــستان
🐦شکایت گنجشک به خدا گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم سر پناه بی‌کسیم بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تورا گرفته بودم؟؟؟ خدا درجواب گفت: ماری در راه لانه‌ات بود؛ تو خواب بودی... باد را گفتم لانه‌ات را واژگون کند؛ آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. 💎 چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی... 💔 یارب ز تو الطاف فراوان دیدم نعمت ز تو بیشتر ز باران دیدم تا دیده‌ای ازمن، همه عصیان دیدی تا دیده‌ام از تو، همه احسان دیدم @matnestan | مَتنـِــــــستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😬🎈کمی خنده با سپاس از آقایانی که روز زن با کادو، شام و گل، لطف و محبت خودشونو ابراز کردن، به اطلاع می‌رساند: مراسم روز مرد 15 بهمن ، صرف امور خیریه میشود!🤭😜😂 @matnestan | مَتنـِــــــستان
🍔وقتی غذامو قورت میدم، وقتی غذامو قورت میدم، نگهبانانی در مسیر دستگاه گوارش من، قرار دارند که هدایت غذا در مسیر درستش بعهده اوناست! ※ غذای جویده شده از حلق وارد لوله مری میشه، و بعد نگهبانانی که عضلات حلقوی شکلی هستند، دروازه بین مری و معده رو باز میکنند و اجازه میدن غذا به معده‌ام وارد بشه. ※ بعد از اون بلافاصله بسته میشن تا محتویات معده‌ام وارد مری نشه و به اون آسیب نزنه. ※ وقتی معده در حال هضم غذاست، برای اینکه دل درد نگیرم، دوباره اون عضلات باز می‌شن تا گازهای اضافی از راه مری تخلیه بشه. ※ تو، این باز و بسته کردن به موقع نگهبانان غذا (عضله‌ها) رو بدون اینکه متوجه بشم، برام انجام میدی تا من به دردسر نیفتم. ممنونم ازت خدا... 🙏 برگرفته از کانال @Ostad_Shojae @matnestan | مَتنـِــــــستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛶قایق تو به کجا بسته شده؟ نیمه‌شبی چند دوست به قایق‌سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. وقتی سپیده زد، گفتند: چقدر رفته‌ایم؟ تمام شب را پارو زده‌ایم! اما دیدند درست در همان‌جایی هستند که شب پیش بودند! 😟آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند! 🔰در اقیانوﺱ بی‌پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد، هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید! ⚠️قایق تو به کجا بسته شده است؟ آیا به بدنت بسته شده؟ به افکارت؟ به ناامیدی‌هایت؟ به ترس‌ها و نگرانی‌هایت؟ به گذشته‌ات؟ یا به عواطفت؟ ❇️این‌ها ساحل‌های تو هستند. @matnestan | مَتنـِــــــستان
⚜️ مواردی که در زندگی طبیعیه! 👈نیاز داشتن به فضای شخصی: زمانی رو برای خود صرف کردن. 👈ایجاد مرزبندی: مشخص کردن اینکه از چه چیزی ناراحت می‌شوید. 👈داشتن روز‌های بد در زندگی: قرارنیست همیشه اوضاع اونطوری که می‌خوایم باشه. 👈حرف زدن راجب ترس‌ها و نگرانی‌ها:  این نشونه ضعف نیست. 👈کامل نبودن در همه چیز: به یاد داشته باشید هیچ‌کس کامل نیست و همه نقص‌هایی دارن. ✍️محمد قربانی | روانشناس @matnestan | مَتنـِــــــستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🌹یاد شهدا بچــه‌هـٰارو با شوخـے بیدار مےکرد تا نمـٰاز شـب بخونـن... مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت: بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم، هیـچ کس نیست نگام کنـه😂 یا مےگفت: پاشـو جونِ مـن؛ اسـم سـه چھـٰارتا مومـن رو بگو تو قنوت نماز شب کـم آوردم😅! 🌹
🤫🤭جواب ابلهان خاموشی است نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد. مردی سوار بر خرش آنجا رسید. از خر فرود آمد و خرِ خود را کنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود رو به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند. شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. مرد آن سخن نشنید و با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. مرد گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد.😤 شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به مرد شاکی گفت: این مرد لال است!؟ مرد گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد پیش از این با من سخن گفته... قاضی پرسید: با تو سخن گفت!؟ او جواب داد که: گفت "خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند..." قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت. شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: “جواب ابلهان خاموشی ست” 📚 امثال و حکم_علی‌اکبر دهخدا @matnestan | مَتنـِــــــستان