eitaa logo
رسانه الهی
351 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
692 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🔥 یا 😱 نظر و مراجع معظم: حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای؛ 🔶🔸 نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چیست؟ جواب: علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها شود.✅ 🔷🔹 آیت الله العظمی مکارم شیرازی: منفعت حاصل از خرید و فروش مواد محترقه است.✅ 🔶🔸آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر اینکه چهارشنبه سوری یک برگرفته از آیین غلط گذشتگان است و در فرهنگ اسلامی هیچ جایگاهی ندارد، یادآور شد: باید سنت هایی چون دید و بازدید، ، کمک به دیگران ترویج شود و نباید تسلیم گذشتگان شویم. خرید و فروش، حمل و نقل مواد محترقه که به منجر به ایجاد حادثه و مصدوم شدن دیگران می‌شود جایز نبوده و منفعت حاصل از آن نیز حرام است✅ 🔷🔹آیت‌الله العظمی بهجت (ره) : این کارها ندارد. 🔶🔸تعبیر تبعیت كوركورانه از گذشتگان، از پدران، مادران، آباء و اجداد است این هم از موضوعاتی است كه روی آن زیاد تكیه كرده است و آن را منشأ لغزشهای بشر می داند و سخت انتقاد می كند. مثلا می گوید: آنها چنین می گویند: 🔷🔹«انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون»؛ اینها می گویند: ما پدران خودمان را بر یك طریقه‌ای یافته‌ایم و ما هم همان طریقه پدران خودمان را می گیریم و می رویم ، و به تعبیر امروز سنت گرائی.✅ 🔶🔸آیت‌الله العظمی سیستانی: اموری که به جامعه ضرر می‌زند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خرید و فروش آن .✅ 🔷🔹آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی (ره) : در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است و موجب اذیت و است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.✅ 🔶🔸آیت‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره): هیچ یک از این امور، رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا و غافل کردن از آخرت است و این که تصور می‌کنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا می‌دارد، است. آنچه مردم را به عزت می‌رساند و به حفظ وطن وا می‌دارد ایمان است و بس.✅ 🔷🔹 آیت‌الله علوی‌ گرگانی: چهارشنبه سوری یكی از سنت‌های غلط است كه از لحاظ عقلی و شرعی هیچگونه جایگاهی ندارد و از رسوم جاهلیت است و لذا لازم است كه مؤمنین از برپایی اینگونه برنامه‌ها اجتناب كنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتی كه موجب وحشت مردم و زیان و ضرر شود، هم دارد. ✅ 🔶🔸حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: استفتاء جمعی از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ایام نوروز: چنانچه این مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شدیدتر است و مراسم چهارشنبه سوری از این قبیل است و چون استفاده از این مواد،از مصادیق لهو و است ،جایز نمی باشد.✅ رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🍃🌸🍃🌸
رسانه الهی
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ #رمان #ستاره_سهیل #قسمت_بیست_و_یکم ستاره طلبکارانه برگشت و به نگهبان نگاه کرد. مرد
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ مینو چپ‌چپ نگاهی به ستاره انداخت، درحالی‌که سعی داشت تن صدایش را کنترل کند، گفت: «معلومه چته دختر؟ یواش‌تر!» ستاره با حالت زاری گردنش را کج کرد و با حالت چندشی گفت: «مینو تو رو خدا! تو دیگه گیر نده.» -ای بابا! مگه چی شده؟ مینو این جمله را در حالی گفت که روی صندلی چرخید و تمام‌رخ به چشمان قهوه‌ای دوستش خیره شد. -هیچی، چی می‌خواستی بشه؟ دردسر پشت دردسر. کارتم معلوم نیست کجاست! تو کیفم که نبود. نگهبانم برام شاخ شد. دلم می‌خواست یکی بخوابونم زیر گوشش.. هرچی می‌گم یادم رفته، می‌گه من می‌برمت حراست تکلیفتو معلوم می‌کنم.. معلوم نیست خودش چند کلاس سواد داره برا من کلاس می‌ذاره.. -چه خوب اداشو در میاری!خب! پس چطوری اومدی تو؟ -نمی‌دونم این کیان سروکله‌اش از کجا پیدا شد؟باهاش حرف زد، کارت شناساییمو گرو گذاشت، خواستم برم خونه، باید پسش بگیرم. مینو ریز ریز خندید. - خب پس، آقا با اسب سفید از راه رسید و شاهزاده خانمو نجات داد. ستاره موس را از دست مینو گرفت. همان‌طور که وارد صفحه کاربری‌اش می‌شد، با خنده گفت: «نه بابا! اسب سفید کجا بود؟ با اسب سیاه اومده بود. سر تا پا مشکی بود.» صدای خنده‌ی مینو که بلند شد، مسئول سایت که پسری ریزنقش بود برای تذکر دادن به طرفشان آمد. مینو به معنای چشم، دستش را روی چشمانش گذاشت. بعد از بیست دقیقه که انتخاب واحدشان تمام شد، خنده‌کنان از دانشکده ریاضیات بیرون آمدند. مینو کیف پولش را بیرون آورد و پرسید: «بریم بوفه؟ می‌خوام یه دلی از عزا در بیاریم. خوراکی بگیرم یا ساندویچ؟» ستاره بی‌حوصله جواب داد : «فرقی نداره، هر چی خودت می‌خوری. دفعه بعد مهمون من.» - پس بزن بریم.. پلاستیک به دست از بوفه بیرون آمدند. چند دقیقه‌ای بین درختان قدم زدند، تااینکه مینو به‌ سمتی اشاره کرد. -بیا بریم اون‌جا. چند ماه پیش تازه داشتند درستش می‌کردند. حوض قشنگی داره. بریم ولو شیم وسط چمنا! خیلی فاز می‌ده! ستاره با سر تأیید کرد. -اِ..! نمی‌دونستم غیر گیر دادن، از این کارهام بلدن. خب تا می‌رسیم، من از وقتم استفاده کنم. بعد هندزفری را داخل گوشش گذاشت. مینو پرسید: «معمولاً چی می‌زنی؟» ستاره با چشمانی متعجب حرفش را تکرار کرد: «چی می‌زنی؟» -خنگه! یعنی آهنگ چی گوش می‌دی؟ ستاره که دوزاری‌اش تازه افتاده بود، جواب داد: «آهان! هرچی، همه‌چی. فرق نمی‌کنه. فقط یه‌چیزی باشه، هر چی می‌خواد باشه.» -دمت گرم. عین خودمی. منم همه‌چی گوش می‌دم ولی بعضیا خودشونو محدود می‌کنن. به‌نظرم وقتی همه‌چی گوش بدی دیگه خودت یه پا اوستا می‌شی. ستاره گوشه‌ای روی چمن‌ها روبه‌روی حوض کاشی‌کار شده آبی رنگی نشست. همان‌طور که به حوض خیره بود گفت: «بیا بشین همین‌جا. فقط خدا کنه چمنا خیس نباشه، پشت مانتوم خیس بشه. دیگه نگهبان ازخداخواسته می‌گه این از ترس من خودشو خیس کرده.» مینو دستش را روی چمن‌های نرمی کشید که با آمدن پاییز کم‌کم رو به زردی می‌رفتند. -نه‌بابا! خشکه بشین. پلاستیک خوراکی‌ را روی چمن‌ها انداختند و به جان چیپس و پفک افتادند. مینو همان‌طور که پفکی در دهانش می‌گذاشت، پایین هندزفری را از گوشی کشید و صدای ترانه لحظه‌ای بلند شد. ستاره دست‌پاچه آهنگ را قطع کرد. -چی‌کار می‌کنی؟ دوباره این گشت برادرانشون میاد یقمه‌مونو می‌گیره. مینو با اعتراض گفت: «بذار باشه، منم گوش بدم. قند ترانه‌ام افتاده.» جمله‌ی آخرش را طوری گفت، که انگار همراه یک ترانه بندری در حال حرکات موزون است. -خاک تو سرت مینو! یعنی آخر یه بلایی سرمون میاری. هندزفری را از گوشی جدا کرد و با صدای کم هردو به ترانه گوش دادند. بدون آنکه حس کنند، یک ساعت را به صحبت کردن درباره اساتید ترم قبل گذراندند. مینو حرکات چند استاد را تقلید می‌کرد و ستاره قاه‌قاه می‌خندید ، به حدی که دستش را روی دلش گذاشت و گفت: «بسه توروخدا! مینو باور کن اینا دیگه گناه داره. داری مسخره می‌کنیا! وای دلم درد گرفت، چقدر خندیدم.» مینو پاکت خوراکی‌ها را جمع کرد و جواب داد: «چقدر فاز منفی می‌دی تو! مسخره نکردم که، بالاخره ممکنه یه روز ماهم استاد بشیم. باید از الان تمرین کنیم. منم داشتم تمرین می‌کردم.» -قیافه‌ات هم چقدر می‌خوره به استاد. ستاره نگاهش به سمت گربه طلایی رفت که کمی آن‌طرف‌تر، خیره به آن‌ها زیر درختی نشسته بود. بی‌مقدمه گفت: «آخی! نازی چه زل زده به ما! پفک هم که نمی‌خوره بهش بدیم.» مینو رویش را برگرداند. -اینو می‌گی؟ کاری نداره که، الان یه‌کاری می‌کنم که خودش فرار کنه. دستانش را لابه‌لای چمن‌ها برد، سنگ ریزی را بیرون آورد و کمی بررسی‌اش کرد. بعد دستش را بالا برد و گربه را هدف قرار داد. :ف.سادات{طوبی} ❌❌کپی به هر نحو ممنوع! در صورت ضرورت به آیدی نویسنده پیام دهید👇 @tooba_banoo رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌷آیت الله سیدرضا بهاءالدینی (رحمةالله‌علیه) : ⚠️روز نیکی هایمان را به محبوب ترین فرد زندگیمان نخواهیم داد‌ ، اما مجبور می شویم به کسی هایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و غیبتش را کردیم! 😓 گناه؛ خصوصا، اوج است نه زرنگی... ✍🕊 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210916-WA0035.mp3
8.85M
💚💚 سرگذشت داستانی حضرت (س) مادر (عج) از روم تا سامرا را روایت میکند💚 ✍مهدی خدامیان ارانی رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 مگه زمان ع وجود داشته که داشته باشه😐 💢 پس چرا شما آخوندا میگین مشکل داره؟؟؟🧐 🎙سید کاظم روح بخش رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا