eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
398 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
343 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 لینک ناشناس(نظرات،انتقادات،پیشنهاد): https://daigo.ir/secret/5745177868 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
باخــ💫ــدا قهـــــرم! 😳 ✍یکبار حرف از ها و اهمیت به بود. گفت:زمانی که پدرم🧔🏻 از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم.😞😭 شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم😴 برد،در عالم رویا 🧔🏻را دیدم! درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت😠 به سمت اتاق آمد.روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
یکی از شب های پاییزی بود. مادرم خانه نبود. چند روز بود که خیلی در تب و تاب بود. باوجود صمیمیت بیش از حدی که با من داشت، نتوانسته بودم از زیر زبانش بکشم که چه چیز موجب خوشحالی بیش از اندازه اش شده است. شب که از مسجد آمد، کنار او نشست و باتبسم به پدر سلام کرد و خسته نباشید گفت. راجلوپدرگذاشت و گفت: این کاغذ را میکنید؟ پدرم لحظه ای تامل کرد و بعد سربلند کرد و به چهره معصوم و تبسم، نگریست. من نمیدانم چه چیزی در فکر پدر گذشت. شاید برای لحظاتی صحنه و میدان رفتن را مجسم کرد که از پدر اذن جنگ می خواست. بعد بارضایت و خشنودی کاغڋ را کرد تا بااین کارهم علیرضا را شاد کند و هم آن دنیا جلو شرمنده نباشد. هر وقت آن روزها را به یاد می آورم و به کار پدرم می اندیشم، او را تحسین میکنم. (علیرضا) 🌷 ✍ : خواهرشهید 🍃نفر سمت راست پدر شهید بر بالین فرزندش •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•