باخــ💫ــدا قهـــــرم! 😳
✍یکبار حرف از #نوجوان ها و اهمیت به #نماز بود.
#ابراهیم گفت:زمانی که پدرم🧔🏻 از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم.😞😭
شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا #نماز نخواندم و خوابیدم.
به محض اینکه خوابم😴 برد،در عالم رویا #پدرم 🧔🏻را دیدم!
درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت😠 به سمت اتاق آمد.روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم.
نگاه پدرم حرف های زیادی داشت!
هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
🌷 #شهیدابراهیم_هادی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
#سیره_شهید❤️
📿 #نماز_اول_وقت
روستایی را از #داعش پس گرفته بودیم ، اما درگیری هنوز هم ادامه داشت ، همه پشت خانهای سنگر گرفته بودیم ، از زمین و آسمان داشت سرمان گلوله و خمپاره و آتش میبارید ، نمیشد از جایمان یک لحظه جُم بخوریم ، باید حالا حالاها آنجا می ماندیم ، وقت #نماز ظهر شد ، #محسن بی خیال گلوله و خمپاره ایستاد به نماز ، دو تا از بچه های سپاه قدس گیر دادند بهش که ، الان وقتش نیست ، محسن اما عین خیالش نبود ، بِهشان گفت ،
می خوام #نمازم رو اول وقت بخونم ، شما کاری به کار من نداشته باشید ، ایستاد به نماز ، توی همان معرکه و زیر آن باران گلوله و آتش.....
🌷 #شهیدمحسن_حججی🌷
📕 کتاب حجت خدا
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💠 #سبک_زندگی_شهدا🌹
🍃🌸 نماز جماعت و اول وقت
🦋شنیده بودم #نماز جماعت و #اول_وقت برایش #اهمیت دارد، ولی فکر نمیکردم اینقدر مصمم باشد! صدای اذان که بلند شد، همه را بلند کرد.
🌺انگار نه انگار که عروسی است، اون هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو بقیه هم پشت سرش، #نمازجماعتی شد به یادماندنی.
🌷 #شهـــید_محمد_علی_رهنمون🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🕊 #نمازهایت را عاشقانه بخوان؛
حتی اگر خسته ای یاحوصله نداری ،
تکرار هیچ چیز جز #نمـاز در این دنیا قشنگ نیست..
🌷 #شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
#حی_علی_خیرالعمل
#التماس_دعا
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـهداشهرستان دیلم
🕊🌷🕊🌷🕊
🌷🕊🌷🕊
🕊🌷🕊
🌷🕊
#لات_های_بهشتی
#رضا
توی جبهه بودیم که یک روز صدای داد و بیداد بلند شد و بعد رضا را با #دستبند آوردند اتاق آقای #چمران و گفتند:
"دکتر! این کیه آوردین #جبهه"؟؟
رضا شروع کرد به #فحش دادن، چه فحش های رکیکی!!!😳 #چمران مشغول نوشتن بود و توجهی نمےکرد. رضا وقتی بےتوجهی #چمران را دید گفت:"کـچل با توام"!!!😳😳
یک دفعه چمران سرش را بالا آورد و دست از نوشتن کشید، لبخندی زد و گفت:😊
"بله عزیزم؟ چی شده آقا رضا؟ قضیه چیه"؟؟
یکی گفت:
"رضا داشت مےرفت بیرون #سیگار بگیره و برگرده برای همین با #دژبان دعوایش شد"...
#چمران گفت:
"آقا رضا! #سیگار چی مےکشی؟؟ برید براش بخرید و بیارین"...
روز بعد رضا به دکتر چمران گفت:
"دکتر! میشه یه دو تا #فحش بهم بدی؟؟ کشیده ای چیزی بزنی"؟؟!!
وقتی سکوت و تعجب دکتر را دید گفت:
"من یه عمر به هر کی #بدی کردم، بهم بدی کرد... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور جواب بده"!!
#دکترچمران گفت:
"اشتباه فکر مےکنی!! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی مےکنم، نه تنها بدی نمےکنه بلکه با خوبی بهم جواب میده!!
هی #آبرو بهم میده... تو هم یکی داشتی که هی بهش بدی مےکردی بهت #خوبی مےکرده"!!
رضا جا خورد... رفت یه جا تنها نشست. آدمی که زیر بار کسی نمےرفت و بسیار مغرور بود، نشسته بود زار زار #گریه مےکرد.
اذان که شد رفت #وضو گرفت و سر #نماز، موقع قنوت، صدای گریه اش بلند بود...
رضا #توبه کرد. توبه نصوح...
مدتی بعد هم به #شهادت رسید...
#پایان_داستان_رضا
🌷 #نسئل_الله_منازل_الشهدا🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـهداشهرستان دیلم
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#امر_به_معروف۱
خبر دادند در یکی از باغهای بیرون شهر، برخی طاغوتےها مراسم عروسی راه انداخته اند اما همراه با #مشروب و #رقص و... 😳
همراه بچه های #بسیج به محل موردنظر رفتیم و دیدیم بعله...
جلو رفتم و در زدم اما کسی در را باز نکرد. از بالای دیوار به داخل باغ پریدم بااینکه این وظیفه را نداشتم!
در را باز کردم تا بچه ها بیایند...
بعد فریاد زدن منو
شلیک تیر هوایی
و به هم ریختن مراسم...
#جوان درشت اندامی که وسط مجلس مےرقصید، بدون توجه به تفنگ من، با من درگیر شد! حتی دوستانم که به کمکم آمدند را زد!
او با یک چوبدستی همه ما را حریف بود و مشخص بود در ورزش های #رزمی بسیار مسلط است...
با چند شلیک هوایی، همه متفرق شدند و به دوستانم گفتم:
"حواستون باشه اون یه نفر فرار 🏃♂نکنه"!!
به سختی دستگیرش کردیم.
در این فکر بودم تا پدری ازش درآورم تا #عبرت بقیه شود! پرونده ای برایش تشکیل مےدهم و مےفرستمش دادگاه و.... که به خودم نهیب😡 زدم:
"تو برای #خودت مےخواهی این جوان رو دادگاهی کنی یا #خدا؟ تو چون کتک خوردی میخوای #تلافی کنی! اما واقعیت اینه که حق ورود به باغو نداشتی"!!!
تصمیم گرفتم از در ِ #امربه_معروف و محبت با او که حسابی ترسیده بود وارد شوم...
عصر بود...
به دوستانم گفتم منو جوان را به #مسجد محله مان برسانند و خودشان بروند.
در شبستان مسجد نشستم با او حرف زدم. گفتم:
"ببین برادر من! اگه منو امثال من بااین کارهای شما برخورد مےکنیم به این دلیله که هیچ #عقل و #شرعی کارای شما رو تائید نمیکنه"...
کمی برایش دلیل آوردم تا #اذان شد.
گفتم:
"بریم #نماز"؟
هنوز با ترس به من نگاه مےکرد...
رفتیم #وضو بگیریم.
بلد نبود!!! در نتیجه نماز هم....
گفتم:
"مگه تو این کشور زندگی نمےکنی که #وضو و #نماز بلد نیستی"؟
گفت:
"راستش ن!! ما بعد از انقلاب به اصرار پدرم از #اروپا برگشتیم ایران"...
خیلی شرمنده شدم!
هیچی از #دین و #احکام نمےدانست.
با هم به مسجد رفتیم و به سختی کنارم نماز خواند.
بعد از نماز گفتم "پاشو بریم"!
با ترس پرسید: "کجا"؟
گفتم:
"منزل شما! پاشو برسونمت خونتون"!
باورش نمےشد اما با همان صحبت های عصر به من اعتماد کرده بود...
در طول مسیر مرتب مےپرسید:
"یعنی منو #دادگاه نمےبری؟؟ یعنی من آزادم؟؟؟ یعنی"....
نزدیک خانه شان که رسیدم گفتم:
"ببین پسر خوب! ما دو تا با هم رفیقیم...تازه من باید از شما معذرت خواهی کنم"...
پیاده شد. با هم دست دادیم. خداحافظی کرد و همین طور که نگاهم مےکرد رفت...
کمی ترسیدم نکند این جوان و دوستانش اذیتم کنند چون #مسجد محله ما را یاد گرفته بودند...
خودمو سپردم به خدا و گفتم:
"خدایا! این کار را فقط برای #رضای_تو انجام دادم"....
#ادامه_دارد...
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـهداشهرستان دیلم
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #امر_به_معروف۱ خبر دادند در یکی از باغهای بیرون شهر، برخی طاغوتےها م
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#امر_به_معروف۲
فرداشب که به مسجد رفتم بعد از #نماز، یکی از بچه ها آمد پیشم و گفت:
"آقایی خیلی وقته منتظر شماست اما #ظاهرش به بچه های بسیج نمےخوره"!
رفتم بیرون و با تعجب دیدم همون جوون دیروزیه... اطراف رو نگاه کردم ببینم چند نفرن!!! اما دیدم تنهاست...
سلام کردم و گفتم اینجا چکار میکنی؟
گفت:
"مگه نگفتی با هم رفیقیم؟ از #صحبتای دیروز شما خوشم اومد. اومدم چند تا سوال بپرسم".
رفتیم توی اتاق بسیج. او مےپرسید و من هر چی به عقل ناقصم مےرسید! جواب مےدادم.
از #حجاب، #شراب، #ارتباط با نامحرم و .... پرسید.
جواب های من برایش جالب بود. انگار که اولین باره این حرف هارو مےشنوه!
فردا شب زودتر از وقت نماز آمد و گفت:
"یک کتاب آموزش #نماز خواندم".
و در کنار من ایستاد و نماز جماعت خواندیم.
دوباره او را به منزلشان رساندم و مادر و خواهرش را دَم درِ خانه دیدم. همانطور که خودش گفته بود اصلا در قید و بند #حجاب نبودند.
کم کم رفت و آمدش به مسجد زیاد شد و با بچه های مسجد رفیق شده بود.
برای پاسخ به سوالاتش او را به یکی از دوستان #روحانےام معرفی کردم...
یک شب که او را به خانه شان رساندم گفتم:
"منو حلال کن! خدا بخواد یه مدتی نیستم".
گفت:
"کجا؟ ما تازه با هم رفیق شدیم"...
گفتم:
"فردا دارم میرم #جبهه".
یک باره جا خورد. کمی فکر کرد و گفت:
"منم مےتونم با شما بیام"؟
خندیدمو گفتم:
"پسر جون! پدر و مادرت که نمےذارن بیای جبهه ...."!!!
پرید وسط حرفمو گفت:
"راضی کردن اونا با من! فردا کجا بیام؟ چی با خودم بیارم"؟
روز بعد با هم رفتیم جبهه و بعد از یکی دو هفته، در عملیات #فتح_المبین به شهادت رسید.
او وقتی که #خدا را شناخت، با صداقت و راستی به همان سمت رفت.
#پایان
#نسأل_الله_منازل_الشهدا🙏
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
😂 #لبخنـد_بـزن_بـرادر
#رزمندھ ها برگشتھ بودن عقب؛ بیشترشون هم #راننده ڪامیون بودن کھ چند روزۍ نخوابیده بودن..
ظھر بود و همه گفتند #نماز رو بخونیم
و بعد بریم براۍاستراحت..
#امام_جماعت اونجا یڪ حاج آقاۍ پیࢪۍ بود که خیلے نماز رو ڪند مےخوند..
رزمنده هاۍ خیلےزیادۍ پشتش وایستادن و نماز رو شروع ڪردند..
آنقدر #ڪُند نماز خواند ڪہ رکعت اول فقط ۱۰ دقیقھ اۍطول ڪشید!
وسطاۍ رکعت دوم بود ڪہ یکے از رانندھ ها از وسط جمعیت بلند داد زد:
#حاجججججییییے جون مادرت بزن دنده دووووو😂😂
🌷 #عیدتون_مبارک ، ان شالله همیشه
دلتون شاد و لبتون خندون باشه🌷😍
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
📜 #فرازی_از_خطبه_غدیر
🔴 هان مردمان! شمایان را به هر #روا و #ناروا (حلال و حرام) رهنمایى كردم و از آن برنمىگردم.
💠هان! آنها را یاد آورید و نگه دارید و یكدیگر را به آن توصیه كنید و احكام خدا را دگرگون نسازید.
🚫هشدار! دوباره یاد مىآورم: هان! #نماز به پا دارید و #زكات بپردازید و به معروف فرمان دهید و از منكر بازدارید.
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✨ #مثل_حـــسن
🔸«داشتم برای #نماز، وضو میگرفتم
نگاهی به آسمان کرد و گفت: «علی! حیفه تا موقعی که جنگه #شهید نشیم.
معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه.
باید یه کاری بکنیم.
گفتم چیکار کنیم؟
گفت: دوتاکار اول #خلوص. دوم سعی و تلاش.
🌷 #شهید_حسن_باقری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
-------------------------------------------------------------
رفقا #نماز امام زمان (عج) فراموشتون نشه...
#نماز شان را
وقتی اول وقت میخواندند
که صدای خمپارهها و موشکها
اذان می گفت ..!
💠 @miadgahe_deylam