eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
481 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
405 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 وقتی تمام شد و همه رفتند سر گذاشت به سجده و مدتی همان جور ماند. خشکش زده بود هرچه صبر کردند او سر از سجده بر نداشت یکی از بچه ها گفت:خیال کردیم مرده. وقتی بلند شد صورتش غرق اشک بود از اشک او مسجد خیس شده بود. پیرمردی جلو آمد و پرسید:بابا.چیزی گم کرده ای؟ پاسخ شنید:نه. پرسید چیزی می خواهی پدرت برایت نخریده؟ سری تکان داد که نه. پرسید: پس چرا اینجور می کنی؟ گفت:پدر جان: روی نیاز ما به اگر من در سجده مرادم را نگیرم پس کی بگیرم؟ 🌷 🌷 : ۱۳۴۴/۹/۱۴ اهواز : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ فاو ، عملیات والفجر۸ •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
🍃ای شهید... در خاکریز های ، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،‌ ناله سردادی و شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔 🍃با سوز دلت بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.😔 🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه بخوان. برایمان از بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در به رویمان باز شد😭 🍃از وصیت مادر به دختر و بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی . اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های . صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های تاب بیاریم..👍 🍃نمی دانم در جبهه، چگونه شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی و یکی با پهلوی شکسته و همچون خودت😞 🍃 در سنگرِ ، روضه ی را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به اقتدا کردی. 🍃این پایان ندارد.... سنگ مزارت و ذکر که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو می شوند. شاید هم اولین قدم برای ، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن🙏❤️ 🕊 ✍️نویسنده : 📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳ 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه 📅تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار : اصفهان •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
🕊🌷🕊🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 🕊🌷🕊 🌷🕊 توی جبهه بودیم که یک روز صدای داد و بیداد بلند شد و بعد رضا را با آوردند اتاق آقای و گفتند: "دکتر! این کیه آوردین "؟؟ رضا شروع کرد به دادن، چه فحش های رکیکی!!!😳 مشغول نوشتن بود و توجهی نمےکرد. رضا وقتی بےتوجهی را دید گفت:"کـچل با توام"!!!😳😳 یک دفعه چمران سرش را بالا آورد و دست از نوشتن کشید، لبخندی زد و گفت:😊 "بله عزیزم؟ چی شده آقا رضا؟ قضیه چیه"؟؟ یکی گفت: "رضا داشت مےرفت بیرون بگیره و برگرده برای همین با دعوایش شد"... گفت: "آقا رضا! چی مےکشی؟؟ برید براش بخرید و بیارین"... روز بعد رضا به دکتر چمران گفت: "دکتر! میشه یه دو تا بهم بدی؟؟ کشیده ای چیزی بزنی"؟؟!! وقتی سکوت و تعجب دکتر را دید گفت: "من یه عمر به هر کی کردم، بهم بدی کرد... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور جواب بده"!! گفت: "اشتباه فکر مےکنی!! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی مےکنم، نه تنها بدی نمےکنه بلکه با خوبی بهم جواب میده!! هی بهم میده... تو هم یکی داشتی که هی بهش بدی مےکردی بهت مےکرده"!! رضا جا خورد... رفت یه جا تنها نشست. آدمی که زیر بار کسی نمےرفت و بسیار مغرور بود، نشسته بود زار زار مےکرد. اذان که شد رفت گرفت و سر ، موقع قنوت، صدای گریه اش بلند بود... رضا کرد. توبه نصوح... مدتی بعد هم به رسید... 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌸🍃 بستن تنگه مرصاد(چهار زِبَر) در عمليّات مرصاد کدام شهيد بود!؟ ✅ در روز ميلاد امام رضا(ع) در شاهرود به دنيا آمد و به همين دليل نامش شد . 💐مادر، قبل از تولد ديده بود كه بالاي سرش آمده اند و مژده تولّد اين نوزاد را به او داده اند. براي همين بسيار اين پسر را دوست داشت. در مدرسه جزو بود. در تحصيل و تهذيب و ورزش از همه جلوتر بود. در جبهه نيز كارهاي او فوق العاده بود. بچه هاي اين موضوع را به خوبي تأييد مي كنند. طرح هاي او در بسيار عجيب بود. دشمن را گمراه مي كرد ... مسئول تيم شناسايي و اطّلاعات تيپ قائم(عج الله) بود. 📖دلنوشته هاي او است. آخرين متن خود را براي عيد قربان سال ۱۳۶۷ نوشت! همان روزي كه قرباني حضرت حق شد. در كاري كرد كه تحسين را نيز در برداشت. شهيد رضا نادري اولين كسي بود كه تنگه مرصاد را بست و منافقين را غافلگير كرد. از همان نقطه هم به سوي آسمان پرواز كرد. 🔆 آخرين جمله وصيّت نامه را براي سنگ قبرش نوشته بود: 🌸🍃«اي برادر به كجا مي روي، كمي درنگ كن! آيا با كمي و خواندن يك بر مزار من و امثال من، را كه ما با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ايم فراموش خواهي كرد يانه!؟ ما مي كنيم كه تو چه خواهي كرد!!» 🌹 در سالروز شهادت، شادي روح پاکش صلوات! 📙برگرفته از کتاب کمی درنگ کن •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍هر چقدر تقلا مے ڪردیم، را نمے گفت. فقط وقتے با اصرارهاے ما مواجه مے شد مے گفت: …پیرمردے گندمگون و چهار شانه بود. یڪ بار ڪه براے رفته بودم قم،تو خیابان دیدمش. ڪنجڪاو شدم. ڪردم.رسیدم به یڪے از محله هاے فقیر نشین همین ڪه خواست در خانه را باز ڪند، من را دید. پرید.لبخندے زد و با محبت مرا به داخل تعارف ڪرد. به استقبال من آمد.پیرمرد گفت: همسرم است،تنها ڪه شد،حتے هم از جنازه اش نیامد. مادرش آنقدر ڪرد که شد. بعد هم به من گفت: برو نگذار تا ے پسرم زمین بماند. پیرمرد چند ماه بعد تو عملیات شد. وقتے برای بردن خبر پیرمرد،به همان محله رفتم اطلاعیه پیرزن،من را پشت در میخکوب ڪرد… #پ.ن: خدایاڪمڪ ڪن شـرمنـده ے شهـدا نشیم🙏😔 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌱 چشم به درد نخور ! مجروح شد و منتقلش کردند تهـران ؛ محسن بعد از معاینه دکتر پرسید: آقای دکتر چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم کنم؟ دکتر پرسید: براچی این سوال رو می پرسی پسر جون؟ محسن گفت: چشمی که برا (ع) گریه نکنه بدرد من نمی‌خوره .... •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات https://eitaa.com/joinchat/352714803C2904217a6e 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•