eitaa logo
پرویزن
510 دنبال‌کننده
204 عکس
15 ویدیو
76 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرویزن
مناقب_فاطمي_در_شعر_فارسي.pdf
2.57M
"مناقب فاطمی در شعر فارسی" احمد احمدی بیرجندی: بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی با اشعاری از و... پ.ن: شعر دینی فاخر بخوانیم. https://eitaa.com/mmparvizan
"مجموعه‌برنامه‌های کنگره‌ی ملی شعر و داستان ایثار" کارگاه داستان‌نویسی ویژه‌ی نویسندگان نوقلم شهرستان‌های غرب فارس چهارشنبه، هفتم آذرماه، ساعت ۱۴ نورآباد با حضور استادان: محمد محمودی نورآبادی و میثم محمدی https://eitaa.com/navideshahedfars https://eitaa.com/mmparvizan
"مجموعه‌برنامه‌های کنگره‌ی ملی شعر و داستان ایثار" شب شعر ایثار باحضور شاعران غرب فارس چهارشنبه، هفتم آذرماه، ساعت ۱۸ نورآباد https://eitaa.com/navideshahedfars https://eitaa.com/mmparvizan
"مجموعه‌برنامه‌های کنگره‌ی ملی شعر و داستان ایثار" 🔰شب شعر ایثار🚩 🇮🇷به مناسبت سالروز شهادت میرزاکوچک جنگلی 🕯با حضور و شعر خوانی استاد فراز ملکیان و شاعران مطـرح استان گیـلان 🗓شنبه 10 آذر ساعت 15:30 📍تالار مرکزی رشت 🌷 پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت 🌐 gilan.navideshahed.com نویدشاهد گیلان را در صفحات مجازی دنبال کنید ↙️ 🆔 eitaa: eitaa.com/gilannavideshahed 🆔 telegram: https://t.me/+QSfZkVcrROw4fcZS 🔗 instagram: http://instagam.com/navideshahedgilan https://eitaa.com/mmparvizan
"رابطه‌ی خلق ادبی و رانندگی" واضح است که هیچ پیوند مستقیمی میان آفرینش ادبی و رانندگی وجود ندارد؛ هرچند مضمون و تصویر رانندگی بارها در اشعار و داستان‌ها نمود یافته یا ممکن است شاعر یا نویسنده‌ای شعر یا بخشی از داستان خود را در حال رانندگی نوشته باشد. با این‌حال، تمثیلِ رانندگی می‌تواند راهگشای بسیاری از مباحث نقد ادبی باشد. درباره‌ی رابطه‌ی فرم و محتوا و جدایی یا یگانگی این‌دو، در نقد ادبی بسیار سخن گفته شده است. مباحثی شبیه این را در گفتگوهای مربوط به دوگانه‌ی ذهن و زبان نیز می‌توان دید. اگر فرم را به خودرو و محتوا/معنا را به سرنشین(راننده و اراده‌ی او) تشبیه کنیم؛ خواهیم دید که در زمان خلق ادبی، به‌هیچ عنوان نمی‌توان/یا نباید حائلی میان فرم و محتوا در نظر گرفت. همانگونه که در زمان رانندگی، جدا شدن راننده از خودرو به سانحه یا توقف می‌انجامد؛ جدادانستن این دو ساحت در زمان نوشتن داستان یا شعر نیز محصولی موفق نخواهد داشت. اما از زاویه‌ی آموزش و نقد شعر و داستان، لازم است و گاه باید، این دو ساحت را از هم گسست. اگر آموزش را حالت ماقبلی و نقد و نظارت را حالت مابعدی در تمثیل خلق ادبی_رانندگی، در نظر بگیرم، مشخص است که همانگونه که راننده یا مکانیک یا متخصص سخت‌افزاری خودرو، در خودآگاه آموزش می‌بیند، شاعر و نویسنده نیز در ساحتی جدا از معنا، برای فرم آموزش می‌پذیرد و همانگونه که آموزش ذهنیت و مهارت رانندگی جدا از مسئله‌ی شناخت خودرو است، در آموزش نیز این ساحت جدا از هم تعریف می‌شود. البته ممکن است، فردی توانایی آموزش در ساحت‌های مختلف رانندگی/خلق ادبی را داشته باشد؛ اما آموزشگر داستان/شعر به‌ویژه در ساحت فرم، ضرورتا نمی‌تواند شاعر یا نویسنده باشد. منتقد ادبی نیز چون مامور راهنمایی و رانندگی یا متخصصان رانندگی، مسئول نظارت بر رانندگی/خلق ادبی است. چه‌بسا ناظران رانندگی که خود رانندگان خوبی نباشند یا اصلا رانندگی عملی ندانند یا بسیارند طراحان خودرو که خود گواهینامه نگرفته‌اند. هرچند حالت آرمانی، همراهی این ساحت‌هاست، در اغلب موارد این اتفاق نمی‌افتد و این‌نکته، به دلیل تفاوت ماهیتی خلق ادبی/نقد_آموزش ادبی است. منتقد رفتار و مهارت خالق(راننده) یا وضعیت خودرو را (در جایگاه متخصص) بررسی می‌کند و آن را برای بهبود به خالق اطلاع می‌دهد یا دست به تعمیر آن می‌زند. نکته‌ی پایانی درباره‌ی جداناپذیری فرم و محتوا در زمان خلق ادبی(نه آموزش و نقد آن)، این است که شعر چون رانندگی سرعت است. سریع آغاز می‌شود و زود به پایان می‌رسد. شاعر در طول رانندگی مجال ندارد از ماشین پیاده شود یا برای بررسی فرم دست به کار شود که در این صورت دیر به خط پایان می‌رسد و بازنده خواهد بود. اما داستان حالت بسط بیشتری دارد و شبیه رانندگی استقامت بیابان یا رانندگی چندمرحله‌ای و طولانی است. پس نویسنده‌ی داستان، در طول مسیر خلق ادبی، به‌نیاز، گاه خودرو را متوقف می‌کند و پس از معاینه‌ی آن(فرم) و شنیدن نظر متخصصان، به مسیر ادامه می‌دهد. پرویزن(نقدها و اشعار محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"بی‌تو" بی‌تو قرن‌هاست رودها، در طریق درّه سالکند بی‌تو زخم‌ها عفونی‌اند، بی‌تو دردها چه‌هالکند با تو لاله‌ها، ترانه‌ها، خطبه‌خوان دفتر منند بی‌تو داغ‌ها، دریغ‌ها، خسروان این ممالکند در هوایت ای نفَس‌ترین! ای بهار آخر زمین! بادها هماره جاری‌اند، ابرها دوباره سالکند آسمان، مدار حجّ توست، ای مطاف سعی عاشقی! در طواف تو ستارگان عازمان این مناسکند لب به جلوه باز کن! بخوان، شعر جمعه‌ی ظهور را مدتی است استغاثه‌ها، گرد دامن ملایکند * عصر، عصر عمروعاص‌هاست، یک‌نفس خودی نشان بده قرن‌هاست کوچه‌های ما داغدار خون مالکند https://eitaa.com/mmparvizan
🕌 🔰در راستای نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار برگزار می گردد. 🚩 🥀همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) 🕯با حضور و شعرخوانی «شاعران مطـرح استان خراسان رضوی» 🗓زمان: سه شنبه، ۱۳ آذرماه ساعت ۱۷٫۳۰ 🕌مکان: حرم مطهر امام رضا(ع)_تالارهمایش های آستان قدس رضوی، پارکینگ شماره ۱ 🌐 ⏩ ✍ ➕ به ما بپیوندید👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔖 🥀@isaar_razavi 🥀@bonyad_shahid_khorasan_razavi https://eitaa.com/mmparvizan
"فراخوان نهمین کنگره‌ی سراسری شعر و داستان ایثار" ✅محور‌های موضوعی کنگره: شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان؛ زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).   ✅جوایز: _ نفرات اول تا سوم در هر یک از بخش‌های چهارگانه‌ی شعر(سنتی، نو، کودک و نوجوان، ترانه و تصنیف): به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده در بخش شاعران جامعه ایثارگری، ۲۵ میلیون تومان و پنج اثر تقدیری هر یک ۵ میلیون تومان.   _ سه اثر برگزیده‌ی داستان کوتاه، ۱۲ میلیون تومان. _ سه اثر برگزیده‌ی بخش داستان کوتاه کوتاه، ۷ میلیون تومان. _ بخش طرح رمان، ۳ جایزه‌ی حمایت از تولید اثر تا سقف ۵۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده‌ی داستان‌نویسان جامعه‌ی ایثارگری، به مبلغ ۱۰ میلیون تومان. ✅مهلت ارسال آثار: ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳ ✅شاعران و داستان‌نویسان سراسر کشور بدون محدودیت سنی می‌توانند آثار خود را به صورت فایل word به پست الکترونیک دبیرخانه به نشانی isaar.festival@gmail.com بفرستند یا به شماره۰۹۳۷۲۹۰۳۳۴۷ در پیام رسان‌های بله و ایتا ارسال کنند. با ما همراه باشید👇 🇮🇷ایتا ➡️https://eitaa.com/navideshahedfars 🇮🇷سروش ➡️https://splus.ir/navideshahedfars https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"آذر" می‌تابد از فراسوی نزدیکی خورشید پرطراوت پاییز. انبوه شاخه‌های درخشان را در نور می‌تکاند یک‌ریز! بوی زلال باران... تصنیف برگ و مرگ... در رستخیز عالم تکرار می‌شود گویا فرشته‌ای است که در آسمان شب پر می‌کشد به گستره‌ی شهر؛ من نیز؛ بر سنگ‌فرش‌هایِ پیاده آرام مستدام بی ذره‌ای تکلف: ساده غم‌واژه‌های اول آذر را تکرار می‌کنم: فریاد زاغ‌ها؛ بی‌برگی برهنه‌ی امروز باغ‌ها؛ تعبیر روزهای زمستان است * یا ایها المزمّل! ای در لحاف دلهره پیچیده! ای روزهای سرد بسی دیده! این چند‌شب، تدارک سرما را از بستر خیال از تختِ خواب‌های گران برخیز! پ.ن: خیابان طالقانی https://eitaa.com/mmparvizan
هو بخشی از یک ترکیب بند زهرایی: به شوق تو به تمام حدود می ‌نگرم به جستجوی تو در کوه و رود می‌نگرم غم تو فلسفه‌ی تار و پود هستی ماست اگر جهان را چون تار و پود می‌نگرم اگرچه باور من وحدت وجودی نیست به شوق دیدن تو در وجود می‌نگرم اگر تورا نسرایم چه شاعری چه عذاب اگر به سوی تو نه... پس چه سود می‌نگرم؟ تو نردبان عروج زمانه باش که من تمام هستی را در رکود می نگرم تو راه توحیدی... پس گناه نیست اگر به مُهر مهر تو وقت سجود می نگرم ** نماز شام غريبان این زمانه تویی علی است خانه‌ی حق و کلید خانه تویی درخت‌ها که پیام‌آور بهار تو اَند هزاره‌هاست که چون باد بی‌قرار تو اند هزاره‌هاست که بر شاخه‌های سرگردان انارها همه حلاج سربه‌دار تو اند به کوه‌های جهان فکر می‌کنم هر روز که ایستاده و تمثیلی از وقار تو اند بتاب ای همه منظومه‌ی تو خورشیدی که کهکشان‌ها یک ذرّه از مدار تو اند کجاست دوزخ؟ هر جایِ بی‌محبت تو فرشتگان همه مرغان مرغزار تو اند "دچار یعنی عاشق..." چه دیر فهمیدم که بیت‌بیت غزل‌های من دچار تو اند دچار یعنی: معیار عصمت ازلی به بغض زل زده بر ریسمان و دست علی ... https://eitaa.com/mmparvizan
"ناصرخسرو و ستایش حضرت صدیقه" از میان شاعران سده‌ی پنجم هجری، بر اساس ابیات و اسناد موجود، ناصرخسرو بیش از دیگر شاعران به ستایش حضرت زهرا(س) توجه کرده است. او به دلیل گرایش به آیین اسماعیلیه و پیوند با فاطمیان مصر، بارها از نام و نشان حضرت فاطمه، در تبلیغ آیین خود بهره برده است: فاطمی‌ام فاطمی‌ام فاطمی تا تو بدرّی ز غم ای ظاهری فاطمه را عایشه مارندر*ست پس تو مرا شیعتِ مارندری شیعت مارندری ای بدنشان شاید اگر دشمن دختندری دیوان، ص۵۶ او حضرت فاطمه(ع) را "حور عین" پیامبر و قرین علی و مادر حسنین(علیهم‌السلام) معرفی می‌کند: قرین محمد که بود؟ آنکه جفتش نبودی مگر حور عین محمد ازین حور عین و قرین گشت پیدا حسین و حسن، سین و شین محمد دیوان، ص ۱۲۹ او از نخستین شاعرانی است که به ماجرای فدک اشاره کرده (دیوان، ص ۲۳۶ و ۹۴)؛ حبّ آل زهرا را کلید بهشت دانسته (همان، ص ۴۹۷) و به آن حضرت شفاعت جسته است: آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع پیش شهدا دست من و دامن زهرا دیوان، ۶ در دیوان ناصرخسرو، به تصحيح نصرالله تقوی نیز قصیده‌ای ثبت شده که در اغلب نسخ دیوان نیست و تفاوت‌هایی با شعر ناصرخسرو دارد؛ اما از منظر زبانی و سبکی نسبتا کهن است و می‌تواند از نخستین ستایش‌های مستقل آن حضرت در ادبیات فارسی باشد: آوخ ز دست این کره وز کارش وین دایره‌ی بلا و ز پرگارش ... شمس وجود احمد و خود زهرا ماه ولایت‌است ز اطوارش دخت ظهور غیب احد احمد ناموس حقّ و صندُق اسرارش هم مطلع جمال خداوندی هم مشرق طلیعه‌ی انوارش هم از دمش مسیح شود پرّان هم مریم دسیسه ز گفتارش هم ماه بارد از لب خندانش هم مهر ریزد از کف مه‌بارش این گوهر از جناب رسول‌الله پاک است و داور است خریدارش کفوی نداشت حضرت‌ صدّیقه گر می‌نبود حیدر کرارش جنات عدن خاک در زهرا رضوان ز هشت خلد بود عارش باکش ز هفت دوزخ سوزان نی زهرا چو هست یار و مددکارش دیوان، ص ۲۰۹ *مارندر و دختندر: همسرِ پدر، دخترِ همسر https://eitaa.com/mmparvizan
"پیام" دنبال یک زمان جدیدم، محتاج یک مجالِ مجدّد باید به اوج رفت و رها شد، از بند این زوال مجدّد عمری است در توّهم رویا، در حسرت خیال تو هستم ای‌کاش باز، پیش تو باشم، یک خواب و یک خیال مجدّد من آن پرنده‌ام که همه‌عمر در این قفس دچار سکوتم هر صبح..‌. انتظار پیاپی، هر عصر... بال‌بال مجدّد هرشب میان بسترِ تردید، زل می‌زنم به پرسش ساعت می‌خوابم و شروعِ دوباره... صبح است و صد سوال مجدّد این زندگی بدون تو ای خوب! چیزی به‌جز ملال و خطر نیست پس، بعدِ مرگ... زنده‌شدن چیست؟: تکرار یک ملال مجدّد سالی گذشت و سال نو آمد، تحویلِ سال، معنی‌اش این بود: پایان یک جدالِ قدیمی، آغاز یک جدال مجدّد * ای دوست! ای عزیزِ صمیمی! قطع است اتّصال درونم ای‌کاش این پیامِ تو باشد: در حال اتّصالِ مجدد... https://eitaa.com/mmparvizan
"آلبوم" عکسِ اول: تبسّم مادر، غرق در بی‌کسی و رنجوری لقمه می‌پیچد و برای پسر چای می‌ریزد از لبِ قوری می‌کند فوت، استکانش را تا نسوزد نوک زبانش را وقت صبحانه می‌شود شیرین، کامش از قندهای کافوری # عکسِ دوم: کلافه می‌رقصد مرد در دود کافه می‌رقصد دست در دست گرم رقّاصه، مست از پیک‌های انگوری گیج در خلسه‌ی غم و شادی: مالکیت، حیات، آزادی لاک دختر شبیه "جان لاک " است، لیبرالیسم: دامنی توری... بعد... از کافه می‌زند بیرون... می‌خروشد سوار بر کامیون می‌رود بین جمع دوزخیان، تا بگیرد بهشت را زوری می‌کند لِه بزرگ و کوچک را... زن و مرد و جوان و کودک را... مثل آن بولدوزر که در غّزه رفت روی تن "ریچل کوری" # عکسِ سوم: درست در مونیخ، مهد علم و تفکر و تاریخ چند فرد مسلح آمده‌اند، مست از خودسری و مغروری؛ این:ظهور "ابَرمن" نیچه است، نسل جاوید جنگ و خونریزی آن زمان هیتلر این زمان مِرکل، آن زمان کوره این زمان کوری # جمع این چند عکس پی‌در‌پی چند گرگند دور یک کودک از جنوب فرانسه آمده‌اند شاید از انگلیس و میسوری بمب در مغزشان می‌اندیشد: زور در دست توست پس هستی به چه زیباست رقص تیغ "دکارت" بر گلوگاه کودک سوری https://eitaa.com/mmparvizan
"پیش‌برنامه‌ی نهمین کنگره‌ی ملی شعر و داستان ایثار" کارگاه مجازی آموزش داستان‌نویسی با نگاهی نو به داستان با حضور استاد مجید قیصری شنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۳۰تا ۲۰ لینک ثبت نام در کارگاه مجازی آموزش داستان نویسی: کارگاه برای شرکت همه‌ی علاقه‌مندان آزاد و رایگان است. https://digiform.ir/w24bb4157  https://eitaa.com/mmparvizan
🇮🇷 پنجمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی 🇮🇷 همزمان با چهلمین سال تأسیس وزارت اطلاعات ✅ با محوریت تکریم چهل سال مجاهدت خاموش مدافعان امنیت وطن و سربازان گمنام امام زمان(عج) ☑️ اولویت‌های موضوعی: - چهل سال مجاهدت خاموش در پایگاه عظیم مبارزه و جهاد، در دفاع از تمامیت ملی، سرزمینی و تمدنی ایران - چهل سال اقتدار و امنیت با مشارکت مردم - گمنامیِ مدافعان امنیت وطن، حتی در میان اطرافیان و خانواده - مدافعانِ پنهانِ امنیت: پدرانی برای تمام کودکان ایران در بخش‌های: قالب‌های سنتی قالب‌های نو و سپید شعر کودک و نوجوان ترانه، سرود و تصنیف جوایز در هر بخش: نفر اول: ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان شایسته تقدیر: ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان 🔴 مهلت ارسال آثار تا: ۱۳ دی‌ماه ۱۴۰۳ اختتامیه: هفته آخر بهمن‌ماه ۱۴۰۳ 🔵 ارسال اثر و کسب اطلاعات بیشتر: https://maktabegomnami.ir شماره تماس دبیرخانه: 09055383385 کانال‌های مجازی: https://ble.ir/maktabegomnami eitaa.com/maktabegomnami https://splus.ir/maktabegomnami
"سمبولیسم انتقادی و شعر شاملو" سمبولیسم انتقادی، با نگاهی انسانی و معتدل به انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد و به‌سازی رابطه‌ها و رفتارهای اجتماعی را تنها راه رسیدن به جامعه‌ای نسبتا آرمانی می‌داند؛ بی‌آن که الگویی از یک جامعه ی کاملا آرمانی ارائه دهد. پس از نیما بسیاری از اشعار اجتماعی شاعرانی چون: احمد شاملو، فروغ فرخزاد و برخی شعرهای اخوان، شفیعی کدکنی، محمدعلی سپانلو و... را از این دست می‌توان دانست. سمبولیسم انتقادی از منظر بستر انتقادها و تاکیدی که شاعر بر فرد یا جامعه دارد به دو موج سمبولیسم انسانی و شهری نیز قابل تقسیم است؛ البته در کنار این دو شاخه‏‌ی اصلی، می‏‌توان از نوعی دیگر با عنوان سمبولیسم طبیعت‏گرا نیز نام برد که در حد فاصل سمبولیسم فردی و اجتماعی قرار می‏گیرد. دیگر ویژگی‌های اصلی سمبولیسم انتقادی را می‌توان این گونه طبقه‌بندی کرد: -نزدیکی به بوطیقای شاعرانه‌ی نیما بیش از دیگر جریان‌های شعر اجتماعی و امکان برداشت چندلایه از شعرها. -استفاده از تمام امکانات موسیقایی شعر نیمایی، بلند و کوتاه‌شدن قابل توجه مصراع‌ها، کاربرد نسبی قافیه و استفاده‌ی بیش‌تر از وزن‌های مرسوم بحر رمل، مضارع و هزج. - تکرارشوندگی نمادهای طبیعی و عمدتا منفی در شعرها و همچنین بهره‌گیری از فضاسازی برای ترسیم وضعیت نابه‌سامان جامعه. - غلبه‌ی سیاهی و فضای یاس‌آلود بر شعر و توجه بیش‌تر به فردیت در مقایسه با جریان سمبولیسم سیاسی. -گستره‌ی دامنه‌ی واژگان و تنوع لحن و شگردهای زبانی شاعران. - اندیشه‌محوری، توجه به مخاطب خاص و وسعت دایره‌ی تفسیر اشعار و نمادهای آن. شعر زیر از احمد شاملو را می توان نمونه‌ای موفق از سمبولیسم انتقادی دانست. "مه" بیابان را سراسر مه گرفته‏ است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان – خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند. «-بیابان را سراسر مه گرفته است. (می‏‌گوید به خود عابر) «سگان قریه خاموشند. «در شولای مه پنهان، به خانه می‏‌رسم، گل‏کو نمی‏‌داند. مرا ناگاه در درگاه مي‏‌بیند به چشمش قطره‌اشکی بر لبش لبخند، خواهد گفت: «-بیابان را سراسر مه گرفته است … با خود فکر می‏‌کردم اگر مه همچنان تا صبح [می‌پايید مردان جسور از خفیه‌گاه خود به دیدار عزیزان باز می‌گشتند». بیابان را سراسر مه گرفته‏‌است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان- خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند... "نیما و پیروانش: جریان‌شناسی شعر نیمایی" https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خبرنامه شاعران
📚 آیین رونمایی از *مجموعه شعر «شی‌رس‌ خاتون»* 🌱 سروده دکتر غلامرضا کافی با حضور: 🔻دکتر اسماعیل امینی 🔻دکتر محمد مرادی ▪️زمان: دوشنبه ۲۶ آذر۱۴۰۳ - ساعت ۱۶ ▪️مکان: کتابفروشی سوره مهر اردیبهشت واقع در پردیس سینمایی استاد امین تارخ 📲 با ما همراه باشید : [سایت](www.artfars.ir) | [اینستاگرام](https://instagram.com/artfars1) | [تلگرام](https://t.me/artfars) | [بله](https://ble.ir/artfars) | [ایتا](https://eitaa.com/artfars) | [آپارات](https://www.aparat.com/artfars)
هدایت شده از پرویزن
"فراخوان نهمین کنگره‌ی سراسری شعر و داستان ایثار" ✅محور‌های موضوعی کنگره: شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان؛ زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).   ✅جوایز: _ نفرات اول تا سوم در هر یک از بخش‌های چهارگانه‌ی شعر(سنتی، نو، کودک و نوجوان، ترانه و تصنیف): به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده در بخش شاعران جامعه ایثارگری، ۲۵ میلیون تومان و پنج اثر تقدیری هر یک ۵ میلیون تومان.   _ سه اثر برگزیده‌ی داستان کوتاه، ۱۲ میلیون تومان. _ سه اثر برگزیده‌ی بخش داستان کوتاه کوتاه، ۷ میلیون تومان. _ بخش طرح رمان، ۳ جایزه‌ی حمایت از تولید اثر تا سقف ۵۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده‌ی داستان‌نویسان جامعه‌ی ایثارگری، به مبلغ ۱۰ میلیون تومان. ✅مهلت ارسال آثار: ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳ ✅شاعران و داستان‌نویسان سراسر کشور بدون محدودیت سنی می‌توانند آثار خود را به صورت فایل word به پست الکترونیک دبیرخانه به نشانی isaar.festival@gmail.com بفرستند یا به شماره۰۹۳۷۲۹۰۳۳۴۷ در پیام رسان‌های بله و ایتا ارسال کنند. با ما همراه باشید👇 🇮🇷ایتا ➡️https://eitaa.com/navideshahedfars 🇮🇷سروش ➡️https://splus.ir/navideshahedfars https://eitaa.com/mmparvizan
"خلاصه‌ی مرثیه‌ای در اندوه پدربزرگ" هِی... لااِلهَ... تابوت... الا... پدر بزرگ هی دست ما که پایین، بالا: پدربزرگ. دارد به سمت لحظه‌ی موعود می‌رود بر روی دست‌ها تکِ تنها: پدربزرگ... این کيست که شمرده نفسی می... نمی‌کشد. نه غیرممکن است خدایا! پدربزرگ... هرشب پر از هیاهو، دیشب پر از سکوت امشب پر از شکایت و فردا، پدربزرگ_ در سردخانه چایی لب‌دوز می‌خورد در جمعِ شاعرانه‌ی صدها پدربزرگ ...یا ماه... یابن خورشید...اِسمَع... هوار زد صدبار توی گوشم، این‌را... پدربزرگ بعدش تمام شانه‌ی خودرا تکاند و رفت همراه صوت تلقین، در ما پدربزرگ هی بیل‌بیل: خاک... نه، هی ابر ابر: اشک سد می‌کنند دیدِ مرا تا پدربزرگ از چارسمت... گور پر از موریانه شد حالا چه می‌کند تک تنها پدربزرگ؟_ سرسخت در مقابلشان ایستاده است بَه‌بَه! چه باشکوه! چه زیبا! پدربزرگ یک‌کم فشار از دوطرف، بعد کلّ قبر یک‌هو خراب می‌شود...اما پدربزرگ_ با عشق من هنوز نفس می‌کشد... بخواب! آخر چقدر سعی و تقلّا پدر بزرگ؟ ...حالا سه‌فصل ازآن شب وحشی گذشته است و من هنوز گیج... که آیا پدربزرگ_ زنده است؟ اگر بله، نکند باز تب کند، در آن همه رطوبت و سرما پدربزرگ یک سنگ قبر ساده و یک هفته انتظار یک عصر چارشنبه و حالا پدربزرگ_ در زیر خاک منتظر فوتِ فاتحه است انگار داغ کرده سرت ها؟ پدربزرگ!... شرمنده! دیر آمده‌ام... وقت‌تان به‌خیر آن زیر راستی چه خبرها پدربزرگ؟ این پنجشنبه هم به سراغش نیامدی مادربزرگ، قهر نکن با پدربزرگ چل جمعه بعد... غیبت کبری تمام شد مادربزرگ آمد... برپا پدربزرگ! آذر ۱۳۸۳ خمپاره‌ها که اوج بگیرند https://eitaa.com/mmparvizan
"تعهد و تخصص در نقد و آموزش هنر و ادبیات" یکی از مباحث جاری در میان منتقدان معناگرا، مبحث جایگاه تخصص ادبی و تعهد نویسنده یا شاعر است. هرچند سخن‌گفتن درباره‌ی این موضوع به مجالی بیش از این نیاز دارد، قطعا باید پذیرفت که همزمانی تعهد و تخصص در در نقد و آموزش ادبیات هرچند به دشواری رخ نشان می‌دهد، بهترین راه نجات از این دوگانگی است. با این حال باید پذیرفت که ادبیات پیش از تعهد به هر چیزی جز خود، نخست ادبیات است و به بهانه‌ی تعهد نمی‌توان آن را تا ساحت آثار عوام‌پسند یا صرفا آموزنده و معنامند فروکاست. تایید این نکته را در تقدم شاعر‌بودن"والشعراء" بر "الا الذین آمنوا" در آیات پایانی سوره‌ی شعراء و همچنین سخن امام علی (ع) درباره‌‌ی امروا اقیس و بزرگترین شاعر عرب بودن او، می‌توان دید. قلم‌زدن و خط کشیدن بر توانایی متخصصان ادبی غیر متعهد یا محدود کردن مرزهای تعهد اخلاقی و انسانی، چیزی جز به انحراف کشیدن ادبیات معناگرا نیست و سبب انحصارطلبی افراطی در ادبیات می‌شود. خواه این رفتار از جامعه‌ی ادبیات انقلابی حمایت شود خواه از ادبیات مدعی روشنفکری. احادیث زیر که از پایگاه حدیث شیعه نقل شده، در پایان می‌تواند این نکته را تایید کند که آموختن از کسانی که تخصص و دانش دارند، اما به اصول و تفکرات شما متعهد نیستند، فضیلتی برای مومنان و مدعیان ادبیات متعهد است و پیشی گرفتن از کلام و مرام بزرگان دین، مواجهه با این سخن معصوم(ع) است که نادان را نمی‌بینی مگر زیاده یا کم‌روی کند و همچنان سازگار با این عبارت است که "المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهد واللازم لهم لاحق" ۴۳۶۹.عنه عليه السلام :الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ ، فخُذِ الحِكْمَةَ و لَو مِن أهلِ النِّفاقِ . ۱ ۴۳۷۰.عنه عليه السلام :الحِكمَةُ ضالَّةُ كُلِّ مؤمنٍ ، فخُذوها و لَو مِن أفْواهِ المُنافِقينَ . ۲ ۴۳۷۱.عنه عليه السلام :خُذِ الحِكمَةَ أنّى كانتْ ؛ فإنَّ الحِكمَةَ تَكونُ في صَدْرِ المُنافِقِ فتَلَجْلَجُ في صَدرِهِ حتّى تَخْرُجَ ، فتَسْكُنَ إلى صَواحِبِها في صَدرِ المؤمنِ . ۳ ۴۳۷۲.عيسى عليه السلام :لَو وَجَدْتُم سِراجا يَتوَقَّدُ بالقَطِرانِ في لَيلَةٍ مُظلِمَةٍ لاسْتَضَأْتُم بهِ و لَم يَمْنَعْكُم مِنهُ رِيحُ نَتْنِهِ، كذلكَ يَنبغي لَكُم أنْ تأخُذوا الحِكمَةَ مِمَّنْ وَجَدْتُموها مَعهُ و لا يَمْنَعَكُم مِنهُ سُوءُ رَغْبَتِهِ فيها . ۴ ۴۳۷۳.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لا تُحَقِّرِ اللُّؤْلُؤةَ النَّفيسَةَ أنْ تَجْتَلِبَها مِن الكِبا الخَسيسَةِ ؛ فإنَّ أبي حَدّثَني قالَ : سَمِعتُ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام يقولُ : إنّ الكَلِمَةَ مِن الحِكمَةِ لَتَتلَجْلَجُ في صَدرِ المُنافِقِ نِزاعا إلى مَظانِّها حتّى يَلْفِظَ بها، فيَسْمَعَها المؤمنُ فيكونَ أحقَّ بها و أهلها فيَلْقَفَها . ۵ ۴۳۶۹.امام على عليه السلام :حكمت، گمشده مؤمن است؛ پس ، آن را، گر چه از منافقان، فرا گيريد . ۴۳۷۰.امام على عليه السلام :حكمت گمشده هر مؤمنى است. پس ، آن را فرا چنگ آوريد گر چه از دهان منافقان باشد . ۴۳۷۱.امام على عليه السلام :حكمت را هر كجا باشد فرا گيريد ؛ زيرا حكمت در سينه منافق مى باشد، و پيوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده در سينه مؤمن، در كنار همگنان خود آرام گيرد . ۴۳۷۲.مسيح عليه السلام :اگر چراغى بيابيد كه در دل شب با قطران  مى سوزد، از نور آن بهره مى گيريد و بوى بد آن، مانع اين كار شما نمى شود ، همچنين شايسته است كه شما حكمت را در هر كه يافتيد، فرا گيريد و بى رغبتى او به آن، مانع شما نشود . ۴۳۷۳.امام زين العابدين عليه السلام :بيرون كشيدن مرواريدى گرانبها از ميان زباله هاى كثيف را كارى پست و حقير مشمار ؛ زيرا پدرم فرمود : شنيدم كه امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد : سخن حكمت آميز، به عشقِ قرار گرفتن در جايگاه واقعى خود، در سينه منافق بى تابى مى كند، تا آن گاه كه بيرون افكنده شود و مؤمن كه بدان سزاوارتر و شايسته تر است، آن را مى شنود و مى ربايد. پ.ن. ۱.نهج البلاغة: الحكمة ۸۰ . ۲.. غرر الحكم : ۱۸۲۹ . ۳.نهج البلاغة : الحكمة ۷۹ . ۴.. بحار الأنوار: ۷۸/۳۰۷/۱ . ۵.بحار الأنوار : ۲/۹۷/۴۶ . https://eitaa.com/mmparvizan
"در اندوه چل‌و پنج سالگی" سلام ای که غم تو رسیده تا ۴۵! چه‌کار می‌کنی این‌روزها تو با ۴۵؟ دقیقه پشت دقیقه: رکود پشت رکود مرا اسیر زمان کرد بارها: ۴۵ چه‌ واژه‌ی پر از اندوه و خانمان‌سوزی است: غریب و دربه‌در و غرق ماجرا: ۴۵ چه داستان مگویی! چه انتظار بدی است! که ریخت بر سر من از بدِ قضا ۴۵ اگر برادر پنجاه‌ و شصت نیست چرا؟ گشوده روبه‌رویم راهِ مرگ را ۴۵؟ اگر سراسر خون نیست پس چرا امسال مرا کشید به پس‌کوچه‌ی عزا ۴۵؟ اگر که همزادِ بمب و تیر و موشک نیست شبیه بمب چرا آمد از هوا ۴۵؟ * میان جدول اعداد، سنّ و سال من است رفیق بی‌کلک، این یارِ آشنا: "۴۵" درست مثل غم کودکان ضاحیه: تلخ دقیق مثل شب غزّه، بی‌ریا: ۴۵ چه اتفاق عجیبی، چه ربط پردردی! که عمر من شده چون غزه، در بلا: ۴۵ * به حرف می‌گویم، کشته‌های غزه رسید شبیه عمر من لال و مرده تا ۴۵ پ.ن: امروز آمار کشتگان غزه از ۴۵ هزار نفر گذشت. https://eitaa.com/mmparvizan
"ادبیات دفاع مقدس/ ادبیات ایثار/ ادبیات پایداری/ ادبیات جهاد/ ادبیات جنگ" یکی از مهم‌ترین مقدمات نقد و آشنایی با آن، شناخت واژه‌ها، اصطلاحات و القای معنای درست آن‌هاست. متاسفانه، گاه برخی منتقدان عوام‌گرا و در نقدهای روزنامه‌نگارانه، بی‌توجه به اصول و مبانی این تفاوت‌ها، دچار خطاهایی در کاربست واژه‌ها و اصطلاحات و جابه‌جایی معنایی آن می‌شوند؛ خطایی که خواسته و ناخواسته، به تحریف و تخطئه‌ی نقد و ساحت علمی آن می‌انجامد. برای مثال، ممکن است در زبان نویسنده یا منتقدی، واژه‌هایی چون "جنگ، جهاد، پایداری و ایثار و دفاع مقدس" و ادبیات متصل به آن‌ها به جای یکدیگر به‌کار رود، حال آنکه هریک از این واژه‌ها محدوده و تعریف و معنایی خاص خود دارد؛ هرچند ممکن است مشترکاتی نیز در آن‌ها بتوان دید. برای مثال در هر سه گونه‌ی ادبیات "جهادی، دفاعی و جنگ" نشانه‌هایی از پایداری می‌توان دید. ادبیات پایداری مقوله‌ای گسترده است که حتی محدود به انقلاب اسلامی، دین اسلام یا حتی گرایش‌های مذهبی نمی‌شود و شیوه‌هایی از آن را در ادبیات زنانه و ملی‌گرایانه و ضد استعماری یا حتی مادی می‌توان دید. البته اگر ادبیات پایداری با صفاتی نظیر "ملی، اسلامی، انقلابی، شیعی و..." مقیّد شود، تعریفی محدود به آن خواهد داشت و از این منظر ادبیات پایداری اسلامی نیز با دیگر ادبیات‌های پایداری تفاوت دارد. در کنار اصطلاح پایداری، واژه‌ی ایثار مفهومی عمدتا اخلاقی_ انسانی و چیزی فراتر از مباحث حتی دینی است و با حسن و قبح اعمال سر و کار دارد. ادبیات مربوط به ایثار اسلامی، علاوه بر خاستگاه توحیدی‌اش که بر دیگر جنبه‌ها غلبه دارد، ساحت‌هایی بسیار گسترده از حیات بشری را در بر می‌گیرد؛ چنانکه در سنت اسلامی و بر اساس احترام به خلقت و فطرت و انسانیت، علاوه بر ایثار عام در برابر برادر مومن، روایاتی بسیار از ایثار معصومان(ع) در برابر اهل کتاب و حتی کافران نقل شده است. بسیاری از اشعار و آثار سعدی و حافظ و مولوی و نظامی و عارفان اسلامی را بر اساس این نوع نگاه از ایثار می‌توان تحلیل کرد که اگر با نگاهی محدود به آن‌ها بنگریم، باید آن‌ها را از قلمرو ادب اسلامی کنار گذاشت. ادبیات جنگ اما ساحتی محدود به نبرد و توصیفات آن دارد و حتی از این زاویه با حماسه متفاوت است. در حماسه، ابعاد اسطوره‌ای و تمدنی/ملی و کهن‌الگویانه، بیش از دیگر ساحت‌ها اهمیت دارد؛ حال آنکه ادبیات جنگ در ساحت‌های مختلف فردی/ جمعی، ملی/قومی/ مذهبی و سیاسی/اجتماعی/فرهنگی‌اش، بیشتر بیانگر شیوه‌ی مواجهه‌ی خالقان با این پدیده‌ است. متناسب با تفاوت تلقی و جهان‌بینی خالقان از جنگ نیز، تعریف و کارکرد این آثار ادبی متفاوت است و نمی‌توان، از نویسنده‌ی جنگ خواست، این مفهوم را در دایره‌ای محدود بگنجاند، مگرکه آن را به صفت‌هایی دیگر مقید کند، مثل جنگ دفاعی، جنگِ مقدس، جنگ مذهبی و ... . ادبیات دفاعی ساحتی از جنگ را مطرح می‌کند که در آن تهاجم و دعوت به خونریزی آغازین جایگاهی ندارد. در ادبیات دفاعی چنانکه در نهضت عاشورا نیز دیده می‌شود، دفاع و مقاومت دربرابر هجوم و ظلم، فضیلتی برای مدافعان است. به همین دلیل است که در اصطلاح ادبیات دفاع مقدس، برای این دفاع جنبه‌ی قدسی قائلیم. پس، ادبیات دفاع مقدس هیچگاه صفت "سیاه" نمی‌پذیرد، هرچند ادبیات جنگ می‌تواند سیاه باشد. از این زاویه، لفظ دفاع مقدس مربوط به آثاری است که بیش از هجوم، جنبه‌ی دفاعی جنگ را نشان دهد و قهرمانان آن، در مسیر حفاظت از امور مقدس دینی_ ملی گام بر می‌دارند و بر این اساس، اغلب آثار آفریده شده در چهاردهه‌ی اخیر، جزو آثار دفاع مقدس محسوب نمی‌شود. باید توجه داشت که ادبیات دفاع مقدس با ادبیات جهادی گاه مشترک و گاه متفاوت است، از آنجا که جهاد "در جایگاه یکی از فروع دین" نه هر جنگی را در بر می‌گیرد و نه صرفا دفاعی است، ادبیات جهادی نیز ساحت‌ها و مرزهایی خاص خود دارد. https://eitaa.com/mmparvizan