"غزلی به پیشگاه امام ششم"
روزگاری شرابهای جهان، مست چشمان عاشقت بودند
رودهای زلال دشتبهدشت، سالکان مناطقت بودند
ای شمیم تو عطر شب بوها! اوج سرمستی پرستوها!
مرغزاری که بچّهآهوها! نافهچین شقایقت بودند
مثنویمثنوی: ترانه: دلت، از خزر تا مدیترانه: دلت
رود بودی و گوشماهیها، قدر صدموج عاشقت بودند
نام تو راز هشتمین خنده، ششمین ماهتاب تابنده
روح نورانیای که مغربها، سایهبوس مشارقت بودند
ای رخت آفتاب را مصباح! روی بگشا که فالق الاصباح
ای تو که صبحهای کاذب هم عاشق صبح صادقت بودند
سورهسوره پر از شکوفه شدی، سبز کردی خزان زندان را
شب قدری که پاسبانان هم، محو قرآن ناطقت بودند
تو پُر از نور و آسمان دل تو، تو علی بودی و مقابل تو_
ناکثینی که عهد کین بستند، ناکسانی که مارقت بودند
پیشِ رو یا امام میگفتند، پشت سر با تو تیغ و خون بودند
دشمنان هزار رنگی که دوستان منافقت بودند
شعلهشعله زبانه آتش شد، ایستادیّ و خانه آتش شد
در و دیوار شعلهور تنها شیعیان موافقت بودند
"مارقان" از تو پیش افتاده، "زاهقان" خسته، پشت بر جاده
اندکی پابهپای تو ماندند لازمانی که "لاحقت" بودند
کوچههای مدینه آن ایّام، ریگدر ریگ با درود و سلام
همنوا با کبوتران بقیع زائران دقایقت بودند
وصف شیخالائمه درخور توست، ای که منصور و ریزهخوارانش
گیج و انگشت بر دهان یک عمر، آفرینگوی خالقت بودند
تو همان نجم ثاقبی که هنوز، شب تاریک مست هیبت توست
جبلالطارقی که طوفانها خیره در برق طارقت بودند
نه فقط حنبل از تو فقه آموخت، از کلام ابوحنیفه بپرس
سالها شافعی و مالک هم جزوهخوان حقایقت بودند
#امام_جعفر_صادق
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"حقّ صادق"
قدیمترین اشارهی موجود در شعر فارسی، دربارهی امام ششم(ع)، بیت زیر از کسایی است که ۳۷۰ سال پس از زمان پیامبر و بیش از دو قرن پس از حیات امام صادق(ع) سروده شده است:
منبری کآلوده شد از پای مروان و یزید
حقّ صادق کی شناسد؟ وانِ زینالعابدین
این بیت سرآغاز نگاهی اجتماعی به جایگاه آن حضرت در شعر فارسی و نقد حکومتهای زمان شاعر است.
هرچند اشارات موجود دربارهی امام صادق(ع) در شعر فارسی سدههای نخستین اندک است؛ در همین ابیات اندک رویکردی انتقادی به برخی مذاهب و حکومتها و اصرار شاعران بر انتخاب مسیر آن حضرت دیده میشود. چنانکه ناصرخسرو سروده است:
علیمان اساس است و جعفر امام
نه چون تو ز دشت علیجعفریم
از دیگر شاعران شاخص، سنایی است که چه در دیوان و چه در حدیقه، چندبار به مذهب جعفری و لزوم پیروی از آن اشاره کرده است:
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت
مهر زرّ جعفری بر دین جعفر داشتن*
همو در قصیدهای دیگر که در سرخس انشا کرده، در نگاهی انتقادی، ثروتطلبی را متضاد با آیین امام ششم دانسته است:
گرد جعفر گرد گر دین، جعفری جویی همی
زآنکه نبوَد هر دو: هم دینار، هم دین جعفری
سنایی همچنین در حقیقه (ذیل التمثل فی اکل الربا) حکایتی را در پیوند با امام صادق(ع) نقل کرده که در اغلب نسخ حدیقه، ذکر شده است.
علاوه بر ابیات یادشده، در اشعار منسوب به ابوسعید نیز نشانههایی از آن حضرت را میتوان دید. همچنین در اشعار سدههای ششم و هفتم (بهویژه سرودههای عرفانی)، مضامین و اشارات و حکایات مربوط به امام ششم(ع) با توجهی بیش از قبل انعکاس یافته است.
*برخی منتقدان در انتساب این شعر به سنایی، تردیدهایی وارد دانستهاند؛ هرچند از منظر سبکی این شعر قاعدتا در زمان سنایی سروده شده است.
#سنایی
#کسایی
#شعر_دینی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"شیراز"
در ولایت پارس شهری است که آنرا به شکم شیر مانند کردهاند و از همهی شهرها که گرداگرد اوست، نعمت آنجا آورند و از آنجا به جایهای دیگر برند. و بنای آن محمدبن القاسمبن ابیعقیل، ابن عمّ حجّاجبنیوسف کرده است و دارالملک پادشاهان پارس است و هوای خوش دارد و نعمت فراخ باشد و درخت بسیار و میوه را حدّی نباشد.
مجملالتواریخ والقصص، به تصحیح اکبر نحوی، ص ۷۲۸.
#روز_شیراز
@mmparvizan
هدایت شده از فرهنگ و هنر فارس
📍یک سیب کتاب ( سلسله نشیت های معرفی کتاب های کودک و نوجوان)
1⃣ سیب نخست : معرفی کتاب #یک_تکه_زمین_کوچک اثر #الیزابت_لرد
🔸 با احرای : دکتر #معصومه_مرادی
⏰ زمان : یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 ساعت 16
🏛 مکان : ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، #تالار_گفتگو
#انجمن_ادبی_سیب_نارنجی
#قرارگاه_شهید_آوینی_فارس
#اداره_کل_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی_فارس
🔸ارتباط با ما:
🔻🔻🔻
Eitaa.com/farhangi_fars
هدایت شده از پرویزن
مقالهِ_'سه_گفتار_به_لهجه_شیرازی_قرن_نهم'،_محمدامین_ادیب_طوسی.pdf
657.5K
به مناسبت 15 اردیبهشت روز شیراز
سه گفتار به لهجهی شیرازی قرن نهم
ادیب طوسی
نشریهی دانشکدهی ادبیات تبریز
@mmparvizan
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانهی شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفتوگو و فراگیری
💐گرامیداشت یادروز معلم و هفتهی شیراز
📆دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
⏳ساعت ۱۶:۳۰
💠با حضور:
دکتر عباس احمدی
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است!
| خانه شعر و ادبیات خاتم |
@khatam_shz
https://eitaa.com/mmparvizan
"به شیراز عزیز"
...باغ را، برگ را دوست دارم
لحظهی مرگ را دوست دارم
کوچههای قدیمیّ شیراز
هیبت ارگ را دوست دارم
روی تنهایی نسترنها
رقص گلبرگ را دوست دارم
...
این منم عشقِ دروازهقرآن
بچّهی تیزِ بلوار چمران
این منم همدمِ شاهداعی
با دوبیتی، غزل، با رباعی
این منم مثل گلهای کوهی
جفتِ خواجو و بابای کوهی
صد جنون نهانی است در من
شعر بابافغانی است در من
بیتو درهم شبیهِ جنونم
مثل دروازهی کازرونم
با تو صد شعر دمساز با من
گرمی فلکهی گاز با من
با تو اهل همین آب و خاکم
مرتفع مثل کوه دراکم
ترش چون طعم آلوچه با تو
گیج در پیچِ پسکوچه با تو
من غلامی به دربانی تو
من خیابانِ قاآنیِ تو
من پر از تو، شبیه ترانه
از قمآباد تا آستانه
مانده در حیرت کودکیها
مست از بوی نانسنگکیها...
(بخشی از یک منظومه)
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
رنگ در اشعار منزوی.pdf
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز
۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی
#غزل_معاصر
@mmparvizan
"شیراز در شعر شاعران "
شیراز در شعر شاعران، نام کتابی است که به کوشش سیروس رومی و با حمایت سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری شيراز و بنیاد فارسشناسی و نشر نوید شیراز منتشر شده است.
مولف، در این کتاب، گزیدهای از سرودههای شاعران فارسی و غیر فارسی را با موضوع شیراز و مکانها و مضامین مربوط به آن گردآوری و در چندفصل تبویب کرده است.
هرچند از منظر گردآوری، انتشار این کتاب در زمان خود شایسته بوده، ایرادهایی به شرح زیر میتوان برای آن برشمرد که امید است در تدوین آثار مشابه یا نشر آثار به همت سازمانهای فرهنگی، به آن توجه شود:
۱_ نویسندهی محترم، در استخراج نمونهها به منابع دمِ دست کفایت کرده و آثار پژوهشی مهم و دیوانها و مجموعههای تراز اول ادبیات فارسی را در پژوهش خویش، با حوصله واکاوی نکرده است.
۲_ کتاب صرفا در حد گردآوری مانده و نشانهای از تحلیل و نگارش علمی در آن دیده نمیشود.
۳_ شیوهی فصلبندی کتاب کاملا سلیقهای است و دلیلی موجه برای آن نمیتوان یافت.
۴_ ایراد اصلی، چنددستگی کیفی اشعار و در کنار آن، ترتیب نامناسب ذکر اشعار و قرارگرفتن شاعران است که تمام ساخت کتاب را دچار کاستی کرده است.
#هفته_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
نشست نقد و بررسی کتاب
"یاس نجمه"
مجموعه سرودههای جناب آقای حمید هنرجو، شاعر برجستهی کودک و نوجوان
و با تقدیر از این شاعر گرانقدر
با حضور: دکتر محمد مرادی و استاد محمود پوروهاب
زمان: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۱ صبح
مکان: شیراز-چهارراه حافظیه-ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی-تالار گفت و گو
از عموم علاقهمندان جهت حضور در این نشست دعوت به عمل میآید.
دبیرخانهی استانی پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی
#ادبیات_دینی
#شعر_کودک_و_نوجوان
https://eitaa.com/mmparvizan
"چیزی به نام شورای نامگذاری: درنگی دیگر به بهانهی هفتهی شیراز"
یکی از مصیبتهای سازمانها و ادارات روزگار ما، شوراها و کارگروههای موازی و ناموازی و جلسات عمدتا بیاثر یا بداثر آنهاست.
مهمترینِ این دست کارگروهها، شوراهای نامگذاری سازمانهایی نظیر ثبت احوال و استانداریها و شهرداریها و شوراهای شهر است.
هر روز وقتی به تابلوها و نام خیابانهاي شیراز نگاه میکنیم، نشانهی دستهگلهای این شوراها را بر کالبد شهر میبینیم. برای من که سالها خود یکی از اعضای برخی از این شوراها بودهام، بسیاری از نامهای شهر یادآور خاطرات تلخ و شیرین است.
به هر حال، سالهاست که در شوراهای نامگذاری معابر و خیابانها، دیگر نشانهای از متخصصان فرهنگ و ادبیات نیست. جای آنان، اشخاص حقیقی و حقوقی نابلد، با هزار خیال سیاسی یا عوامپسند، نامها را بر میگزینند یا نام خیابانها را تغییر میدهند.
تغییر نام یک خیابان، فارغ از تبعات فرهنگی و اجتماعیاش، میلیونها و گاه میلیاردها تومان از سرمایهی این شهر را بر باد میدهد. انتخاب نامهای سازمانی یا مدیرپسند، هرچند چندماهی به میز این مسئول وفا میکند و به چشم و ابروی آن شخص و گروه خوش میآید، در بلندمدت چیزی جز بیاعتنایی و کاهش سرمایهی اجتماعی در پی نخواهد داشت.
جز آن، فراموش کردن نام مفاخر و بزرگان فرهنگ و ادبیات شیراز عزیز در شوراهای تصمیمگیری و اصرار بر برخی خطاهای زبانی و دستوری و املایی در انتخاب نامها، یکی دیگر از چالشهای سیاستزدگی و کیاستزدایی در رفتارهای نابهسامان مدیران شهری است که همچنان ادامه دارد.
پس به شیرازی بهتر فکر کنیم.
#هفته_شیراز
#شهرداری_شیراز
#شورای_شهر
#نامگذاری
https://eitaa.com/mmparvizan
"چکامهی ننگ"
سمفونی بمبها و موشکها نواخته شد
طبل رسوایی به زمین افتاد
خاک بر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
بیمارستانی در غزه منهدم شد
هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
پدری قطعههای فرزندش را در کیسه به هم میپیوندد؛
برادری کودک، در بیمارستان
شهادتین را به برادرش تلقین میکند.
جناب صدر اعظم خمیازه میکشد.
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد
خانههای عمودی،
در لحظهای افقی میشود
و گورهای دستهجمعی: ردیف.
کدخدا، رعایایش را ذبح میکند.
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
در جدال موشکها و کودکها
در توازن دموکراسی رسانه و دلار
چراغها خاموش میشود.
لبها در تشنگی میسوزد
پرزیدنت، عقبعقب به ساعتش نگاه میکند
خاک بر سر جهانی که در آن زندگی میکنیم.
[حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است]
بیبیسی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛
و هیات داوران "گرمی"
مبهوت از ترانهی "زن و زندگی"؛
سازمان ملل را بهگرمی تشویق میکند
و اسرائیل
"آزادانه"
به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه میکند؛
چشمان "خاخام"های خام از ذوق میدرخشد
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
*
تراژدی اسلحه، به پردهی آخر میرسد
در بازی ننگ و جنگ،
پرده پایین میآید
صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم میشود
مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را بهشدت تشویق میکند
وای بر جهانی که در آن نفس میکشیم
قاتلان سرخپوستها؛
جانیان ویتنام و هیروشیما؛
در یکسو
وارثان هالوی هولوکاست
متجاوزان الجزایر و لیبی
در دیگرسو
نظم جهانی را مدیریت میکنند.
حقّ تو
وتو میشود
جایزهی صلح نوبل
به "سوچی" میرسد
به پاس مبارزه با خشونت:
منهای مسلمانان میانمار
به اسحاق رابین و شیمون پرز
به شکرانهی کشتار صبرا و شتیلا
و به یاسر عرفات
به پاس "خفهخون"
تف بر جهانی که بر آن راه میرویم
...
و در انبوه این خاک
بر این خاک
از خاک
به خاک
...
تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است
"فلسطین"
و بغض جاودانهی او
در سکوت و صدا
بیقرار
بیقرار
بیقرار
که تلکَ شقشقه هدرت
و ما قرّت
#محمد_مرادی
#فلسطین
#حقوق_بشر
#غزه
https://eitaa.com/mmparvizan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
"نقدی کوتاه بر اشعار کودکانهی رضوی حمید هنرجو"
#ادبیات_رضوی
#شعر_کودکان
#زائر_گل
#یاس_نجمه
https://eitaa.com/mmparvizan
"نقد شعر"
#حسین_صفا( 1359)، از شاعرانی است که در سالهای اخیر به دلیل خواندهشدن برخی ترانههایش، شهرت یافته و علاوه بر ترانه، در قالبهای غزل و سپید نیز طبعآزمایی کرده است.
در سال 96، مجموعهغزلی از او به نام #منجنیق و به کوشش نشر نیماژ منتشر شده که این اثر، با توجه به شهرت پیشین شاعر، مورد توجه مخاطبان سطح میانه قرار گرفته و به همین دلیل، در چند سطر کوتاه به معرفی برخی از ویژگیهای این مجموعه، پرداخته شده است.
در نگاه اول، غزلهای او از منظرهایی چون: "تکثر واژهها، زبانی با خطاهای دستوری کم در مقایسه با همسلکانش، توجه به فردیت و تشتت مدرن در مضامین و تصاویر، گسستگی ذهنی و ساختاری، آمیختگی نوعی سوررئالیسم و ناتورالیسم در دو طرف تصاویر و شیء شدگی یا جانورپنداری انسان در بسیاری از اشعار و..."، فضایی نو را به مخاطب عرضه می کند.
آنچه در این نقد کوتاه به آن پرداخته میشود، اشاره به #کلیشه_شدگی آشکار در اشعار او، شبیه اغلب شاعران نوگرا است که در ادامه به معرفی برخی از این کلیشههای اصلی پرداخته میشود.
الف_ کلیشگی قالب: خلاف پندار برخی از مخاطبان که قالب اشعار حسین صفا را تازه میپندارند، باید گفت که اصرار او در سرودن اشعار دو لَختی و سه لختی، چیزی تازه در شعر فارسی نیست. او در اشعار سه لختیاش بسیار به قالب مسمط مثلث نزدیک شده که از دیرباز در شعر فارسی معمول بوده و سه لختیهای او با الگوی مستزادهای سه تکهای دوران قاجار نیز شباهتی واضح دارد. علاوه بر آن، قالبهایی اینگونه یا شبیه به این را چه در شعر عصر مشروطه و چه در سرودههای شاعران پیرو نیما میتوان دید. ایراد اصلی در این گونه غزلسرایی، اصرار شاعر بر تکرار این کلیشه است که سبب شده، غزلهایش در چند شکلِ قابل پیشبینی، تکرار شود.
ب_ کلیشهی وزن: صفا عمدتا از برشهای وزنی کوتاه استفاده میکند که گویا برآمده از پسزمینهی ترانهسرا بودن اوست. در ۲۹ شعر دفتر منجنیق، دوازده بار از رکن سازندهی فاعلاتن مفاعلن فعلن استفاده شده که کاملا به یک کلیشهی عروضی در اشعار او بدل شده است. کلیشههایی چون: مفاعلن فعلاتن فع و مفعول فاعلات مفاعیلن نیز در این دفتر فراوانی مشخصی دارد و چنانکه بارز است، وزنهای غزلهای او کاملا تفننی و تکراری انتخاب شده است.
ج_ کلیشهی قافیه و ردیف: ردیفها در اشعار او عمدتا فعلی و در خدمت روایت غالب بر اشعار است؛ اما قافیههای میانی اشعار او بر اساس چند کلیشه تکرار میشود. تکرار سهگانه به صورت مسمط، تکرار دو گانه به صورت پیاپی و یا یک درمیان، کلیشههایی است که گویی از شعر نیمایی به سرودههای او راه یافته است.
د_ کلیشهی روایت: در اغلب اشعار صفا نوعی کلیشهی روایتی دیده میشود. روایت اساس شعر است و در خلال پیرنگ کلی شعر، پیرفتهایی جزیی نیز دیده میشود. راوی شعر عمدتا اول شخص است و در بسیاری از اشعار، شاعر در مرکز شعر ایستاده و با فردی در بیرون شعر سخن می گوید.
ه_ کلیشههای زبانی: نوآوریهای زبانی در اشعار صفا نسبتا فراوان است. این نوآوریها یا به سنت شعر معاصر، در ساخت ترکیبهای انتزاعی استعاری_ تشبیهی یا پارادوکسی شکل گرفته یا در دستور کلام دیده میشود. یکی از این ساختشکنیهای کلیشه شده، اصرار شاعر بر نوع متمایز استفاده از ضمایر منفصل به جای دیگر ضمایر است که بارها در اشعار نمود دارد.
و_ کلیشهی تصاویر: اشعار صفا متشکل از تصاویر و تشبیهات متعدد است؛ اما این تصاویر از مجموعهای محدود انتخاب شده است. مثلا بسیاری از تصاویر شی یا حیوانشدن انسان را نشان می دهد. به همین دلیل بارها در اشعار او، سخن از موجوداتی چون: لاک پشت، جلبک، اسب آبی، عروس دریایی، گاو، و ... به میان میآید. او میکوشد لحظات زندگی خود را از طریق پرداختن به تصاویر روزمره و سازگار با جهان مخاطب در شعر نمود بخشد و در بسیاری از موارد نیز موفق بوده؛ اما گاه در اشعارش با تصاویر و تعابیری روبهروییم که به اساس شعر ضربه میزند:
چه حکمتی است در این مردن / در عاشقانهترین مردن/ و مغز را به فضا بردن/ و گریه را به خلا بردن؟
یا
مرده بودی و من در آغوشت/ طفل بیمادری که چشمانش/ تا ابد مثل پوشکش تر بود
هرچند که از نظر دستوری، فعل بود مناسب قید ابد نیست، ایرادهایی از این دست در اشعار صفا کمتر دیده میشود؛ اما تصاویر نازیبا یا بیمنطق شعری، در آثار او بهفراوانی دیده میشود.
ز_ کلیشهی طول: اشعار حسین صفا بندمحور است و این ویژگی از جنبههای تمایز آن است. طول این اشعار تقریبا در تمام موارد، شش تا ده بند است و این نکته، نشاندهندهی نوعی دیگر از کلیشهشدگی در اشعار اوست.
علاوه برآن، در شعر او فقر اندیشهی جمعی، پوچنمایی سطحی، غلبهی لفظ و نوآوری بر اندیشه و تکرار الفاظ و مضامین، سبب میشود، مخاطب با خواندن چند شعر موفق و زیبا، رغبتی به خواندن دیگر اشعارش نداشته باشد.
https://eitaa.com/mmparvizan
"به دخترانم که چراغ جان منند"
بگو: "شادی"، بگو: "هستی"، بگو: "دنیا"، بگو: "دختر"
بگو: زیباتر از زیباتر از زیبا، بگو: "دختر"
اگر غمگینترین، غمگینترین، غمگینترین... باباست
بگو! تنها دوای غصّهی بابا... بگو: "دختر"
بخوان! از عشق و از آزادی و از نور و از خوبی
بخوان! از شعر و در ابیات آن، تنها بگو: دختر!
*
اگر گفتهاست سعدی، صدغزل در حُسن و شیرینی
تو شیرین کن به شوق زندگی لب را... بگو! دختر!
اگر خوانده است حافظ از نگاه و چشمِ آهویی
بچرخان در حیاط خانه سر... شیدا بگو دختر
ببین خسرو... بخوان وامق... بدان مجنون... بگو: بابا
ببین شیرین... بخوان عذرا... بدان لیلا... بگو: دختر
مگو رود و زلالی... برتر از اینها... بگو: دریا
مگو یاس و شقایق... گلتر از اینها... بگو دختر!
*
به جز جان تحفهای قابل ندارم، ماهِ شیرینم!
چه میخواهی ازین عاشقترین بابا؟
بگو دختر!
#روز_دختر
#ًضحا
#سنا
#عشق
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"کتابهایی از محمد مرادی در نمایشگاه کتاب تهران"
این منِ پنهان: مجموعهاشعار عاشقانه، انتشارات سپیدهباوران.
به رنگ درنگ، مجموعهاشعار عاشقانه و مذهبی، انتشارات شهرستان ادب.
#غزل #رباعی #دوبیتی #نیمایی #سپید #تصنیف #چارپاره #ترکیب_بند
#شهرستان_ادب #سپیده_باوران #محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"آیین قاپیخوانی: به مناسبت دههی کرامت و بزرگداشت حضرت شاهچراغ(ع) "
با شعرخوانی شاعران آیینی فارس
پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱۸ تا ۱۹
#احد_ده_بزرگی #غلام_رضا_کافی #محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به بهانهی انتساب این روز به فردوسی"
از حکیم ابوالقاسم فردوسی (متولد ۳۲۹) جز شاهنامه و منظومهی منسوب یوسف و زلیخا که قطعا از او نیست؛ ابیاتی پراکنده نیز باقی مانده است.
محقق ارجمند محمود مدبری، در کتاب "شرح احوال و اشعار شاعران بیدیوان"، ۴۴ بیت منسوب به فردوسی را از تذکرهها و منابع گوناگون جمع کردهاست. (همان، صص ۳۹۹تا ۴۰۲)
از منظر سندشناسی، این اشعار را میتوان در سهدسته گنجاند؛ نخست قطعهای با مطلع "دو چیز برِ تو بیخطر بینم" که در لبابالالباب به نام فردوسی آمده و به سبک شاعران سامانی همانندی دارد و قاعدتا از فردوسی است.
دستهی دوم اشعاری که عمدتا در مجمعالفصحا به نام فردوسی ثبت شده؛ هرچند با وجود شباهت سبک زبانی و ادبی و دقت هدایت در ماخذشناسی، احتمالا از فردوسی نیستند؛ به زمان حیات او نزدیکند. از جمله اشعاری با مطلعهای "شبی در برت گر برآسودمی" و "بیا بگوی که پرویز از زمانه چه خورد" و "حکیم گفت کسی را که بخت والا نیست". (همچنین نقل شده در مجالسالمومنین) البته رباعیات نقلشده در مجمعالفصحا و قطعهی "اگر به دانش اندر زمانه لقمان وار" و "مانند خدنگ گیو در جنگ پشن" نیز محتملا پیش از سدهی ششم سروده شده است؛ هرچند بعید است این اشعار سرودهی فردوسی باشد.
دستهی سوم، ابیات شیعی منسوب به حکیم در قصیدهی "اگر بری به خم زلف تابدار انگشت" در ستایش امام علی(ع) است که نخستبار در مجالسالمومنین قاضی نورالله آمده و از طریق آن در ادبیات دوران صفویه و قاجاریه به نام حکیم شهرت یافته؛ تا آنجا که هدایت هم دو بیت آن را در مجمعالفصحا نقل کردهاست.
با توجه به نوع ردیف اسمی و زبان و مضامین، این شعر قاعدتا پس از سدهی نهم سروده شده و به تبع آن برخی شاعران متاخر (عمدتا شاعران بازگشت)، قصایدی بر همین وزن و ردیف و قافیه، در ستایش امیر مومنان(ع) سرودهاند.
#فردوسی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
"شاهداعی و قدیمترین اشاره به شاهچراغ در شعر فارسی»
نخستین اشارات به مرقد حضرت احمدبن موسی(ع) و جایگاه آن در شیراز را در متون سدهی هشتم میتوان دید.
رحلهی ابن بطوطه، شیرازنامه، نزههالقلوب، شدّالازار و هزارمزار، اولین کتابهایی هستند که به مزار احمدبنموسی(ع) در شیراز اشاره کردهاند؛ اما در هیچیک از متون منظوم قبل از قرن نهم، نشانهای از این مکان شریف دیده نمی شود.
بر اساس ابیات موجود در منظومهها و دیوانها، برای نخستین بار دو تن از شاعران مقیم در شیراز که گرایشهای شیعی غالب دارند، در اشعارشان به مرقد و شخصیت احمدبن موسی(ع) اشاره کردهاند: یکی سید نظامالدین شاهداعی شیرازی(ف.870ه.ق) و دیگر منصور حافظ شیرازی که گویا از مریدان و معاصران شاهداعی بوده است.
شاهداعی شیرازی که به عرفان شاه نعمتالله ولی گرایش داشته، در کتاب قدسیات، در قطعهای جداگانه که پنج بیت دارد، به ستایش «امامالمعصومین احمدبن موسی الرضا» پرداخته است:
چو خواستی که به رویت شود در دل باز
امـام احمـــد موسیالرضا وسیــلت ساز
اگر نـه احمــــد مـوسی رضـا پنـاه شدی
خـــراب بــودی احــــوال مـردم شیـراز...
امید بنـد چـو داعـی به فیــض ایـن سیـد
بـه شـرط آن کـه نهی سر برآستــان نیاز
(دیوان: 85-86)
شاید یکی از دلایل تمایل داعی به ستایش احمدبن موسی(ع)، نزدیکی محیط زندگی او به مرقد حضرت(ع) بوده؛ چنانکه محل دفن او نیز موید آن است. شاهداعی در این ستایش علاوه بر این که از توسل یافتن به آن حضرت(ع) و طلب حاجات از آستان او حکایت میکند که به تایید شیرازنامه، شدالازار و مزارات شیراز، دست کم از سدهی هشتم در شیراز معمول بوده، از آن حضرت با لقب «سید» و همچنین «امام» یاد و به شیوهی عیسی جنید، آن حضرت را با نام احمدبن موسیالرضا معرفی کرده است.
#شاهچراغ
#شاهداعی
#شعر_دینی
#تاریخ_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
«منصور حافظ: غزلسرای گمنام مذهبی شیراز و مدح احمدبن موسی(ع) »
یکی از شاعران شاخص مذهبی در تاریخ شعر شیراز که حدود ۱۰۰۰ غزل با موضوع ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) و دیگر مضامین دینی و عرفانی سروده، منصور حافظ است. از اشعار منصور حافظ اینچنین بر میآید که محیط زندگیاش، نزدیک مرقد احمدبن موسی(ع) بوده؛ او در اشعارش از ممدوحی به نام تورانشاه نام برده که به عقیدهی برخی منتقدان، قطبالدین تهمتن تورانشاه از سلاطین جزیرهی هرمز 747تا 779 ه.ق.) یا جلالالدین تورانشاه وزیر شاه شجاع(ف.786ه.ق) است( دیوان منصور حافظ، 1378: نه تا دوازده)؛ هرچند معاصر دانستن او با تورانشاه دوم، از دیگر حاکمان هرمز به صواب نزدیکتر است.
منصور حافظ، از معدود شاعرانی است که تقریباً تمام سرودههایش را با مضامین مذهبی سروده، او در این اشعار بیش از همه به ستایش حضرت رسول(ص) و پس از او علی(ع) پرداخته و بهندرت از دیگر شخصیتهای دینی یاد کرده است. او همچنین با استفاده عنوانهای «شاه/ سلطان» و همچنین اسم «چراغ» صفتهایی متعدد برای رسول(ص) و علی(ع) ساخته است؛ چون: چراغ ازل، چراغ اولوالعزم، چراغ جسم و جان، چراغ چشم عالم و...(همان:489) برای رسول(ص) و سلطان نجف، شاه لافتی، شاه ولایت، شاه مردان و... (همان: 501-502) برای علی(ع).
با این حال در حدود هزار غزل دیوان او، حتی یکبار به عنوان «شاهچراغ» اشاره نشده؛ هرچند نوع القاب دیوان او میتواند موید این باشد که بهمرور زمینههای فرهنگی، عرفانی و ادبی برای ساخته شدن لقب «شاهچراغ» در شیراز فراهم شده است. او اولین شاعری است که با استفاده از عنوان شاه از آن حضرت یاد کرده و لقبهای «شاه جهان» و «شه اولیا» را در خطاب ایشان به کار برده است:
بهشت باقی ای منصور و عمر جاودان دریاب
مزار احمد موسی رضا، شاه جهان دریاب
(همان: 56)
رو در مزار احمد موسی رضا نهد
و آنجا تضرعی به شه اولیا کند
(همان: 199)
در اشعار منصور حافظ، عنوان «احمدبن موسیالرضا» بارها تکرار شده که نشاندهندهی عمق ارادت شاعر به کرامات و آستان آن حضرت بوده است.(همان، 4، 109و378) او همچنین، بارها از حضور در مرقد مطهر حضرت و طلب استمداد و روشنی روح از آن مقام سخن گفته است(همان: 286). نکتهای که تاییدکنندهی رواج زیارت مرقد مطهر در زمان اوست:
خاندان مصطفی هست از حرم دارالسلام
روضهی رضوان مزار احمد موسی رضا
(همان:12)
همچنین شیراز را روشن از نور آن امامزادهی جلیل میداند؛ نکتهای که شاید به نوع عمارت مرقد نیز اشاره داشته باشد:
شیـراز اگـر ز ظلمت ظلـم است تیـره باز
روشـن ز نـور احمـد مـوسی رضا شود
(همان: 239)
#منصور_حافظ
#شعر_دینی
#شاه_چراغ
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
"یادآوری یک امکان عروضی"
در علم عروض به دلیل رواج دو اختیار "قلب/ جابهجایی هجای کوتاه و بلند" و "ابدال/ تبدیل دوهجای کوتاه به بلند و بالعکس"، ارکان عروضیِ همطول (از نظر عدد وزنی) را میتوان با هم جایگزین کرد.
از مهمترین این ارکان: مفاعلن، مفتعلن، مفعولن، فعلاتن، هستند که عدد عروضی آنها شش است و در سنت شعر فارسی، بارها با هم جایگزین شدهاند؛ برای مثال در بسیاری از غزلهای مولوی و خاقانی و دیگران، مفاعلن به مفتعلن تبدیل شده است؛ در غزلی به مطلع زیر از شهریار بارها از این کارکرد استفاده شده است:
اگر ز روی مصلحت نگه ندارم برود
وگرنه گریه میکنم نمیگذارم برود
در مطلع مخزنالاسرار نظامی هم بر اساس همین امکان، تبدیل وزن "مفتعلن مفتعلن فاعلن" را به "مفعولن مفعولن فاعلن" میبینیم:
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
ناآشنایی با این قابلیت عروضی سبب شده که برخی از اهل ادب، این بیت را بهصورت بسمِ اِلاهِ الرَحَمنِ الرحیم بخوانند؛ حال آنکه این نوع قرائت سازگار با زبان و قابلیت شعر نیست.
از منظر این اختیار عروضی، وزن مشهور بحر مجتث "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" به مفاعلن مفعولن مفاعلن فعلن تبدیل میشود و این کارکرد بارها در شعر شاعران شاخص از جمله سعدی تجربه شده است. از این نوع کاربرد است تبدیل "فاعلاتن فعلاتن فع" به "فاعلاتن مفعولن فع" در مصرع زیر از علیرضا قزوه:
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
روی محورِ تبدیل ارکان عروضی، میتوان نحوهی قرار گرفتن ارکان یادشده را اینگونه ترسیم کرد:
مفاعن_ مفتعلن_ مفعولن_ فعلاتن
یعنی هرچه این ارکان نزدیکتر به هم باشند، احتمال تبدیل آنها به هم بیشتر است. البته استفادهی متعدد و متنوع از این اختیار در یک شعر، ممکن است آن را از نظر آوایی_ موسیقایی برای مخاطب دچار کاستی کند؛ هرچند از منظر علم ریاضی و آواشناسی و سنت ادبی، این کاربرد کاملا صحیح است. البته متناسب با نوع شعر و زبان و فضای آن، استفاده از این اختیار تاثیری متفاوت بر مخاطب دارد.
#عدد_وزنی
#نقد_شعر
#وزن
#اختیارات_شاعری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan