eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
139 دنبال‌کننده
51 عکس
65 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست نوشته یوهان گوته برای نجف؛ شاید باورکردنی نباشد اما واقعی است: این دست‌خط گوته، ادیب بزرگ آلمانی است که در اواخر عمرش مرتب می‌نوشته: علی ولی الله https://eitaa.com/mobahelerey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙️ ؛ این خانه را باید خدا در عرش معماری کند آدم بنایش بر نهد جبریل هم یاری کند آید خلیل الله در او یک چند حجاری کند او را اولو العزمی دگر منقوش و گچکاری کند اینسان خدا از خانه اش چندی پرستاری کند تا ساعتی ازدوستی یک میهمانداری کند وز میهمانداری دگر امر قوی جاری کند پس نقشهای ما سلف بُد بهر این زیبا خلف... & « شَرَف المکانِ بِالمکینِ » ؛ قدر و برتری جای بدان است که چه کسی بدانجا نشیند. & لا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿۱﴾ سوگند به اين شهر وأنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿۲﴾ و حال آنكه ( ای پیامبر )  تو در اين شهر جاى دارى وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ ﴿۳﴾ سوگند به پدرى [چنان] و آن كسى را كه به وجود آورد (۳) & «بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی شَرَّفَ هذا (اشاره به بیت الله‌الحَرام) بِقُدُومِ اَبیهِ، مَن کانَ بِالاَمسِ بیتاً اَصبَح قِبلَةً. بنام خداوند بخشنده مهربان؛ سپاس خدای را که بیت الله الحرام را با قدوم پدرش (منظور امام حسین (علیه السلام) است) مشرف کرد؛ کسی که دیروز بیت بود، [امروز] قبله گردید. & در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است « هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم » در حضیض هم می‌توان عزیز بود از گودال بپرس... & https://eitaa.com/mobahelerey
یک آسمان ماه خورشید حق در گفتگویش با نصارا برده ست زیر آسمانش ماه ها را این ماه ها که یک جهان نورند هریک کردند نورانی شب دنیای ما را حاجت به حُجَت نیست اما حضرت عشق یک عمر کارش بوده با مردم، مدارا برهانی آورده ست همچون عترتش، تا روشن کند افکار در شب مبتلا را می خواسته با نور برهان عظیمش پایان دهد قبل از شروعش ماجرا را ساکت کنند بیهوده گویان جهان را خامُش کند هرکس که دارد ادعا را او جان خود را با خود آورده ست وقتی همراه خود دارد علیِ مرتضی را نیکوترین زن در جهان را برگزیده آورده با خود حضرت خیرالنسا را همراه خود آورده فرزندان خود را نور دوچشم خود، حسین ومجتبی را نورخداوند است نورپاک احمد جز حق نباید دید هرگز مصطفی را نور خداوند است تابیده ست بر او جان داده این آیینه ی ایزد نما را ایراد از کوتاهی دید است آری هرکس نمی بیند تجلای خدا را وقتی علی را جان احمد نام دادند یعنی نبین جان وتنی از هم جدا را یعنی نباید دید جز نور خداوند جمعیت نورانی آل کسا را آل کسایی که اگر باشند یک سو سویی دگر بیند خدامان ماسوی را نابودشان سازد خدا با قهر سنگین برجمع آنان می فرستد هر بلا را عید شکوه حق، غدیر دوم ماست عیدی که ثابت کرده فرِّ دین ما را عیدی که ساکت کرده هر بیهوده گو را تاباند بر شب جلوه ی دین هدی را الحمدلله الذی با نور اسلام راه وصال حق، نشان دادند ما را ارسالی به سال ۱۴۰۲ به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
« أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ »توبه ۱۱۹ « اى اهل ایمان! خدا ترس باشید و به مردان راستگوى با  ایمان بپیوندید » شأن نزول این آیه مولا علی - سلام بر ایشان - و یا همه اهل بیت هستند. از مفسران اهل سنت نیز امثال خوارزمی، عبدالله شافعى و حاکم حسکانى حنفی، «مع الصادقین» را به  «مع على بن ابی‌طالب» تفسیر کرده‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجیب ترین نامه دنیا اینه نامه امیرالمومنین به معاویه . . این خط کوفی اولیه هست که از نخستین خط های رایج بوده و دستخط اهلبیت با این در موزه ها موجوده. . . متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » https://eitaa.com/mobahelerey
« وَلِساناً وَ شَفَتَینِ » بلد ۹ و يك زبان و دو لب   در خصوص این آیه شریفه امام باقر - سلام بر ایشان - فرمودند؛ وَ لِساناً ؛ حضرت امیرالمومنین مولا علی - سلام بر ایشان - هستند. وَ شَفَتَیْنِ ؛ حضرت امام حسن و امام حسین - سلام بر ایشان - هستند. https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا علىّ صاحب الصمصامه و صاحب الحوض لدى القیامه‏ أخو النّبىّ اللَّه ذى العلامه قد قال اذ عمّمنى العمامه‏ انت أخى و معدن الکرامه و من له من بعدى الامامه‏ من على‏ ام صاحب شمشیر برنده و صاحب حوض کوثر در قیامت برادر پیغمبر خدا که صاحب نشانه پیغمبرى است که وقتی بر سرم عمامه نهاد فرمود تو برادر منى و معدن کرامتى و از برای اوست، امامت بعد از من منبع: الفصول المختارة شیخ مفید جلد : ۱ صفحه : ۲۸۹ مناقب آل أبي طالب ج۳ ص۱۳۵ و بحار الأنوار ج۴۱ ص۸۸ https://eitaa.com/mobahelerey
« إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ » انفطار ۱۳ « به يقين نيكان در بهشت پر نعمتند »   ابن شهر آشوب در المناقب از قول امام حسن مجتبی - سلام بر ایشان - با سلسله ی سند صحیح می فرمایند؛ هرچه در قرآن مجید لفظ إِنَّ الْأَبْرارَ هست به خدا سوگند جز علیّ‌بن‌ابی‌طالب و فاطمه و من و حسین (علیهم السلام) کسی دیگری را منظور نکرده‌اند زیرا ما پاکان و نیکان از نظر پدرها و مادرانیم و دل‌های ما شیفته‌ی اطاعت خدا و نیکوکاری است و از دنیا و علاقه به آن بیزار است و در تمام فرایض و واجبات خدا را اطاعت نموده‌ایم و به یکتایی او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق نموده‌ایم.   https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و همه این ها به دست یک نفر کشته شدند و او کسی نیست جز علی بن ابی طالب (علیه السلام) https://eitaa.com/mobahelerey
بسم الله الرحمن الرحیم هنوز حارث های اَعوَر طنابِ ناقوسِ دِیرها را می کِشند ناقوسها بر بامِ کلیساها می غُرند نغمه ای غریب می نوازند وقصیده حضرت امیرالمومنین علیه السلام را می سرایند: دَنگ دَنگ، دَنگ دَنگ... دَم دَم، دَم دَم فَعلَن، فَعلَن . فَعلَن، فَعلَن لااِلهَ... اِلَّااللهُ ... حَقَّاََ، حقّا ... صِدقاََ، صِدقا اِنَّ الدُّنیا... قَد غَرَّتنا وَاشتَغلَتنا... وَاستَهوَتنا یَابنَ الدُّنیا... مَهلاََ، مَهلا یَابنَ الدُّنیا... دَقّاََ، دَقّا یَابنَ الدُّنیا... جَمعَاََ، جَمعا تَفنِی الدُّنیا... قَرناََ، قَرنا مامِن یَومِِ... یُمضی عَنّا اِلّا اَوهی ... رُکناََ مِنّا قَد ضَیَّعنا... داراََ تَبقی وَاستَوَّطنا... داراََ تَفنی لَسنا نَدری... ما فرَّطنا فیها اِلّا ... لَو قَد مِتنا آی عیسویانِ جهان برخیزید خواب بس است ظلمتِ شب ره سپرده سپیده یِ صبح دمیده خورشید تابنده تر از همیشه ظاهرشده روزی نو رسیده روزگاری تازه شروع کنید... ای تمامِ اقوام و فرقه های نصرانی سنتی و مدرن کاتولیک و پروتستان و اُرتودُکس آشوری و نسطوری و گریگوری ... آونجلیست و پُولوس گرا... اگر خویش را فرهیخته می خوانید و خود را فرزانه می نامید فرهیختگی کنید فرزانگی نمایید دریابید خجسته روزِ فرخنده را...!!! آی مدعیانِ دین و علم و تجربه و تاریخ و فلسفه و عرفان و اخلاق و فضل و کمال ... لَختی تامل، فرصتی دقت و مطالبه کنید بپرسید از شیوخ و بزرگان و پیشکسوتان و محاسن سفیدانتان ازاُسقف ها و کاردینالها و پاپ ها... درخواست کنید آنچه را در پسِ پرده دارند رازی را که قرنها در سینه پنهان داشته اند... بی خبری و نادانی و گمراهی عیب و مذموم است اصرار ورزید آن سِرِّ نهان را که در اَزَلِیَّت و اَبَدیَّت شما تاثیرگزار است برملا سازند... بطلبید حدیثِ نجرانیان را پژوهش و تفحص و ریشه یابی کنید متونِ معتبر وکهن تاریخ را صفحه صفحه مرور و بازیابی نمایید... هیچ تا به حال نامی از مباهله شنیده اید؟ و آیا نام برده اند تا بشنوید...!!! از اهلِ مظلومِ کِساء چه می دانید؟ آیه شریفه یِ تطهیر را می شناسید؟ روایتِ انفاق و ایثارِ انگشتری در رکوع را چطور...؟ شما که به رجعت عیسی علیه السلام و بازگشتِ منجی ایمان دارید چرا دچارِ روزمرگی و سردرگمی هستید آیا آنان را که با علما و اسقف های اعقابتان روبرو شدند و برایتان هدیه ای الهی آورده بودند می شناسید...!!!؟؟؟ اگر می شناسید چرا قرنهایِ متمادی خود را از فیضِ این نعمت عظیم محروم ساختید...!!! شما که خود را اهلِ تحقیق و تفکر و تعقل می دانید نمی دانید کجا بودید و هستید و می روید...!!! آگاه باشید، بررسی، فهم و ذکر نورانیِ مباهله نجات بخشِ شما و زمینه سازِ رجعتِ مسیحای شماست هنوز دستِ دعاهایِ مبارکِ اهلِ کِساء و نَفَس های معطرِ یطهرکم تطهیرا ارمغانِ مخصوصِ شما را به امانت حفظ نموده و منتظرِ لبیکِ شماست... بدانید، پیرانِ متعصبِتان، سَدِّ فیضِ شمایند... مطالبه کنید حقوقِ به یغما رفته تان را امروز ابلاغ و تبلیغ و رسانه های حقیقی و مجازی در یَدِ قدرتتان است یکبار هم که شده پروپاگاندای سیاسیِ تان را در مسیر مثبت بکار گیرید رستگار و عاقبت بخیر خواهید شد... قنوتِ های نورانیِ اهلِ مباهله دعاگو و خیرخواهِ شماست... کافیست، بدانید و بخواهید و این فیضِ عظما را در جهان منتشر کنید تا رویِ صلح و آرامش و آسایش و امنیت را ببینید درسایه عدل و داد و اتحاد و برادری به دور از دسیسه ها و فتنه های شیطانی سعادتمند زندگی کنید... بشارت باد بر شما، یادروزِ مباهله مقابله و مکالمه ای که به رستگاری و قبولِ حقانیتِ، نبوی، علوی، فاطمی، حسنی و حسینی تبدیل شد صحنه یِ رزمی که، هدفش عداوت و کینه توزی نبود و تاکنون در پهنه یِ جهان مسلمانان و مسیحیان را پایِ سفره یِ دوستی و همزیستی نشاند. دیر نیست که مسیح علیه السلام در رکابِ مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور خواهد نمود و دنیایِ پُر از ظلم و جور را لبریز از عدل و داد خواهد فرمود شهیدان از فرط عشق در پناهش رجعت نموده و کربلا طعم انتقام را خواهد چشید. آری هنوز طنابِ ناقوس ها را می کِشند ناقوسها بربامِ کلیساها طنین اندازند و همچنان می سرایند: دَنگ دَنگ، دَنگ دَنگ دَم دَم، دَم دَم فَعلَن، فَعلَن ... اهلُ الدنیا ... مهلاََ مهلا وصلی الله علی محمدِِ و آلِ محمد... ✍️؛ https://eitaa.com/mobahelerey
دعوت به نور بیکرانه ظرف میخواست که اهل تثلیث از وجودش دور بودند گفت و شنودی شد ولی حق را ندیدند این قطره ها در فکر نابودی رودند گفتند با کینه ، که حق در مسلک ماست دین و دیانت در کمال و رشد داریم فرمود هر چه راهب و رهبر که دارید آرید تا پیش خدا نفرین بکاریم موعود آمد ، آمدند اهل نصاری با رهبران و پیشوایان ِ توانمند گفتند گر لشکر کشد راهش به دنیاست گر خانواده آورد قصدش ، خداوند این سو منور کرد احمد با قدومش با نفس و فرزندان و با ام ابیها دیدند از بین هزاران یار و یاور آورده نور چشم ها و جان خود را وحشت میان چشمهاشان موج میزد گفتند اینها مژدۀ پیغمبر انند ما در کجا ی راه و اینها درکجایند ما گم میان راه و اینها رهبرانند فانوس در افکارشان بودش ولیکن خورشید پنداری بلای جانشان شد در کهکشان ها راز ِ بی اندازه دیدند تردید ها سر ریز در ایمانشان شد دیدند این حقانیت را منحرف ها دیدند و بعد از مصطفی پیمان شکستند آتش به در ب خانه مولا کشیدند دست خدا را در میان کوچه بستند با ناسزا و سیلی و با تازیانه در بین کوچه راه بر ریحانه سد شد در پشت در با میخ در ، شش ماهه اش رفت در پشت در ، در زیر پاهاشان لگد شد با خنجر پیمان خود ، پشت حسن را با زخم بد عهدی پر از تمثال کردند مسموم کردند آخر این سبط نبی را با دوست کردند آنچه با دشمن نکردند در کربلا محشر به پا کردند آنها در کربلا از دختران معجر کشیدند در کربلا حتی ملائک گریه کردند در کربلا قوم خدا را سر بریدند ارسالی به سال ۱۴۰۲ به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتدای 29 سوره از سوره های قرآن یك یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد كه مجموعاً 78 حرف است كه با حذف مكررات، 14 حرف می شود یعنی نصف حروف هجاء كه 28 حرف است. این حروف را "حروف مقطعه" گویند. یعنی حروفی كه پیش هم چیده شده اند اما كلمه ای را تشكیل نداده اند اگر چه در كتابت سر هم نوشته شوند ولی در قرائت جدا از هم خوانده می شوند مانند "الم" كه خوانده می شود" الف لام میم". از تركیب حروف چهارده گانه ی ؛ (أ، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ك، ل، م، ن، ه، ی) «جمله صراط علی حق نمسكه » را ساخته است و به معنای این است كه؛ « راه حضرت علی علیه السلام حق است كه ما آن راه را تبعیت می كنیم » https://eitaa.com/mobahelerey
۱۱ #ب بسم الله الرحمان الرحیم به اسم الله همیشه و بسیار نزدیک سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره) سرّ نقطه‌ی باء «بسم الله» بودن امیرمؤمنان (ع) نویسنده: سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره) یکی از مباحث دقیق و اسرارآمیز ابعاد وجودی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) این است که علی (علیه‌السلام) نقطه‌ی باء «بسم الله» است. این مسأله مستند به آموزه‌های دینی است و بسیاری از بزرگان درباره آن سخن گفته‌اند و در عرفان امام خمینی نیز تجلی ویژه‌ای دارد؛ از جمله فرموده‌اند: "... این سوره‌ی شریفه، فاتحة الکتاب، و ام الکتاب، و صورت اجمالیه‌ای از مقاصد قرآن است، و چون جمیع مقاصد کتاب الهی برگشت به مقصد واحد کند و آن، حقیقت توحید است... و حقایق و سرایر توحید در آیه‌ی مبارکه «بسم الله» منطوی است، پس این آیه‌ی شریفه اعظم آیات الهیه و مشتمل بر تمام مقاصد کتاب الهی است... و چون «باء» ظهور توحید و نقطه‌ی تحت الباء، سرّ آن است، تمام کتاب ظهوراً و سراً در آن «باء» موجود است، و انسان کامل، یعنی وجود مبارک علوی علیه الصلوة والسلام همان نقطه‌ی سرّ توحید است، و در عالم آیه‌ای بزرگ‌تر از آن وجود مبارک نیست. پس از رسول ختمی (صلی الله علیه و آله و سلم) چنانچه در حدیث شریف وارد است. (1)" همچنین در تفسیر سوره‌ی حمد، ضمن تحلیل مبسوطی فرموده‌اند: "پس تمام دایره‌ی وجود و تجلیات غیب و شهود، که قرآن شریف ترجمان آن است، تا این جای از این سوره مذکور است. و همین معنی جمعاً در بسم الله که اسم اعظم است موجود است، و در «باء» که مقام سببیّت می‌باشد و «نقطه» که سرّ سببیت است موجود است، و علی (علیه‌السلام) سرّ ولایت و سببیّت است؛ پس اوست نقطه‌ی تحت الباء، یعنی نقطه‌ی تحت الباء ترجمان سِرّ ولایت است. (2)" این مسأله در روایات به صورت‌های مختلفی آمده است؛ امیرمؤمنان فرمود: «أنا نقطة تحت الباء». (3) در روایتی دیگر آمده است که حضرت فرمود: «اعلم: أنّ جمیع أسرار الکتب السماویة فی القرآن، و جمیع ما فی القرآن فی الفاتحة، و جمیع ما فی الفاتحة فی «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، و جمیع ما فیه فی الباء، و جمیع ما فی الباء فی النقطه، و أنا نقطة تحت الباء»؛ (4) همه آنچه در قرآن آمده در سوره‌ی فاتحه جمع است، و همه آنچه در فاتحه است در (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) جمع است، و همه آنچه در بسم الله است در «باء» جمع است، و همه آنچه در «باء» است در نقطه «باء» جمع است، و من نقطه‌ی باء «بسم الله» هستم. حال این پرسش مطرح می‌شود که مفهوم این مسأله که علی (علیه‌السلام) سرّ نقطه‌ی «بسم الله» است چیست و در عرفان امام این مسأله چگونه تبیین شده است؟ پاسخ این پرسش و تحلیل این بحث با رویکرد عرفانی با تفاسیری که در این باره مطرح شده به شرح زیر است: تفسیر اول: تردیدی نیست که قرآن کریم جامع همه حقایق و اسرار جهان هستی است؛ زیرا قرآن، تجلی علم الهی است. خداوند در وصف «کتاب مبین» فرمود: (وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلَّا فِی كِتَابٍ مُبِینٍ)؛ (5) هیچ ترو خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن [ثبت] است. منظور از «کتاب مبین» هرچه باشد، ناظر به مقام علم الهی است و قرآن، جلوه‌ای از آن حقیقت بی‌کران است. از سوی دیگر، می‌دانیم که همه حقایق و معارف قرآن کریم تنها از ظاهر آن به دست نخواهد آمد، بلکه برای این منظور باید به باطن قرآن راه یافت. براساس (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِیمٌ * فِی كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ) (6) غیر از پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت، هیچ کس نمی‌تواند از حقایق ظاهری و باطنی قرآن به طور کامل آگاه شود؛ لذا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: «ذلک القرآن؛ فاستنطقوه، ولن ینطق ولکن اُخبرکم عنه»؛ (7) آن قرآن را به سخن آورید؛ ولی هرگز سخن نمی‌گوید، اما من شما را از آن خبر می‌دهم. و از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است: «إنما یعرف القرآن مَن خوطب به»؛ (8) قرآن را فقط کسی می‌شناسد و به طور کامل به آن معرفت دارد که به او خطاب شده است. امام خمینی با اشاره به این حدیث نورانی معتقدند که احاطه به جمیع معارف قرآن و تفسیر حقیقی آن اختصاص به انسان کامل دارد. (9) بنابراین با توجه به ژرفای معرفت و آگاهی امیرمؤمنان نسبت به حقایق و اسرار معارف قرآن کریم، به منزله‌ی نقطه‌ی «بسم الله» و عصاره‌ی معارف قرآن است. (10) ادامه دارد ✍️ ؛ سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)چاپ اول https://eitaa.com/eshare
۱۱ قسمت دوم #ب امام خمینی معتقد است که تمام معارف قرآن در سوره‌ی حمد جمع شده است و به لحاظ وجود جمعی، همه سوره‌ی حمد در (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ)، و «بسم الله» در «باء» و «باء» در نقطه‌ی آن جمع است و علی (علیه‌السلام) همان نقطه‌ی «باء» است. (11) از نظر حضرت امام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) چون بیانگر همه معارف قرآن است، لذا از او به نقطه‌ی «باء» یاد شده است؛ زیرا همان طور که حرف «باء» بدون نقطه، گویا و روشن نیست، اسرار معارف قرآن نیز بدون علی (علیه‌السلام) و سایر اهل بیت قابل دسترسی نیست؛ پس همان طور که نقطه مبیّن «باء» است، علی (علیه‌السلام) نیز مبین معارف قرآن است. به همین دلیل حضرت فرمود: «لو شئتُ لأوقرتُ سبعین بعیراً فی تفسیر فاتحة الکتاب»؛ (12) اگر بخواهم به اندازه‌ی هفتاد بار شتر در تفسیر فاتحة الکتاب مطلب می‌نویسم. تفسیر دوم: تفسیر دیگر مسأله این است که عرفا معتقدند عالم وجود و نشئه هستی با (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) ظاهر شده است؛ (13) زیرا «باء» بعد از حرف «الف» کنایه از ذات خداوند است و «باء» اشاره به عقل اول و صادر نخست دارد. (14) تحلیل مسأله براساس این مبنا چنین است: حرف «باء» مقام سببیّت و نقطه، سرّ سببیّت است و علی (علیه‌السلام) سرّ ولایت و سببیّت است؛ به همین دلیل از آن حضرت به نقطه‌ی باء «بسم الله» یاد شده است. (15) در کلام برخی از بزرگان اهل عرفان آمده است که وجود با «بسم الله» ظاهر شده است. در عرفان امام خمینی نیز از «باء» به عنوان مقام سببیّت و از نقطه به سرّ سببیّت یاد شده است. شاید بتوان گفت، مراد این است که اسم شریف «الله» مبدأ و سبب آفرینش است و انسان کامل (پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام)) ‌سرّ و غایب آفرینش می‌باشد و به همین جهت امیرمؤمنان از خود به نقطه‌ی باء «بسم الله» یاد کرده است. با توجه به این نکته، منظور امام خمینی که فرمود: «باء ظهور توحید و نقطه‌ی سرّ آن، و وجود علوی همان نقطه‌ی سرّ توحید است» روشن خواهد شد؛ زیرا ظهور توحید به معنای تجلی الهی و سرّ توحید به معنای سبب و غایت آن تجلی است؛ در نتیجه وجود امیرمؤمنان سبب غایی ظهور و تجلی الهی است. همچنین از آن جا که حرف «باء» در اصطلاح عرفانی به معنای ظهور مطلق است و نخستین تعیّن آن ظهور و تجلی، عبارت از مرتبه‌ی اعلای وجود است که از آن به مرتبه‌ی ولایت مطلقه یاد می‌شود، پس ممکن است مراد از «سرّ توحید» همان نخستین ظهور وجود یعنی ولایت مطلقه‌ی محمدی و علوی باشد. به بیان دیگر، حقیقت وجود پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) نخستین تعیّن از تجلی مطلق هستند و به همین جهت در روایات یاد شده از امیرمؤمنان به نقطه‌ی «باء» تعبیر شده است، و از آن جا که در اصطلاحات عرفانی «باء» کنایه از عقل اول و صادر نخست است پس وقتی هستی از غیب به ظهور تجلّی کرد، اولین جلوه‌ی آن، حقیقت وجود ختمی مرتبت و اهل بیت آن حضرت می‌باشد. بنابراین همان طور که معنای حرف «باء» با نقطه‌ی آن ظاهر می‌شود، ظهور هستی نیز با حقیقت وجود انسان کامل جلوه می‌کند به همین جهت آن‌ها سرّ نقطه‌ی پیدایش و سرآغاز ظهور عالم هستی هستند. (16) طبق این تحلیل مراد امیرمؤمنان که فرمود: «من نقطه‌ی باء هستم» این است که سببیّت حق تعالی در مقام فعل، در حضرت امیر (علیه‌السلام) ظهور و تجلی کرده و آن حضرت مظهر تام سببیّت حق تعالی در مقام فعل است. بر این اساس در تفسیر عرفانی کلام حضرت که فرمود: «یَنْحَدِرُ عنّی السیل و لا یَرقی إلیّ الطیر». (17) گفته شده که در این سخن حضرت رمزی نهفته است؛ زیرا خروج جهان خلقت از کتم عدم، به «سیل» تشبیه شده و به این نکته اشاره گردیده که امیرمؤمنان، باطن نقطه‌ای است که موجودات از آن نقطه ظاهر می‌شوند. (18) تفسیر سوم: در تفسیر سوم این مسأله گفته شده که انسان کامل بر اثر بندگی و یقین ایمانی همه قرآن، بلکه تمام کتاب‌های آسمانی و حتی همه موجودات را در نقطه‌ی زیر باء «بسم الله» با شهود عینی مشاهده می‌کند. توضیح این که اگر کسی بتواند از وجود مجازی و حسی خود خارج شود و به وجود عقلی و عالم مجردات بپیوندد، متصل به دایره‌ی ملکوت می‌شود و معنای (وَكَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحِیطاً) (19) را بالعیان مشاهده می‌کند و خود را تحت کبریای حق می‌یابد. در چنین حالی وجود و هستی خود را تحت نقطه‌ی «باء» مسبّب الاسباب مشاهده خواهد کرد و سرّ باء «بسم الله» را با تمام عظمتش می‌بیند. و چون امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به این مقام بار یافته بود، فرمود: «أنا نقطة تحت الباء». (20) این تفسیر، بازتاب حقایقی است که در آموزه‌های دینی درباره احاطه و گستره‌ی وجودی امیرمؤمنان آمده است؛ از جمله آن حضرت ضمن خطبه‌ی مبسوطی فرمود: ادامه دارد ... ✍️ ؛ https://eitaa.com/eshare
قسمت سوم #ب «عندی مفاتیح الغیب لا یعلمها بعد رسول الله إلا أنا؛ أنا خازن العلم، أنا العالم بما کان و ما یکون، أنا الکتاب المسطور، أنا البحر المسجور، أنا البیت المعمور، أنا مع رسول الله فی الأرض و فی السماء، أنا أجوز السماوات السبع و الأرضیت السبع فی طرفة عینٍ، أنا خازن السماوات و الأرض بأمر ربّ العالمین، أنا العالم بمدار الفلک الدوّار، أنا الشاهد الأعمال الخلائق فی المغارب و المشارق»؛ (21) مفاتیج غیب نزد من است و بعد از رسول خدا کسی غیر از من از آن‌ها آگاه نیست، من گنجینه‌ی علم هستم، من به آنچه بوده و خواهد آمد آگاه هستم، من کتاب نوشته شده و اقیانوس بی کران پر از مروارید و بیت معمور هستم، من با رسول خدا در زمین و آسمان (شب معراج) بوده‌ام، من آسمان‌ها و زمین‌های هفتگانه را در یک چشم به هم زدن می‌پیمایم، من به امر پروردگار عالمیان خزانه‌دار آسمان‌ها و زمین هستم، من به مدار فلکِ همواره در گردش آگاهم، من شاهد و ناظر اعمال مردم در شرق و غرب عالم هستم. در جای دیگر، ضمن سخنان مبسوطی به سلمان فارسی می‌فرماید: «لقد علمتُ ما فوق الفردوس الأعلی و تحت السابعة السفلی و ما فی السماوات العلی و بینهما و تحت الثری؛ کلّ ذلک علم إحاطة لا علم إخبار. لو شئتُ أخبرتکم بآبائکم و أسلافکم أین کانوا و ممّن کانوا و أین هم الآن و ما صاروا إلیه؛ فکم مَن أکل منکم لحم أخیه. لو کشف لکم ما کان ممن فی القدیم الأول و ما یکون عنّی فی الآخرة لرأیتم عجائب مستعظمات و اُمور مستعجبات...»؛ (22) من به فوق بهشت برین و زیر هفتمین طبقه زمین و آنچه در آسمان بالا و ما بین آن و زیرزمین است آگاه هستم و بر همه آن‌ها احاطه‌ی علمی و وجودی دارم؛ نه این که از آن‌ها تنها باخبر باشم. اگر بخواهم شما را از پدران و گذشتگانتان خبر می‌دهم که کجایند و از کجا آمده و اینک کجا هستند و چه بر سر آن‌ها آمده است، و می‌دانم که در میان شما چه کسانی چه مقدار از گوشت برادر خود با غیبت خورده‌اند. اگر برای شما حقایقی را که در آغاز و انجام من بوده و هست کشف شود آن‌گاه امور شگفت‌آوری که مایه‌ی تعجب شما است خواهید دید. مرحوم فیض پس از نقل چندین روایت مشابه می‌گوید: "همه این گونه امور در پی فنای مطلق در توحید نصیب انسان کامل می‌شود؛ زیرا هرگاه خداوند با ذات و صفات و افعال خود بر کسی تجلی کند، او خود را با همه مخلوقات همراه می‌یابد و با آن‌ها مجتمع می‌شود؛ به طوری که گویا مدبّر آن‌ها است و همه آن‌ها مثل اعضای او تحت تدبیر او قرار دارد. (23)" با توجه به این احاطه‌ی علمی وجودی است که حضرت علی (علیه‌السلام) بر همه امور تشریعی و تکوینی عالم هستی سیطره‌ی وجودی دارد و اسرار معارف وحیانی و حقایق تکوینی را با شهود عینی می‌بیند. از این رو عرفا پیوسته به ولایت آن حضرت متوسل می‌شوند و از این راه، درک اسرار و معارف الهی و جلوه‌ای از مشاهدات کامل او را جویا می‌شوند. مولانا نیاز عرفا را به ولایت علوی، در اشعار نغزی چنین بازگو می‌کند: ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمّه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای بازگو ای باز عرش خوش شکار تا چه دیدی این زمان از کردگار چشم تو ادراک غیب آموخته چشم‌های حاضران بر دوخته چون تا بابی آن مدینه علم را چون شعاعی آفتاب حلم را باز باش ای باب بر جویای آب تا رسد از تو قشور اندر لُباب باز باش ای باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفواً احد (24) ادامه دارد ... ✍️ ؛ سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)چاپ اول https://eitaa.com/eshare
قسمت چهارم #ب تفسیر چهارم: نکته‌ی پایانی بحث این که در فرازی از کلام امام خمینی آمده بود که «باء» ظهور توحید و نقطه‌ی سرّ آن است، و انسان کامل آن نقطه‌ی سرّ است. در توضیح این کلام باید گفت: عرفا انسان کامل را مظهر و صورت نقطه‌ی مقام احدیت می‌دانند و معتقدند که وجود انسان کامل، کتابی تکوینی و صورت و تجلّی نقطه‌ی احدیّت بسیطه‌ی وجود الهی است؛ این نقطه، اصل همه نقطه‌ها و حروف وجودی و مبدأ تعیّنات است. از سوی دیگر «نقطه» کنایه از وجود حق تعالی و «باء» کنایه از ظهور آن وجود در مقام اسماء و صفات است، و نقطه‌ی تحت «باء» بودن کنایه از تجلّی آن حقیقت در عالم امکان و تنزّل هستی از اطلاق به تقیّد و تعیّن است. (25) پس این که در کلام امام خمینی از وجود علوی به عنوان سرّ نقطه‌ی «باء» یاد شده منظور این است که آن حضرت - پس از مقام ختمی مرتبت - کامل‌ترین تجلّی و ظهور حقیقت هستی است. یکی از بزرگان اهل تحقیق براساس این مبانی عرفانی می‌گوید: "نقطه‌ی تحت «باء» کنایه و تمثیل است از مظهر اول و تجلی نخستین بودن امیرمؤمنان (علیه‌السلام) یعنی همچنان که در عالم کتابت و تدوین، الفاظ و تصویر حروف هر لفظی که موجود می‌شود اولین تعیّن هستی او از مقام نقطه تجلّی می‌کند، بعد آن نقطه و حرف موجود می‌شود، در عالم کتابت تکوینی نیز نخستین تعیّن جمیع موجودات از مشرق ولایت که نفس رحمانی و فیض مقدس است، طلوع می‌کند و سایر ماهیات را روشن می‌سازد، و همان‌طور که همه الفاظ و حروف در حقیقت نقطه به طور اجمال موجود است، حقیقت ولایت نیز به طور بساطت دارای حقیقت جمیع موجودات است، و از این جهت است که برخی گفته‌اند: «باء» عالم ذات و «نقطه‌ی باء» عالم صفات است و امیرمؤمنان تعین اول و مظهر صفات الهی است. (26)" در پایان، ذکر این نکته ضروری است که یکی از بزرگان اهل معرفت «حدیث نقطه» را با رویکرد عرفانی به صورت بسیار عمیق و جامعی شرح داده‌اند که به دلیل اهمیت گفته‌های ایشان، تنها یکی از تفسیرهای این حدیث بازگو می‌شود: "اما رویی دیگر از آن سخن آن است که «أنا» در این لغت دلالت بر ولایت می‌کند... پس معنی سخن آن است که ولایت عبارت از نقطه‌ای است که در تحت «باء» (27) واقع شده و تحقیقش آن است که نقطه که محل بحث است این جا در حروف کتابی و صور خطی ایشان دو رو دارد: یکی آن‌که مبدأ همه است؛ از آن رو که نقطه است که مبدأ خط واقع گشته؛ و دیگری آن که معاد همه به او است؛ از آن رو که سبب علم به خصایص ایشان می‌گردد و مبدأ تمیّز متشابهات می‌شود." پس معنی سخن بر این توجیه آن باشد که ولایت عبارت از مبدأ شعور و شهود به واحدی است که به وحدت حقیقی یگانه بود؛ چنانچه محیط باشد مبدأ و معاد، و از این جا معنی توحید به عرف انبیا و اساطین اولیا که از شرب خاص انبیا و رسل نصیبی ایشان را مقدّر شده، از قمر وراثت که مترتب بر مقاربت اصلی و متفرع بر مراقبت اوضاع و متابعت احوال و افعال پسندیده انبیا و رسل است، معلوم می‌شود هوشمندان را اگر تأمل کند در این سخنان. قدر مجموعه‌ی گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست (28) پی‌نوشت‌ها: 1. آداب الصلوة، ص 298 2. تفسیر سوره حمد، ص 56- 57 3. روح البیان، ج 1، ص 7؛ منهج الصادقین، ج 1، ص 23، مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، ص 21 4. ینابیع المودّة، ج 1، ص 69؛ شرح فصوص الحکم (قیصری)، مقدمه، ص 38 5. انعام (6): 59 6. «این پیام قرآن کریم است؛ در کتابی نهفته است که جز پاک‌شدگان بر آن دستی ندارند»؛ واقعه (56): 77-79 7. نهج‌البلاغه، خطبه 158 8. بحارالانوار، ج 46، ص 350، ذیل حدیث 9. ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 12 10. منهج الصادقین، ج 1، ص 23؛ تفسیر تسنیم، ج 1، ص 323 11. ر.ک: شرح دعاء السحر، ص 52 12. بحارالانوار، ج 89، ص 93 13. الفتوحات المکیه، ج 1، ص 102 14. تفسیر القرآن الکریم، ج 1، ص 8 15. ر.ک: آداب الصلوة، ص 274 16. ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 157 17. «سیل معارف و فیض حقایق از کوهسار وجود من فرو می‌ریزد، و مرغ اندیشه را یارای پرواز بر بلندای وجود من نیست»، نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 3 18. مشارق انوارالیقین فی اسرار امیرالمؤمنین، ص 44 19. النساء (4): 126 20. الحکمة المتعالیه، ج 7، ص 33-34 21. الکلمات المکنونه، ص 196-19۷ 22. همان، ص 202 23. همان 24. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 165-166 25. شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 460 26. شرح مناقب، ص 74 27. ایشان در فرازی دیگر، از «باء» به عنوان مرتبه‌ی نبوت یاد کرده‌اند؛ با توجه به این نکته، عمق سخن بالا بهتر درک خواهد شد. 28. ر.ک: میراث حدیث شیعه، دفتر اول، ص 185 ✍️ ؛ سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)چاپ اول & نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی https://eitaa.com/eshare
خورشید هم مسیر تو‌ را انتخاب کرد با نور خود سیاهی شب را جواب کرد دست قضا دعای سریع الاجابه را با آیه های روشن حق مستجاب کرد با اهل بیت خود به مصاف مسیحیان آمد تمام فرضیه ها را خراب کرد در هم شکست لشکر کفر و نفاق را یک یا علی میان نبرد انقلاب کرد خواب از سر زمین و زمان ناگهان پرید آیات صبح، نقشه شب را بر آب کرد نجرانیان معامله ها را به هم زدند بیراهه از مسیر خودش اجتناب کرد پای علی به معرکه وا شد از آن زمان پیغمبر از زمانه سؤال و جواب کرد با بهترین سلاله ی خود آبرو گذاشت تاریخ روی حرف محمد(ص) حساب کرد آن روز در مجادله حتی خود مسیح با آیه ی مباهله فصل الخطاب کرد ارسالی به سال ۱۴۰۲ به کانال تخصصی « علی، غدیر، مباهله » بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙️ ؛ عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟ عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی https://eitaa.com/mobahelerey
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می‌خوانی؟ عجب حلوای قندی تو، امیر بی‌گزندی تو عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی ز بی‌خشمی و بی‌کینی، به غفران خدا مانی زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی دهان عشق می‌خندد، دو چشم عشق می‌گرید که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی بدین مفتاح کآوردم، گشاده گر نشد مخزن کلیدی دیگرش سازم، به ترجیعش کنم روشن تویی پای علم جانا، به لشکرگاه زیبایی که سلطان‌السلاطینی و خوبان جمله طغرایی حلاوت را تو بنیادی، که خوان عشق بنهادی کی سازد اینچنین حلوا جز آن استاد حلوایی؟! جهان را گر بسوزانی، فلک را گر بریزانی جهان راضیست و می‌داند که صد لونش بیارایی شکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگون زمین کف در حنی دارد، بدان شادی که می‌آیی بیا، پهلوی من بنشین، که خندیم از طرب پیشین که کان لذت و شادی، گرفت انوار بخشایی به اقبال چنین گلشن، بیاید نقد خندیدن تو خندان‌روتری یا من؟ کی باشم من؟ تو مولایی توی گلشن منم بلبل، تو حاصل بنده لایحصل بیا کافتاد صد غلغل، به پستی و به بالایی توی کامل منم ناقص، توی خالص منم مخلص توی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی چو تو آیی، بنامیزد، دوی از پیش برخیزد تصرفها فرو ریزد به مستی و به شیدایی تو ما باشی مها ما تو، ندانم که منم یا تو شکر هم تو، شکر خا تو، بخا، که خوش همی خایی وفادارست میعادت، توقف نیست در دادت عطا و بخشش شادت، نه نسیه‌ست و نه فردایی به ترجیع سوم یارا، مشرف کن دل ما را بگردان جام صهبا را، یکی کن جمله دلها را سلام علیک ای دهقان، در آن انبان چها داری؟ چنین تنها چه می‌گردی؟ درین صحرا چه می‌کاری؟ زهی سلطان زیبا خد، که هرکه روی تو بیند اگر کوه احد باشد، بپرد از سبکساری مرا گویی: « چه می‌گویی؟ » حدیث لطف و خوش خویی دل مهمان خود جویی، سر مستان خود خاری ایا ساقی قدوسی، گهی آیی به جاسوسی گهی رنجور را پرسی، گهی انگور افشاری گهی دامن براندازی، که بر تردامنان سازی گهی زینها بپردازی، کی داند در چه بازاری؟ سلام علیک هر ساعت، بر آن قد و بر آن قامت بر آن دیدار چون ماهت، بر آن یغمای هشیاری سلام علیک مشتاقان! بر آن سلطان، بر آن خاقان سلام علیک بی‌پایان، بر آن کرسی جباری چه شاهست آن، چه شاهست آن؟ که شادی سپاهست آن چه ماهست آن؟ چه ماهست آن؟ برین ایوان زنگاری تو مهمانان نو را بین، برو دیگی بنه زرین بپز گر پروری داری، وگر خرگوش کهساری وگر نبود این و آن، برو خود را بکن قربان وگر قربان نگردی تو، یقین می‌دان که مرداری خمش باش و فسون کم خوان، نداری لذت مستان چرایی بی‌نمک ای جان، نه همسایهٔ نمکساری؟ رسیدم در بیابانی، کزو رویند هستیها فرو بارد جزین مستی از آن اطراف مستیها https://eitaa.com/mobahelerey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن بزرگ عید سعید غدیر عید ولایت حضرت مولا امیرالمومنین(ع) زمان ؛ دوشنبه مورخ ۱۴۰۳/۴/۴ ساعت ؛ ۲۰/۳۰ الی ۲۳ مکان ؛ حسینیه زنجیرداران حضرت علی اکبر (ع) محمد هاشم شهرری اتوبان سلمان فارسی میدان امام هادی(ع)