eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
451 عکس
23 ویدیو
351 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
▬ஜ۩﷽۩ஜ▬ مثل_توریست توریست ها را ببین❗️ وقتی وارد یک شهر می شوند اول کاری که می کنند یک نقشه تهیه می کنند✅ و تمام نگاه و توجه آنها به نقشه است 👀 هرچه نقشه بگوید همان است و سراپا تسلیم نقشه اند 🙌 اگر تمام مردم شهر تهران بگویند برج میلاد جنوب شهر است‼️ ولی نقشه بگوید شمال شهر است حرف همه را زیر پا می گذارند❌ و به همان جایی که نقشه می گوید حرکت می کنند 💯👌 🍃 حال یادمان باشد که ما همه، توریست های این عالمیم🌎 💢آمده ایم برای سیر و سلوک که آن هم با حرف مردم نمی شود 🚫 خیلی از مردم ناآگاه اند و‌ بسیاری از آگاهان یا قابل اعتمادان نیستند یا آگاهی شان محدود و اندک است و از همه جا و از همه چیز هم خبر ندارند ❗️ 🍃 از این رو خداوند نقشه ای به نام قرآن در اختیار ما قرار داده که باید آن را همواره پیش چشم داشته باشیم و سفارش ها وهدایت های آن آویزه ی گوشمان باشد ☺️☺️ رسانه باشید و نشردهید📢 با ما همراه باشید 🆔➯ @kashkoolmanavi
▬ஜ۩﷽۩ஜ▬ مثل_مغازه دیدید بعضی مغازه ها را پلمپ می کنند یعنی داد و ستد ممنوع ❌ گاهی یک مغازه در بهترین نقطه ی شهر است💫 و می تواند بیشترین سودآوری را داشته باشد 🙄💰 اما چون مرتب تخلّف کرده و تذکّر روی تذکّر گرفته و توجهی نکرده😇 آن را پلمپ می کنند ⛔️ این یعنی داد و ستد در آنجا امکان ندارد❌ حال چشم ما دکّه و دکان ماست 👀 محلِّ تجارتِ ماست و با آن می توانیم بهترین و بیشترین تجارت ها را داشته باشیم 😍✅ خداوند این چشم را داد که با آن داد و ستد کنیم ✅ این چشم را داد که ببینیم و عبرت بگیریم و عبرت ها را به کار ببندیم 👁 همینطور گوش ما دکّه ای است که خداوند داده است تا با آن داد و ستد کنیم 👂 بهترین حرف ها را بشنویم و بهره ببریم 💯 همینطور این دکّه دل را داد تا داد و ستد کنیم و رشد و تعالی یابیم 💕✅ ولی از بس با این دکّه ها و و دکان ها خلاف و تخلّف می کنیم😬😢 قانون الهی دستور پلمپ می دهد ❌ و وقتی پلمپ شد⛔️: دیگر چشم هست 👁 ولی نمی بیند ❌ گوش هست 👂ولی نمی شنود ❌ دل هست ❤️ ولی نمی فهمد و دریافت نمی کند درست مثل چشم و گوش عروسک ها 👸 یعنی عروسک می شویم،🔚 🔻اسباب بازی دیگران می شویم و آنها به هر شکلی که بخواهند ما را در می آورند 😶 همانطور که کافران این گونه اند 👌✔️ انسان وقتی کفر و کفرورزی پیشه کرد طبق قانون الهی به مرحله خَتم می رسد📛 🤔 یعنی پلمپ شدن چشم و گوش و دل: ⛔️ خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهمْ... خداوند دل های ایشان را پلمپ می کند 💔❌ وَ عَلَی سَمْعِهِمْ... همینطور شنوایی آنها را پلمپ می کند 👂❌ وَ عَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ... و بر چشمان ایشان پرده ای افکنده می شود یعنی که حقایق عالم را نمی بینند 👁❌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ یعنی عذاب عظیم و بزرگ می خواهی ببینی، عذاب اینهاست 😫 و نفهمیدن، ندیدن، نشنیدن کم عذابی نیست 😔 آدم چشم داشته باشد ولی نبیند، چه فایده⁉️ 👈 چشم را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند، چه بوَد فایده بینایی را ⁉️ رسانه باشید و نشردهید📢 با ما همراه باشید 🆔➯ @kashkoolmanavi
▬ஜ۩﷽۩ஜ▬ 👈مثل_لباس👕👚 از کجا فهمیدی این لباسی که به تن داری اندازه ات است؟ ⁉️🤔 پوشیدی و فهمیدی✅ غیر از این است❓❓ اگر نمی پوشیدی می فهمیدی⁉️ 💐 آیات الهی هم همینطور است 👌 👈 تا به کار نبندی و تا عمل نکنی آن یقین و باور به اینکه این ها چه حاصلی دارند ⁉️ به سوی تو نخواهد آمد⛔️ این است که قرآن کریم فرمود: َ👈 و اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّی یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ 👉 بندگی کن تا یقین خود بیاید ✅✅ رسانه باشید و نشردهید📢 با ما همراه باشید 🆔➯ @kashkoolmanavi
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
بســـــم الله الرحمن الرحیم روش بیان احکام 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
روش بیان احکام کودک و نوجوان(۱۲) شیوه ی چه کلمه ای است؟ یکی از شیوه های بیان احکام که برای نوجوانان مناسب است پیدا کردن کلمات حذف شده است.از این شیوه می توان در مسابقات حضوری و کتبی هم استفاده کرد ♦️مثال نیت و تکبیر و قیام و رکوع و سجود را...... می گویند🔹رکن🔹 خم شدن در نماز را...... میگویند🔹رکوع🔹 نماز ها را باید به طرف...... بخوانیم 🔹قبله🔹 مکان نماز گزار نباید........باشد🔹غصبی🔹 محل سجده نباید.........باشد🔹نجس🔹 کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
فیش احکام 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
احکام نماز(۲٠) احکام مقدمات نماز(۱۹) احکام طهارت(۱۹) احکام نجاسات(۱۸) تمام بدن كافر حتي مو و ناخن و رطوبتهاي او نجس است. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
احکام نماز(۲۱) احکام مقدمات نماز(۲۰) احکام طهارت(۲۰) احکام نجاسات(۱۹) اگر پدر و مادر و جدّ بچّهٔ نابالغ كافر باشندآن بچه هم نجس است[🔹سیستانی:بنا براحتیاط واجب نجس است🔹] و اگر يكي از اينها مسلمان باشد بچه پاك است. 💠صافی، وحید،نوری، سیستانی،شبیری: جد و جده(پدربزرگ و مادربزرگ) 💠وحید، شبیری، سیستانی:اگر بچه ممیز و مظهر اسلام باشد پاک است 💠مکارم: بچه هاي كفّار به حكم آنها هستند، و بچّه هاي مسلمانان حتي بچه اي كه فقط پدرش مسلمان است، پاك است ولی اگر فقط مادرش مسلمان است احتیاط آن است که از او اجتناب کنند. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
منبرک قرآنی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
انواع برخورد 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 1⃣ باکرامت (جسارت از روی لغو گرایی)🔴 وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻏﻨﺎ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﺮﺩﺍﺯﻱ ﻭ ﺍﻣﻮﺭ ﺑﺎﻃﻞ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﻟﻐﻮ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﻧﺪ ، ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﻧﺪ . (فرقان٧٢) 2⃣ اعراض کردن (جسارت به خاطر جو فاسد)🔴 وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ [ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺷﺒﻬﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻱ ] ﺑﻪ ﻳﺎﻭﻩ ﮔﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺨﻦ ﺑﻲ ﻣﻨﻄﻖ ﻣﻰ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﻱ ﮔﺮﺩﺍﻥ [ ﻭ ﻣﺠﻠﺴﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻛﻦ ] .( انعام٦٨ ) 3⃣ جواب سخت دادن (جسارت به مکتب و ارزشها)🔴 إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺩﺷﻤﻦ ﺗﻮ [ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﺯﻧﺪ ] ﺧﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻭ ﻧﺴﻞ ﺍﺳﺖ .(کوثر٣) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
مادران قرآنی ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 1⃣ مادر حضرت اسماعیل (هاجر، هجرت و فداکاری)🌺 رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﻦ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ( اسماعیل و مادرش) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭّﻩ ﺍﻱ ﺑﻲ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺯﺭﻉ ﻧﺰﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﺘﺮﻣﺖ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﺩﺍﺩم ; ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ.(ابراهیم ٣٧) 2⃣ مادر حضرت عیسی ( مریم ، پاکدامنی)🌺 وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ﻭ ﻣﺮﻳﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﺮﺍﻥ [ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ] ﻛﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.(تحریم١٢) 3⃣ مادر حضرت مریم ( حَنّه، نامگذاری نیکو)🌺 وإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﺶ ﺭﺍ « ﻣﺮﻳﻢ » ﻧﻬﺎﺩم.(آل ابراهیم٣٦) 4⃣ مادر حضرت موسی ( شجاعت ) 🌺 أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ ﻛﻪ(ای مادر موسی) ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺑﮕﺬﺍﺭ ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﺩﺭﻳﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ، ﺗﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ، ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﻴﺮﺩ. (طه٣٩) 5⃣ مادر حضرت اسحاق (ساره ، بارداری در پیری و معجزه خداوند)🌺 قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ [ ساره ] ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻣﻦ ! ﺁﻳﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﻭﺭم ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﺯﻧﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻦّ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﮔﻲ ﺍﺳﺖ ؟ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﺳﺖ ! !(هود٧٢) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
ورزش در قرآن 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 1⃣ حضرت موسی (قدرتمند)💚 ✅الف) قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﭘﺪﺭ ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍم ﻛﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍم ﻣﻰ ﻛﻨﻲ ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ [ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﺳﺖ . ](قصص٢٦) ✅ ب)‌ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ﭘﺲ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﺸﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ.(قصص١٥) 2⃣ طالوت (قوی اندام) 💚 وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ﻭ ﻭﻱ ( طالوت ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺟﺴﻤﻰ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﺩﺍﺩﻩ.(بقره۲۴۷) 3⃣ بازی و مسابقه دادن برادران یوسف💚 ✅الف) مسابقه دادن قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻱ ﭘﺪﺭ ! ﻣﺎ ﻳﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻛﺎﻟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﻬﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﻓﺘﻴﻢ (یوسف١٧) ✅ ب) بازی کردن أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻦ ﺗﺎ [ ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻭ ﺻﺤﺮﺍ ] ﺑﮕﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﺪ.(یوسف١٢) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💖ملاک برتری انسانها💖 🌺🌺🌳🌳🌺🌺🌳🌳🌺🌺 1⃣ تقوا 💟 إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺗﺮﻳﻦ ﺷﻤﺎﺳﺖ .(حجرات١٣) 2⃣ علم 💟 وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﺎﺗﻲ [ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ] ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ.(مجادله١١) 3⃣ جهاد 💟 فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ .(نسا٩٥) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🍔خوردن و آشامیدن🍔 🌷🌷💐💐🌷🌷💐💐🌷🌷 1⃣ ابتدا غذای سالم بعد انجام عمل صالح ❇️ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ! ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻧﻲ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻴﺪ.(مومنون٥١) 2⃣ توجه به غذا ❇️ فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ ﭘﺲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺍﻛﺶ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ(عبس٢٤) 3⃣ خدا غذا میدهد ❇️ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ.(انعام ١٤) 4⃣ اصحاب کهف با توجه به گرسنگی زیاد میگویند غذای پاک ❇️ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا ﭘﺲ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﺪﺍم ﻳﻚ [ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺷﻬﺮ ] ﻏﺬﺍﻳﺶ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ؟(کهف١٩) 5⃣ غذا هم حلال هم پاک باشد ❇️ يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ [ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻲ ﻫﺎ ] ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ.(بقره١٦٨) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🌹چیزهای پاک در قرآن🌹 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 1⃣ کلام پاک🌸 يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﭘﺎﻙ [ ﭼﻮﻥ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻱ ﺻﺤﻴﺢ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻟﺎ می برد .(فاطر١٠) 2⃣ طعام پاک🌸 كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻧﻲ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻴﺪ.(مومنون٥١) 3⃣ اولاد پاک🌸 قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺯﻧﺪﻱ ﭘﺎﻙ عطا کن.(آل عمران٣٨) 4⃣ زندگی پاک🌸 مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﺎﻙ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ.(نحل٩٧) 5⃣ درخت پاک🌸 أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺜﻠﻲ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ؟ ﻛﻠﻤﻪ ﭘﺎﻙ [ ﻛﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺑﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ] ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺎﻙ ﺍﺳﺖ ، ﺭﻳﺸﻪ ﺍﺵ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎ ﻭ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(ابراهیم٢٤) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🧕دختران الگو🧕 💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖 1⃣ دختران شعیب🧕 💟 الف)کمک کار پدر وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّىٰ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﺏ ﻣﺪﻳﻦ ﺭﺳﻴﺪ ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺏ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ [ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﺏ ] ﺑﺎﺯﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ; ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻦ [ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ] ﻭﺍﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﺎ [ ﺍﻳﻦ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ]ﺁﺏ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ [ ﺍﻳﻦ ] ﺷﺒﺎﻧﺎﻥ [ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ] ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻣﺎ ﭘﻴﺮﻱ ﻛﻬﻨﺴﺎﻝ ﺍﺳﺖ (قصص٢٣) 💟 ب) حیا و عفت فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ ﭘﺲ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ [ دختران شعیب ] ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺷﺮم ﻭ ﺣﻴﺎ ﮔﺎم ﺑﺮﻣﻰ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ (موسی) ﺁﻣﺪ.(قصص٢٥) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 💟 ج) مهریه و ازدواج آسان قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَىٰ أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ ﮔﻔﺖ : ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺩﺧﺘﺮم ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻜﺎﺡ ﺗﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭم ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺍﺟﻴﺮ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻲ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﻤﺎم ﻛﺮﺩﻱ ، ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮم .(قصص٢٧) 2⃣ خواهر موسی(دلسوز برادر)🧕 إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ(موسی) ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻛﺎﺥ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﻓﺖ ، ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻲ ﻛﻨﺪ ، ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻢ ؟(طه٤٠) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹بسم الله الرحمن الرحیم🔹🔹 منبرک داستانی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📚 👈 عذاب معنوی گویند در بنی اسرائیل، مردی بود که می گفت: من در همه عمر، خدا را نافرمانی کرده ام و بس گناه و معصیت که از من سر زده است؛ اما تاکنون زیانی و کیفری ندیده ام. اگر گناه، جزا دارد و گناهکار باید کیفر بیند، پس چرا ما را کیفری و عذابی نمی رسد!؟ در همان روزها، پیامبر قوم بنی اسرائیل، نزد آن مرد آمد و گفت: خداوند، می فرماید که ما تو را عذاب های بسیار کرده ایم و تو خود نمی دانی! آیا تو را از شیرینی عبادت خود، محروم نکرده ایم؟ آیا در مناجات را بر روی تو نبسته ایم؟ آیا امید به زندگی خوش در آخرت را از تو نگرفته ایم؟ عذابی بزرگ تر و سهمگین تر از این می خواهی؟ 📗 ✍ عبدالرحمن جامی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 پاداش جوانمردی عبدالله بن جعفر، در راه مسافرت، نيمه روزى به روستائى رسيد و باغ نخلى را سرسبز و خرم در نزديكى آن ديد. تصميم گرفت پياده شود و چند ساعت در آن باغ بياسايد. مالك باغ خود در روستا زندگى مي كرد ولى غلام سياهى را در باغ گمارده بود تا از آن نگهبانى و مراقبت كند. عبدالله با اجازه وى وارد باغ شد و براى استراحت جاى مناسبى را انتخاب نمود ظهر فرا رسيد، عبدالله ديد كه غلام سفره خود را گسترد تا غذا بخورد و در سفره سه قرصه نان بود. هنوز لقمه اى نخورده بود كه سگى داخل باغ شد و نزديك غلام آمد، او يكى از قرصه هاى نان را بسويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آنرا بلعيد و دوباره متوجه غلام و سفره نانش شد. او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفره خالى را بدون آنكه خود چيزى خورده باشد جمع كرد. عبدالله كه ناظر جريان بود از غلام پرسيد جيره غذائى شما در روز چقدر است؟ جواب داد همين سه قرصه نان كه ديدى. گفت پس چرا اين سگ را برخود مقدم داشتى و تمام غذايت را به او خوراندى؟ غلام در پاسخ گفت: آبادى ما سگ ندارد، می دانستم اين حيوان از راه دور به اينجا آمده و سخت گرسنه است و براى من رد كردن و محروم ساختن چنين حيوانى گران و سنگين بود. عبدالله پرسيد پس تو خود چه خواهى كرد؟ جواب داد امروز را به گرسنگى می گذرانم. جوانمردى و بزرگوارى آن غلام سياه مايه شگفتى و حيرت عبدالله شد و در وى اثر عميق گذارد. براى آنكه عملا او را در اين كرامت اخلاقى و رفتار انسانى تشويق كرده باشد آنروز جديت نمود تا باغ و غلام را از صاحبش خريدارى كرد. غلام را در راه خدا آزاد ساخت و باغ را به او بخشيد. 📗 ✍ محمد محمدی اشتهاردی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 درخواست حضرت موسی عليه السلام حضرت موسی عليه السلام عرض كرد: خداوندا می خواهم آن مخلوق را كه خود را خالص برای ياد تو كرده باشد و در طاعتت بی آلايش باشد را ببينم. خطاب رسيد: ای موسی برو در كنار فلان دريا تا به تو نشان بدهم آنكه را می خواهی. حضرت رفت تا رسيد به كنار دريا، ديد درختی در كنار درياست و مرغی بر شاخه ای از آن درخت كه كج شده به طرف دريا نشسته است و مشغول به ذكر خداست. موسی از حال آن مرغ سؤال كرد. در جواب گفت: از وقتی كه خدا مرا خلق كرده، است در اين شاخه درخت مشغول عبادت و ذكر او هستم و از هر ذكر من هزار ذكر منشعب می شود. غذای من لذت ذكر خداست. موسی سؤال نمود: آيا از آنچه در دنيا يافت می شود آرزو داری؟ عرض كرد: آری، آرزويم اين است كه يك قطره از آب اين دريا را بياشامم. حضرت موسی تعجب كرد و گفت: ای مرغ ميان منقار تو و آب اين دريا چندان فاصله ای نيست، چرا منقار را به آب نمی رسانی؟ گفت : می ترسم لذت آن آب مرا از لذت ياد خدايم باز دارد. پس موسی از روی تعجب دو دست خود را بر سر زد. 📗 ، ص 318 ✍ حاج شیخ علی اكبر نهاوندی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 خدمتکار پدر و مادر همنشین انبیا است روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات به پروردگار خود عرض کرد خدایا می خواهم همنشینی که در بهشت دارم ببینم چگونه شخصی است. جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد یا موسی فلان قصاب در محله فلانی همنشین تو خواهد بود. حضرت موسی به درب دکان قصاب آمده، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است. شامگاه که شد جوان مقداری گوشت برداشت و بسوی منزل روان گردید. موسی از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت مهمان نمی خواهی؟ جوان گفت خوش آمدید. او را به درون برد. حضرت موسی دید جوان غذائی تهیه نمود، آنگاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی فرتوت و کهنسال را از درون زنبیل خارج کرد. او را شستشو داده غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد زبان پیرزن به کلماتی که مفهوم نمی شد حرکت نمود. بعد از آن جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد این پیرزن مادر من است چون مرا بضاعتی نیست که جهت او کنیزی بخرم ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام. حضرت موسی پرسید آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟ جوان گفت هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم می گوید: «غفر الله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیمة فی قبته و درجته» خداوند ترا ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی به همان درجه جایگاه. موسی علیه السلام فرمود ای جوان بشارت می دهم به تو که خداوند دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستی. 📗 ، ج 2 ✍ حسن امیدوار @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 اویس قرنی و اطاعت مادر گویند اویس شتربانی می کرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را می داد. یک روز از مادر اجازه خواست که برای زیارت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه رود. مادرش گفت اجازه می دهم به شرط آنکه بیش از نصف روز در مدینه توقف نکنی. اویس حرکت کرد وقتی به خانه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید اتفاقا ایشان هم تشریف نداشتند. ناچار اویس بعد از یکی دو ساعت توقف پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندیده، به یمن مراجعت کرد. چون حضرت به خانه برگشت پرسید این نور کیست که در این خانه تابیده؟ گفتند شتربانی که اویس نام داشت به اینجا رسید و بازگشت. فرمود آری اویس در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت. سپس فرمود: «یفوح روائح الجنة من قبل القرن و اشوقاه الیک یا اویس القرن» نسیم بهشت از جانب یمن و قرن می وزد چه بسیار مشتاقم به دیدارت ای اویس قرنی. 📗 ، ج 1، ص 142 ✍ حاج شیخ عباس قمى @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 کریم تر از حاتم حاتم را پرسیدند که: «هرگز از خود کریم‌تر دیدی؟» گفت: بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت. فی‌الحال یک گوسفند بکشت و بپخت و پیش من آورد و مرا قطعه‌ای از آن خوش آمد، بخوردم. گفتم: «والله این بسی خوش بود.» غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را می‌کشت و آن قسمت را می‌پخت و پیش من می‌آورد. و من از این موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم: که این چیست؟! گفتند: غلام همه گوسفندان خود را بِکشت.(سر برید) وی را ملامت کردم که: چرا چنین کردی؟! گفت: «سبحان‌الله تو را که مهمان من بودی چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟». پس حاتم را پرسیدند که: تو در مقابله آن چه دادی؟ گفت: «سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.» گفتند: «پس تو کریم‌تر از او باشی!» گفت: «هیهات! وی هرچه داشت داده است و من از آن چه داشتم و از بسیاری؛ اندکی بیش ندادم!». 📗 ✍ عبدالرحمن جامی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 نماز، روزی را زیاد می کند یکی از کسبه بازار مشهد نقل می کرد: ما دو نفر بودیم که وضع مالی مان خیلی بد بود، یک روز تصمیم گرفتیم برای مشکل خود برویم خدمت شیخ حسنعلی اصفهانی. رفتیم منزل ایشان. عده زیادی در انتظار نوبت بودند. ما هم منتظر ماندیم تا نوبتمان برسد. اما ناگهان شیخ از میان جمعیت، ما را پیش خود خواند. به من گفت: تو باید کاری را انجام دهی که آن را ترک کرده ای. بعد به دوستم گفت: تو هم کاری را که انجام می دهی، ترک کن. بروید و به وظایف خود عمل کنید تا وضع شما بهتر شود! اعتراف می کنم که من نماز نمی خواندم و دوستم هم شرابخوار بود. به توصیه شیخ، گناهان خود را ترک و به وظایف دینی خود عمل کردیم. از آن پس من هرگز نمازم ترک نشد و با توجه خاص آن را می خواندم. این بود که بعد از آن، وضع مالی ام بهتر شد. 📗 ✍ رحیم کارگر محمدیاری @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 فضیلت پدر آورده اند که پدر مرحوم آیت الله العظمی حاج عبد الکریم حائری موسس حوزه با عظمت قم پانزده سال بچه دار نشد، غصه می خورد، شغل او هم قصابی بود و آن شغل آنچنان نبود که سرگرمش کند. همسر با کرامتش به او گفت احتمالا عیب بچه دار نشدن در من باشد، من رنج تو را تحمل نمی کنم و غصه تو را در قیامت قدرت جواب دادن ندارم، از نظر من ازدواج مجدد برای فرزنددار شدن هیچ مانعی ندارد، بلکه خودم دنبال همسری مناسب برای تو می روم. پس از مدتی زن جوان شوهر مرده ای را در چند فرسخی محل پیدا کرد، و به شوهر خود پیشنهاد ازدواج با او را داد. ازدواج صورت گرفت، شب عروسی، عروس و داماد را طبق مراسم قدیم دست به دست دادند. دختر بچه سه ساله عروس که از شوهر سابقش مانده بود، از مادرش جدا نمی شد، خاله دختر او را بغل زد که ببرد. صدای ناله بچه یتیم بلند شد، آن مرد با کرامت تکان خورد. به آن خانم گفت تحمل ناله یتیم را ندارم، علاوه بر این بودن من و تو و بچه دار شدنت از من امکان لطمه زدن به این یتیم را دارد، من از خیر این ازدواج گذشتم، مهر زن را پرداخت و شبانه به منزل برگشت. همان شب در کنار همسر اولش قرار گرفت و نطفه حاج شیخ عبد الکریم به مزد آن کرامت و گذشت بسته شد، فرزندی بوجود آمد که پایه گذار حوزه علمیه قم شد. حاج شیخ عبد الکریم نزدیک به هزار عالم واجد شرایط و مراجع بعد از خود را تربیت کرد. 📗 ✍حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
📚 👈 غلام خوشحال یکی از بزرگان، در روزگار قحطی، غلامی را دید که بسیار خوشحال و شاد بود. به او گفت: مگر نمی بینی که مردم چگونه گرفتار و در غم و غصه هستند، مگر تو غم و اندوهی نداری؟ غلام گفت: من غمی ندارم، زیرا مولایی دارم که انبارش پر از گندم است او برای من کافی است. آن بزرگ مرد ناگهان بر سرش زد و با خود گفت: «آیا یک بار شده که در عمرت، چنین حالتی نسبت به مولا و خداوند خود داشته باشی و او را برای خودت کافی بدانی؟!» 📗 ✍ سید ابوالحسن حسینی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah
👈 یاد خدا امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند: در میان بنی اسرائیل زنی بدکاره بود که عده زیادی از جوانان را مریض کرده بود، روزی بعضی از آن جوانان به او گفتند تو به قدری فریب دهنده هستی که اگر فلان عابد مشهور، تو را ببیند فریفته تو خواهد شد، آن زن چون این مطلب را شنید، سوگند خورد که به منزل نرود تا آن عابد را فریب دهد. شب که فرا رسید، به صومعه عابد رفت و گفت ای عابد! درمانده هستم. مرا امشب جا و پناه بده عابد قبول نکرد، زن گفت: بعضی از جوانان بنی اسرائیل با من قصد زنا دارند، از نزد ایشان فرار کردم، اگر مرا جا ندهی، آنها می رسند و با من عمل منافی عفت انجام می دهند. عابد چون این سخن را شنید، در را گشود و به آن زن جا داد، آن زن بدکاره پس از چند لحظه لباسهای خود را در آورد و با حرکاتی خواست عابد را فریب دهد، چون چشم عابد به آن منظره و طنازیها افتاد، شهوتش طغیان کرد، اختیار از دستش رفت به طوری که بی اختیار دستش را روی بدن آن زن گذاشت. در همین حال به یاد خدا افتاد فوری بلند شد و رفت به طرف یک دیگ غذایی که روی آتش گذاشته بود، دست خود را روی آتش گذاشت، زن نگاه کرد دید عابد دست خود را می سوزاند، گفت: چه کار می کنی؟ عابد گفت: دست خود را می سوزانم با آتش دنیا، تا از آتش آخرت نجات یابم. زن همان دم از صومعه بیرون آمد و خود را به بنی اسرائیل رساند و گفت: عابد را دریابید که اینک دست خود را می سوزاند، عده ای از بنی اسرائیل به سوی صومعه دویدند وقتی رسیدند دیدند، تمام دست عابد سوخته شده است. 📗 ✍ محمد محمدی‌اشتهاردی @mobaleqin20 @Dastanhaykotah