eitaa logo
مغنی و بلاغت - تدریس 99 راسل
190 دنبال‌کننده
87 عکس
64 ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان اینترنتم مشکل کوچکی دارد لذا ممکن است امروز یکشنبه تدریس "مغنی" را با تاخیر آغاز کنیم ... لطفا شکیبا باشید
باسمه تعالی لولا در «لولاک»: قول اخفش درست است و قول سیبویه و جمهور اشکال دارد. حاصل آنکه در این عبارت «لولاک» ضمیر متصل کاف از ضمیر منفصل انت که مبتداست نیابت کرده. جمع بندی: قول مختار ما همان قول کوفیون و اخفش است همانطور که قبل از شروع این بحث اخیر(سُمِعَ قلیلاً لولاک و ...) تقریر کردیم، به نظر می رسد: این بحث هیچ ثمری در فهم عبارت ندارد و فقط یک نزاع بر سر شیوه اعراب عبارت است. قول سیبویه و جمهور در اینجا بسیار تکلف دارد: لولای امتناعیه را در یک فرض قلیل الاستمعال(لولاک) حرف جرّ گرفته اند! یعنی برای یک دکمه، کُت دوخته اند؛ این امر خلاف ذوق ادبی است. گفته اند که متعلق هم نمی خواهد! این خلاف اصل است هرچند که در «ربَّ» هم همین خلاف اصل رخ داده ولی در ربّ چاره دیگری نبوده. گفته اند که کاف، هم محل قریب دارد(مجرور به حرف جرّ) و هم محل بعید(مبتدا و مرفوع): این هم خلاف اصل است چراکه اصل «عدم توارد دو عامل بر یک معمول» است و نحات به همین خاطر باب «تنازع» را درست کردند و گفتند در آن فرض، فقط یکی عمل می کند: إن عاملانِ اقتضیا فی اسمٍ عملً قبلُ فللواحدِ منهما العملُ گفته اند که در عربی هیچ استعمالی نداریم که در عطف به این کاف، عطف بر محل قریب رخ داده باشد و همواره اینطور عطف شده: لولاکَ و زیدٌ(نه زیدٍ)! و علتش را گفته اند این است که «لولا» ی جارّه مختص به جرّ ضمیر متصل است لذا اسم ظاهر را نمی تواند جرّ دهد! و این سخن را علیرغم وجود این قاعده عامّ در «توابع» می گویند: یُغتَفَرُ فی الثوانی ما لا یُغتَفَرُ فی الاَوائل. بنابراین چهار تکلف و خلاف اصل در این قول وجود دارد. قول اخفش هیچ تکلفی ندارد و هیچ وجهی ندارد که اینقدر اصرار کنیم که ضمیر متصل قدرت نیابت ندارد؛ بلکه باید گفت که ضمیر متصل هم مثل «حروف» است(از جهت تعداد حروف و نیز عدم استقلال) و همانطور که حروف بعضاً نائب از فعل می شوند(مثل آنکه برخی گفته اند «لولا»ی امتناعیه نیابت کرده از «انعدمَ» یا گفته اند که «یا»ی ندا که به نیابت از «اُنادِی» منادی را منصوب می کند یا گفته اند که «واو» معیت نیابت کرده از «لابستُ») لذا ضمیر متصل هم این قدرت را دارد که نیابت از ضمیر منفصل کند(وقتی نیابت از فعل ممکن است، چرا نیابت از اسم ممکن نباشد؟). شاهد بر صحت قول اخفش: همین است که سیبویه و جمهور گفته اند که «لولاک و زیدٍ» استعمال نشده بلکه «و زیدٌ» گفته اند. واقعاً اگر لولای جاره می داشتیم، جا داشت که عرب «و زیدٍ» هم استعمال کند از باب «یغتفر فی الثوانی ما لا یغتفر فی الاوائل». موافقان اخفش: کوفیون و صاحب «رَصفُ المبانی» الجنی الدانی، 604: و ذهبَ الاخفشُ و الکوفیونَ الی أنَّ لولا ... و اختارَ صاحبُ «رصف المبانی» مذهبَ الاخفش ... . بنابراین کوفیون هم با اخفش هم نظرند.
سلام بر عزیزان فردا به یاری خدای متعال بحث مهم در مغنی را شروع می کنیم. حتماً «ما» در از پیش مطالعه شود که در بحث در به جدّ به کار می آید: ما: 2594 بار در قرآن تَرِدُ اسميةً و حرفيةً فالاسميةُ تَرِدُ: 1. موصولةً 2. و نكرةً موصوفةً نحو «مررتُ بما معجبٍ[بالجر لا بالرفع] لك» 3. و صفةً لنكرةٍ نحو «لامرٍ ما جُدِعَ قصيرٌ انفُه» 4. و شرطيةً زمانيةً و غيرَ زمانيةٍ 5. و استفهاميةً و الحرفيةُ تَرِدُ 1. مشبهةً بليس 2. و مصدريةً زمانيةً و غيرَ زمانيةٍ 3. و صِلَةً[= زائده غیر کافّه] 4. و كافةً.
مغنی و بلاغت - تدریس 99 راسل
سلام بر عزیزان فردا به یاری خدای متعال بحث مهم #ما در مغنی را شروع می کنیم. حتماً «ما» در #حدیقه_خا
شرح در بحث دوستان کلاس طالب این بودند که تمام مطالبی که در تدریس امروز کلاس از صمدیه بیان شد به صورت یکجا در اختیار داشته باشند👇
6 اردیبهشت 1399- اول ماه مبارک رمضان- دیدار تصویری با قرآنیان ✅ قرآن کتاب زندگی است ... در همین ظاهرِ قرآن هزاران دستور زندگی وجود دارد. ✅ مثلاً فرض بفرمایید فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق(200 بقره) بعضی هستند که همه‌ قواعد زندگی انسانی را، دوستی‌ها را، دشمنی‌ها را، رابطه‌ها را، هدفها را، انگیزه‌ها را در کار دنیا محصور می کنند ... . ✅امّا در مقابلش یک قاعده‌سازی دیگری برای زندگی وجود دارد: وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار(201 بقره) این قاعده‌سازی دوّم است. یعنی کسانی که در دنیا هم دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی ...؛ دنبال آخرت هم هستند ... آن وقت کسانی هستند که خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی می رساند ... . ✅یا مثلاً فرض کنید در آیه‌ مربوط به عُقلای بنی‌اسرائیل که یک عدّه‌ای از آنها به قارون توصیه می کردند، می گفتند: وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک(77 قصص) به قارون نمی گفتند که هر چه را داری یا نداری دور بریز؛ می گفتند آنچه را داری وسیله قرار بده. پول و ثروت دنیا وسیله است، وسیله‌ رسیدن به مقامات عالیه‌ بشری و انسانی است، وسیله‌ی رسیدن به مقامات معنوی است ... . ✅بعضی از آیات هست که مربوط به تنظیم مناسبات اجتماعی است؛ این دستورهای کاربردی مربوط است به مناسبات اجتماعی. فرض بفرمایید: وَ لایَغتَب بَعضُکُم بَعضًا(12 حجرات) غیبت نکنید؛ این [دستور] مناسبات اجتماعی را تنظیم می کند ... . ✅یا فرض بفرمایید که می فرماید: لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلی اَلاّ تَعدِلُوا(8 مائده) اگر با کسی مخالفید، با کسی دشمنید، این موجب نشود که درباره‌ او بی‌انصافی کنید ... . اگر چنانچه ما با کسانی که مخالف هستیم، به همین آیه عمل بکنیم، یعنی درباره‌ آنها بی‌انصافی نکنیم و آنها هم درباره‌ ما بی‌انصافی نکنند، ببینید چقدر وضع جامعه، وضع روا و خوبی خواهد شد. ✅یا مثلاً فرض کنید لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه عِلم(36 اسرا) ... به آن چیزی که یقین نداری اعتماد نکن. الان ژورنالیسم رایج دنیا درست عکس این عمل می کنند؛ یعنی آن چیزهایی را که شایعه‌پردازی می کنند، دروغ‌پردازی می کنند، چیزهایی است که از آن اطّلاعی هم ندارند، علمی هم ندارند، بیخودی آنها را پخش می کنند. در داخل جامعه‌ی خود ما هم متأسّفانه از این چیزها وجود دارد ... . اگر چنانچه ما همین یک دستور را عمل بکنیم، بخش مهمّی از مشکلات ما حل خواهد شد. ✅یا لا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا(113هود) به کسی که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید ... نتیجه‌ اعتماد کردن به ظالم همین می شود که شما می ‌بینید دولت های مسلمان، مجموعه ‌های اسلامی به ظالم ‌ترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد می کنند و نتیجه‌اش را دارند مشاهده می کنند و می‌ بینند. ✅یا اَقسِطوا اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین(9 حجرات) عدل به خرج بدهید؛ قسط و عدل و انصاف در همه‌ امور زندگی را دستور داده‌اند. ✅یا لا تَخونُوا اللهَ وَ الرَّسولَ وَ تَخونوا اَماناتِکُم(27 انفال) در امانت خیانت نکنید. امانت فقط پولی نیست که شما دست بنده دارید؛ مقامی هم که، مسئولیّتی هم که به وسیله‌ شما به من داده شده امانت است ... . ببینید شما اگر همین یک دستور را ما عمل بکنیم، چه اتّفاقی خواهد افتاد. بنابراین آنچه قرآن برای ما دارد، عبارت است از این دستورات عملیِ کاربردی. ✅یا مثلاً فلا تَخافوهُم وَ خافونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین(175 آل عمران) که دنباله‌ آن آیه‌ اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطانُ یُخَوِّفُ اَولِیاءَه است، که آمدند گفتند «علیه شما دارند توطئه می کنند، بترسید»، [مسلمانان را] می ترساندند. قرآن می فرماید که نخیر، از آنها نترسید، از من بترسید؛ ... امروز قدرتهای اسلامی، دولتهای اسلامی ملاحظه‌ قدرت های ظالم دنیا را می کنند، از آنها می ترسند و قدرت خودشان را ندیده می گیرند؛ نتیجه این می شود که تو سرشان می خورد ... . ✅و همچنین اَقِمِ الصَّلْوةَ لِذِکری(14 طه) ... این یکی از دستورات کاربردی است. نماز برای ذکر است، برای یاد است؛ نماز را برای ذکر خدا محفوظ بدارید. امروز ما اگر چنانچه این را در مورد خودمان عمل بکنیم که این را همه‌‌ ما می توانیم عمل بکنیم؛ نماز را باتوجّه بخوانیم و در نماز دلمان را به جای دیگری نسپریم و نماز را برای ذکر خدای متعال بخوانیم، این یقیناً تأثیرات فراوانی در اعتلای روحی ما خواهد داشت. ✅همچنین یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا توبوا اِلَی اللهِ تَوبَةً نَصوحًا(8 تحریم) ... . ✅این دستورات قرآنی، همه‌ این هزاران دستور کاربردی قرآنی، عملیّاتی است.
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ شهادت مظلومانه کریم اهل بیت حضرت امام مجتبی علیه آلاف التحیه و الثنا بر شیعیان و آزادگان جهان تعزیت باد. ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
19 فروردین 69 اختتامیه مسابقات بین المللی قرآن کریم اين مكتب‏ خانه ‏هايى كه رژيم منحوس پهلوى، شجاعت و شهامت به خرج داد(!) و رعد و برق كرد و آن‏ها را برچيد، خانه ‏هايى براى تعليم‏ قرآن‏ بودند ... . بايد همه قرآن را بلد باشند. امروز، فردى داراى تحصيلات عاليه و احياناً قادر به نطق به چند زبان بيگانه، بلد نيست يك سطر قرآن را بخواند! ... انسان مى ‏بيند كه كاسب، تاجر، كارگر، دانشجو، حتّى طلبه، در صحيح‏ خوانى قرآن كمبود دارند. اين، نقص بزرگى است؛ اين را بايد برطرف كنيم ... . همت را بر اين مسئله بگماريد كه تمام مردم بتوانند قرآن را ياد بگيرند. ... اين، مقدمه براى فهم قرآن است. آن‏ وقتى كه انس عمومى با قرآن باشد، فهم قرآن ممكن و آسان است.
3 تیر 88 دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی «هر كلمه ‏اى از اين كلمات قرآن مى ‏تواند يك انقلابى در دل هاى ما به وجود بياورد؛ البته براى كسى كه مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمى كه مأنوس با قرآن نباشد، بهره‏ زيادى هم از قرآن نمى ‏برد.
سلام بر دوستان عزیز امروز سه شنبه ۸ مهر کلاس مغنی و بلاغت برگزار نمی شود
های خاتمی و روحانی به نظام درسی آموزش و پرورش (و در واقع به و ) در بیان استاد
در انتهای کلاس امروز بلاغت، مشکل صوت پیش آمد لذا متن مربوط به آن را تقدیم می کنم:
1. به نظر ما «أمّا» شرطیه همیشه توکید ندارد: در بحث «أمّا» در مغنی آوردیم که «أمّا» در صورتی معنای تأکید دارد که به این معنا باشد: «مهما یکن من شیءٍ»(هرچه که وجود داشته باشد: اگر چیزی وجود داشته باشد که حتماً در این عالم چیزهایی وجود دارد) که در غالب مثال های «أمّا» هم چنین است(امّا زیدٌ فقائمٌ). چرا تأکید دارد؟ کشاف ذیل آیه 26 بقره گفت و مغنی هم نقل کرد: تعلیق بر مُحَقَّق، محقَّق است کما اینکه تعلیق بر محال، محال است(: لا یدخلون الجنة حتی یلج الجملُ فی سمّ الخیاط: 40 اعراف) و تعلیق بر محتمل، محتمل است. اما اگر «أمّا» به این معنای «محقّق» نباشد دیگر تأکید ندارد: «فأمَّا الیتیمَ فلا تَقهَر» که به معنای «مهما رأیتَ الیتیمَ» است دیگر تأکید ندارد.
2. اِنّما و اَنّما هم طبق قول مختار فقط «حصر» دارند و تأکید ندارند: این نکته دقیق را تبیین کرده: «سلسبیل، 101 تا 105» در صدر بحث از آیه «انما نطعمکم ...»(9 انسان). در جمع بندی این بحث ایشان می نویسند: «و نستنتجُ من ذلک أنَّ «إنّما» بسیطةٌ موضوعةٌ علی استقلالِها لاِفادةِ الحصرِ و لم یکن اَصلُها «إنّ» المشبهةَ بالفعلِ زیدت علیها «ما» فَاُلغِیَت عن العمل! ... فَمِنَ الخیر الاقتصارُ علی اعتبارِ «إنّما» کلمةً واحدةً معناها الحصرُ».
3. جمله اسمیه با یکی از دو شرط می تواند مفید تأکید باشد: الف. وجود تأکید دیگر که خودش قرینه است بر اینکه این جمله اسمیه تأکید دارد: إنّ الانسانَ لفی خسر ب. تکرار اسناد: زیدٌ قائمٌ أو قامَ أو یقومُ. لذا «هذا قلمٌ» تأکید ندارد. تفصیل استدلال در مورد هامش 2 جواهر در ص43 چنین است: همان طور که از هامش جواهر به دست آمد(از قول دسوقی) روشن شد که کسی قائل نیست که صرف جمله اسمیه رساننده تأکید باشد بلکه برایش شرط گذاشته اند. 1. لذا قول به تأکید داشتن اسمیه به نحو مطلق نادرست است؛ کما اینکه در برخی جمل اسمیه کاملاً روشن است که تأکید وجود ندارد مثل «هذا قلمٌ». خود متکلم برای اینکه بگوید: «این قلم است» چه راهی جز این جمله دارد؟ وقتی هیچ راه دیگری ندارد پس تأکید هم ندارد وگرنه باید قائل شویم که مخاطب در این فرض هیچ راهی جز «تأکید» گفتار خود ندارد! حال آنکه روشن شد که «تأکید» برای مخاطب «خالی الذهن» نادرست است(: خبر ابتدایی) و در جواب سائل متردد مستحسن است(: خبر طلبی) و در جواب مُنکِر لازم است(خبر انکاری). 2. از سویی قول به عدم تأکید مطلقاً هم باطل است چراکه به وضوح می توان دریافت که در «قامَ زیدٌ» یک اسناد داریم و در «زیدٌ قامَ» و «زیدٌ قائمٌ» دو اسناد داریم لذا «زیدٌ قامَ» در قوه آن است که گفته شود: «قامَ زیدٌ، قامَ زیدٌ» و روشن است که تکرار خودش مفید «تأکید» است لذا جمله اسمیه فی الجمله تأکید دارد. لذا اگر بخواهیم «خرق اجماع مرکب» نکنیم باید از میان سه قول فوق یکی را برگزینیم؛ لذا یک به یک آنها را بررسی می کنیم: 1. جمله اسمیه وقتی تأکید دارد که از آن اراده تأکید شود. اقول: به نظر سخن درستی نیست چراکه تأکید باید به نحوی آورده شود که مخاطب آن را فهم کند تا غرض گوینده منتقل شود لذا اگر منوط به اراده متکلم شود لزوم داشتن «علم غیب» برای مخاطب لازم می آید «اللهم الا ان یقال: متکلم ممکن است با بالا بردن صدای خود در جمله اسمیه تأکید را برساند ولی وقتی آن کلام به متن تبدیل می شود، این تأکید دیده نمی شود مگر به معونه قرائن». البته همین سخن اخیر که بیان شد، اشکال دارد چراکه سؤال خواهد شد که اگر با بلند کردن صدا می توان اراده تأکید کرد یا اساساً اگر «تأکید جمله اسمیه» بر اساس اراده متکلم است(علی أیّ نحو کان) چرا نتوان همین اراده را در جمله فعلیه کرد؟ این سؤال مهمی است که این جماعت باید به آن پاسخ دهند. 2. جمله اسمیه وقتی تأکید دارد که با مؤکِّد دیگری همراه شود(مثل «إنَّ و لام مزحلقه») در واقع اگر قرینه ای وجود داشت که جمله اسمیه تأکید دارد آنگاه به همان قرینه عمل می شود مثل «إنَّ الانسان لفی خُسر» که مفید 3 تأکید است. اقول: به نظر قول خوبی است چراکه در همه جا «قرینه» تعیین کننده مقصود است. 3. جمله اسمیه از فعلیه عدول کرده باشد. اقول: این مطلب همان است که در مورد دوم به آن اشاره شد یعنی همین قدر که «قامَ زیدٌ» به صورت «زیدٌ قامَ» یا «زیدٌ قائمٌ» بیان شد به این جهت که «اسناد» دو برابر می شود پس تأکید بر اسناد شده است و یک تأکید در کلام وجود دارد. این سخن نیز قطعاً صحیح است. جمع بندی به نظر می رسد که تأکید جمله اسمیه به این نحو است: 1. اگر با مؤکِّد دیگری جمع شد ظاهر آن است که خود جمله اسمیه هم تأکید را برساند به این صورت که آن مؤکد دیگر(مثل «إنَّ، لام ابتدا، لام مزحلقه، قسم و ...») قرینه می شود بر اینکه «جمله اسمیه» تأکید دارد: «إنَّ الانسانَ لفی خُسر». 2. اگر خبر جمله اسمیه، یک فعل یا اسم مشتق باشد به این معنا که حاوی ضمیر باشد یعنی جامد نباشد(به خلاف هذا قلم) در این صورت حتماً تأکید دارد چراکه اسناد در این جمله دو برابر شده، یعنی وقتی می تواند بگوید: «قامَ زیدٌ» اگر بگوید: «زیدٌ قامَ/ قائمٌ» از آنجا که تعداد اسناد دو برابر شده گویی که این جمله را دو بار تکرار کرده لذا تأکید دارد.
4 اسفند 68 دیدار با قاریان چهل کشور جهان در روز بعثت غير از آنچه كه تاكنون انجام گرفته، دو كار ديگر بايد انجام بگيرد: اول اينكه بايستى روخوانىِ قرآن، تمام ملت ما را شامل بشود. نبايد يك نفر در ميان ملت ما بماند كه قادر نباشد قرآن را باز كند و به ‏صورت صحيح بخواند. زن و مرد و كوچك و بزرگ و پير و جوان، بايد بتوانند قرآن را بخوانند ... . نمى‏ شود در كشورى كه بر مبناى اسلام اداره مى ‏شود، قرآن را به دست يك نفر بدهيم و بگوييم بخواند، اما نتواند اين كتاب عزيز را باز كند و بخواند. بنابراين، همه بايد بتوانند قرآن را بخوانند. البته، اين قدم اول است. كار دوم، رفتن به سمت فهم قرآن است ... .
4 مهر 85 دیدار با شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قرآن کریم من مي خواهم به شما «قرآنی ها» كه اهل تلاوت، اهل تجويد و اهل لحن و آهنگ و صوت و خواندن قرآنيد، اين را تأكيد كنم، گاهى شنيده مي شود كه بعضى مي گويند آقا به قرآن بايد عمل كرد؛ خوب، اين حرف درستى است؛ اما مقصودشان اين است كه تلاوت قرآن و آرايه‌هاى قرآنى را دست كم بگيرند! من با اين مخالفم. تلاوت قرآن هم جزوِ يك مجموعه و منظومه ‌اى است كه اينها همه به هم متصل است؛ اين هم بايستى مورد توجه قرار بگيرد و گرامى داشته شود.