eitaa logo
مغنی و بلاغت - تدریس 99 راسل
190 دنبال‌کننده
87 عکس
64 ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مختصر و مفید در 6 صفحه مدت زمان مورد نیاز برای مطالعه: ده دقیقه http://tt-ej.blog.ir/post/655
در تابستان 98 توفیقی شد که با دوستان پایه اول معصومیه به تمامه تدریس شود. در خلال تدریس این کتاب منتخبی از اشعار و چند بیت از غیر الفیه استفاده شد و طلاب عزیز هم آن را حفظ کردند. هرچند این ابیات تمام ابیات انتخابی از نیست لکن برای دوستانی که بخواهند حفظ الفیه را شروع کنند می تواند شروع خوبی باشد👇
ای هم گردآوری شده که صرفاً بیان نظرات برخی بزرگان در این رابطه است و لزوماً بیانگر نظر ارائه دهنده در صوت های فوق نیست ولی به هرحال بعضاً به این نظر نزدیک است و خواندن این نظرات و اطلاع از نظرات این بزرگان خالی از لطف نیست👇
امروز دوشنبه 25 آذر 98 در کلاس مطرح شد: حدیث «ثَقَلَین» در صفحه 109 تلفظ صحیح آن در این حدیث «ثَقَلَین» است نه «ثِقلَین» ذیلاً 8 صفحه در این زمینه که در سال 93 انجام شده را تقدیم می کنم:
عدم کتاب نیست بلکه است نام این کتاب آسمانی است نه سوره اگر در متن ذیل به خوبی تأمل شود و روزنامه وار خوانده نشود پاسخ بسیاری از شبهات در خصوص توسط صحابه داده می شود مسأله حل می شود و ...👇
6️⃣ همانطور که در بحث نسب معاویه گذشت میان «امیه» و «عبد مناف» واسطه ای به نام «عبد شمس» است ولی جالب است که در این نامه، هیچ نامی از عبد شمس نیست و به جای آنکه حضرتشان «هاشم بن عبد مناف» را با «عبد شمس بن عبد مناف» مقایسه کنند فرمودند: لیس امیّةُ کهاشم. ظاهر آن است که در این نحوه مقایسه نیز همان نکته مذکور نهفته است که اساساً چون نسَب معاویه به «عبد شمس» نمی رسد بلکه به «امیه» رومی می رسد، لذا حضرتشان اساساً نامی از عبد شمس نبردند و این هم از ظرافت های دقیق و مهم این نامه است. و الحمد لله رب العالمین ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
امشب به لطف خدا و با همت و لطف دوستان منتشر شد: دانلود صوت تدریس ارائه: روح الله تابستان ۹۸ سایت طلبگی تا اجتهاد👇 http://tt-ej.ir/post/699
موضوع: مغنی در بحث ادعا کرد که اگر این «ما» مجرور شود، حذف الف آن واجب است: بِمَ فیمَ عَمَّ ... عبارت مغنی: «یَجِبُ حذفُ ألفِ «ما» هذه إذا جُرَّتْ ...». حال آنکه به تصریح خود مغنی «عکرمه و عیسی» آیه اول سوره نبأ را «عَمّا یتساءلون؟» خوانده اند ولی مغنی به آنها ایراد گرفته. اقول: حق آن بود که مغنی بگوید حذف الف مای استفهامیه مجروره، غالباً رخ داده نه همیشه. با فحص در روایات، نمونه هایی یافت شد که الف مای استفهامیه مجروره حذف نشده: مصباح المتهجد، 2، 847؛ دعای کمیل: دعای کمیل: يا إلهي و ربّي و سيّدي و مَولاي لأيِّ الأمورِ إليك أشكو، و لِمَا منها أضِجُّ و أبكي؟ نامه 31 نهج البلاغه فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا؟ نکته: اگر «اینَ حلّوا» در کلام حضرت نیامده بود، این احتمال می رفت که «ما» در «فیما و عمّا» استفهامیه نباشد، ولی با وجود «أینَ» کاملاً ظاهر است که «ما» در «فیما و عمّا» استفهامیه است و فعل «انظر» فعل قلبی است که معلّق از عمل در مفعول به شده(رک: باب تعلیق: فعل قلبی بر سر استفهام مثل آیه 84 اعراف: فانظر کیفَ کانَ عاقبةُ المجرمین). محاسن برقی ره، 1، 240 سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص بِمَا عَرَفْتَ‏ رَبَّكَ؟ توحید صدوق ره، 289 سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقِيلَ لَهُ بِمَا عَرَفْتَ‏ رَبَّكَ‏؟
برای مطلق ندا( یا ) است. لذا قول جواهر را قبول نداریم که گفته برای ندای است. این امر ثمرات زیادی در فهم آیات و روایات دارد👇
توضیح درباره درس لطفا 7 دقیقه صوت را در این مورد شنونده باشید👇
سؤال یکی از طلاب عزیز سؤال: فاء در کلمه «فقط» چه نوع فائی است؟ صمدیه در «قط» گفت: و کثیراً ما تُحَلَّی بالفاء. یعنی فاء آن را «زینت» دانست. کلام مفید هم گفت: تفتازانی می گوید که این فاء «تزیین» است. به هرحال کلام عجیبی است. این فاء دقیقاً چیست؟ ✅ اقول: شاید بتوان آن را فصیحه شمرد از نوع رابطه: قامَ زیدٌ، إن فَهِمتَ فَانتَهِ. بعد دیدم که تفتازانی دقیقاً همین را گفته: در حدائق 886 آمده: قال التفتازانی: و کانَّه جزاءُ شرطٍ محذوف و قدّره فی نحو «اضرِب زیداً فقط»: اذا ضربتَ زیداً فانتَهِ عن ضربِ غیرِه؛ و قال: انّما قدّرنا الشرطَ تصحیحاً للفاء. بعد خود حدائق می نویسد: و علی هذا التقدیر فی نحو «قامَ زیدٌ فقط»: اذا علمتَ قیامَ زیدٍ فانتهِ عن طلبِ الحکم بقیامِ غیرِه. در
۲۳ دقیقه توضیحات مهم درباره آیات و روایات درباره ۵مرحله حفظ روش مرور در هر مرحله
تعریف- اقسام سؤال: جمله مستأنفه(بالمعنی الاعم) چیست و چند قسم است؟ جواب: 1️⃣ جمله مفتَتحه(: ابتدائیه) مثل «بسم الله الرحمن الرحیم» در صدر سوره های قرآن کریم و عبارت «برائةٌ من الله ...» در صدر سوره توبه(به شرط آنکه سوره توبه جزئی از انفال نباشد). 2️⃣ جمله مستأنفه(بالمعنی الاخص): ربط لفظی آن با قبل قطع شده اگرچه ربط معنوی آن برقرار باشد. لذا آیه 6 بقره که سرفصل جدیدی در این سوره است مستأنفه است و جمله «ما تری ...» در آیه 3 ملک هم که مرتبط با عبارات قبل است نیز مستأنفه است اگرچه ربط معنوی زیادی دارد. 3️⃣ جمله استیناف بیانی(: تعلیلیه): آن مستأنفه ای است که بیان علت کند برای ماقبل مثل آیات 5 تا 7 مزّمل که سه دلیل است برای «دستور به قرائت ترتیل قرآن و نماز شب»(إنّا سنلقی ... انَّ ناشئة ... انَّ لک ...) یا مثل «لعلکم تذکرون» در آیه 1 نور یا مثل «ذلک لمن خشی ربّه» در انتهای آیه 8 بینه که دلیل است برای «رضی الله عنهم و رضوا عنه». 🍃 نکته: استیناف بیانی غالباً با «إنَّ» یا «لعلّ» آغاز می شود. 🍃 نکته: بنابراین یک جمله از حیث ارتباط با ما قبل به چهار دسته ممکن است تقسیم شود: 1️⃣ ربط لفظی با ماقبل دارد و ربط معنوی هم دارد: «إنَّه بسم الله الرحمن الرحیم»(30 نمل) که جمله «بسم ...» خبر است برای «إنَّ». 2️⃣ ربط لفظی با ماقبل دارد ولی ربط معنوی ندارد: مثال ندارد چون امکان ندارد. 3️⃣ ربط لفظی با ماقبل ندارد ولی ربط معنوی دارد: سورةٌ انزلناها ... لعلکم تذکرون(1 نور) جمله «لعلکم ...» علت ماقبل است ولی ربط لفظی با ماقبل ندارد و «لعلّ» که از حروف مشبهة بالفعل است «صدارت طلب» است و جمله مستأنفه می سازد. 4️⃣ ربط لفظی با ماقبل ندارد و ربط معنوی هم ندارد: إنَّ الذین کفروا ...(6 بقره) که بحث از «سران متقین» تمام شده و بحث «سران کفار» آغاز شده است.
تعریف- اقسام در بحث «فاء» مغنی 5 نوع فاء ذکر شده. در بحث مبسوطی که در تدریس این بحث از مغنی در 14 جلسه داشته ام، ثابت شد که تنها 2 قسم از فائات قابل قبول است: 1️⃣ عاطفه 2️⃣ رابطه البته یک قسم از فاء در مغنی اصلاً ذکر نشده! ولی در حدیقه خامسه آمده که آن هم مقبول ماست: 3️⃣ فصیحه بازگشت فاء فصیحه به همان دو فاء اول است، یعنی یا عطف بر «معطوف علیه مقدر» است یا فاء رابطه جواب شرط برای «جمله شرط مقدر» است. مثال از فصیحه از نوع عاطفه بر مقدر: آیه 60 بقره: فقلنا اضرب بعصاکَ الحجرَ فانفجرَت. روشن است که تقدیر چنین بوده: «فضربَ فانفجرت» مثال از فصیحه از نوع رابطه برای شرط مقدر: آیه 3 ملک: فارجعِ البصرَ الجدول گفته تقدیر چنین بوده: «ان ارَدتَ المعاینةَ فارجِع». دقت کنید که فاء را عاطفه بر مذکور ندانسته تا عطف انشاء بر خبر پیش نیاید.
یکی از نکات مهم در استفاده از لغتنامه «المعجم الوسیط» این است که با علائم اختصاری به کار رفته در آن آشنا باشیم. این نکته در سایر لغتنامه ها هم حائز اهمیت است مثل «قاموس المحیط». ذیلاً مقاله مربوط به این علائم اختصاری با ذکر مثال و توضیحات تقدیم شما عزیزان می شود👇
در کلاس تجزئه و اعراب سوره ملک بعضاً ابیات کاربردی ای از خوانده می شود. خیلی از دوستان شاید غبطه بخورند به حال عزیزانی که در کلاس، این ابیات پرکاربرد را حفظ کرده اند و در اثر دیدن ثمرات حفظ این ابیات علاقمند شده باشند که آنها هم لااقل مهم ترین ابیات الفیه را حفظ باشند تا در لحظات مهم بتوانند آن را به کار بندند. در تابستان 98 در حین تدریس صمدیه هرگاه که بیتی از ابیات الفیه به کار می آمد، همان جا در جزوه ای گرد می آمد که ذیلًا تقدیم می شود. ادعا بر این نیست که این جزوه کامل باشد ولی «ما لا یدرک کلّه لا یترک کله». ان شاء الله بهترین بهره را از آن ببرید و حتماً این حدود 80 بیت را خیلی خوب و مسلط از حفظ باشید. جهت و استفاده در حین اعراب آیات
این فایل صوتی هم می تواند کمک شایانی به یادگیری مقامات و طریقه انتقال از یکی به دیگری کند. در 25 دقیقه👇