eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️در حدیث قدسی است که وقتی همّ بزرگِ بنده‎ای، خدا بود و اراده‎ی کار‌ خطایی کرد، خدا بین او و آن کار حائل می‎شود. یعنی خودش را به او نشان می‎دهد.  ▪️امروز نقش حیوانات در زندگی ظاهری انسان کم شده است. حیوانیّت در درون انسان هم کم می‎شود و تنها عقل می‌ماند و انسان به ملائک ملحق می‎شود. ▪️پیشاب و فضولات حیوانات حلال گوشت پاک است، ولی در انسان صفات بد و اخلاق رذیله سبب می‎شود نجس گردد، و الّا چرا غذای پاک و حلال به نجاست تبدیل شود؟ وقتی مقصد خدا باشد و محبّت خدا و  پیامبر و ائمّه علیهم السّلام باشد، آنها انسان را از غیر خودشان پاک می‎کنند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی       تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️دنیا، برزخ و قیامت در سیر باطنی انسان ▪️برزخ دورانی است که یک شب خدا را می‎بینی و صابر و راضی و خشنود و شاکر و مطمئن هستی و یک شب خدا را نمی‎بینی و نگران و مضطرب و محزون و غصّه‎داری و جزع و فزع می‎کنی. وقتی گرفتار می‎شوی، هیچ روزنه‎ی خیری در تو نیست، چون اگر بود، غصّه‎دار نمی‎شدی و وقتی خوشحال می‎شوی، هیچ روزنه‎ی شرّی در تو نیست. همین که حالتت عوض می‎شود، نشان می‎دهد داری برزخت را طی می‎کنی و ان‎شاء‎الله عن‎قریب برزخت تمام می‎شود و از قیامت سر در می‎آوری. ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 🏴 🏴 بسمه تعالی 🏴 ▪️علامه حسن زاده آملی در نکته ۲۴۴ هزار و یک نکته از کتاب ناسخ التواریخ نقل می‌کند که در رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله گوید: به روایتی چون علی علیه السلام آن جسد مطهر را در لحد جای داد گفت: «اللّهم هذا أولُ العددِ و صاحبُ الأبد، نُورُكَ الذی قَهَرتَ به غَواسقَ الظُّلم و بَواسقَ العدمِ و جعلتَهُ بك و منك و الیك و علیك دالاً دلیلاً، رُوحُهُ نسخةُ الأحديةِ فى اللاهوتِ و جَسَدُهُ صورةُ معانىِ المُلكِ و الملكوتِ وقلبُهُ خزانةُ الحىِّ الذى لايموتُ طاوُوسُ الكبرياء و حَمامُ الجبروت» ▪️این فقرات عرشی، مفاتیح اتصال به قلب ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است و چون خطاب ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت ذات احدیت راست پس از غُرر و دُرر معانی آن غافل مشو و مغتنم بشمار که حکمت کلید فتح رحمت غیبی است. ▪️حضرت می‌فرماید: «اللهم هذا اول العدد و صاحب الأبد»؛ فرمود هذا که اشاره به نزدیک است تا شدت قرب خود با رسول الله را بیان فرماید. ▪️آن جناب اول العدد است چون تعین اول است که مرتبه‌ی فوق خلافت کبرای الهیه است. یعنی نفس ختمی در این مقام از همه‌ی حدود نوری فراتر می‌رود و صاحب وحدت حقیقیه می‌شود که حق تبارک و تعالی بدان می‌نگرد و در این وحدت حقیقیه تمام کمالات اندماجی خود را مشاهده می‌کند و این علم ذات به وحدت حقیقیه‌ی محمدیه صلی الله علیه و آله سبب بسط رحمت الهی می‌گردد که مبین اکملیت و آکندگی اوست یعنی چون به وحدت خویش که نفس محمدی در قوس عروج صاحب آن گردید می‌نگرد و کمالات ذاتی خود را در آن مضمحل می‌بیند، به سبب غلبه‌ی رحمت بر غضب و کمال اسمایی و صمدانیتش از سماء احدیت بر زمین واحدیت به تفصیل علمی ظهور می‌کند و از آن موطن در صورت خلایق خود را در عین خارجی حقیقی آشکار می‌کند که اول خلق از ناحیه حضرت واحدیت جناب عقل کل است که نور همه‌ی خلائق است و جمله‌ی خلائق به حضور بسیط جمعی در او حاضرند. ▪️پس سینه‌ی سینای احمدی تنها منظر ذات احدی است. ذات غیبیه و هویت مطلقه‌ی مقسمی جز به این سینه به هیچ خلقی نظر نکرده و نخواهد کرد بلکه به او هر چه را دیده و می‌بیند. این دُرّ ذی قیمت را دریاب که بابی است عظیم در معرفت ولایت. ▪️و شاید اول عدد مراد اول خلق باشد که گفته شد بدین معنا که اعداد روح حروفند و واحد عدد نیست بلکه عدد ساز است و هرگز شمرده نمی‌شود. روح الف یک است و روح باء دو. و چون‌ دو عدد اول است که از تکرار یک حاصل شده است و اولین تعین واحد می‌باشد لذا جناب ختمی مآب صلی الله علیه و آله را به سبب اینکه در قوس صعود نفس او با عقل بسیط اتحاد وجودی پیدا کرده است او را عدد اول نامید. ▪️عقل اول سبب خلقت خلائق است؛ «اذا کان العقل کان الاشیاء». به باء خلقت آغاز شد کما اینکه قرآن تدوینی هم بدو آغاز شد چون متن هر چیزی است اعنی چه قرآن تدوینی و چه قرآن تکوینی مندرج در نقطه‌ی باء بسم الله هستند و از او جاری و ساری در عیون حقایق خارجی می‌شوند. ▪️فرمود: «لِیْ مَعَ اللّهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِیْ فِیْهِ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَلَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ». این وقت همان عدد اول است که حضرت احدیت است و ملائکه مقرب و انبیاء مرسل بدو نمی‌رسند چون معرفت آنجا راه ندارد. نبی نکره در سیاق نفی است یعنی حتی خود آن جناب نیز به حیث نبوتش به آن موطن اعظم راه ندارند. ▪️ملائک مقرب، ملائک مهیمند و عالین موجوداتی هستند که نه از خود خبر دارند و نه از دیگری. این همان اسماء حضرت الوهیت هستند که فقط علماً موجودند نه حقیقی خارجی تا خود و یا دیگران هم عرض خود را بشناسند. آنجا همه چیز در ذات مندک است و غیر او وجود ندارد. وجود صرف مال اوست و این ملائکه و اسماء تعینات علمی در مرتبه‌ی واحدی ذات هستند. هر موجود ازلی ابدی هم می‌باشد. به عدد اول ازلی است و چون محیط به هر چیزی از جمله زمان و دهر می‌باشد پس مصاحب ابد است؛ تو بگو ازل ابد است و ابد ازل... ▪️آنجا که فرمود «نورك الذی قهرت به غواسق الظلم و بواسق العدم»، همان است که گفته شد. یعنی ذات حق چون به وحدت حقیقیه و اطلاقی خویش نگریست و کمالات خویش را در آن مندرج بدید خواست آنها را ظهور دهد غیری نیافت و چون خواست غضب آید و در کمون بماند عشق و رحمت غلبه کرد و طالب ظهور شد و چون غیر عبارت از ظلمت و نابودی بود غواسق ظلمت و بواسق عدم را درید و به نور اول همه‌ی تعینات خارج از ذات را آشکار فرمود و نور وجود او در تعینات خلقی پدیدار گردید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴 #نکته_ناب 🏴 #قسمت_اول 🏴 بسمه تعالی 🏴 ▪️علامه حسن زاده آملی در نکته ۲۴۴ هزار و یک نکته از کتاب
🏴 🏴 ▪️و آنکه فرمود: «وجعلته بك و منك و الیك و علیك دالاً دلیلاً»؛ بدان اول دلیل بر ذات اول عدد و تعین اول است. هر موجودی بسته به ظرفیت و سعه‌ی وجودیش دلالت بر مافوق و رب خود دارد. اسماء جزئی دلیل اسماء کلی هستند و اسماء کلی دال و دلیل بر اسم جامع هستند و اسم جامع ادل دلایل بر حضرت احدیت است و تعین اول بالاترین دلیل بر ذات است. ▪️و بدان هر اسم کلی اسم اعظم است مر اسماء جزئی خود را که خدمه و سدنه‌ی او هستند. فلذا اسماء کلی اسماء اعظمند و اسم جامع اسم اعظم است نسبت به اسماء کلی و حضرت تعین اول که حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است اسم اعظم است مر اسم جامع را. یعنی اول عدد اسم اعظم اعظم اعظم است کما اینکه در ادعیه وارد شد باسمك الاعظم الاعظم الاعظم. و بدان هر چه دلیل به مدلول نزدیکتر باشد با وضوح و روشنایی فزونتری از مدلول خبر می‌دهد و به او دلالت می‌نماید و چون حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله اقرب التعینات به ذات غیبی است، روشن ترین دلیل ذات محسوب می‌شود که هیچ حقیقتی در هستی چون او علم اجمالی به ذات ندارد و چون تعین اول ذات است دلالت او به رب خود دلالت ذاتی است که برای این دلالت احتیاج به غیر ندارد اما دیگرانی که به حضرت أو أدنی راه نیافته‌اند به او به ذات اقدس هاهوتی دلالت می‌نمایند. ▪️و آنجا که فرمود: «روحه نسخة الأحدية فى اللاهوت»، مشیر به همان تعین اول است که گفته شد. اما بدان لاهوت عالم امر را گویند که فوق عالم عقل کل و جبروت است و آن عالم احدیت و واحدیت است. روح انسانی به سبب بساطتش نسخه‌ای از مرتبه احدیت است که تمام حقایق و کلمات وجودی به نحو جمعی در او نوشته شده است. لذا از تعبیر نسخه استفاده کرد چون نسخه هم کتابی است که بر آن می‌نویسند و هم عکس و رونوشتی است که از روی نوشته‌ی دیگر استنساخ می‌کنند. چون آدم به صورت حق آفریده شده است و روح او نسخه‌ای از احدیت لاهوتی است لذا می‌تواند در قوس صعود تا صادر نخستین بالا رود و روحش احدیت لاهوتی شود. ▪️و آنکه فرمود: «جسده صورة المعانى الملك و الملكوت»، چون صورت هر چیز ظهور و تنزل آن چیز است. یعنی جبروت، صورت لاهوت است و ملکوت، صورت جبروت و عالم ملک و ناسوت صورت ملکوت. جسد انسان کامل صورت همه‌ی حقایق عالم ناسوت و ملکوت است. صورت معانی ملک و ناسوت است چون جسد امام به سبب تروحش اشرف موجودات در عالم طبیعت می‌باشد و اگر معانی تمام کمالات عالم ناسوت را عصاری کنیم سید و امامش جسد انسان کامل می‌شود. و البته معانی ملک همان ملکوت است چون ملکوت مبالغه‌ی در مالکیت است و عالم ملکوت مرتبه‌ای است که مالکیت دارد بر تمام عالم ناسوت؛ «بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ». پس معانی عالم ملک حقایق ملکوتیه است و جسد امام صورت اتم همه‌ی حقایق ملکوتیه می‌باشد. ▪️و آنکه فرمود: «قلبه خزانة الحى الذى لا يموت»، قلب انسان کامل خزینه‌ی همه‌ی کمالات اسمائی است و مفتاح غیبی است که تمام مفاتیح در او مندمجند و تمام مراتب غیب که حیات تفور و محض است و هیچ موتی در آن راه ندارد به دست او گشوده می‌شود و حیات در مراتب مادون جاری می‌گردد. ▪️و فرمود: «طاووس الکبریاء و حمام الجبروت»؛ بدان کبریائی از اسماء جلالی الهی است اما در متن جلال جمال منطوی است و در متن جمال جلال. چون او اول و آخر و ظاهر باطن است و بطون جلال است و ظهور جمال و چون همان که ظاهر است همو باطن می‌باشد پس همو که جلال است جمیل است. امام طاووس کبریاء است یعنی برای کبریایی حق که جلال اوست، ظهوری است که آن ظهور حقیقت امام است. کبریایی حق طالب خفاست اما غلبه‌ی عشق و رحمت سبب می‌شود از متن کبریایی ذات، طاووس جمال بالهای خلقت و تعیناتش را بگستراند و بساط زیبای کثرت پهن شود. ▪️نفس ناطقه را به ورقاء و کبوتر و حمام تشبیه کرده‌اند. بدان نفس نفیس ختمی اصل جبروت است اعنی عقل قدسی او در سیر عروجی با عقل اول اتحاد وجودی پیدا کرده است پس عقل او عقل کل و خیال متصل او خیال منفصل و جسد او جسم کل است کما اینکه روح انورش لاهوت احدی است پس او کون جامع است و چون او را دیده باشی همه را دیده‌ای و چون سخن او را بشنوی سخن همه را شنیده‌ای از اینرو فرمود «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ» اللهم‌ صلی علی محمد و آل محمد. ◾️شب جمعه مصادف با شب ۲۸ صفر سالروز شهادت حضرت محمد مصطفی و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهما ۱۴۴۲ ه ق ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ه ش اسلامشهر◾️
☘مخاطب سلام های نماز حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است☘ «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»؛ ☘اُم و اصل نبوت، حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله است لذا صاحب مقام والعصر می‌باشد یعنی او عصاره و خلاصه جمیع فضائل و کمالات هستی می‌باشد؛ آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.  ☘قوله صلی الله علیه و آله: «أنا أول الأنبیاء خلقاً و آخرهم بعثاً؛ نحن الأولون و الآخرون». چون در قوس صعود جمیع مخلوقات شئون وجودی او هستند لذا فرمود: «آدم و من دونه تحت لوایی». همه انبیاء و مرسلین از مشکات ختمی او نور می‌گیرند و بر سر سفره او متنعمند و بلکه شئون وجودی اویند که او لوح سرمدی و محفوظ حق متعال است و حق تعالی تمام کلمات هستی را با او و در متن او نگاشته است؛ پس حقیقت او أب الأکوان بفاعلی و به وجهی اُم الإمکان بقابلی است خواهی بگو صادر اول و قلم اعلاست و از حیث دیگر هیولای اولای عوالم غیر متناهی می‌باشد. «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» ☘برگشت ضمیر جمع «نا» در علینا بدان حقیقت نوری است چون او اصل الوجود می‌باشد و تمام الواح و قوابل و اشیا را جامع است. «أُوتِيتُ جَوَامِعَ اَلْكَلِمِ» لذا تمام عالم شرح این متن و نشر این لف و مفصل این مجمل هستند. «کُلُّنا محمد صلی الله علیه و آله» ☘قوله تبارک و تعالی: « وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/7)؛ «النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (احزاب/6) ☘حقیقت ذات شما اوست و از اسماء الله به ذات الوهی نزدیک تر است لذا سخن به غایت صواب است که گفته شود: «مَا رَأيْتُ شَيْئًا إلاَّ وَ رَأيْتُ الحقیقة المحمدیة صلی الله علیه و آله قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ لأنَّ الحَقَّ فیهِ و في حَقیقَة اوصیائه» ☘قال الامام العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه و سهّل الله مخرجه في أن الحق معهم و فیهم: «وَلیَعلَمُوا أنَّ الحَقّ مَعَنا وَ فِینا و لا یَقُولُ ذلک سِوانا إلّا کَذّابٌ مُفتَر و لا یَدَّعیه غَیرُنا إلّا ضَالٌ غَوِیٌ» لذا حضرت رسول فرمود: «مَنْ رَآنِي فَقَدْ رَأَى الْحَقَّ». ☘عبادالله الصالحین، جمله‌ی تعینات و تشخصات و افراد آن حقیقت نوعیه‌ی مطلقه‌ی انسانیه هستند لذا حضرت علی وصی علیه السلام فرمود: «أنا آدم الاول، أنا نوح الاول، أنا ابراهیم الخلیل‌ حین القی في النار، أنا موسی مونس المؤمنین». «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»؛ ☘قرآن تکوینی به منزله‌ی اعضاء و جوارح قرآن ناطق است کما اینکه قرآن صامت شرح کتبی اوست، پس جمیع کلمات تکوینی آیات صادر اول اند، پس او عالم کلی ناسوتی است؛ «هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْءَاخِرُ وَٱلظَّهِرُ وَٱلْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ». ☘کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۵۶☘
▪️من به همه‌ی اهل دنیا و اهل آسمان و زمین بدهکارم، چرا که همه‎ی آنها دست به دست هم دادند تا من به وجود آمدم و ارزاق مادّی و معنوی را برای من تهیّه کردند؛ پس به آنها مدیون هستم، و من از ادای حقّ آنها عاجزم و غیر از خدا هم هیچ‎ کس نمی‎تواند اداء حق کند. اتّفاقاً شما و دیگران هم همین‎طور هستید. همه‎ی ما نسبت به اداء دین و حق مفلس هستیم و اَلمُفلِسُ فِی اَمَانِ اللهِ: شخص مفلس در امان خدا است. اگر به این حقیقت اعتراف کردی، خدا خودش حقّ آنها را ادا می‎کند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️کتاب مصباح الهدی       تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️فاطمه، اسم مستأثر◾️ ☑️قال الامام العسکری علیه‌السلام: «نَحْنُ حُجَجُ الله عَلی خَلقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطمة حُجَّةالله عَلَینا». ▪️حقیقت سرّی فاطمی، اسم مستأثره‌ی ذات غیبی است که برای احدی آشکار نشده و در بطون محض است؛ «اللّهمَّ إنّي أسئَلُکَ بِاسمِکَ الّذی خَلَقتَهُ مِن کُلِّکَ فَاستَقَرَّ فِیکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إلي شَيءٍ أبَداً». (صحیفه مهدویه، زیارت ندبه) ▪️حجت، تقدم عِلّی و رتبی بر خلق دارد. امام حجت بر مطلق خلایق است لذا مرتبه‌ی امر که فوق خلق است، حجت بر خلق است و آن مقام واحدیت است که «خلق اول» مظهر آن می‌باشد. یعنی اولین تعیّن خلقی که جامع خلایق است، ظهور مرتبه‌ی قابلی واحدیت، اعنی اعیان ثابته در خارج از ذات می‌باشد. لذا مقام واحدیت، حجت بر خلایق است و آن ولایت مطلقه می‌باشد و چون مرتبه‌ی واحدیت، تعین اول مقام احدیت الجمع است و حجت و دلیل بر آن می‌باشد، لذا مقام احدیت، حجت بر حجت خلایق و برزخ البرازخ می‌باشد. ▪️مقام احدیت، آن اسم مکنون و مخزون مستقر در ذات است که ممسوس فی ذات الله بوده و مستأثره‌ی حق می‌باشد و ابدا به همان صورت احدی، برای احدی آشکار و معلوم نشده و نخواهد شد؛ «أنا مَعنِی الَّذی لا یَقع عَلَیهِ إسمٌ وَ لا شبهٌ» (خطبه البیان) ▪️و چون جمیع اسماء حسنای الهی از اسم جامع و امّهات اسماء تا اسماء جزئی، ظهورات این کلمه‌ی تامّه‌ی طیّبه هستند، و او بر همه‌ی اسماء و اعیان سیادت و امومت دارد، لذا به امّ ابیها از لسان نبوی نامیده شد. ▪️باطن و سرّ مستودع ولایت مطلقه، حقیقت احدی فاطمی است. «فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِكَ وَ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَ صَمِيمِ قَلْبِهِ وَ فِلْذَةِ كَبِدِهِ» (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹۹) «لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ» (مصباح‌ المجتهد، ص ۷۱۱). از باطن عصمت آن محبوبه‌ی ذات، انوار ائمه‌ی محمدی خارج گردیده است: «وَ سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّهِ» لذا او امّ‌الائمه یعنی حامل انوار ولوی است و حجت ذات بر صاحبان ولایت مطلقه و ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام می‌باشد. او امام الائمه و امامان معصوم مأمومین او هستند. لاجرم فاطمه امام‌آفرین شد و امامت از او آشکار شد. ▪️فاطمه، ذات نماست. و چون اسم مستأثره‌ی ذات است، جز حضرات ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام همه‌ی موجودات از عرش تا فرش از ادراک کنه حقیقت فاطمه عاجز و بریده شده‌اند. فلذا فقط این انوار امامت قابلیت زیارت او را دارند. و تنها ولایت مطلقه‌ی کلیه، کفو اوست. از این رو هم قدر و هم قبرش مجهول است، مگر برای امام اعنی انسان کامل‌. ▪️وَ هی «لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيم، أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا» (دخان/ ۳،۴،۵). امر حکیم آن سرّ مستودعی است که در متن جان فاطمی به ودیعه گذاشته شده است و آن ولایت کلیه‌ی شمسیه است که به یَد اراده‌ی فاطمی بسط وجودی پیدا می‌کند، و از آن مقام مجمل احدی قرآنی، صورت تفصیلی فرقانی می‌یابد؛ «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ». ▪️تنزل قرآن در صدر محمدی صلی الله علیه و آله است و صدر محمدی، اسم مکنون و مخزون و مستتر و مقنع بالسّرّ فاطمی است که ولایت تامه، تفصیل اوست و ولایت نیز مبدأ اسماء الله است و همه‌ی اعیان ثابته و خارجه، مظاهر این اسماء هستند. پس دریاب سرّ حدیث قدسی را که جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسول‌الله صلی الله علیه و آله نقل کرده است که خداوند تعالی فرمود: «يا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما». اعنی نبوت مطلقه‌ی ختمیه، ظهور ولایت مطلقه است و ولایت کلیه، ظهور احدی فاطمی است و افلاک که عالم خلق است، تجلی و ظهور نبوت است. ▪️فیض حق به دست فاطمه سلام‌الله علیها به ولایت و از ولایت به نبوت و از نبوت به خلایق می‌رسد؛ «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّه وَ أَرْخَيْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة». (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹۹) مفـتقرا مـتاب رو از در او بـه هـیچ سو ز آنکه مس وجود را فضه‌ی او طلا کند ◾️علی،نقطه آغاز وجود ص ۲۸۵، نکته ۱۰۷ ۱۳۹۰ هجری شمسی◾️