#انواع_قیامت
■انواع ساعت- يعنى قيامت- پنج است:
۱- نوعى آن است كه در #هر_آن و ساعت است.
۲- نوعى #مرگ_طبيعى است چنانكه پيامبر عليه الصلاة و السلام فرمود: هر كس #بمرد پس #قيامتش قيام كرده است.
۳- نوعى #موت_ارادى است «قبل از آن كه به مرگ طبيعى بميريد به مرگ اختيارى بميريد».
۴- نوعى ديگر از ساعت آن است كه همه در انتظار آنند(#قيامت خواهد آمد و شكى در آن نيست) #رسالة #رتق_و_فتق ما متكفل بيان اين نوع ساعت است.
۵- نوع پنجم ساعت #فناء_فی_اللّه و بقاء باللّه #عارفان_موحد است كه به قيامت كبرى موسوم است.
■●ممد الهمم در شرح فصوص الحکم
علامه حسن زاده آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#ماهیّت_گناه ■●در عالم، هر چیز ظاهر و مُلکى دارد که با حواس ظاهرى انسان قابل درک است و باطن و ملکوت
■●قبح اخلاقى گناه●■
■●اگر کسى بىطمع، بىغرض و بدون اینکه نیازى داشته باشد، صرفاً از سر محبّت و لطف، بارها و بارها به انسان خوبى کند، در گرفتارىها به داد او برسد و در نیازمندى و درماندگى، هر آنچه از دستش برمىآید را بىدریغ نثار او کند و پس از سالهاى متمادى احسان و لطف، یک بار از انسان درخواستى کند که در توان اوست، چقدر بىانصافى و نمک ناشناسى است که با وجود آن همه خوبى، انسان از انجام خواستهى مزبور امتناع کند و پاسخ منفى به او دهد.
■●هر کس بویى از انسانیّت برده است، چنین رفتارى را بهشدّت زشت و قبیح مىداند و محکوم مىکند. این در شرایطى است که طرف مقابل، براى رفع نیاز و به سود خود چیزى را درخواست کند. امّا اگر درخواست او نیز براى رسیدن سودى به شخص انجام دهنده یا در امان ماندن او از خطرى باشد و خود وى مطلقاً نفعى از انجام شدن آن خواسته نصیبش نشود و در آن شرایط، انسان تجرّى بورزد، سخن او را زیر پا گذارد و از انجام آن سر باز زند، کارش چقدر زشتتر و نفرتانگیزتر خواهد بود.
■●خداى متعال بندهاش را غرق لطف، فضل، احسان و اِنعام خویش نموده است و پیاپى تحفههاى جدیدى از معدن فضل خود بر او نثار مىکند، بىآنکه احتیاج و چشم طمعى به آن بنده داشته و حتّى عطاى خود را منوط به تشکّر و قدردانى او کرده باشد و با توجّه به اینکه آن بنده از باطن و ملکوت اشیاء و اعمال بىخبر است، براى اینکه به دام آنچه در باطن، مهلک و زیانبار است نیفتد و از آنچه باطنش نافع و گرانبهاست محروم نماند، از سر لطف و محبّت نسبت به وى، از طریق انبیاى عظام علیهم السّلام از او خواسته است که از برخى کارها بپرهیزد و بعضى اعمال را انجام دهد، بىآنکه خود از فرمانبرى این بنده سودى ببرد یا از سرکشى او زیانى متوجّهش شود.
■●در چنین شرایطى، از نظر موازین اخلاقى و ارزشهاى انسانى و از منظر انصاف و مروّت، تا چه حد زشت و نفرتانگیز است که آن بنده بر آن همه لطف و عطا و مهر و سخاى خدا چشم ببندد، آنها را نادیده بگیرد، نمکناشناسانه و جسورانه تجرّى ورزد، در برابر دستورات پروردگار کریم خود بىاعتنایى و سرکشى کند و فرمودهى خداى مهربان را زیر پا گذارد و از آن تمرّد ورزد و بىپروا آنچه را خداوند پرهیز داده، مرتکب شود و آنچه را تجویز نموده، ترک کند!
■●توجّه به نکتهى فوق، قبح اخلاقى معصیت را براى انسان آشکار و شخص را از آن منزجر و فرارى مىکند.
■●کتاب شراب طهور
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#توبه_و_تغییر_مسیر_و_رویه - ۳
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
□بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ راهها را باز میکند، نیّتها را مستقیم میکند، همهجا همراه انسان است. امیدوارم به هرجا که میروید به اسم خدا حرکت کرده باشید.
اسم حضرت زهرا(سلام الله عليها) هم اسم خداست. اسامی ائمه (عليهم السّلام)، اسم خداست. مگر نمیگوییم
□یا فاطِرَ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضِ بِحَقِّ فاطِمَة؛
یعنی آن کاری را که از او برمیآید، نسبت میدهیم به اسم فاطمة،
□یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قَدیمَ الْاِحْسانِ بِحَقِّ الْحُسَیْنِ ،
□ای کسی که احسان و ریزشهایت قدیمی است به حق حسین.
□یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالیُ بِحَقِّ عَلی.
□دیدید افعال خدا با این پنج اسم مبارک برده شد، والّا خدا اسم ندارد، رسم ندارد، غفّار نیست، ستّار نیست، عَفُوّ نیست. کسی نبود تا او عَفُوّ باشد. عَفُوّ کسی را میگویند که از قدیم قدیم عفو کرده باشد. کسی نبود که او را عفو کند. پس صفت ندارد.
□ثانیا" اگر ذهنمان مشغول صفتش شود، از موصوف میمانیم. تا کی به غفّاریت و ستّاریت؟ مگر چقدر گناه داریم که دائم بگوییم یا غفّار یا غفّار! گفت: من کی غفّار بودم؟! من خیلی بالاتر از غفّارم. آیا حتما" باید یک گناهکاری را بیامرزم تا بشناسید که من غفّارم! اگر گناهکاری نبود چه؟ در آن صورت لابد غفّار نبودم؟ اگر گناهکاری نبود چه کسی غفّار بود؟ پیدا نبود. پس خدا اسم ندارد، رسم ندارد، صفت هم ندارد.
#یاعلی
□○ #طوباى_محبت
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى
كتاب دوم، مجلس اول
صفحه ى ١٧و١٨○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم2⃣ أَ لَمْ تَرَ إِلى الْمَلا مِن بَنى إِسرءِيلَ... كلمه
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول
بخش سوم3⃣
قَالَ هَلْ عَسيْتُمْ إِن كتِب عَلَيْكمُ الْقِتَالُ أَلا تُقَتِلُوا
بنى اسرائيل از پيامبر خود درخواست مى كردند كه پادشاهى برايشان معين كند، تا در تحت لواى او در راه خدا كارزار كنند، و چون پيغمبرشان چنين اختيارى نداشت ، لذا كارزار كردن و تعيين فرمانده را به خداى تعالى ارجاع مى داد، و در اين آيه از در تعظيم ، نام خدا را نبرده ، و تنها در پاسخشان از ايشان پرسيد، آيا اگر چنين فرماندهى معين شود احتمال آن را مى دهيد كه نافرمانيش كنيد؟ از اين پاسخ پيدا است كه آن جناب به وحى خدا، اين نافرمانى را از ظاهر حال آن خبردار شده ، و به همين جهت خداى تعالى را منزه تر از آن دانسته كه نامش را ببرد، تنها اشاره كرده كه امر اين در خواست مربوط به خدا و راجع به اوست ، چون كتابتى كه در اين پاسخ آمده به معناى واجب شدن است و تنها كار خداى تعالى است .
گفتيم مخالفت و پشت كردن به جنگ از ظاهر حال آنان محتمل بود، ولى همين امر ظاهر را به صورت استفهام بيان كرد، تا مردم اين ظاهر حال را انكار نموده ، در نتيجه تا حجت بر آنان تمام شود، و همين پاسخ را داده گفتند: ((و ما لنا الا نقاتل فى سبيل الله ؟)) (چه جهت دارد كه ما در راه خدا قتال نكنيم ؟).
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 252-244 ، سوره بقره قسمت اول بخش سوم3⃣ قَالَ هَلْ عَسيْتُمْ إِن كتِب عَلَيْكمُ الْقِتَالُ أَل
آیات 252-244 بقره قسمت اول
بخش سوم4⃣
قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلا نُقَتِلَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا...
در اين پاسخ مساله بيرون شدن جبرى از خانه و شهر را علت جنگيدن و كنايه از آن كردند و چون بيرون شدن از وطن مالوف مستلزم دور شدن از زن و فرزند و سبب محروميت از همه اين نعمتها مى شود، لذا بيرون شدن را هم به وطن نسبت دادند، و هم به فرزندان وگفتند: با اينكه از وطن و فرزند خود بيرون شده ايم .
فَلَمَّا كُتِب عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلا قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالظلِمیِنَ آيه به شهادت اينكه حرف ((فاء)) در اول آن است ، فرع و نتيجه گفتار پيامبر آن قوم ، كه پرسيد: ((هل عسيتم ...)) و جواب قوم كه گفتند: ((و ما لنا الا نقاتل ))، واقع شده ، و جمله : ((والله عليم بالظالمين ))، دلالت دارد بر اينكه پرسش پيامبرشان كه پرسيد: ((هل عسيتم ان كتب عليكم القتال الا تقاتلوا...))
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 434
ناشى از وحى خداى سبحان بوده و معلوم مى شود خداى تعالى به او خبر داده كه اينها فردا كه صاحب فرمانده شدند از او اطاعت نخواهند كرد، و قرار خواهند نمود و گرنه معنا ندارد ابتدا چنين سؤالى راپيش بكشد.
وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَث لَكمْ طالُوت مَلِكاً قَالُوا أَنى يَكُونُ لَهُ الْمُلْك عَلَيْنَا وَ نحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْت سعَةً مِّنَ الْمَالِ
اين آيه شريفه پاسخ پيامبر ايشان است و اگر وى تعيين فرماندهى را به خداى تعالى نسبت داده ، خواسته است بنى اسرائيل را متوجه اشتباهشان كند، كه تعيين فرماندهى را به پيامبرشان نسبت دادند، و گفتند: تو يك پادشاه فرمانده براى ما معين كن ، و نگفتند: از خدا در خواست كن فرماندهى براى ما معين كند، و قتال را بر ما واجب سازد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○بینش علمی و فلسفی و عرفانی، محتاج بینش دینی هستند
#استاد_علی_صفایی_حائری○□
□○...آنچه وضعیت فکری امروز من است در این خلاصه می شود که :
□○بینش علمی بر اساس تجربه
و بینش فلسفی بر اساس استدلال
و بینش عرفانی بر اساس شهود،
همه و همه محتاج بینش دینی هستند.
□○همانطور که مذهب، به علم در هدف و انگیزه و شکل بندی جهت می دهد، همانطور بر فلسفه و عرفان اثر می گذارد و یقین و شهود، این هر دو را راه می برد.
من در حالی که برای این سه، حرمتشان را قائل هستم، محدودیت هایشان را هم باور کرده ام و این است که به وحی روی آورده ام.
□○روش نقد، جلد ۳○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۴)و (۵)و (۶) سوره کافرون□
□و لا انا عابد ما عَبدتُم (۴)
□و لا انتم عابدون ما اعبد(۵)
□لَکم دینُکم وَلی دین(۶)
#تفسیرالمیزان
□اين #دو آيه #تكرار مضمون دو آيه #قبل است كه به منظور #تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون)
«تکاثر، آیات ۳،۴»
آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )
«مدثر، آیات ۱۹, ۲۰»
آمده است.
□بعضى از مفسرين در #توجيه اينكه چرا #بين دو موصول #فرق نگذاشت، گفته اند: #مصدريه است، و معناى آيه اين است كه #خلاصه نه من #شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در #عبادت مشتركيم و نه در #معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما #بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا #تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در #جهل و افتراء #بدعت نهاده ايد.
□بنابراين توجيه، #دو آيه مورد بحث #تكرار و #تأكيد دو آيه قبل #نيستند، ولى #عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه #بعيد به ذهن مى رسد.(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات (۴) و (۵) سوره کافرون□
□بعضى از مفسرين در توجيه اينكه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمه (ما) در دو جمله (ما عبدتم ) و (ما اعبد) موصوله نيست، بلكه مصدريه است، و معناى آيه اين است كه:
[من نحوه پرستش شما را نخواهم پرستيد، و شما نحوه پرستش مرا نخواهيد پرستيد.]
□مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۲□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از
سوال از چیستی لذت چیست؟
#لذت_چیست؟
#سوال_از_چیستی
□●در ادامه بخوانید: هرمنوتیک چیست؟●□
#خاطره_های_لذت_آور
□●با چیزهایی که خاطره آنها لذت آور است نه تنها آنهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع، لذت آور بوده اند، بلکه گاه چیزهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع لذت بخش نبوده اند، ولی پی آمد آن زیبا و خوش بوده است. به همین سبب است که گفته اند:
□«چه لذت بخش است به یاد آوردن خطر، پس از رهایی از آن»□
□●زیرا کسی که بسیار رنج برده و بسیار کار کرده است، پس از آن، حتی از یاد رنجهایش هم لذت می برد؛ سبب آن این است که احساس درد نکردن هم خود لذت بخش است. در میان چیزهایی که آنها را آرزو می کنیم آنهایی لذت بخش اند که حضورشان شادی بسیار یا فایده بسیار همراه دارد، فایده ای به دور از رنج. به طور کلی هرچه حضورش شادی به همراه دارد در بیشتر موارد، هنگامی که آن را آرزو می کنیم یا به یاد می آوریم، آرزو و یاد آن هم شادی می آورد.
□●برای همین است که حتی خشم هم لذت می آورد، چنان که هومر در بیتی آن را چنین وصف می کند:
□بسی شیرین تر از عسلی که قطره قطره بتراود□
□●زیرا ما هرگز بر کسی که نتوانیم مجازاتش کنیم، خشم نمی گیریم، و بر کسی هم که از ما بسیار قوی تر است یا هرگز خشم نمی گیریم یا، اگر بگیریم، خشم مان اندک است.
□●نوعی لذت، همراه با بیشتر خواهشهای ماست، زیرا ما هم از یاد لذتِ گذشته لذت می بریم و هم از آرزوی لذتِ آینده. مثلا کسانی که در آتش تب میسوزند و سخت تشنه اند از یاد آنچه در گذشته نوشیده اند یا آرزوی آنچه در آینده خواهند نوشید لذت می برند. کسانی هم که عاشق اند چنین اند:لذت می برند از اینکه پیوسته از معشوق خود سخن بگویند، سیمای او را رسم کنند یا چیزی درباره او بنویسند، زیرا با این گونه زنده کردن خاطره معشوق، تصور میکنند که گویی حضور او را احساس می کنند. و در همه موارد، این نشانه عشق است که عاشق نه تنها از حضور معشوق، بلکه از یاد او، حتى هنگامی که از غیبت او ناخشنود است،لذت می برد.(۴)
#ادامه_دارد
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #یقین_و_مراتب_آن●■
■آنکه می گوید : «شنیدن کی بود مانند دیدن»، یعنی آن کسی که در مرتبۂ علم الیقین است هرگز مانند کسی که در مرتبۂ عین الیقین است نیست،
■همچنانکه می توان گفت دیدن هرگز مانند چشیدن نیست،
■یعنی آنکه در مرتبۂ عین الیقین است هرگز از مقام حق الیقین خبر ندارد
و بالاتر از آن می توان گفت چشیدن غیر از آرمیدن است،
■یعنی مقام بردالیقین که آرمیدن است فوق مقام حق الیقین است که چشیدن می باشد.
■استاد صمدی آملی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#لطیفه
□عارف در همه چیز خدا را میبیند. المُؤمِنُ نَظَرُهُ عِبْرَة؛ یعنی نظرش به گونهی است که از هر چیز عبور میکند. به چه چیز؟ به خدا... چه خوب است که انسان به هرچه مینگرد خدا را ببیند.
□هرکس به این مطلب نرسد ناکام از دنیا رفته است نه اینکه هر کس که ازدواج نکرده باشد ناکام باشد! ای بسا کسی که ازدواج نکرده است و باکام از دنیا رفته است. ای بسا کسی که نوه و نتیجه و ندیده هم دارد ولی ناکام از این دنیا رفته است.
□کام این است که انسان یک بار این حقیقت دل آرای توحید را بچشد. ببیند که لَا مُؤثِّرَ فِي الوُجُود إِلّا الله...
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" کاغذین جامه "○□
○کاغذین جامه به خونابه بشویم که فلک
○رهنمونیم به پای عَلَمِ داد نکرد
□○در قدیم رسمی بوده است که دادخواهان برای آنکه شناخته شوند جامۀ کاغذی می پوشیدند و شِکوۀ خود را نیز بر همان کاغذ می آوردند و علَمِ داد پرچمی است که پادشاهان و امیران برپا می کردند تا شاکیان در پای آن دادخواهی کنند.
□○سخن حافظ این است که ما از دادخواهی نومید شدیم و بهتر آن دیدیم که شکایت ها را با خون دیده از لوح کاغذ بشوییم زیرا آن پرچم و ستون دادخواهی را نیافتیم و روزگارْ ما را به پای آن علَم رهنمون نشد.
□○و این شکوِه ها نیز نشان کمال اشتیاق به جهان موزون و دلخواه و تحمل جور و بیداد آن است.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 252-244 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● غلط بنى اسرائيل براى حاكم كه موجب اعتراض آنها به فرماندهى طالوت شد
و به هر حال اينكه آن جناب نام آن فرمانده را برد و فهماند كه او طالوت است باعث شد كه از دو جهت اعتراض كنند، كه اين دو جهت به نظر آنان با سلطنت طالوت منافات داشته ، و خداى تعالى يكى از آن دو جهت را از ايشان حكايت كرده كه گفتند: ((انى يكون له الملك علينا و نحن احق بالملك منه ...؟)) و معلوم است كه اين اعتراض كه به پيامبرشان كردند و در آن هيچ دليلى بر اينكه طالوت ، شايستگى سلطنت ندارد و خود آنان سزاوارترند، نياوردند، گفتارى بوده كه احتياج به استدلال نداشته يعنى دليلش امر روشنى بوده و آن امر روشن جز اين نمى تواند باشد كه بيت نبوت و بيت سلطنت دو بيت و دو دودمان بوده در بنى اسرائيل كه اهل آن دودمان همواره به آن فخر مى كرده اند و طالوت از هيچ يك از اين دو بيت دو خاندان نبود
و به عبارتى ديگر طالوت نه از خاندان سلطنت بود، و نه از خاندان نبوت ، و به همين جهت گفتند: او كجا و سلطنت كجا؟ خود ما سزاوارتر به سلطنت هستيم تا او، چون هم از دودمان نبوتيم و هم از دودمان سلطنت ، و خدائى كه ما را شايسته چنين افتخارى دانسته ، چگونه راضى مى شود آن را به ديگرى انتقال دهد.
(و اين گفتار يك ريشه اعتقادى داشته و گرنه ظاهرا اعتراضى بسيار بيجا است )، و ريشه اين گفتار اين است كه يهود معتقد بودند كه در كار خدا بداء، نسخ و تغييرى نيست ، و اين سه از خدا محال است كه قرآن از ايشان حكايت كرده ، كه گفتند: ((يد الله مغلوله غلت ايديهم - دست خدا بسته است ، دستشان بسته باد)) و پيامبرشان در پاسخ فرموده : ((ان الله اصطفيه عليكم - خدا او را بر شما ترجيح داده )) پس اين يكى از دو جهت اعتراض بنى اسرائيل بود.
جهت ديگرى كه آن نيز به نظر ايشان منافات با سلطنت طالوت داشته همان است كه در جمله : ((و لم يوت سعة من المال )) آمده ، چون طالوت مردى فقير بوده و به نظر بنى اسرائيل سلطان بايد مردى توانگر باشد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 435
پيامبر آنان به اين هم جواب داده به اينكه : ((و زاده بسطة فى العلم و الجسم ...)) يعنى سلطنت پول نمى خواهد، بلكه نيروى فكرى و جسمى مى خواهد، كه طالوت هر دو را بيش از شما دارد.
قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاهُ عَلَيْكمْ وَ زَادَهُ بَسطةً فى الْعِلْمِ وَ الْجِسمِ
كلمه ((اصطفا)) و ((واستصفاء)) به معناى اختيار و انتخاب است ، اصل آن ماده :(صاد - فاء - واو) است كه به معناى چكيده و خالص از هر چيز است ، و كلمه ((بسطه )) به معناى سعة و قدرت است ، و اين كلام ، جواب به هر دو اعتراض بنى اسرائيل است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این بیماری قلبی است که انسان بدان مبتلا می شود. و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده میکند خود را به حرام گرفتار مینماید! انسان میتواند به اختیار خویش، همنشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.
■●در محضر بهجت، ج١، ص ٢٩●■
@mohamad_hosein_tabatabaei