آیه 255 سوره بقره قسمت سوم
بخش سوم
● احاطه خداى تعالى بر آنچه كه با شفيعان حاضر است و آنچه از آنها غايب است
اين را به آن جهت گفتيم كه نتيجه بگيريم ظاهر عبارت مور بحث اين است كه ضمير جمع ((بين ايديهم و ما خلفهم )) به شفيعانى بر مى گردد كه آيه قبلى اشاره به آنان داشت ، پس علم خدا به پشت و روى امر شفيعان ، كنايه است از نهايت درجه احاطه او به ايشان ، پس ايشان نمى توانند در ضمن شفاعتى كه به اذن خدا مى كنند كارى كه خدا نخواسته و راضى نيست در ملك او صورت بگيرد، انجام دهند، ديگران هم نمى توانند از شفاعت آنان سوء استفاده نموده ، در ملك خداى تعالى مداخله كنند و كارى صورت دهند كه خدا آن را مقدر نكرده است .
آيات كريمه زير هم به همين معنا اشاره مى كند كه مى فرمايد: ((و ما نتنزل الا بامر ربك له ما بين ايدينا و ما خلفنا و ما بين ذلك و ما كان ربك نسيا)) ((عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ، و احاط بما لديهم و احصى كل شى ء عددا)).
براى اينكه اين احاطه خدا به ملائكه و انبياء را بيان مى كند تا از انبياء عملى كه او نخواسته سر نزند و ملائكه جز به امر او نازل نشوند و انبياء جز آنچه را كه او خواسته ابلاغ نكنند، و بنابراين بيان ، مراد از ((جمله ما بين ايديهم )) آن رفتارى است كه از ملائكه و انبياء مشهود و محسوس است ، و مراد از جمله ((و ما خلفهم )) چيزهائى است كه از انبيا غايب و بعيد است ، و حوادثى است كه پس از ايشان رخ مى دهد، پس برگشت معناى اين دو جمله به همان غيب و شهادت است .
و سخن كوتاه اينكه : جمله ((يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم )) كنايه است از احاطه خداى تعالى به آنچه كه با شفيعان حاضر و نزد ايشان موجود است و به آنچه از ايشان غايب است و بعد از ايشان رخ مى دهد، و لذا دنبال جمله مورد بحث اضافه كرد: ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء))، تا احاطه كامل و تام و تمام خداى تعالى و سلطنت الهيه اش را تبيين كند و بفهماند كه خداى تعالى محيط به ايشان و به علم ايشان است و ايشان احاطه اى به علم خدا ندارند مگر به آن مقدارى كه خود او خواسته باشد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 511
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●لزوم استفاده از ذخایر باقیمانده از ائمه علیهمالسلام●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره
■●این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات و ادعیه در اختیار ما گذاشتهاند، بهگونهایکه اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد و یا صدایش را از نوار گوش دهد، و یا در خدمتشان باشد تا مطالب آنها را استماع کند ـ نه اینکه خود در محضر آنها صحبت کند ـ بهتر از اینها پیدا نمیکند.
■●همه چیز در دسترس ماست، ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند؛ نه به قرآن قائلند، نه به عترت و نه روایات آنها را قبول دارند! اگر ائمه اطهار علیهمالسلام حاضر بودند، باز باید به همین روایاتشان عمل کنیم.
■●لابد عذرمان این است که در صورت حضور آنها هم مجبور نبودیم از آنها پیروی کنیم و به حرفهایشان گوش کنیم، چنانچه در طول تاریخ امتحان دادهایم که در زمان حضورشان قدردان آنها نبودهایم!
■●در محضر بهجت، ج۱، ص۷۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●علامه حسن زاده آملی در صفحه ۲۴۳ فص فاطمیه می فرمایند●■
■نفس انسانی خواه مرد وخواه زن همین که از کدورات مادی بدر آمد و بذرهای معارف در آن پرورده شدهاست و محاسبت را تاکید و مراقبت را تشدید کرده است، صور ملکی و ملکوتی درآن تمثل مییابد و با موجودات آنسویی همدهن و همسخن میشود
●ای دل به کوی دوست گذاری نمیکنی
●اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■آیا هیچ می دانید که یک حرکت رو به کمال از روی آزادی و اختیار اگر چه آن حرکت کوچک باشد، چیست؟
■بدانید که همین حرکت است که آدم و فرزندان او را شایسته خلافت خداوند در روی زمین خواهد کرد. آن حرکت که با #علم_و_معرفت اشباع، و با #اختیار به وجود می آید، جزئی از آهنگ اعلای هستی است که به مقتضای فیض ربّانی خداوند به وجود آمده است.
■●استاد #علامه_جعفری، تفسیر نهج البلاغه، ج۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●روز سوم ماه صفر یکی از دو احتمالِ شهادت رقیه ی بنت الحسین سلام الله علیها است.
حضرت رقیه سلام الله علیها یا در روز سوم، یا در روز پنجم صفر از دنیا رفتند.
■●ماجرای دردناک جانبازی این عاشق خردسال را همه ی عزیزان شنیدند که چگونه در فراق پدر میسوخت! و وقتی که گریه های او آرامش مرگبار کاخ یزیدی را نیمه شب به هم زد؛ یزید با عصبانیت سر خدمتکارانش داد زد که این سر و صدا چیست؟ گفتند دختر حسین بهانه ی پدر را می گیرد. گفت: برای اینکه آرامش کنید، سر پدرش را بِبَرید. او بچّه است نمیفهمد. سر را داخل طَبَقی گذاشتند و روپوشی روی آن انداختند؛
■●در همان تاریکیهای دلِ شب سر مطهّر اباعبدالله علیه السلام را به مسجد خرابه ای که امروز مدفن این دختر بزرگوار اباعبدالله است، وارد کردند.
■●خیلی تعجّب آور بود؛ نیمه های شب طَبَقی که ظاهراً طبق غذاست، و پارچه ای بر روی آن انداخته شده است. رقیه سلام الله علیها به عمّه ی بزرگوارشان، حضرت زینب علیهاالسّلام عرضه داشت:عمّه جان من غذا نخواستم که اینها برای من غذا آوردند! حضرت زینب میدانستند چه فاجعه ای در پیش است؛ چیزی نگفتند؛ سکوت کردند
■●روپوش را در برابر این دختر سه ساله ی ابا عبدالله از روی آن طَبَق برداشتند و سرِ خون آلود، لبهای خشکیده و ترکیده، و دندانهای خرد شده ی با چوبِ خِیزَران یزید از زیر آن سرپوش آشکار شد. و آنوقت معاشقه ی این بلبل اباعبدالله با سر مطهّر پدر بزرگوارش آغاز شد.
■●ماجرای سفر اسارت را گام به گام برای پدر تعریف کرد؛ تازیانه خوردنهای عمّه، از مرکب افتادن بین راه، زخم زبانها و مسخره کردن های مردم شام،لقمه های صدقه تعارف کردن به اهل بیت و بالأخره در حالی که سر پدر بزرگوار را در آغوش گرفته بود و لب بر لبِ مطهّر اباعبدالله علیه السلام گذاشته بود، یکباره عمّه دیدند سر یک سو افتاد و رقیه به سوی دیگر افتاد.
■●روز سوم یا روز پنجم ماه صفر، روز مُلحَق شدن این دختر سه ساله به پدر بزرگوارش اباعبدالله الحسین علیه السّلام است.
■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۶ بهمن ۸۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #دکتر_دینانی
شبهه آکل و مأکول●■
■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است که بسیاری از متکلمان درباره آن سخن گفته اند. معاد و زندگی پس از مرگ، یکی از اصول اعتقادی مسلمانان است که بحث درباره آن کمتر از گفتگو درباره توحید نیست؛ زیرا افزون بر اینکه منکران مبدأ، معاد را انکار کرده اند، برخی از معتقدان به مبدأ نیز درباره روز رستاخیز، به ویژه معاد جسمانی، اظهار تردید کرده، در این باب به القای شبهه پرداخته اند. اگر پیچیدگی و بغرنج بودن، عاملی برای طرح و بحث شبهه درباره مسأله معاد به شمار آید، عواملی دیگر نیز هست که نباید آنها را نادیده انگاشت.
#انگیزه_انکار_معاد
■●یکی از این عوامل که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده، به این صورت قابل تقریر است: اعتقاد به روز واپسین و دیدن پاداش و کیفر، مایه پیدایش تعهد و پذیرش مسئولیت است و انسان را از هوسرانی و تبهکاری باز می دارد. از این رو، کسانی که هوسران و متمایل به پیروی از شهوات خویشند، انکار معاد را، به قصد توجیه تبهکاریها و پیروی از شهوات خویش، عاملی عمده می شناسند. این معنی را از این آیات می توان دریافت: { أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ (۳) بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ (۴) بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ}
■●آیا انسان می پندارد که ما استخوانهای او را گرد نمی آوریم؟ آری، ما تواناییم بر اینکه حتی سر انگشتان او را بسازیم، ولی انسان می خواهد آنچه را پیش روی اوست از انگیختن و رستاخیز دروغ شمارد. بر این پایه، می توان گفت انگیزه کسان برای انکار معاد، تنها شبهه علمی نیست، بلکه فرار از پذیرش مسئولیت و پیروی از خواسته های نفسانی نیز عامل بزرگی در این مورد به شمار می آید.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
■وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei