eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش ششم ● در امور اعتبارى و تكوينى از هر امرى آثار خودش بروز مى كند اين وضع موجودات بود حال ببينيم وضع امور اعتبارى و قراردادى چگونه است ؟ امور اعتبارى از قبيل سلطنت و مالكيت و امثال آنها، از آنجا كه از فطرت منشا مى گيرد، و فطرت هم متكى بر تكوين است ، قهرا اين امور و افعال و نتايجى كه از اين امور به دست مى آيد هر يك از آنها با آثار و نتايجش ارتباط خاصى دارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 546 خلاصه از هر امر اعتبارى تنها آثار خودش بروز مى كند، و آن آثار هم تنها از آن امر اعتبارى بروزمى كند. و نتيجه اين گفتار اين است كه : تربيت صالح تنها از مربى صالح محقق مى شود، و مربى فاسد جز اثر فاسد بر تربيتش مترتب نمى شود، چرا كه : ((از كوزه برون همان تراود كه در اوست ))، هر چند كه شخص فاسد تظاهر به صلاح كند، و در تربيت كردنش طريق مستقيم را ملازم باشد، و صد پرده ضخيم بر روى فسادى كه در باطن پنهان كرده ، بكشد و واقعيت خود را كه همان فساد است در پشت هزار حجاب پنهان كند. و همچنين حاكمى كه صرفا به منظور غلبه بر ديگران مسند حكومت را اشغال كرده و يا آن قاضى كه بدون لياقت در قضاوت اين مسند را غصب كرده ، و همچنين هركس كه منصبى اجتماعى را از راه غير مشروع عهده دار گردد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●«مقام علیه‌السلام» حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●چه بکنیم از بی علمی، چه بکنیم از ضعف در ایمان، از ضعف در تدین، ... چه بکنیم از این ضعف‌ها؟! چه بکنیم از این ضعف‌های اختیاری؟! نمی‌رویم دنبال تحصیلات علمیه، نمی‌رویم که بفهمیم که خب عمل چطور بر ما آسان بشود؟ اختیارا نمی‌رویم! اگر غیراختیاری باشد حالا، خدا می‌بخشد ما را، اما اختیاری را چه بکنیم؟ ■●چه‌کار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل، چه کار بکنیم که این ضعف ما به اختیار ماست. خودمان نمی‌رویم دنبال تقویت. ■●تقویت علمیه، همین است که عرض کردم؛ درس خواندن و درس گفتن، که هیچ‌کس از آن مستغنی نیست؛ مگر انبیا و اوصیا، که صحبت درس در آنها نیست، ما هیچ ربطی به آن‌ها نداریم. ■●ماهنوز؛ شاگردان آن‌ها؛ سلمان و ابوذر و این‌ها؛ بالای سرما قرار دارند و ما مقامات آن‌ها را هنوز خبرنداریم ونمی‌دانیم چیست.[چه رسد به مقام انبیاء و اوصیاء] ■●مبادا در خودمان یک خیال‌های شیطانی بکنیم! ما رعیت هستیم و در رعیت هم، رعیتِ رعیت هستیم. ما اگر اعتراف به مقام سلمان و ابوذر و مقداد و عمار نداشته باشیم، اعتراف به مافوق آنها (بالاترازآن‌ها که انبیاء‌ و اولیاء هستند) داریم؟ نه! دروغ است! [ اینکه فکر کنیم بدون اعتراف وشناخت به مقام امثال سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، توانسته‌ایم شناختی از مقامات انبیاء و اولیاء داشته باشیم دروغ است!] ■●ما از سلمان و ابوذر و مقداد، یقینا! عقب‌تر هستیم، [مثلا یکی] دلیلش این است که سلمان به زهیر گفت: «إذا أدرکتُم سید شباب أهل‌الجنة فکونوا أشُدُّ فَرحا» .. از این غنیمتی که تحصیل کردی... حالا تا زمان قیام سیدالشهدا چقدر طول دارد؟! زمان سلمان تا آن زمان؟! حالا از کجا او(زهیر) موفق بشود به این کار؟ هفتاد و دو تن [اصحاب سیدالشهدا علیه‌السلام] بیشتر نبودند! چطور [سلمان] از بین همه مردم او (زهیر) را جزو هفتاد و دوتن حساب کرده بود و دید (متوجه شد)؟ ☑️آنها کجا و ما کجا ؟! ما خیلی دوریم از آنها !! ☑️ما کجا می‌رسیم به سلمان و ابوذر و مقدادشون ، ما خاک پای اون‌ها نمی‌شویم .. ■●بخشی از فرمایشات حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت اعلی‌الله مقامه در دیدار جمعی از طلاب مشهد با معظم‌له - تابستان ۱۳۷۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● ●□ □●از موت اختیاری ولادت ثانیه برای نفس حاصل می شود. □●موت اختیاری در نزد سلاک الی الله به چهار قسم است: □یکی است که جهاد اکبر است. "فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلک خیر لکم عند بارئکم". □و دیگری و آن جوع است که باطن را نور می دهد و چهره قلب را سفید می نماید. چون که بطنه فطنه را می برد. □و سومی است و آن لبس مرقع (جامه وصله دار =کنایه از زهد) است. جناب وصی (علیه السلام) فرمود: لقد رقعت مدرعتی حتی استحییت من راقعها. (آن قدر جامه ام را وصله زده ام که از وصله زننده آن شرم مى کنم.) □و چهارمی است که همان تحمل و صبر در مصائب و محن و سرزنش لائمین و تحمل اذیت خلق است. □و این موت چهارمی از سه موت دیگر شدیدتر است، "و لربک فاصبر". □●شرح دفتر دل استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد علی صفایی حائری امام، جلودار كسانى است كه جلوتر از زمان را مى‌خواهند...○□ □○امام، جلودار كسانى است كه جلوتر از زمان را مى‌خواهند؛ چون امام براساس واقعيت‌هايى حكومت مى‌كند و رهبرى مى‌كند كه هنوز علوم انسانى، آن را كشف نكرده‌اند و جلوتر از علم و جلوتر از زمان و آگاهىِ‌ انسان هستند. چون چنين امامى ضرورت دارد، پس وجود دارد. □○و چنين امامى را تو بايد كشف كنى و چنان امامتى را تو بايد زمينه‌ساز باشى. هيچ نمى‌توانى كه سر بچرخانى كه نمى‌شود. □○تو می آيی (ويرايش جديد)‌، صفحه ۸۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●□ □●علامه طباطبایی معتقد بودند که اسلام راستین
□●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●□ □●من چه گویم درباره کسی که عمرم و حیاتم و نفسم با اوست. من اگر خدا شناس باشم یا پیغمبر شناس و یا امام شناس، همه اینها به برکت رحمت و لطف اوست. □●یعنی از وقتیکه او را بما عنایت کرد، همه چیز را مرحمت کرد. او همه چیز بود، بلند بود و کوتاه بود، در عین بلندی کوتاه، و در عین اوج و صعود، در خضیض و نزول. □●با انکه اسرار الهیه در دل تابناک او موج می زد سیمائی بشاش و گشاده و وارونه، و زبانی خموش، و صدائی ارام داشت. و پیوسته به حال تفکر بود، و گاهگاهی لبخند لطیف بر لب ها داشت. □●این مرد، جهانی از عظمت بود، عینا مانند یک بچه طلبه در کنار صحن مدرسه روی زمین می نشست و نزدیک غروب در مدرسه فیضیه می امد، و چون نماز بر پا می شد مانند سائر طلاب نماز را بجماعت مرحوم ایه الله اقای حاج سید محمد تقی خوانساری می خواند □●آنقدر متواضع و مودب، و در حفظ اداب سعی بلیغ داشت که من کرارا خدمتشان عرض کردم: اخر این درجه از ادب شما و ملاحظات شما را بی ادب می کند! شما را بخدا فکری بحال ما کنید! از قریب به چهل سال پیش تا بحال دیده نشد که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه زنند، بلکه پیوسته در مقابل واردین، مودب، قدری جلوتر از دیوار می نشستند؛ و زیر دست میهمان وارد. من شاگرد ایشان بودم و بسیار بمنزل ایشان می رفتم، و به مراعات ادب می خواستم پائین تر از ایشان بنشینم، ابدا ممکن نبود. □●مهر تابان ص۷۹ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" "●■ ■●بعضی از زبان شناسان معاصر گفته اند كه اگر کاربرد زبانی شخص تعالی پیدا کند، رفتارهای او نیز سنجیده تر و فاخرتر خواهد شد. برنارد شاو در نمایشنامۀ پیگمالیون، که فیلم سینماییِ بانوی زیبای من با الهام از آن ساخته شده، افزون بر مزّیت های دیگر، این درس را نیز می دهد که چگونه با اصلاح کردن زبان و رهایی از شلختگی و پریشانی زبانی رفتار شخص بهتر و آراسته تر می شود و حکایت کرده اند که چرچیل به پیشکار خود دستور داده بود هر بامداد هنگام اشتغال به اصلاحات صبحگاهی دو غزل شکسپیر برای او بخواند و گفته است که من نمی خواهم که سبک شکسپیر را در زبان دنبال کنم اما وقتی ترکیبات زبانی شکسپیر وارد ذهن می شود تاثیرات مثبتی دارد و مرا در سخن گفتن یاری می کند. ■●ترکیبات زبانی هر شاعر متناسب با روحیات و اندیشه و گرایش های کلی او تاثیرات متفاوتی در شنوندگان یا خوانندگان می گذارد و بدیهی است شاعرانی که از شرافت نفس و سلامت اندیشه و شور مهربانی و همدردی آلام بشری برخوردارند خواننده را به همین اوصاف سوق می دهند. ●منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن ●از نی کلک همه قند و شکر می بارم ■●خواندن یک غزل از مولانا و سعدی و حافظ در هر روز می تواند افزون بر انگیزش ذوق و شور و اندیشه در سلامت گفتار و هموار کردن پیوند زبانی مردمان نیز سودمند افتد. ■●برگرفته از پیشگفتار کتاب " گنجینه آشنا " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □●در زمان حضرت نوح علیه السّلام پیرزنی بود که با چند فرزند یتیمش در کلبه ای که ته درّه ای قرار داشت، زندگی میکرد و حضرت نوح علیه السّلام هر وقت از کار ساختن کشتی خسته میشد، به کنار کلبه ی آن پیرزن میآمد و با او حرف میزد. وقتی قرار شد طوفان بیاید، نوح علیه السّلام به او وعده داد که هنگام طوفان او را خبر کرده و به کشتی سوار میکند. وقتی طوفان آغاز شد، نوح علیه السّلام آن پیرزن را از خاطر برد. □□وقتی آب همه جا را گرفت، نوح علیه السّلام به یاد پیرزن افتاد و تأسّف خورد که چرا فراموش کرد او را سوار کند. هنگامی که طوفان فرو نشست، نوح علیه السّلام دید در نقطه ای دوردست سبزه زاری وجود دارد. نزدیک رفت و با تعجّب مشاهده کرد خانه ی همان پیرزن است و هیچ آسیبی به آن نرسیده است و پیرزن و فرزندانش همه سالمند. از پیرزن پرسید: طوفان که آمد و آب همه جا را گرفت، تو متوجّه نشدی؟ پیرزن گفت: یک بار که میخواستم نان بپزم، دیدم ته تنورم کمی نمناک است، پس این از آثار آن طوفان بوده است. □●کسی که با خدا باشد، طوفان حوادث به او زیان نمیرساند و حتّی وجود آنها را هم احساس نمیکند. □●به خودت بگو خدا با من است. توجّه به این حقیقت سبب میشود مردن هم برای انسان آسان شود، چه برسد به مشکلات کوچک‌تر. این حرفت هم راست است، چون خدا با همه هست. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○بند پنجم:اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْغَیِّ وَ یُضِلُّ عَنِ الرُّ
□○اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَتْعَبْتُ فِیهِ جَوَارِحِی فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبَادِکَ بِسِتْرِی وَ لَا سِتْرَ إِلَّا مَا سَتَرْتَنِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ. □○بند ششم: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که در شب و روزم، اعضا و جوارحم را در آن گناه خسته کردم و خود را در پرده ی پوشش خویش، از بندگانت پنهان کردم، در حالی که پرده ی حفظی جز پوشش تو نیست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○صلوات جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت امام حسن بن علی العسکری صلوات الله علیه○□ □صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة ، عَنقاء قاف القِدَم ، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ ، وِعاءِ الأمانةِ ،مُحیط الإمامةِ ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی ، الحَسَن بن علیِّ العَسکری ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر □تحیات زاکیات از اهل قدس ساکنین سماوات بر حقیقت مطهره نور باهر و بحر زاخر، زینت هرگونه مفاخر، شاهد و دلیل مجسّم بمشاهدات ارباب شهود، حجت و برهان محکم بر انکار اصحاب جحود، شناساننده حدود حقایق ربانی، قسمت کننده اجناس عوالم سبحانی، عنقاء بلند پرواز قاف قدم، که دامن پاکش بلندتر است از نیل مرقاة همم، وعاء نفیس امانت و بحر محیط امامت، مطلع انوار مصطفوی، حسن بن علی العسکری علیه صلوات الله الملک الاکبر. □○میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را به محضر فرزند بزرگوارشان، حضرت حجة ابن الحسن صلوات الله علیهما، و تمامی شیعیان و محبین اهل‌بیت عصمت و طهارت تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل●□ □●مصائب، شدائد، محرومیّت‌ها و گرفتارى‌هایى که
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش دوّم●□ □●(۴) - امتحانات الهى براى این نیست که خداوند وضعیّت درونى شخص را تشخیص دهد؛ زیرا هیچ چیز از علم الهى پوشیده نیست. امتحانات الهى براى این است که خود شخص به شناخت دقیق‌تر و بهترى از خویش دست یابد. یکى از حکمت‌هاى مصائب و ابتلائات، دستیابى انسان به همین شناخت است. □●انسان بدون شناخت نقاط ضعف و کاستى‌هاى خویش، امکان تکمیل و اصلاح خود را ندارد. در مواجهه با موقعیّت‌هاى سخت و دشوار زندگى است که انسان نقاط ضعف و قوّت خویش را مى‌شناسد و به نقایص و کاستى‌هاى خود پى‌مى‌برد. □●در نظام‌هاى آموزشى، میزان دشوارى امتحان هر گروه از فراگیران، با کلاس و سطح علمى آنان متناسب مى‌باشد و اگر از گروهى از فراگیران امتحان دشوارى گرفته شود، حاکى از این است که امتحان‌گیرنده، سطح آنها را بالا دانسته است و متقابلاً کسى که مطلقاً امتحانى از او گرفته نمى‌شود، شخصى است که در مسیر تحصیل علم قرار ندارد و همچون کودکان هرزه‌گرد کوى و برزن است که اساساً در مدرسه و مکتبى وارد نشده و محصّل نیستند. □●در نظام الهى نیز دشوارى امتحانات و ابتلائات حاکى از این است که خداوند سطح کمال شخص را بالا دانسته است و لذا شدّت مصائب و گرفتارى‌ها، نه تنها بد و یأس‌آفرین نیست؛ بلکه بشارت‌آمیز، مسرّت‌بخش و امیدآفرین است. □●متقابلاً نبود مصائب و بلایا در زندگى شخص، نه تنها خوب و باعث خوش‌حالى نیست؛ بلکه حاکى از این است که خداوند‌او را دانش‌آموز مدرسه‌ى تکامل ندانسته است و این خبرى تلخ و دردآور است. □●امام صادق علیه السّلام مى‌فرمایند: اِنَّمَا المُؤمِنُ بِمَنزِلَةِ کَفَّةِ المیزانِ، کُلَّما زیدَ فى ایمانِهِ زیدَ فى بَلائِهِ مؤمن همچون کفّه‌ى ترازوست. هرچه بر ایمانش افزوده شود بر گرفتارى‌هایش اضافه مى‌شود. □●و همچنین مى‌فرمایند: یُبتَلَى المُؤمِنُ عَلى قَدرِ ایمانِهِ وَ حُسنِ اَعمالِهِ، فَمَن صَحَّ ایمانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشتَدَّ بَلاءُهُ وَ مَن سَخُفَ ایمانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلاءُهُ مؤمن به‌اندازه‌ى ایمان و نیکى عملش گرفتار مى‌شود. هرکس ایمانش درست و عملش نیکو باشد، گرفتاریش سخت است و هر که ایمانش سست و عملش ضعیف باشد، گرفتاریش اندک است. □●امام سجّاد علیه السّلام مى‌فرمایند: اِنّى َلاَکرَهُ لِلرَّجُلِ اَن یُعافى فِى الدُّنیا، فَلا یُصیبُهُ شَىءٌ مِنَ المَصائِبِ من براى شخص کراهت دارم که در دنیا در عافیت باشد و چیزى از مصائب به او نرسد. ...‌ □●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□ - ۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●مساله اسما و صفات و نسبت آنها با یکدیگر و همچنین کیفیت ارتباط هر یک از آنها با ذات از جمله مسائل عمده و بنیادی است که در عین حال بسیار بغرنج و پیچیده نیز به شمار می آید ممکن است برخی اشخاص از طرح این مساله به این صورت در شگفتی شوند و بپرسند اهمیت این مساله در چیست؟ و چرا باید آن را باید یک امر عمده و بنیادی به شمار آورد؟ در مقام پاسخ به این اشخاص باید گفت بررسی مساله اسم و صفت با موضوع مهم ماهیت زبان ارتباطی محکم و مستقیم دارد و بررسی دقیق در باب ماهیت زبان می تواند به ادراک ما از ماهیت انسان کمک کند. در ادامه به بحث آشنایی زدایی چیست نیز می پردازیم. ■●در این مساله نیز نمی توان تردید داشت که شناخت و معرفت انسان تنها طریق معرفت حقّ تبارک و تعالی به شمار می آید و کسی که خود را نشناسد هرگز نمی تواند به معرفت پروردگار دست یابد. ادراک و اراده که از ویژگی های ذهن و زبان شناخته می شوند، از یک سلسله توانایی ها و اصول برخوردارند که هیچ موجود دیگری در این جهان از آن برخوردار نیست و پیچیده ترین دستگاههای خودکار نیز از عهده فهم و ادراک آن بر نمی آید. ■●خلاقیت زبان و آفت عادت های زبانی در میان ویژگی ها و آثار گوناگون زبان جنبه خلاق بودن آن اهمیت فراوان دارد و همه شگفتی هایی که به سرنوشت بشر مربوط می شود از همین خلاقیت ناشی می شود. در اثر خلاقیت زبان است که می توان گفت تعداد جمله هایی که هر فردی از افراد انسان می تواند بر زبان آورد، در زمره شماره های نجومی قرار می گیرد. حقایق بزرگی که در عالم ذهن و زبان مطرح می شود به گونه ای است که اشخاص سطح اندیش به آسانی نمی توانند به آن دست یابند. ■●نکته جالب توجه این است که برخی از حقایق مربوط به زبان در اثر کثرت بداهت و شدت آشکارگی از نظر پنهان بوده و دریافت آن به آسانی صورت نمی پذیرد. به همین جهت است که برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند. کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. انسان با واژه های زبان مادری خود و چگونگی کاربرد آنها آنچنان آشنایی و انس و الفت دارد که از هرگونه تامل کردن درباره آن خودداری می کند و در اثر همین تامل نکردن و درنگ نداشتن است که برخی از حقایق زبان برای او پنهان می ماند.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود و نيز هر فعل باطلى كه به وجهى از وجوه باطل بوده ولى در ظاهر شبيه حق باشد، مثلا در باطن خيانت و در ظاهر امانت ، يا در باطن بدى و دشمنى و در ظاهر احسان باشد، يا در باطن نيرنگ و در ظاهر خيرخواهى باشد، يا در باطن دروغ و در ظاهر صداقت باشد، اثر واقعى تمامى اينها روزى نه خيلى دور ظاهر مى شود هر چند كه چند صباحى امرش مشتبه و به لباس صدق و حق ملبس باشد (چون دروغ و خيانت و باطل و خلاف واقع را با زنجير هم نمى توان بست ، عاقبت زنجير را پاره مى كند و خود را نشان مى دهد) اين سنتى است كه خداى تعالى در خلائق خود جارى ساخته ، ((فلن تجد لسنه الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا)). پس حق نه مرگ دارد و نه اثرش متزلزل مى گردد، هر چند كه صاحبان ادراك چند لحظه اى آن اثر را نبينند، باطل هم به كرسى نمى نشيند، و اثرش باقى نمى ماند، هر چند كه امرش و وبالش بر افرادى مشتبه باشد. به آيات زير توجه فرمائيد: ((ليحق الحق و يبطل الباطل )) و يكى از مصاديق به كرسى نشاندن حق همين است كه اثر حق را تثبيت كند، و يكى از مصاديق ابطال باطل همين است كه فسادش را بر ملا سازد، و آن لباسى كه از حق بر تن پوشيده و امر را بر مردم مشتبه ساخته ، از تنش بيرون آورد ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 547 أَ لَمْ تَرَ كَيْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً كلِمَةً طيِّبَةً كَشجَرَةٍ طيِّبَةٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ تُؤْتى أُكلَهَا كلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكرُونَ وَ مَثَلُ كلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّت مِن فَوْقِ الاَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ يُثَبِّت اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فى الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ فى الاَخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشاءُ بطوريكه ملاحظه مى كنيد در اين آيه ظالمين را مطلق آورده ، پس خدا هر ظالمى را كه بخواهد از راه باطل اثر حق را به دست آورد، بدون اينكه راه حق را طى كند، گمراه مى داند، همچنان كه در سوره يوسف از خود آن جناب حكايت كرده كه گفت : ((معاذ الله انه ربى ، احسن مثواى انه لايفلح الظالمون )) پس ظالم نه خودش رستگار مى شود، و نه ظلمش او را به هدفى كه احسان محسن محسن را و تقواى متقى ، متقى را به آن هدايت مى كند، راه مى نمايد، به دو آيه زير كه يكى نيكوكاران و ديگرى مردم با تقوا را توصيف مى كند، توجه فرمائيد: ((والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وان الله لمع المحسنين )) و العاقبة للتقوى )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم1⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چ
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم2⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود آيات قرآنى در اين معانى بسيار زياد است ، و مضامين گوناگون دارند، ولى آيه اى كه از همه جامع تر و بيانش كامل تر است ، آيه زير مى باشد كه مى فرمايد: أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَسالَت أَوْدِيَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السيْلُ زَبَداً رَّابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فى النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَب جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاس فیمْكُث فى الاَرْضِ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 548 در سابق هم اشاره كرديم كه عقل هم مؤ يد اين حقيقت است ، براى اينكه اين حقيقت لازمه قانون كلى عليت و معلوليت است كه در بين اجزاى عالم جريان دارد، و تجربه قطعى هم كه از تكرار امور حسى حاصل شده ، شاهد بر آن است ، و احدى در دنيا نخواهى يافت كه در اين باره يعنى عاقبت بد امر ستمكاران (و دروغگويان و خائنان و امثال ايشان ) خاطره اى به خاطر نداشته باشد. أَوْ كالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِهَا كلمه ((خاوية )) به معناى خالى و تهى شده است ، وقتى گفته مى شود: ((خوت الدار)) معنايش اين است كه خانه خالى شد، و كلمه ((عروش )) جمع ((عرش )) است ، كه به معناى داربست و آلاچيق است ، يعنى سقفى كه بر روى پايه هائى زده مى شود، تا بوته هاى مو را روى آن بخوابانند. باز در قرآن آمده : ((جنات معروشات و غير معروشات )) سقف خانه را هم كه عرش مى نامند از اين باب است چيزى كه هست بين سقف و عرش اين فرق هست كه سقف تنها به طاق خانه اطلاق مى شود، ولى عرش به معناى مجموع طاق و پايه هاى آن است ، چون گفتيم كه عرش به معناى داربست مو است ، و به همين جهت است كه به ديارى كه از سكنه خالى شده است گفته مى شود. ((خاليه على عروشها))، ولى گفته نمى شود: ((خاليه على سقفها)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● گزیده‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت به‌مناسبت سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها●■ ■●[حضرت آیت‌الله بهجت] از همان اوایل سکونت در قم، هر روز به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می‌رفت و برای رفتن به زیارت، راه‌های پنهان و خلوت را انتخاب می‌کرد و از حاشیه خیابان نمی‌رفت. حتی برای پرهیز از روبه‌رو شدن با کسبه و عابرین، اگر مغازه‌ها باز بود و در خیابان‌ها رفت‌وآمد بود، راه را دورتر می‌کرد. از کوچه‌پس‌کوچه‌هایی که الآن داخل شبستان حرم قرار گرفته است، می‌گذشت و از دری که در کوچه شش متری (خیابان موزه) قرار داشت و خیلی پرت و خلوت بود به حرم می‌رفت و از همان راه هم برمی‌گشت. فقط در اوقاتی که مغازه‌ها تعطیل و خیابان خلوت بود، از پیاده‌رو حرکت می‌کرد. ایشان حتی از اینکه صاحبان مغازه‌ها سلام و احترام کنند هم اجتناب می‌کرد. ■●می‌فرموند: بسپرید که در حرم فریاد نزنند. صدا بلند نکنند. ملائکه در حال طواف هستند و از صدای بلند اذیت می‌شوند. مقصودشان همین فریادهایی بود که برخی بلند می‌کردند؛ مثلاً همین که برخی فریاد می‌کشند: «صلوات بلند ختم کن». می‌خواستند هر کسی در حال خودش باشد. می‌گفتند: برخی در همین‌جا متوجه می‌شوند که حاجاتشان برآورده می‌شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●مساله اسما و صفات و نسبت آنه
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  فکر فلسفی فعال است ●■ ■●دوری جستن از روزمرگی و ترک عادت های عامیانه و بالاخره آن چه در اصطلاح برخی از ارباب ادب آشنایی زدایی خوانده می شود برای درک حقایق مربوط به زبان لازم و ضروری شناخته می شود. شاعر عارف حافظ شیرین سخن به همین مساله اشاره دارد آن جا که می گوید: ●از خلاف آمد عادت بطلب کام   ●که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم ■●ترک عادت های عامیانه و آشنایی زدایی های ساده اندیشانه در بالا بردن میزان دقت و افزایش سطح آگاهی انسان موثر واقع می شود و بسیاری از آنچه در زیر پرده آشنایی مستور مانده ظاهر و آشکار می شود. سقراط با روش ویژه خویش طرح پرسش می کرد و به گونه ای با اشخاص سخن می گفت که پرده آشنایی های روز مره و عادت های عامیانه به کنار می رفت و آنچه در زیر این پرده پنهان گشته بود آشکار می گشت؛ در خطابه دفاعی سقراط گفته می شود: «معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست» بنابراین می توان گفت حقیقت آن جاست که بشر هر چیزی را از چشم خود و برای خود نبیند بلکه به آن چیز از جهت این که خود آن چیز است توجه داشته باشد. ■●برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند. کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. ■●وقتی انسان براساس خواهش های نفسانی و آرزوهای شهوانی به اشیا می نگرد، زندگی او همانند یک حیوان است که نمی داند چرا زنده است و معنی زندگی اش چیست اما به مجرد اینکه توجه انسان به خود اشیا از جهت خود آنها معطوف می گردد، زندگی او معنی پیدا می کند و می داند چرا و برای چه چیزی به زندگی ادامه می دهد. جوهر زندگی جز ادراک آن چیز دیگری نیست. کسانی که برای زندگی جز تامین معاش و خوردن و خوابیدن منظور و هدف دیگری نمی شناسند، در حدود طبیعی باقی می مانند و از راه یافتن به عالم معانی بی نصیب خواهند بود. ■●رسیدن به عالم معانی با طریق تفکر صحیح ارتباط وثیق و محکم دارد و همه راههای تفکر به گونه ای نمی توان آن را مورد انکار قرار داد از زبان میگذرد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●□ □●مسلک عرفانی استاد، مسلک استاد بی عدیلشان مرحوم ایه الحق سید العارفین حاج میرزا علی اقا قاضی؛ و ایشان در روش تربیت، مسلک استادشان اقای اقا سید احمد کربلائی طهرانی؛ و ایشان نیز مسلک استاد خود مرحوم ایه الحق اخوند ملاحسینقلی درجزینی همدانی رضوان الله علیهم اجمعین را داشته اند که همان معرفت نفس بوده است، که ملازم با معرفت رب بوده، و بر این اصل روایات بسیاری دلالت دارد و ان بعد از عبور از عالم مثال و صورت، و بعد از عبور از عالم نفس خواهد بود که(عند الفناء عن النفس بمرلتبها یحصل البقاء بالترب)و تجلی سلطان معرفت وقتی خواهد بود که از اثار نفسانیه در سلک هیچ باقی نمانده باشد. □●و از شرایط مهم حصول این معنی مراقبه است که در هر مرحله از مراحل، و در هر منزله باید بتمام معنی الکلمه حفظ اداب و شرائط ان مرحله و منزل را نمود، و الا بجای اوردن عبادات و اعمال لازم بدون مراقبه، حکم دوا خوردن مریض با عدم پرهیز و استعمال غذاها مضر است که مفید فائده نخواهد شد. □●و کلیات مراقبه که بر حسب منازل مختلف، جزئیات ان متفاوت است، در پنج چیز خلاصه می شود: □صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری بدوام □نا تمامان جهان را کند این پنج تمام □●مهر تابان ص۸۴ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  فکر فلسفی ف
■●یاد داشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  ادراک اسمای حق تعالی ■●برخی از اندیشمندان روزگار ما روی این مساله اصرار ورزیده اند و می گویند ما فقط می توانیم از چیزی سخن بگوییم که در مورد آن می اندیشیم، این اشخاص مساله دیگری را نیز بنیادی دانسته و میگویند معنای زبان همان چیزی است که محکی آن به شمار می آید و در اینجا قید دیگری به عنوان محکی افزوده گشته و گفته شده است. معنای محکی زبان نیز باید معین بوده باشد . ■●کسانی که روی معین و مشخص بودن معنای هر یک از واژه ها اصرار می ورزند برای اثبات ادعای خود استدلال کرده و میگویند اگر معنای یک واژه معین نباشد تفاوت قائل شدن میان سخن معنی دار و سخن بی معنی از جهت منطقی محال و ممتنع خواهد بود . ■●کسانی که با موازین منطقی آشنایی دارند به خوبی می دانند که این استدلال براساس نوعی نوعی مصادره به مطلوب شکل گرفته و به همین جهت یک استدلال معتبر به شمار نمی اید . زیرا اگر بپذیریم که معنای یک واژه جز محکی آن چیز دیگری نیست و محکی نیز همواره معین و مشخص است ناچار باید بپذیریم که معین نبودن همان معنی نداشتن است . ولی این مساله که آیا معنی داشتن با معین و مشخص بودن یکسان است . می تواند مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد. ■●معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست ■●در هر صورت قول به اتحاد و یگانگی معنی و محکی و معین بودن معنی در زبان، مستلزم این است که جهان واقع و نفس الامر در وسین تحلیل از اشیای بسیط و تقسیم ناپذیر تشکیل شده باشد و این اشیای بسیط نیز فقط از طریق نامیده شدن قابل بیان بوده باشند. البته معلوم است که نامیده شدن یک شیء با آنچه وصف کردن آن خوانده می شود، تفاوت بنیادی دارد.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..ملاصدرا ، هنگامی که در کهک زندگی می‌کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می‌شد. : □○هرگاه در زمینه مسائل علمی، مشکلی برایم پیش می‌آمد که از حلّ آن عاجز می‌ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می‌رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می‌نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می‌شد و سپس به روستای کهک باز می‌گشتم ؛ در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می‌گوید: □○مساله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود ؛ دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. □○«کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم.از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر سلام الله علیها مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مساله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. □○اتحاد عاقل و معقول علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei