eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
○زبان دهر بریدند گوییا ز ازل ○که وقت بردن نام تو عالمی سمعند ○خداست گرم اجابت و عبد غرق دعا ○به زیر قبه ی تو اینچنین همه جمعند @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم بخش هفتم ● آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است مؤلف : آلوسى در تفسير خود در ذيل اين حديث گفته : امام سيوطى به دنبال نقل اين روايت گفته است كه جريان صدقه دادن ابى بكر را ابن عساكر در تاريخش از عايشه نقل كرده ، و در آن روايت اين قسمت كه آيه در شأن او نازل شده نيامده است ، و گويا آن كسى كه چنين ادعائى كرده ، آن را از روايت ابن منذر فهميده ، زيرا ابن منذر از ابن اسحاق نقل كرده است كه وقتى مرگ ابى بكر نزديك شد و عُمر را جانشين خود كرد، براى مردم خطابه اى ايراد نمود، بعد از حمد و ثنائى كه خدا لايق آن است گفت : هان ! اى مردم ، طمع هرچه هم كم باشد فقر است ، و نوميدى از مال مردم هر چه باشد به همان مقدار غنى است ، و شما جمع مى كنيد اموالى را كه خود نمى خوريد: و آرزو مى كنيد چيزهائى را كه به آن نمى رسيد، و بدانيد كه بخل هر چه هم كم باشد به همان مقدار نفاق است ، پس براى خود خير انفاق كنيد، كجا هستند اصحاب اين آيه ؟، آنگاه آيه را تلاوت كرد، و سيوطى در آخر مى گويد: خواننده مى داند كه اين حديث هيچ دلالتى ندارد بر اينكه آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده باشد، اين بود گفتار آلوسى . و در الدرالمنثور به چند طريق از ابى امامه و ابى الدرداء، و ابن عباس و غير ايشان روايت آورده كه گفته اند: اين آيه درباره اصحاب خيل نازل شده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 624 مؤلف : منظور از اصحاب خيل سپاهيان سواره اند كه شب و روز براى اسب ها پول خرج مى كنند ولى اين تعبير آيه كه مى فرمايد: ((سرا و علانية )) با پرستارى اسبان نمى سازد، چون در مورد تهيه آذوقه اسبان معنا ندارد اين چنين مطلب را عموميت دهد و بفرمايد: هم در روز و هم در شب و هم در خفا و هم آشكارا انفاق مى كنند. و نيز در الدر المنثور است كه ابن مسيب در ذيل آيه ((الذين ينفقون ...)) روايت كرده كه همه اين آيه درباره عبد الرحمان بن عوف و عثمان بن عفان نازل شده كه در لشگر معروف به جيش عسرت پولهائى را خرج كردند. مؤلف : اشكال اين روايت اين است كه مانند روايت قبلى با آيه شريفه تطبيق نمى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 625 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : چقدر آدم به مسائل علمی[تحصیل و درس خواندن] برسد، چقدر به مسائل عملی[اخلاق و سلوک معنوی] برسد و چقدر به مسائل خانواده؟ □○ قدس‌سره : واجبات[در هر سه زمینه تحصیل و اخلاق و خانواده و نیز غیر آنها] مقدم است بر غیر واجبات. خود اشتغال به واجب[که بالفعل بر بنده واجب است]، خودش از اعمالِ اخلاقیات شرعیه است[درس خواند واجب، عین عمل اخلاقی و سلوکی است، و اقدام به امر خانوادگی واجب، عین عمل اخلاقی و سلوکی است، و...]، موکده[عمل به واجب از بالاترین اعمال اخلاقی و سلوک شرعی است]، هیچ چیز با واجب مزاحمت نمی‌کند. □○فقط چیزی که هست باید ملتفت باشد که خراب نکند، بناهایی را که بنا کرده، به واسطه معاصی خراب نکند. □○بالاترین اخلاقیات همان است که حاضر[مراقب] باشد برای اینکه هیچ معصیت خدا را نکند[ترک واجب که معصیت است نکند، و حرام را، که هم معصیت است و هم اعمال نیک قبلی را محو میکند، ترک نماید]. تمام اخلاقیات توی همین یک کلمه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
! □●مرحوم حاج شیخ صدر الدین حائری: من خدمت مرحوم علاّمه طباطبایی عرض کردم: آقا! شنیده‌ام که زمانی شما سر به سجده گذاشته، گفته‌اید: یا مرگ یا فهم. و بعد از آن، خدا به شما چنان فهمی عنایت کرده است که دیگر مسائل پیش شما مجهول نمی‌ماند. من می‌خواهم این مطلب را از خود شما بشنوم. □●مرحوم علاّمه طباطبایی فرمودند: من مشغول خواندن کتاب سیوطی بودم که استاد از من امتحان گرفت، اما من در امتحان موفق نبودم. استاد رو به من کرده و گفت: وقت من و خودت را تلف کردی! □●این حرف بر من بسیار ناگوار آمد، آن گاه عملی را انجام دادم که از آن موقع به بعد مورد عنایت خداوند سبحان قرار گرفتم. پرسیدم: از آن به بعد مجهولی نداشته‌اید؟ فرمودند: به عنایت خدا تاکنون چنین بوده است. □●روزنه‌هایی از عالم غیب، تالیف آیت الله سید محسن خرازی، ص ۲۷۳●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..در منطق اهل علم و ولایت ، انسان به نور تعریف شده است واین نور از دو چیز پدید می آید :یکی دانش ، و دیگر کردار شایسته. گویا همه چیز باید از زوج باشد ، چه رستنی ، چه حیوانی و چه غیر آنها ، حتی نور برق که از دو سیم مثبت و منفی است ، حتی در نظام عالم کرات را باید با یکدیگر همین حالت باشد، چنان که ملای رومی گوید: ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه آن انداخت این می پرورد □○سلسله ی جلیله اهل عرفان را بحثی در نکاح ساری در موجودات است و در این ازدواج روح با تن ، که شبستری بدان اشارت کرد دیگر استوانه های دانش در آیت "علّم آدم الاسماء " که در آدم تعلیم به کاررفته و در ملک "عرض" و " انباء" ، اشارتی لطیف دارند. □○آنکه بابا افضل گفت :از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی ، و یا بقول شبستری بجو از خویش هرچیزی که خواهی ، سخنی سخت استوار است. و این عبارات هم رویی به ظاهر دارند و هم رویی به باطن ، همچون خود انسان ، بلکه و جز آن از دیگر آفریده ها که رویی بدین سوی و رویی بدان سوی . □○هیچ دانشی به اهمیت این دانش که معرفة النفس است ، نیست. همه علوم عقلی مبتنی بر آن است. لذاهمه ی معلمان حقیقی و مکملان نفوس انسانی ، بشر را به مطالعه ی کتاب تکوینی ذات شان ، که همان معرفة النفس است ، ارجاع فرموده اند. و چون علم و عمل انسان سازند و متن صحیفه ی ذات انسان و عین کتاب حقیقت او می گردند ، سرانجام در آگاهی او به آنچه اندوخت و آن شد نیز ارجاع به کتاب نفسش می دهند که هر چه در وی نوشت همان است و به وی می گویند :" اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا " □○دروس معرفت نفس | درس صد و بیست و هفتم استاد علامه حسن زاده ی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □از آن #عذاب و زحمتی كه در آن #تكامل است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به #عذا
□سرور من، به هر صورت هست باید از دربیائیم و اگر در نیامدیم ما را از عادت در می آورند □که اصلا عذابِ و و مراتبِ وجودی ای که انسان بعد از از این نشئه برای رسیدن به عوالِمِ وجودیِ دیگر دارد اینها همه در حقیقت از معانی و حقایقِ هست که می خواهند ما را از عادت بدر بیاورند تا ما با عالَم خو نکنیم، با کلماتِ وجودیِ عالَم خو نکنیم، بعد اتفاقا می بینیم همین جا هستیم و عالَم چیز دیگری بود و ما چون خو کرده بودیم نیافتیم که عالم چیست! □اینطور نیست که ما را از اینجا در ببرند! □ همین جاست؛ اینجا متنِ قیامت هست؛ الان اینجا متنِ جهنم و بهشت هست؛ اینجا متنِ هست؛ تمامِ کلماتِ وجودی برای ما یکپارچه است: ○سراسر صنع دلدارم بهشت است               ○بهشت است زانکه او نیکو سرشت است □الان همه یکپارچه اند، منتها ما چون خو کردیم، عادت کردیم، برایِ خودمان درست می کنیم، بعد که می خواهند ما را از این عادت در بیاورند، اگر خودمان به اختیار خودمان در نرفته ایم، آنوقت برای ما جهنم می شود که:    □این ولادتِ دوّم به این معنا هست که شما از عادت کردن و خو کردن با این نشئۀ طبیعت به در بیایید و متولد بشوید و چه بهتر که انسان خودش متولد شود! □«مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا»□ □(قبل از اینکه ما شما را بمیرانیم و خُلق و خوی را در شما بکشیم، خودتان بمیرید، خودتان خُلق و خوی حیوانی خودتان را بکشید). □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□ □هیچ یك از این آیات، نقش انسان را در ذلّت یا عزّت خود نفی نمی كند، زیرا آیه ﴿اِن الحُكم اِلاّ للّه﴾ به این معنی است كه تنها حكم او نافذ است و حاكم سراسر جهانِ امكان خداست. این اصلی كلی است؛ □ولی خداوند خود حكم كرد كه اگر كسی تلاش و كوشش كند، عزیزش می گردانم و اگر كوشش نكرد، از فیض من بهره ای ندارد. این حكم خداست و بر این اساس فرمود: ﴿اِن عُدتم عُدنا﴾[۴] و ﴿اِنْ تعودوا نَعُدْ﴾؛[۵] بهشت و جهنم نیز بر اساس حكم خداست. كسی كه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، اهل بهشت است و كسی كه مسیر تباهی را طی كند، در دوزخ جای دارد. فراهم نمودن زمینه نیز بر اساس حكم خدا صورت می گیرد، پس اگر كسی زمینه را فراهم كند، از رزق برتر و عزّت بیشتر برخوردار می شود. □ظاهر آیه نشان می دهد كه خداوند هركس را بخواهد هدایت، و هر كه را بخواهد، گمراه می كند. اما باید توجه داشت که هدایت دو قسم است: □ ؛ هدایت ابتدایی یا عمومی سرمایه ای است كه خدای سبحان از راه درون (عقل و فطرت) و بیرون (وحی و نبوت) به انسان عطا كرده است. بر این اساس، خدا همه انسانها را با سرمایه های درونی و بیرونی به راه راست هدایت كرده است. كسانی كه این هدایت را مغتنم شمرده، به دنبال آن حركت كرده اند، از هدایت پاداشی خداوند برخوردار می شوند و به معارف و فضایل الهی می رسند. ادامه دارد... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□ □هیچ یك از این آیات، نقش انسان را در ذلّت یا عزّت خود نفی نمی كند
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□ : (۲) □اضلال یا گمراهی ابتدایی از صفات سلبیه است كه در خداوند وجود ندارد و خدا هرگز كسی را گمراه نكرده و نمی كند. خدایی كه عقل و فطرت را از درون و عزیزترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران و امامان معصوم(علیهم ‌السلام) را از بیرون، برای هدایت بشر فرستاده، هرگز كسی را گمراه نخواهد كرد. □اگر كسی با همه این هدایتها به بیراهه برود، خداوند راه توبه و بازگشت را باز گذاشته و اگر با همه این وسیله ها، باز هم به بیراهه برود، از آن پس، خداوند او را «اضلال» می كند. □البته باید توجه داشت كه سخن فوق بدان معنی نیست كه خداوند چیزی به عنوان ضلالت به او می دهد، چون ضلالت امری عدمی است. ، یعنی خداوند لطف خود را از او می گیرد و او را به حال خود وا می گذارد. □آنگاه این شخص با شهوت و خشم خود تنها می ماند و به هر سو كه این دو بكشانند، پیش می رود و به آسانی به گناه روی می آورد. بر این اساس، هدایت ابتدایی مقابلی ندارد؛ یعنی خداوند بدون استثنا، همگان را هدایت كرده است و منظور از آیه ﴿یضلُّ منْ یشاءُ و یهدی من یشاءُ﴾، هدایت ثانوی (پاداشی) و ضلالت كیفری است. ... @mohamad_hosein_tabatabaei
! ■●شنیده شده برخی گفته‌اند علامه طباطبایی، حافظه چندانی نداشت به گونه‌ای که جزئیات امور را فراموش می‌کرد! ■●آیت الله سبحانی، از شاگردان علامه طباطبایی می‌نویسد: « استاد عاليقدر از نظر حافظه به گونه خاصى بود. هر نوع مسئله و مطلبى كه مورد علاقه او بود و يك نوع كشش درونى به آن مطلب داشت با تمام خصوصيات وجزئيات در حافظه او جاى مى گرفت و موقع نقل دقيقاً يادآور مى شد. از اين جهت بسيارى از آيات قرآن و ادعيه و عبارات اساطين فلسفه مانند بوعلى و صدر المتألهين را به خاطر داشت. گاهى بخش معظمى از آيات يك سوره را بدون هيچ اشكالى مى خواند و جمله هاى مفيد و سودمندى كه در كتابهاى ادبى در دوران جوانى ديده بود، همه را به خاطر داشت. امّا نسبت به مسايل مبتذل و غير مورد علاقه چندان توجه نمى كرد و در خاطر او باقى نمى ماند. لذا دعوت به مجالس خصوصى و انس و آدرس خانه ها و خصوصيات شخصى افراد را غالباً فراموش مى كرد. از اين جهت افراد غير وارد در خصوصيات روحى اش، او را در مسئله حافظه به دو صورت مختلف توصيف مى كردند.» ■●سیمای فرزانگان، ج۱، ص ۵۴۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei