□○ #المیزان
مالاندوزانی که در روزهای #کرونایی انفاق نمیکنند، بخوانند!○□
#در_قرآن_میخوانیم:
الَّذينَ يَكنِزونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا يُنفِقونَها فى سَبيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ
{ کسانى که طلا و نقره مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىکنند، آنان را به عذابى دردناک، بشارت بده!}
□○سیّد مفسران #علامه_طباطبایی_ره:
آیه شریفه، عموم احتکار کنندگان را به عذاب شدیدى تهدید مىکند و در جملهی "و لا ینفقونها فى سبیل الله"، کنز و احتکار را توضیح مىدهد و مىفهماند آن احتکارى مبغوض خداست که مستلزم خوددارى از انفاق در راه او باشد و در مواردى که وظیفه انفاق آن مال در راه خدا است، انسان را از انجام آن منع کند.
□○و بهطورى که از کلام خود خداى تعالى برمى آید انفاق در راه خدا عبارتست از آن انفاقى که قوام دین بر آن است، بهطورى که اگر در آن مورد انفاق نشود بر اساس دین لطمه وارد مى آید، مانند انفاق در جهاد و در جمیع مصالح دینى که حفظش واجب است، و همچنین آن شوون اجتماعى مسلمین که با زمین ماندنش، شیرازه اجتماع از هم گسیخته مىگردد و نیز حقوق مالى واجبى که دین آن را به منظور تحکیم اساس اجتماع تشریع کرده.
□○ پس اگر کسى با وجود احتیاج اجتماع به هزینه، درباره حوایج ضروریش سرمایه و نقدینه را احتکار و حبس کند او نیز از کسانى است که در راه خدا انفاق نکرده و باید منتظر عذابى دردناک باشد؛ چون او خود را بر خدایش مقدم داشته، و احتیاج موهوم و احتمالى خود و فرزندانش را بر احتیاج قطعى و ضرورى اجتماع دینى برترى داده است.
□○ترجمه المیزان، ج ۹، ص ۳۳۳○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" شكار شادى "○□
□شادى كالايى نيست
كه بتوان در چارسوق جهان خريد
يا دانه اى گسترد
و آن را در دام انداخت
يا از جايى ربود و به سرقت برد
شادى غاز وحشى نيست
كه به دنبال آن بدوند
و آن را شكار كنند
همه چاره ها و تلاش ها
از كسب او باز مى مانند.
پرسيدند اى پير دانا پس چاره چيست
گفت چاره آن است كه
همه چاره ها را ترك كنى
و آن رسالت را كه در فطرت الهى
بر دوش توست بجاى آورى
و با خود گويى
مرا به شادى و خوشنودى چه نياز
من وظيفه انسانى خود را
با عشق و صداقت تمام بجاى مى آورم
و چون مستغرق كار خود شدى
اندك اندك صداى گام شادى را خواهى شنيد
كه با لبخند به سوى تو مى آيد.
شادى در نظام هستى
پاداش انجام وظيفه است
او پيش آن كس مى آيد كه
بى اعتنا به شادى
در كارى والا و شريف
كه خير و بركت آن به مردمان مى رسد
غرق شده باشد
آرى او خود نزد تو مى آيد
و آن معشوق كه
دلت مدام در تشويش او بود
بى نقاب بر تو هويدا مى شود
بلكه بر تو عاشق می گردد
و به گفته مولانا:
ليليت از صبر چون مجنون شود
□آن پزشك بى قرين
و آن پرستار نازنين
كه خطر مى كنند
و در جبهه مقدم جنگ
با آن چنگيز تاج دار درمى آويزند
چگونه شاد نباشند
كه تاج كرامت و شرافت انسانى بر سر دارند
و تاج از سر آن چنگيز بر مى دارند
و آن كس كه در اين معركه
در سوداى سود خويش است
تا بر درهم و دينار بيفزايد
كدام شادى مى تواند داشت
كه نام " آدمى " را از پيش هستى خويش
برداشته است:
○تو كز محنت ديگران بى غمى
○نشايد كه نامت نهند آدمى
#سعدى
□به قلم حسين الهى قمشه اى□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○محاسبه و ارزیابی دستاوردها○□
□میدانید هرکس، هر فعّالیّتی دارد، در پایان آن جمعبندی میکند که چه چیزی به دست آوردم و چه کردم. کاسبها، شبهنگام پیش از بستن مغازه، یک نگاه به دخل میکنند و یک نگاه به جنسهای مغازه که چه چیزی فروختیم و چقدر درآمد داشتیم؟ سود کردیم یا ضرر؟
□کارمندهای بانک، وقتی ساعت ارائه ی خدمات به مشتری تمام میشود، در بانک را قفل میکنند؛ ولی تا یکی دو ساعت بعد هنوز مشغول کارند؛ حسابرسی میکنند و کم و زیاد حسابشان را بررسی میکنند. آیا تراز عملکرد مالی یک روزهی آنها میخواند؟ همه ی انسانها در پایان زمان فعالیّت، به #محاسبه مینشینند و حاصل کار خود را میسنجند.
□○منسوب به رسول الله (صلی الله علیه وآله) است که فرمودند:
○حاسِبُوا اَنفُسَكُم قَبلَ اَن تُحاسَبُوا (۱)○
□قبل از اینکه به محاسبه ی کردار شما بپردازند، خود بنشینید و حسابرسی کنید؛ ببینید چه کردید؛ این عمری که گذشت، این سرمایه ی گرانبهایی که صرف شد، چه ثمری بخشید؟ به کجا رسیدید؟
☑️واقعاً این روزها زمان محاسبه است.
□⁉️ در این ماه مبارک چه کردیم؟
□⁉️ چه اهدافی در ماه مبارک مدّ نظر بود؛ و تا چه میزان به آنها دست یافتیم؟
□⁉️ دستاوردهای ما چه بود؟ چقدر انسان جدیدی شدیم؟
□⁉️ تا چه حد آنگونه که مکتب رمضان میخواست، پرورده شدیم؟
○وَ زِنُوها قَبلَ اَن تُوزَنُوا: (۲)○
قبل از اینکه اعمالتان را بسنجند، خود آنها را بسنجید.
☑️معیار سنجش و میزانالاعمال امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. شهید رمضان، فردای قیامت تراز عمل انسانها قرار میگیرد و عملکرد همگان را با آن میسنجند. از چنین اعمالی دربرابر چنان میزانی به خدا پناه میبریم!
□○در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۲۷ مهر ۸۵○□
○۱. کلینی، کافی، ج ۱۵، ص ۳۴۳؛ حرّ عاملی، وسائلالشّیعة، ج ۱۶، ص ۹۵○
○۲. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ی۹۰○
#ماه_مبارك_رمضان
#روزهای_پایانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○دعای امام سجاد علیه السلام در شب بیست و هفتم - قسمت دوم○□ □اللَّهُمَّ ارزُقني التَّجافي عَن دار
□○دعای امام سجاد علیه السلام در شب بیست و هفتم - قسمت پایانی○□
3⃣ وَ الاِسْتِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلُولِ الْفَوتِ
□خدایا به ما روزی کن پیش از آنکه فوت ما فرارسد، آمادگی موت پیدا کنیم.
□ #موت غیر فوت است. موت، قطع تعلّق از دنیا و دامن برچیدن از دنیاست. امّا فوت، همان مرگی است که دست و پاهای شخص را رو به قبله دراز می کند و جنازهاش را دفن میکنند. موت قطع دلبستگی از دنیا و خیره نبودن بر این جلوه ی ناپایدار است. نگاه برداشتن از دنیا و دل شستن از محبّت دنیاست.
□خدایا استعداد موت را روزیِ ما کن؛ مثل غافلان موتمان، هنگام فوت فرانرسد. غافلان به موت اضطراری نائل میشوند؛ یعنی تا زنده اند، دل از این معشوقه ی طنّاز دنیا نمی کَنند. این معشوقهی پیر فرتوت، با مشّاطه گری و آرایش سحرآمیز، چهره ی زشت و کریه خود را آراسته و به صورت یک نوعروس جوان دلربا درآورده است؛ والاّ باطن دنیا، بسیار زشت و پلید است.
□اکثریّت مردم که همین جلوه ی ظاهری را می بینند، گول آرایش و تزیین دنیا را می خورند و تا زنده اند، دل از محبّت دنیا نمی شویند؛ تا اینکه بالأخره حضرت عزرائیل برسد و آنان را بهزور از آغوش این معشوقه بیرون کشد و به موت اضطراری نائل شوند. این متعلّق به اکثریّت خلق است که غافلند. امّا اقلّیّتی که به زشتی این عجوزه و عفریته و دیو وحشتناک، پی بردند و دانستند زیبایی و جذّابیت او حقیقتی ندارد، با اختیار از آغوش او بیرون آمدند.
□آنان به پست و مقام، نام و شهرت، لذّت و شهوت و تمام این چیزهای خیالی دل نمیبازند؛ درمییابند که دنیا نیست، و با سحر، خود را هست جلوه میدهد؛ پس درحالی که زنده هستند، دل از محبّت دنیا میشویند و به موت نائل میشوند.
○تعلّق حجاب است و بیحاصلی
○چو پیوندها بگسلی، واصلی
□پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا ، قبل از آنکه به اضطرار و اجبار، شما را به موت نائل کنند، با اختیار از موت استقبال کنید، و استعداد موت در خود ایجاد کنید. یعنی دلبستگی و چسبندگی به دنیا از بین برود، نه اینکه بمیریم.
□⁉️ چرا مرگ و جدا شدن از دنیا سخت و دردناک است؟ چون به دنیا چسبیدهایم، کنده شدنمان دردناک و وحشتناک میشود. گفتیم مثل چسب زخمی که به قسمتی از پوست بدن که مو دارد، چسبیده است. وقتی می خواهند این چسب را بکنند، با هر تکان چندین مو از ریشه کنده میشود. انسانی که ذرّه ذرّه و سلّول سلّول وجودش به دنیا چسبیده، وقتی میخواهند همه ی وجودش را از دنیا بکنند چه درد وحشتناکی دارد! سختی جان دادن بهدلیل دلبستگی به دنیا و محبّت دنیاست.
□○در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ٢٧ مهر ٨٥○□
#ماه_مبارك_رمضان #شب_بیست_و_هفتم
#موت_و_فنا
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #استفتاء از حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□ #سؤال: آيا کسى که فقط شب عيد فطر ميهمان بوده، نانخور ميزبان محسوب مىشود و فطرهاش بر ميزبان واجب است؟
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره: اگر پيش از برآمدن هلال ماه شوال ميهمان شده است، فطرهاش بر ميزبان واجب است، به شرط آن که براى خوردن غذا به منزل او آمده باشد، هر چند بعدا مانعى پيش آيد که نتواند غذا صرف کند.
□ #سؤال: اگر کسى شب عيد فطر ميهمان باشد و فطرهى خود را با اجازه و صلاحديد صاحب خانه بدهد؛ آيا از گردن ميزبان ساقط مىشود؟
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره: اگر به نيابت از طرف ميزبان دهد، از گردن او ساقط مىشود، (ر.ک: مسألهى ١۵٧۵ رساله توضیح المسائل).
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" مائدهٔ جان "□
□مولانا به مصداق آیه " استعینوا بالصبر و الصلوة " با استفاده از مضامین آیات اول سورهٔ " والعادیات " ماه صیام را به عنوان لشگر جرّار و چابک و نیرومندی معرفی کرده که بر نفس و لشکریان او حمله می آورد.
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مائدهٔ جان رسید
جان ز قطعیت برست دست طبیعت ببست
قلبِ ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر " والعادیات " دست به یغما نهاد
ز آتشِ " والموریات " نفس به افغان رسید
روزه چو قربان ماست زندگی جان ماست
تن همه قربان کنیم جان چو به مهمان رسید
#دیوان_شمس
مسلم کسی را بُوَد روزه داشت
که درمانده ای را دهد نان چاشت
وگرنه چه لازم که سعیی بری
ز خود باز گیریّ و هم خود خوری
خورنده که خیرش برآید ز دست
به از صائم الدهرِ دنیا پرست
#سعدی
□○برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□وداعِ جمعۀ آخر ماه مبارک رمضان□
□سيّد بن طاووس و شيخ صدوق از جابر بن عبدالله انصارى روايت كردهاند كه در جمعۀ آخر ماه رمضان خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم رسيدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: اى جابر اين آخرين جمعه از ماه رمضان است، پس آن را وداع كن و بگو:
○اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما○
□خدايا! اين ماه را آخرين دورۀ روزهداری ما قرار مده، و اگر قرار دادى، پس مرا رحمت شده قرار بده و محروم از رحمت قرار مده.
□هر كه اين دعا را در اين روز بخواند به يكى از این دو خصلت نيكو ظفر مىيابد:
○رسيدن به ماه رمضان آينده
○آمرزش خدا و رحمت بىانتها.
#مراقبات_ماه_رمضان
@mohamad_hosein_tabatabaei
□امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند□
□ساعت ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن روزها!
□روزها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن ماه ها!
□ماه ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن سال ها!
□و سال ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن عمرها. (۱)
☑️پس فرصتمان خیلی کم است و باید آن را غنیمت دانست و به هدر نداد و باید در کار سرعت داشت.
○شریف الرضی نهج البلاغه، قسمتی از خطبه ی ۱۸۸○
@mohamad_hosein_tabatabaei
□اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ...
○جہان بر ابروے عید از هلال وسمہ کشید
○هـلال عـیـد در ابـروے یـــار بـــایـــد دید
□عید سعید فطر بر شما روزه داران عزیز و همراهان فهیم مبارک باد□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□عید بزرگ و اساسی وقتی است که عود به سوی خدا کنیم، آن روز خیلی قیمتی است و سیر به سوی قیامت است. روز عید یَومُ الجَمع، یَومٌ مَجمُوع، یَومُ الجُمُعَه و یَومَ یَجمَعُ الاَوَّلینَ وَ الآخِرین است.
□مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی□
□○مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○راه عبادت و دیانت به شادمانی ختم میشود○□
□ما از عید فطر در پایان ماه مبارک رمضان باید بیاموزیم که راه عبادت و دیانت به شادمانی ختم میشود، یعنی کسی اگر راه اطاعت خدا و بندگی او را در پیش بگیرد، این راه، او را به شادمانی میرساند، کما اینکه روزۀ ماه مبارک رمضان ما را به شادمانی عید فطر میرساند.
□متقابلاً این را هم از عید فطر میآموزیم که جشن و شادمانی به معنای ترک کردن و به فراموشی سپردن دین و ترک فرمانبری از خدا و عبادت و بندگی او نیست. متأسفانه گاهی افراد به بهانۀ اینکه مثلاً جشن عروسی یا تولّد است، خود را مجاز به غفلت و تخطّی از دستورات خداوند میپندارند. پس اگر کسی راه دین و عبادت و طاعت را طی کند، نتیجهاش که عید و شادمانی است را میبیند و همین طور اگر عیدی هست، به معنای ترک عبادت و فراموشی کردن خدا نیست.
□استاد مهدی طیّب□
#عید_فطر
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○شرح بیتی از غزل عرشی جناب حافظ○□
○به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
○ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
□عشق اولاً به اختیار نمیآید و همین را #حافظ دارد اشاره میکند به ساقی که با اون دوران آن جام که جام #معرفت است اگر اون دوران نیاید عشق نمیآید. اگر معرفت نباشد عشق نمیآید. میخواهد که به واسطهی دوران جام معرفت عشق پیدا شود این را تقاضا میکند و این در واقع شبه دعاست و یا حقیقتاً دعاست میخواهد از حق تعالی اول هم گمان میکرد که عاشق شدن سخت نیست ولی هنگامی که وارد وادی عشق شد دید با چه وادی سهمناکی روبهروست و با چه راه طولانی و سهمناکی روبهروست. راه بیپایان و سخت و مشکل طی بیابانها، صعب العبور، صخرهها، کوهها، دریاها در راه است و اینها مشکلاتش است، #عاشق شدن کار آسانی نیست و کار همه کس نیست و همه کس هم عاشق نمیشود و نمیتونه بشود آدم عافیت طلب با عاشق شدن هزار فرسنگ فاصله دارد عافیت طلب باید برود دنبال عافیتش. نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست/ عاشقی شیوهی رندان بلاکش باشد.
□پس بنابراین راه عشق راه صعب العبوری است و به اختیار هم نیست و البته معرفت که آمد عشق هم به دنبالش میآید و حافظ از همین جا شروع کرده و پاسخ این سؤال در بیت دوم است (به بوی نافه ای کآخر صبا زان طره بگشاید) اولاً صبا یک پیک خوبی است برای حافظ، باد صبا خیلی آشنایی دارد مثل حالا که عصر اطلاعات نبوده ، پیک حافظ نسیم صباست. بادی است که میوزد و پیام حافظ را میرساند و پیام معشوق را هم میآورد، صبا وزش معنوی است و تنها وزش باد ظاهری نیست. باد ظاهری یک بوی ظاهری را میآورد ولی اون وزش معنوی و اون باد صبایی که پیام حافظ را میبرد و پیام معشوق را برای حافظ میآورد همان نفخهی الهی است و وزش معنوی است.
□طره بگشاید، طره چیست؟ ناف آهوی مشکین است و اون وقتی گشوده میشود و بوی عطر این عطر عشق است، عطر معرفت است، عطر معنوی است.
□ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها: اجازه بدهید من اون کلمه جعد را معنی کنم. وقتی اون طره گشوده میشود یعنی نفخهی الهی میرسد نفخه است، عطر است، اون بوی عطر عشق هم اون صبا یعنی پیک معنویت اون نفخهی الهی میرساند به شامهی باطنی آدمی وقتی اون میآید حالا جعد مشکین، زلف مجعد است، زلف سیاه بود، معمولاً و مجعد هم بوده. بعدها خواهیم گفت که وقتی حافظ از زلف سخن میگوید و از مجعد بودن زلف اشاره به عالم کثرت است.
حق تبارک و تعالی واحد علی ال اطلاق است واحد محض است اما هر لحظه تجلی دارد و تجلیات حق این عالم است این عالم با کثرتهایی که درش است و کثرتهای این عالم غیرمتنهای است، شب داره، زشت داره، زیبا، جلال، جمال، بهار، زمستان، گل، خار، بیابان، دریا و صحرا و هم چیز دارد، در این عالم و کثرتهای این عالم تجلی حق است این تجلی به زلف تشبیه شده چون کثیراست، کثرت را به زلف تشبیه میکند حافظ وهر جا حافظ از زلف معشوق صحبت کرد اشاره به کثرت تجلیات است و کثرت هم کثرت این عالم است. یعنی در مظاهر این عالم جلوه ی معشوق میبیند یعنی هر عارفی، عارف در کثرتهای این عالم وحدت میبیند اصلاً فرق عارف و غیر عارف همین است مردم عادی کثرت بین هستند و فقط کثرتها را میبینند. عارف در درون کثرتها وحدت را میبیند، کثرت هم سیاهی است، زلف است. در درون زلف زیبا وحدت میبیند اون مجعد بودن هم یعنی هم کثرت است و هم این کثرت پیچ در پیچ است. تازه کثرت هم یکنواخت نیست، کثرتها هم یکنواخت نیستند در درون هر کثرتی یک کثرت دیگری است. در درون هر کثرتی دوباره کثرتی دیگری است مجعد و پیچ در پیچ یعنی در درون کثرات لایتناهی عالم آفرینش و پیچ در پیچ این عالم واقعاً پیچ در پیچ است حافظ یک وحدتی دارد میبیند و او درون این کثرت به یک وحدتی حرکت میکند واون راه سخت هم همین است که شما بتوانی از درون کثرت به وحدت برسید اینه که در بیت دوم میگوید از اون طره که گشوده شود چه خون افتاد در دلها.
□حکیم دکتر دینانی□
@mohamad_hosein_tabatabaei