کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □پس گویا می پرسی، چگونه بگوییم؟ آقا فرموده است: «آن قدر بگ
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعنی انصراف پیش می آید، و این لحظه از آن لحظه های شکار گاهی نفس ناطقه ی انسانی است.(۴۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □نفس که قطع شد، نفس از تعلّق به جسم طبیعی آزاد می شود. یعن
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
حالا من نمی گویم بروید این ها را انجام دهید، من در باره ی دعا حرف می زنم و اوّلش هم اعتذار کردم که این دعا، دعای کمّلین است، شما همین اندازه بخوان و برو، اگر موفق شدی خوب است، خدا پدر و مادرت را رحمت کند، اگر بخواهی به این لطائف دست پیدا کنی و این دقت ها را دنبال کنی به زحمت می افتی، بعد هم برای خودت و هم برای ما گرفتاری درست می کنی.(۴۷)
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت زین العابدین و سید الساجدین، مولانا علی بن الحسین علیهماالسلام●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ عَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی سِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنِ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرَین ،زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام.
■تحیات عالیات بر آن پاکیزه فطرتِ قدس٘ حقیقت باد که خود اهل بیت را اوست آدم ابوالبشر و دامن قدسش منزه است از هرگونه شر. روح جسد امامت است و آفتاب ملک شهامت، مضمون کتاب ابداع و حل معمای اختراع. طبقهٔ زجاجیهٔ دیدهٔ نشأت شهود است و سر الهی در عالم وجود، نگهدار کنوز غیب است و مطلع نور ایمان و کاشف رموز عرفان. برهان قاطع است و دُرِّ لامع؛ ثمرهٔ قدسیهٔ شجرهٔ طوبی است. ازل الآزال عوالم غیب و ابدالآباد عوالم شهادت و سرّ مستتر بندگی و عبادت، وتد الاوتاد و زین العباد، امام العالمین و مجمع البحرین، علی بن الحسین علیه السلام.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا زین العابدین🏴
■●دو قدم محبوب، دو جرعه و دو قطره محبوب نزد خداوند متعال در بیان امام سجاد علیه السلام●■
☑️امام سجاد علیه السلام:
■مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ خُطْوَتَيْنِ خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ صَفّاً فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ خُطْوَةٍ إِلَى ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ
وَ مَا مِنْ جُرْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَتَيْنِ جُرْعَةِ غَيْظٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ رَدَّهَا مُؤْمِنٌ بِصَبْرٍ
وَ مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعَةٍ فِي سَوَادِ اَللَّيْلِ لاَ يُرِيدُ بِهَا عَبْدٌ إِلاَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
■ابو حمزه ثمالی نقل میکند: شنيدم امام زين العابدين علیه السلام ميفرمودند:
■هيچ قدمی در نزد خداوند از دو قدم محبوبتر نيست، قدمی كه مؤمن برای صف بستن در جهاد بر می دارد و قدمی كه براي آشتی با خويشاوند و ارحامی که قطع رابطه کردند بر می دارد.
■و هيچ جرعه ای (بلعیدن کم کم آب) نزد خداوند متعال محبوبتر از دو جرعه نيست، يكی جرعه خشمی كه مومن با حلم و بردباری فرو می برد و ديگری جرعه مصيبتی كه مومن با صبر و شکیبایی بنوشد.
■و هيچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نيست، يكي قطره خونی كه در راه خدا ريخته شود و ديگری اشكی كه در تاريكی شب فقط برای خداوند متعال از چشم بنده جاری شود.
■●الخصال، ج۱، ص۵۰.
شیخ صدوق رحمةالله علیه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم5⃣ ● نقل اقوال مختلفی که در باره مراد از محکم و متشابه گفته شد
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم
بخش هفتم6⃣
پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم كه براى بعضى محكم است براى بعضى ديگر متشابه است ، و متشابه كه براى بعضى متشابه است ، براى بعضى ديگر محكم است ، آنچه كه علم بدان براى هيچ كس ممكن نيست تأويل متشابهات ، يعنى علم بحقيقت معانى آنهاست ، كه امثال آيات صفات بر آنها دلالت دارد، درست است كه ما از عبارت : ((ان اللّه على كل شى ء قدير)) و يا عبارت ((ان اللّه بكل شى ء عليم )) و امثال آن معناهائى مى فهميم ، و ليكن حقيقت علم و قدرت و ساير صفات خدا و كيفيت افعال خاصه به خدا را نمى فهميم ، و تأويل متشابهات هم همين است كه جز خدا كسى آن را نمى داند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 58
اين بود خلاصه گفتار ابن تيميه و ما ان شاء اللّه بزودى در بحثى كه پيرامون تأويل خواهيم داشت متعرض اشكالات گفته وى خواهيم شد.
سيزدهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم آن آياتى است كه عقل در درك آن راه دارد، و متشابه آن است كه چنين نباشد.
اين وجه نيز درست نيست ، براى اين كه سخنى است بدون دليل ، و آيات قرآنى هر چند به اين دو قسم تقسيم مى شوند، ولى صرف اين كه بعضى از آيات قرآن آنطور، و بعضى ديگر اين طور هستند دليل نمى شود بر اين كه محكم ، آيات قسم اول ، و متشابه آيات قسم دوم باشد، چون خصوصياتى كه در آيه مورد بحث براى محكم و متشابه ذكر شده ، با اين وجه آنطور كه بايد تطبيق نمى شود، علاوه بر اين ، وجه نامبرده بوسيله آيات احكام نقض مى شود، براى اين كه اين آيات بطور قطع جزء آيات محكم قرآن است ، در حالى كه عقل هيچ راهى به حقيقت مفاد آن ندارد، و بنابر وجه نامبرده بايد جزء متشابهات شمرده شود.
چهاردهم اين است كه بعضى گفته اند: محكم عبارت است از آياتى كه ظاهرش منظور باشد، و متشابه آن است كه ظاهرش منظور نباشد.
اين وجهى است كه در بين دانشمندان اخير اسلامى شيوع يافته ، و اصطلاحى هم كه همين دانشمندان در معناى ((تأويل )) دارند مبتنى بر همين معنايى است كه براى ((محكم و متشابه )) كرده اند، چون در معناى ((تأويل )) گفته اند: عبارت است از معنايى كه مخالف با ظاهر كلام باشد، و گويا مراد آن كسى هم كه گفته : محكم آيه اى است كه تأويلش تنزيلش باشد، و متشابه آيه اى است كه به جز تأويل معنايى از آن فهميده نشود، همين وجه چهاردهم است .
و اين وجه هم درست نيست ، زيرا صرف اصطلاحى است ، و اوصافى كه در آيه
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 59
براى محكم و متشابه نام برده شده به هيچ وجه با آن تطبيق نمى كند، براى اين كه متشابه بدين جهت متشابه است كه مراد و مدلول آن مشخص نيست ، و منظور از تأويل آن معناى مراد از متشابه نيست ، تا متشابه به اين نشانى متميز از محكم شود، كه تأويل دارد، و محكم تأويل ندارد. بلكه همانطور كه قبلا بيان كرديم مراد از تأويل در آيه شريفه ، امرى است كه شامل تمامى آيات قرآنى مى شود، چه محكمش و چه متشابهش .
علاوه بر اينكه در قرآن هيچ آيه اى نداريم كه معناى ظاهرى آن منظور نباشد، و خلاف ظاهر آن مراد باشد، و اگر هم آيه اى باشد كه معناى غير ظاهرى آن مراد باشد به خاطر آيات محكم ديگرى است كه آنرا برخلاف ظاهرش برگردانده است .
چون آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و معلوم است كه معنايى كه قرائن متصل و يا منفصل كلام ، به لفظ مى دهند، معناى خلاف ظاهر نيست ، آنهم در كلامى كه خود صاحب كلام تصريح كرده باشد به اين كه رسم من در كلام آن است كه اجزاى كلامم را به هم مربوط و متصل كنم ، به طورى كه يكى مفسر ديگرى ، و شاهد بر آن باشد، و خواننده با كمى تدبرو دقت بتواند هر اختلاف و منافاتى را كه به ظاهر به چشم مى خورد از بين ببرد، و فرموده باشد: ((افلا يتدبرون القرآن و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافا كثيرا)).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم6⃣ پس محكم و متشابه همانطور كه گفتيم دو معناى نسبى است ، محكم
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم
بخش هفتم7⃣
پانزدهم وجهى است كه از ((اصم )) حكايت شده ، و آن اين است كه : ((محكم )) آن آياتى است كه همه در تأويلش اجماع و اتفاق داشته باشند، و ((متشابه )) آن است كه تأويلش مورد اختلاف باشد.
گويا منظور ((اصم )) از اتفاق و اختلاف اين است كه مدلول آيه طورى باشد كه در اولى (محكم ) نظرها مختلف نباشد، و در دومى (متشابه ) مختلف باشد.
اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه لازمه اش متشابه بودن تمامى قرآن است ، چون هيچ آيه اى در قرآن نيست كه از هر جهت مورد اتفاق مفسرين بوده و از هيچ جهتى در آن اختلاف نباشد، بلكه يا در لفظ آن اختلاف هست ، و يا در معنايش ، و يا اين كه ظهور دارد يا نه ، و يا در جهات ديگر حتى بعضى از مفسرين به استناد آيه ((كتابا متشابها)) گفته اند: همه قرآن متشابه است ، و غفلت كرده اند از اين كه وقتى مى تواند بگويد همه قرآن متشابه است كه آيه ((كتابا متشابها)) محكم باشد، و جمعى ديگر معتقدند كه ظاهر كتاب حجت نيست ، يعنى ظهور ندارد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 60
شانزدهم اين است كه گفته اند: متشابه از قرآن ، آن آياتى است كه تفسيرش به تفسير آيه اى ديگر مشتبه شده باشد، و فهم آن به خاطر همين اشتباه مشكل شده باشد، حال چه اين كه اشكال از جهت لفظ باشد، يا از جهت معنا اين وجه را راغب ذكر كرده است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
#محمود_امجد، از شاگردان علامه:
■علامه طباطبایی از قول استادش آقای قاضی میفرمود:
«تمام فیوضات به دست امام حسین (عليهالسلام) میباشد و پیشکارش(حضرت) ابوالفضل(عليهالسلام) است».
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت●■
■«السَّلَامُ مِنَ اللَّه عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِالله؛ سلام خدا بر تو ای اباعبدالله!» یعنی چه؟
اینطور تعبیرات زیاد است؛ «سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِین؛ سلام بر آل یاسین».
محل و مَحمل این عبارات چیست؟
■یعنی مأذون هستم به اینکه «تحیّةالله» و «سلامالله» را بدهم به اباعبدالله علیهالسلام؛ [یعنی] میدانم خداوند راضی است که من تحیات او را بدهم به اباعبدالله علیهالسلام؛ نه اینکه [تحیت و سلام خدا را] بدهم به خودم و بعد، از جانب خودم تحیت کنم به اباعبدالله علیهالسلام؛ نهخیر! اَظهَر(آشکارتر) در این عبارت این است که «تحیةالله» بهمنزلۀ «هبةالله» (هدیۀ الهی) و بهمنزلۀ «مواهبالله» است. من مأذون هستم که مواهب الهیه را به مقربین درگاه خدا بدهم. پس باید یک یکی موارد را نگاه کنیم ببینیم اظهر در محملش چیست؟
■●رحمت واسعه، ص۲۱۹ (مجموعه فرمایشات حضرت آیتالله بهجت پیرامون حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب و یاران آن حضرت)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حجت_الاسلام_صدیقی:
■ایشان(علامه طباطبایی) در مجلس روضهای که سیدی در محله گذر خان قم تشکیل میداد شرکت مینمود، یک بار قسمتی از منزل آن سید، نوسازی شده بود و علامه در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام میپرسند: چه مدت است که در این جا مجلس عزاداری برپاست؟ گفته بودند: بیش از چهل سال. مرحوم علامه از آن قسمت نوسازی شده برخاستند و به قسمت قدیمی خانه رفتند و فرمودند: «این آجرهایی که چهل سال شاهد گریه بر امام حسین(علیه السلام) بودند، قداستی دارند که انسان به اینها هم تبرک میجوید.»
■●به نقل از پایگاه حوزه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی حالا من نمی گویم بروید این ها را انجام دهید، من در باره ی
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□یکی از لطائفی که درباره ی دعای شریف حضرت هست، این است که چون نماز مبارک شان از شب تا سحر مقّدمه ی این دعا را تشکیل می داد. آن دوری بین عبد و ربّ و آن فاصله ی بین منادی و منادا را برداشت، چون مقام ابتدایی دعا معمولاً یا با کلمه ی «اللّهمّ» که در حقیقت «یا اللّه» است، شروع می شود، یا با مثل، «یا الهی» شروع می شود، که به صورت نداست و حق متعال در مقام منادا قرار میگیرد.(۴۸)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یکی از لطائفی که درباره ی دعای شریف حضرت هست، این است که
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□لذا حضرت کانّه بلافاصله به عنوان تعقیب نمازشان از سر شب تا سحر، فرمود:«الهی لاتودّبنی...» با «یا» همراه نیست، در این مقام به صورت ندا نیست، ندا یا باید با «یا» همراه باشد یا با«ایا» یا با «هیا» یا با دیگر الفاظ ندایی که در ادبیات مطرح شده است. لذا در حقیقت روح این دعا به نجوا بر می گردد نه به منادات، معمولاّ در ادعیه اول «منادات» است بعد اهسته، تبدیل به «مناجات» می شود، «منادات» از دور ندا کردن است، اماّ «مناجات» از نردیک و در گوشی نجوا کردن است.(۴۹)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■ ■معاويه، بهدلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، ت
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■
■نكتهاي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يكبار كه معاويه به مدينه آمد تا به هر زوري شده براي وليعهدي يزيد بيعت بگيرد، يك ملاقات با امام حسين عليه السلام دارد.
■در آن ملاقات به حضرت ميگويد: تو چرا با يزيد بيعت نميكني؟ حتماً ميخواهي بگويي كه پدرت، مادرت، خودت از پدر و مادر و خود يزيد بهتري! به اين خاطر حاضر نيستي بيعت كني! بعد معاويه شروع ميكند به تجزيه و تحليل و ميگويد: اينكه بگويي مادرت از مادر يزيد بهتر است، این را حرفي ندارم، بله، چون مادر يزيد از قريش نبود و مادر تو از قريش بود. حالا خوب نگاه کنید! يعني فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها را در همین حد میداند! يعني بحث ملّيگرايي و ناسيوناليسم و قبيلهگرايي!
■گفت: بله، اين را قبول دارم؛ بعد هم بسیار خب، دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده؛ در این بحث ندارم که مادر تو بهتر بود؛ امّا اگر بگويي كه پدر تو بهتر از پدر يزيد يعني منِ معاويه است، اين حرف بيربطی است! چرا؟ چون پدر تو با پدر #يزيد جنگيد و خدا پدر يزيد را بر پدر تو غالب كرد و پدر تو از بين رفت و پدر يزيد باقي ماند؛ پس پدر يزيد كه منِ معاويهام از علي بهتر است!
■و امّا اگر بگويي منِ حسين از يزيد بهترم، اين هم هيچ دليلي ندارد!
امام حسين عليه السلام فرمودند: يعني تو ميگويي يزيد شرابخوار سگباز ميمونباز از منِ حسين بهتر است؟! حالا خوب نگاه کنید! معاويه بلافاصله گفت: غيبت نكن! چرا غيبت ميكني؟ غيبت حرام است! چرا از پسرعمويت غيبت ميكني؟ حالا يزيد را هم ميگويد پسرعمويت! بهخاطر اينكه ريشهي آنها برميگردد به يك جدّ؛ یعنی امیّه و هاشم [که فرزندان عبدمناف هستند.] گفت: چرا از پسرعمويت غيبت ميكني؟ غيبت حرام است! نباید غیبت کنی!
■ببینید اين تقدّسهايي كه گاهي دهان انسان را ميبندند براي گفتن يكسري حقايق و دفاع از حقايق. ببينيد معاويه چطور بازي درميآورد. بعد ادامه داد: من هيچوقت نديدم كه يزيد از تو غيبت كند و تو از يزيد غيبت ميكني. كسي كه غيبت نميكند از كسي كه غيبت ميكند بهتر است؛ پس يزيد از تو بهتر است! اينها در تاريخ ثبت شده! قصّه نمیسازم.
■عليايّحال چگونه معاويه توانست به غرض خود برسد؟ ريشهي آن را شايد بايد جزئيتر دنبال كرد.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
#یا_سیدالساجدین
مُردم و زنده شدم بسکه نگاهم غم دید
عمهی من چِـقَدَر مجلس نامحرم دید...
#علیاکبر_لطیفیان
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم7⃣ پانزدهم وجهى است كه از ((اصم )) حكايت شده ، و آن اين است ك
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم
بخش هشتم1⃣
● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابه قائل است
راغب اصفهانى در مفردات خود گفته : آيات متشابه از قرآن كريم ، آن آياتى است كه تفسيرش به خاطر شباهت به تفسير آيه اى ديگر، مشكل شده باشد، حال يا از جهت لفظ، و يا از حيث معنا، و بدين جهت است كه فقها گفته اند: آيه متشابه آن آيه اى است كه ظاهرش از مراد و معنايش حكايت نكند.
و حقيقت اين سخن اين است كه آيات قرآن از نظر اعتبار بعضى از آنها بوسيله بعضى ديگر سه قسم هستند: يكى محكم على الاطلاق است ، و دوم متشابه على الاطلاق ، و سوم آياتى است كه از جهتى محكم و از جهتى ديگر متشابه است .
پس متشابه فى الجمله سه قسم است : اول متشابه از جهت لفظ فقط، دوم متشابه از جهت معنا فقط، و سوم متشابه از هر دو جهت ، و آن كه تنها از جهت لفظ، متشابه است ، دو قسم است 1 - آنكه مفردات آن متشابه است ، يا به خاطر اين كه لفظى است ناآشنا و غير مأنوس مانند كلمه ((اب )) و كلمه ((يزفون ))، و يا به خاطر اين كه لفظى است داراى چند معنا، مانند لفظ ((يد)) و لفظ ((عين ))، 2 - آن متشابهى است كه جملات و تركيبات آن تشابه دارد.
قسم دوم نيز سه نوع است .
1 - آنكه تشابهش از اين جهت ناشى شده باشد كه كلامى است مختصر و بدون توضيح ، مانند آيه : ((و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء)).
2 - آنكه تشابهش به خاطر بسط و گستردگى كلام باشد، مانند آيه ((ليس كمثله شى ء))، كه اگر فرموده بود: ((ليس مثله شى ء))، معنا براى شنونده روشن تر مى شد، چون يك حرف اضافه شده ، جمله براى شنونده متشابه شده .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 61
3 - آنكه تشابهش از ناحيه نظم كلام باشد، مانند آيه : ((انزل على عبده الكتاب و لم يجعل له عوجا قيما)) كه تقدير آن ((انزل على عبده الكتاب قيما، و لم يجعل له عوجا)) است .
و نيز آيه : ((و لو لا رجال مومنون ... لو تزيلوا)) كه نظم آن طورى است كه مايه تشابه آن شده .
و متشابه از جهت معنا، آياتى است كه متعرض صفات خدا و صفات روز قيامت است ، زيرا تصور اينگونه صفات براى ما ميسور و ممكن نيست ، چون در نفوس ما تنها صورت چيزهايى نقش مى بندد كه به وسيله يكى از حواس ظاهرى براى ما محسوس باشد، و يا حداقل از جنس محسوسات باشد، و صفات خدا و خصوصيات قيامت هيچ يك از اين دو قسم نيست .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم1⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم
بخش هشتم2⃣
● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابه قائل است
و متشابه از جهت لفظ و معنا، پنج قسم است :
1 - آنكه تشابهش از جهت مقدار و كميت باشد. مانند جملاتى كه عموم و خصوصش معلوم نباشد، مثلا فرموده : ((اقتلوا المشركين ))، و نمى دانيم منظور عموم مشركين است ، و يا مشركين مخصوص ؟.
2 - آنكه تشابه آن به خاطر نا معلوم بودن كيفيتش باشد، مثلا فرموده : ((فانكحوا ما طاب لكم )) و ما نمى دانيم اين نكاح واجب است يا مستحب .
3 - آنكه تشابهش از جهت زمان باشد به اين معنا كه احتمال دهيم آيه نسخ شده باشد، و عمر حكمى كه در آن است سرآمده باشد، و احتمال دهيم كه نسخ نشده باشد، مانند آيه : ((اتقوا اللّه حق تقاته )) كه تقواى كامل را واجب مى كند با اينكه آيه ((واتقوا اللّه ما استطعتم )) تقوا را بقدر توانايى واجب كرده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 62
4 - آنكه تشابهش از جهت مكان و يا امورى باشد كه آيه در شأن آن امور نازل شده باشد، مانند آيه : ((و ليس البربان تاتوا البيوت من ظهورها))، كه در آيه معين نشده مقصود از پشت خانه كجا است ، و مانند آيه ((انما النسى ء زياده فى الكفر)) كه تشخيص معناى ((نسى ء))، براى كسى كه عادت عرب جاهليت را نمى داند، مشكل است .
5 - آنكه تشابهش از جهت شروطى باشد كه در صحت و فساد عمل دخالت دارند، مانند شروط نماز و نكاح .
با در نظر گرفتن اين مطالب معلوم مى شود هيچ يك از وجوهى كه مفسرين در معناى متشابه ذكر كرده اند خالى از اين وجوه و تقسيم ها نيست ، حتى آنكه گفته ((متشابه )) عبارت است از حروف مقطعه ، و يا قتاده كه گفته است متشابه عبارت است از منسوخ ، و ((محكم )) عبارت است ، از ناسخ ، و يا اصم كه گفته : ((محكم )) آياتى است كه در تفسيرش اتفاق نظر باشد، و ((متشابه )) آيات مورد اختلاف است .
و از سوى ديگر مى توان تمامى انحا و اقسام متشابه را در سه قسمت خلاصه كرد: اول ، متشابهى است كه اطلاع بر تأويلش براى كسى جز خدا ممكن نيست ، مانند وقت قيامت ، و روزى كه ظهور مى كند، و كيفيت آن و امثال اينها...
دوم ، متشابهى است كه پى بردن به تاءويل و معرفت آن براى انسانها ممكن است ، مانند الفاظ غريب و نامأنوس ، و احكام مغلق و دقيق .
سوم ، متشابهى است مردد بين دو قسم قبلى ، هم احتمال دهيم همه انسانها مى توانند به حقيقت معناى آن آگاه شوند، و هم احتمال دهيم مختص به راسخين در علم است ، و ديگران دسترسى به آن ندارند.
و اين قسم سوم همان است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاى خود درباره على (عليه السلام ) به آن اشاره نموده و عرضه مى دارد: ((اللّهم فقهه فى الدين و علمه التأويل )) (بار الها او را در دين فقيه ساز و تأويلش بياموز)، و نظير آن را درباره ابن عباس فرموده است ، اين بود گفتار راغب در معناى محكم و متشابه ، و گفتار وى عمومى ترين گفتار در اين بحث است ، كه در آن بين عده اى از اقوال گذشته را جمع كرده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 63
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روزبهروز تنزّل میکند و تاریخ، از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن مانند واقعه طَف (کربلا)، هر روز تکرار میشود؛ زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق میشود، و همیشه حق و باطل مثل حسین و یزید وجود دارد، و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام حسین علیهالسلام است.
■بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن.
■●رحمت واسعه، ص۱۶۱●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علامه_طباطبایی_ره ..
■جدی ترین مسئله در زندگی ما
مرگ است،
در حالی که مرگ در زندگی ما به عنوان
کم اهمیت ترین
موضوع به آن نگاه میشود ..
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □لذا حضرت کانّه بلافاصله به عنوان تعقیب نمازشان از سر شب ت
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□بنابراین حضرت بلافاصله دعا را با اسم شریف «الهی» شروع فرمود. یک وقتی انسان در مقام منادا می گوید: «یا اللّه»، این «اللّه» الوهیت مطلقه است، شامل حال همه ی موجودات عالم می شود. امّا وقتی رابطه ی بین محبوب و محبّ و عاشق و معشوق بسیار نزدیک شود، عاشق، خیلی حاضر(ظاهر) نیست که معشوق را به لفظ اطلاقی صدا بزند، و از باب شدّت علاقه، معشوق را به خودش نسبت می دهد. درست است که اوّل سوره ی مبارکه ی «فاتحه الکتاب» به صورت «ربّ العالَمینَ» آمد، که ربّ، اطلاق استنادی به همه ی عالم های وجودی پیدا کرد، اما وقتی «الهی» می گوید: الهی مربوط است به ربوبیت و الوهیت حق متعال در جدول وجودی خود معشوق و خود عاشق. و لذا نمی گوید: «اله همه»، می گوید: «خدای من»(۵۰)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □بنابراین حضرت بلافاصله دعا را با اسم شریف «الهی» شروع فرم
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های مبارک دعای کمیل؛ «یا الهی و سّیدی...» باز هم «اله» را به خودش نسبت می دهد، آن لطافت «آقای من» چیز دیگری است، تا این که انسان، شخص را خطاب کند به نحو اطلاق که « یا آقا»، این جا « اله من» است، در این مورد فرمایشاتی هم از قرآن کریم پیدا شد، لطف بفرمایید در قران که توغل می فرمایید و قرائت می کنید، ضمن این که قرائت ظاهر آیات قرآن کریم اصل است و به عنوان یک وظیفه روز مرگی ماست، اما فهم معانی و حقائق قرآن هم در کنار قرائت ظاهری قرآن، فرض است. مثل این که در دعای شروع تلاوت قرآن حضرت امام صادق خطاب می فرمایند: «بارالها موفقم بدار که وقتی قرآن میخوانم چیزی نصیب من شود، از بطون و حقائق قرآن چیزی عائد من بشود.»(۵۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه و دعای هر روز ماه صفر●■
■برای رفع بلایا در ماه صفر، هیچ چیز بهتر از صدقه، ادعیه و استعاذات وارده نیست.
■برای محفوظ ماندن از بلایا در هر روز از ماه صفر این دعا را ده بار بخوانید:
■يا شَديدَ الْقُوی، وَ يا شَديدَ الْمِحالِ، يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَميعُ خَلْقِکَ، فَاكْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، يا لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنينَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.
■ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوار هستند از بزرگیات همه خَلقَت. پس کفایت کن از من، شرّ خلق خودت را. ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش.
■●مفاتیحالجنان
#مراقبات_ماه_صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■نكتهاي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يكبار كه
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■
■زمينههايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدي يزيد را تثبيت كند:
1⃣یکی سطح پايين #فهم_ديني مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك ديني مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحثهایی است که سالهای قبل گفتهایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهري است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام ميكند ميخواهيم نماز جمعه بخوانيم، همهي مردم هم ميآيند به معاويه اقتدا ميكنند و روز چهارشنبه نماز جمعه ميخوانند! يعني سطح فهم ديني اينطور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً میدانید، اسلام با بنياميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بنياميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافي، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوتراني، اسلام ميگساري، اين اسلام را شناختند. سطح فهم ديني بهشدّت پايين بود؛ #فهم_اجتماعي بهشدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل بهشدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند.
2⃣دومين چيزي هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدي يزيد را هم تثبيت كند، روحيّهي #قبيلهگرايي است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّي است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشهی این را در #سقیفه نشان میدادم که چگونه همین روحیّهی قبيلهگرايي آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوي در بين عرب حاكم بود كه اهالي هر قبيلهاي مطيع محض رئيس قبيلهشان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيلهشان حركت ميكردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافي بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و #معاويه اين نكته را خوب فهميد. با پولهاي هنگفتي كه از بيتالمال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤساي قبايل هديه ميداد و اينها را ميخريد. در خود كوفه هم با همين پولها كار كرد؛ يعني بسياري از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدمهاي نفهم بيشعوري بودند كه چون ابنزياد توانست رئيس قبيلهشان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضاي قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدي يزيد حمايت كردند.
3⃣سومين نكته هم #ضعف_ايمان مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را ميفروشد، هم ميترسد، هم تطميع ميشود، هم اغراض و اهدافش در زندگي، رضايت خدا و فرمانبري از دستورات الهي نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّي و دنيويش است.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عاشورای_درون
■●کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا ●■
■در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد.
■اباعبدالله علیهالسّلام در صحنۀ عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند.
■در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد.
■ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و آنگاه در صحنۀ عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد.
■وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا میشود، که جنبۀ انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد...
■●استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#اربابـــــــ
■من و یک لحظه جدایی ز تو،
آنگاه حیات؟
■اینقدر صبر به عاشق نسپردهست کَسی...
#جناب_صائب
#خداحافظ_محرم
■دیر از راه آمدی و زود رفتی ماهِ عشق
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه ی عبادی روز سوم ماه صفر●■
■سيّد ابن طاووس از كتابهاى اصحاب ما اماميه نقل كرده است كه در اين روز خواندن دو ركعت نماز مستحب است كه:
■در ركعت اول سوره هاى حمد و انا فتحنا و در ركعت دوم سوره هاى حمد و توحيد خوانده و پس از سلام
●صد مرتبه صلوات،
●و صد مرتبه اللّهمّ العن آل ابى سفيان
●و صد مرتبه استغفار بگويد
#آنگاه_حاجت_خود_را_بخواهد.
■●محدث قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم2⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش اول
● دو اشكال بر قول راغب
ولى دو اشكال بگفته وى وارد است :
اول اينكه : وسعت و عموميتى كه وى به دامنه معناى متشابه داده تا شامل شبهات لفظى از قبيل غرابت لفظ و اغلاق تركيب و عموم و خصوص و امثال آن بشود با ظاهر آيه شريفه نمى سازد، براى اينكه آيه شريفه آيات محكمه را مرجعى دانسته براى بيانگرى آيات متشابه ، و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آيات محكمه از بين نمى رود و روشنى دلالت محكمات ربطى به غرابت الفاظ متشابه ندارد، بلكه براى گره گشايى اينگونه الفاظ مرجع ديگرى هست ، كه بايد به آنجا مراجعه بشود و آن عبارت است از علم لغت .
و نيز آيه مورد بحث يكى از نشانه هاى متشابهات را اين دانسته كه اگر كسى آن را پيروى كند فقط به منظور فتنه انگيزى پيروى كرده ، و جز اين هيچ انگيره ديگرى نمى تواند داشته باشد، و ما مى دانيم كه پيروى عام بدون مراجعه به خاص ، و پيروى مطلق بدون مراجعه به مقيد، و همچنين پيروى لفظ غريب بدون مراجعه به كتابهاى لغت ، عملى است مخالف با طريقه اهل هر زبان ، و قريحه هيچ اهل زبانى اجازه چنين كارى را نمى دهد، و اگر كسى چنين كند همه اهل زبان او را تخطئه مى كنند، پس او نمى تواند منشأ فتنه در بين آنان بشود زيرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد.
پس از همينجا مى فهميم كه منظور از متشابه ، الفاظ غريب ، و آن مثالهايى كه وى آورده ، نيست .
اشكال دوم اين است كه وى متشابه را سه قسم كرد، اول آنكه فهمش براى عموم ممكن است ، و دوم آنكه فهم آن براى احدى ممكن نيست ، و سوم آنكه فهمش براى بعضى ممكن و براى بعضى غير ممكن است ، و از اين تقسيم چنين برمى آيد كه وى تاءويل را مختص به متشابه مى داند، در حالى كه خواننده بياد دارد كه گفتيم همه قرآن تأويل دارد.
اين بود اقوال مفسرين و نظريه هايى كه از ايشان در معناى محكم و متشابه و تشخيص موارد آن دو از نظر خواننده گذشت و خواننده به اشكالاتى كه بر اين اقوال وارد بود توجه فرمود و نيز متوجه شد كه آنچه از آيه شريفه به روشنى ظاهر مى شود. خلاف همه اين اقوال است ، چون آيه در معناى متشابه اين ظهور را دارد كه متشابه ، آن آيه اى است كه اولا دلالت بر معنا داشته باشد، و ثانيا معنايى را كه مى رساند محل شك و ترديد باشد، نه لفظ آيه ، تا از راه قواعد و طرق معمول در نزد اهل زبان ترديدى كه از ناحيه لفظ ايجاد شده برطرف شود، مثلا اگر لفظ عام است به مخصصش ارجاع دهد، يا اگر مطلق است به مقيدش برگرداند، و يا به نحوى ديگر لفظ را روشن و بدون ترديد سازد بلكه همانطور كه گفتيم آيه شريفه مورد بحث آن را متشابه مى داند كه معنايش مردد و ناسازگار با آيات ديگر باشد. و آياتى كه محكم و بدون ترديد است ، معناى آيات متشابه را بيان مى كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 64
و معلوم است كه هيچ آيه اى چنين وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنايى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنايى كه اينگونه ذهن هاى ساده فورا تصديقش كند، و يا تأويلى كه برايش مى كنند در نظر مردم كم اطلاع و ضعيف الادراك نزديك تر به ذهن باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei