eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت1⃣ ■روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است که می‌فرمایند: « كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ»، من پیغمبر بودم وقتی که آدم بین آب و خاک بود. تصدیق می‌فرمایید که مراد از آب و خاک در این روایت، آب و خاک ظاهری نیست. نبوت همه‌ی انبیاء مربوط به نشئه‌ی ظاهر است اما نبوت حضرت ختمی مرتبت اینگونه نیست. او نبی بوده است. از چه زمانی؟ زمانی که آدم بین آب و خاک بود. این یعنی که بر همه‌ی مخلوقات تقدم رتبی و عِلّی دارد. حال که شما نبی بودید، نبی بایستی انباء کند، شما در آن مقام که نبی بودید، به چه کسی انباء می‌کردید؟! خدا انبیاء را برای خلق و مردم مبعوث می‌کند تا ناس را به حقیقت توحید دعوت کنند. از آنجا که او تقدم رتبی و علّی دارد لذا ممدّ انبیاء است چون نبوت او، نبوت اطلاقی است. در تمام عوالم او نبی است. او واقِفُ المَواقِفِ الشُّهُود است. او در هر موقفی از مواقف هستی حضور دارد و نبوتش در آنجا ساری و جاری است. همه‌ی انبیاء عظام که در این عالَم مبعوث شده‌اند، چون نبوت مقیده داشته اند، همگی از مجرای حضرت ختمی مرتبت فیض دریافت می‌کنند و نور نبوتشان را از او می‌گیرند. پیغمبر ما، مدد‌کننده و یاری رسان هر انسان کامل و هر صاحب نبوت و رسالتی در عالم طبیعت است. ■اگر بخواهیم این را کمی لطیف تر بیان کنیم، باید بگوییم که این نبوت اوست که در عالم طبیعت در صُوَر مختلفی ظهور می‌کند. اولین ظهور نبوت ایشان در عالَم طبیعت در صورت حضرت آدم بوده است. ایشان دارای نبوت مطلقه است و همه‌ی انبیاء دارای نبوت مقیده بوده‌اند. معلم آدم که بوده است؟ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره/۳۱) معلم او حضرت ختمی مرتبت بوده است. آدَم وَمَن دُونِهِ تَحتَ لِوائي. این مِن دُونِهِ یعنی آدم و غیر آدم. و تَحتَ لِوائي یعنی اینها همگی خلیفه‌ی من هستند. در عالَم یک خلیفه بیشتر نداریم و انبیاء دیگر همگی خلفای حضرت ختمی مرتبت بوده‌اند. نبی‌ مقید خلیفه‌ی نبی مطلق است. ■در روز ۱۷ ربیع‌الاول، آن حقیقتی که در عالم ساری و جاری بوده است در هیکل و صورت جسمیه حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله به منصه‌ی ظهور رسید تا ایشان، هر دو نشئه را به صورت اتمّ در خودش جمع کرده باشد. این صورت مظهر آن نبوت مطلقه شد. پیش از این، موسی و عیسی و... نتوانسته بودند مظهریت نبوت مطلقه را داشته باشند اما این آقا، توانست آن نبوت مطلقه را در خودش که استعداد و قابلیتش در او بود به صورت اتمّ ظاهر کند. چون ظاهر کرد، پس امت او، خیر امت شدند البته هر امتی، امت پیغمبر است چون او دارای نبوت مطلقه است. این است که داریم وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/۱۰۷).
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش‌ پنجم3⃣ ● دو دلیل (اجمالی و تفصیلی ) بر سستی اقوالی که در باره مرا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش ششم ●4 - آيا كسى جز خدا تأويل قرآن را مى داند؟ اين مسأله هم مانند مساءله قبلى از موارد اختلاف شديد بين مفسرين است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 76 و منشاء اختلاف تفسيرهاى مختلفى است كه درباره جمله : ((و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا)) كرده اند. بعضى گفته اند ((واو)) در اول جمله ، عاطفه است ، كه نتيجه اش ‍ چنين مى شود كه تأويل متشابهات را، هم خدا مى داند و هم راسخين در علم . اين رأى بعضى از قدما و همه مفسرين شافعى مذهب و بيشتر مفسرين شيعه است . عده اى ديگر گفته اند: ((واو)) مذكور، استينافى است ، كه جمله را از نو شروع مى كند، و مربوط بما قبل نيست ، و نتيجه اين نظريه آن است كه تأويل متشابهات را تنها خدا بداند، و راسخين در علم با اينكه آن را نمى دانند به همه قرآن ايمان دارند، و اين نظريه بيشتر قدما و همه حنفى مذهبان از اهل سنت است . طايفه اول به چند وجه بر مسلك خود استدلال كرده اند، و رواياتى را بر گفتار خود شاهد آورده اند. طايفه دوم نيز به وجوهى و رواياتى استدلال كرده اند، آن رواياتى كه مى گويد علم تأويل متشابهات از علومى است كه خدا به خودش ‍ اختصاص داده ، و اين دو طايفه قرنها اختلاف خود را ادامه داده اند، و ادله يكديگر را با دليل مخالفش باطل ساخته اند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■آیت الله بهجت■ ■مقید بودن به نماز اول وقت زمینه ساز توفیق الهی در کامل شدن نماز است و هرچه نماز انسان کامل تر باشد، دستیابی به قله یقین و شهود، آسان تر خواهد شد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●نظر علامه طباطبایی درباره تداوم ●■ ■آیا ولایت از آن همه مسلمین است یا عدول مسلمین یا متعلق است به فقیه «به اصطلاح امروزی»؟ در صدر اسلام فقیه به کسی گفته می شد که به همه علوم دینی در اصول و فروع و اخلاق مجهز باشد، نه تنها مسایل فروع دین، چنانکه اکنون مصطلح است. در صورت سوم آیا متعلق به هر فقیه است که در صورت تعدد و کثرت هر کدام از آنها به هر اندازه اقتدار پیدا کند تصرفاتش نافذ و غیرقابل نقض می باشد؟ یا متعلق است به فقیه اعلم؟ اینها مسایلی است که از طرز بحث فعلی ما بیرون است و در فقه باید حل شود. آنچه از نقطه نظر بحث این مقاله می توان نتیجه گیری نمود، این است که حکم فطرت به لزوم وجود مقام ولایت در هر جامعه ای بر اساس حفظ مصالح عالیه جامعه مبتنی است، اسلام نیز پا به پای فطرت پیش می رود. نتیجه این دو مقدمه این است که فردی که در و و از همه مقدم است برای این مقام تعیین می شود و در اینکه اولیای حکومت باید زبده ترین و برجسته ترین افراد جامعه بوده باشند کسی تردید به خود راه نمی دهد. ■●معنویت تشیع، تالیف علامه طباطبایی، صفحه ۸۶-۸۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یعنی چون به من تعلّق داری صدایت می زنم: «الهی...»(۷۲) @
□وگرنه اگر به من تعلّق نداشتی و من نعوذ باللّه از تو استقلال وجودی داشتم، تو را ربّ خودم صدا نمی زنم، اصلاً خود صدا زدن «الهی»، یا «ربّ»، دالّ بر ظهور عبد است در فقر و دالّ بر تجلّی ربّ است در ارتباط به عبد در غنا، امّا نه غنای (عَنِ العالَمینَ)که هیچ ارتباطی با بنده نداشته باشد که آن موضوع بحث نیست، بلکه موضوع بحث این است که در جدول وجودی هر یک از موجودات، تجلّی کرده باشد، که هر فردی یک رابطه ی بسیار تار مویی ظریف لطیف با خدای عالم دارد و آن رابطه ی ارتباطی خاص خود اوست، این هم از اسماء مستاثره ی الهی برای شخص است.(۷۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش دوّم●■ ☑️مقاوم
■●شاخصه‌های پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش سوّم●■ ☑️کانون محبّت و معنویت گرایی : « رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ » ■کسانی که با رسول الله هستند در جمع خود، قلب‌هایشان کانون مهر، محبّت، عطوفت و دوستی نسبت به یکدیگر است. نسبت به همدیگر رحمت، عطوفت و مهربانی دارند؛ قلب‌هایشان کانون عشق ورزیدن به یکدیگر است. این هم ویژگی دوم کسانی است که مَع رَسُولُ اللّه هستند؛ یعنی در این مبعث پذیرای این مبعث و مؤمن به این مبعوث شدند : « تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » ■بسیار آنها را می‌بینی در حال رکوع و سجود؛ « رُكَّعًا سُجَّدًا » یعنی بسیار رکوع کننده و بسیار سجده کننده هستند « تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا » در رکوع و سجود و عبادت‌هایشان چه چیزی طلب می‌کنند؟ ■« يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا » از رهگذر این عبادت‌ها، رکوع و سجودها، فضیلت و شایستگی‌ها و نیل به رضوان الهی را از خدا می‌طلبند؛ اینکه به گونه‌ای شوند که مورد رضایت خدا باشند و رضایت خدا را جلب کنند. با رفتارشان، با گفتارشان و حالاتشان به مرضات الله برسند؛ مایۀ خرسندی و خشنودی خدای متعال شوند. هدفشان از عبادت این است؛ نه دنیا می‌طلبند نه آخرت؛ بلکه رضایت الهی را طالبند. « يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » در چهرۀ آنها اثر سجده در پیشگاه الهی مشاهده می‌شود؛ نور بندگی حضرت حق در جبین آنها می‌درخشد. پس سوّمین ویژگی کسانی که همراه رسول الله هستند به بیان این آیۀ شریفه معنویت گرایی است؛ اهل عبادت، عرفان، معنویت و سلوک الی الله بودن است. این سه خصوصیت است که در تورات آمده است. ادامه دارد . . . ■●استاد مهدی طیّب ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۱۶ ■این ۱۴ نفر نور واحدی شده‌اند که مبدأ افاضه فیض به عالم هستند.
☑️قسمت ۱۷ ■ثارالله یعنی چه؟ علامه‌ شعرانی در دمع السجون در باب یازدهم نقل می‌کند که جناب ابن عباس می‌فرماید: در خواب دیدم که اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در کنار کعبه است و آهنگ عراق کرده است و می‌خواهد به سوی عراق رفته و حج را نیمه‌ تمام بگذارد (که همین هم شد. در یوم الترویه حج واجبش را تبدیل به عمره‌ی مفرده کرد و مکه را ترک کرد. به آقا گفتند که فردا عرفه است و پس فردا عید قربان است! اکنون به سمت عراق می‌روید؟! آقا فرمودند به سمت سرزمینی به نام کربلا می‌روم. آنجا برای من محبوب تر است از اینکه در کنار کعبه باشم. کربلا، محبوب انسان کامل است.) جبرئیل دست حسین را گرفته و به مردم خطاب می‌کند که ای مردم! بیایید و با خدا بیعت کنید... یعنی چه؟! ما نمی‌فهمیم... نزدیک است که فهم مقام امامت، عده‌ای را گرفتار کفر کند لذا شافعی گفت: شافعی مُرد و آخر هم نفهمید که علی خداست یا خدا علی است. نمی‌فهمیم! ■پس حُسَيْنٌ مِنِّي یعنی مرتبه‌ی نورانیت انسان کامل و مرتبه‌ی نور واحد، مبدأ همه‌ی خلایق است و چون مبدأ است لذا همه عالَم بر او گریه می‌کنند. بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا... هرچه در آسمان و زمین است بر حسین گریسته است. در محضر بزرگی بودم. فرمود که گفتم خدایا... هر مخلوقی ذکری دارد. يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ. ذکر زمین چیست؟ گفت که سرم را بر روی زمین گذاشتم تا بخوابم که صدای زمین آمد که می‌گفت حسین... حسین... هیچ چیزی در نظام وجود نیست که بر اباعبدالله الحسین گریه نکرده باشد. بهشت، ملائکه، اجنه، شیطان! جهنم! دشمنان اباعبدالله الحسین، همه و همه بر او گریه کرده‌اند‌‌. اینان تا غفلت می‌کردند سر می‌بریدند اما توجه که می‌کردند می‌گریستند. لذا عمر سعد گریه کرد. یزید وقتی آن وضعیت حضرت زینب را دید گفت قبیح باد پسر مرجانه‌‌.‌.. یزید هم لعنت الله علیه تکان خورد! باید این گریه را دید... بهشت بر حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام گریه کرده است. اصل بهشت حزن است لذا هرکه وارد بهشت می‌شود مسرور می‌شود. من و شما نیز اینجا گریه می‌کنیم مسرور می‌شویم...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۱)●■ ■دل شکسته ای داریم، قلب
‍ ■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۲)●■ ■توفیق بزرگی بود، خیلی هم لذّت بخش بود که هر سال دوستان حضرت، عاشقانه راه سفر عتبات را در پیش می گرفتند و با شیدایی و شور از نجف تا به کربلا با پای پیاده می رفتند، گرما را تحمّل می كردند، راه طولانی دشوار را بر خود هموار می كردند، با پاهای پر آبله، با سختی و خستگی خودشان را برای روز اربعین به کربلا می رساندند و خدمت حضرت عرض سلامی داشتند.امّا خود این فعل برخی را غافل کرد و خدای متعال برای اینکه این غفلت را از بین ببرد و آن حقیقت را نشان دهد، این عنایت را کرد، این امکان تشرّف را به طور موقّت گرفت و بعد ان شاءالله بعد از اینکه انسان از این غفلت نجات پیدا کرد، فاعلیّت خدا و اولیای خدا را دید، دوباره خدای متعال راه را باز خواهد کرد. قبلاً هم برایتان اشاره کرده ام که در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجّاد عليه السّلام به خدای متعال عرضه می دارند که خدایا! تو بر خود حجابی نکشیده اي که خلق تو را نبینند. و مانعی بین تو و خلق وجود ندارد. انّک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک. جز این نیست که عمل آنها حجاب شده است برای دیدار تو. آنها چنان غرق عمل، ذکر، خلوت نشيني، عبادات، چهلّه نشيني، ریاضات و ... شده اند که غافل شدند. ان تحجبهم الاعمال دونک. و خدا این امکان عمل را می گيرد و در این چه عنایت بزرگی است. انسان را از حجاب فاعلیّت نجات می دهد تا خود خدا و اولیای خدا را ببیند. ادامه دارد.... ■●استاد مهدی طیب ۱۶ مهرماه ۱۳۹۹ - شب اربعین●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه قسمت1⃣ ■روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد ش
قسمت2⃣ ■امتی که در عصر پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم بودند، به واسطه اینکه ایشان در صورت جسمیه هم ظاهر شد، بهترینِ امت‌ها هستند زیرا شما جسم این آقا را درک کردید؛ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس (آل عمران/۱۱۰). حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله کسی است که در سرّ همه‌ی انبیاء وجود داشت و در ۱۷ ربیع‌الاول به جهر نیز آشکار شد. ایشان خطاب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود که یا علی! «كُنْتَ مَعَ الأنْبِياءِ سِرًّاً وَ مَعِي جَهْراً» شما این كُنْتَ را بگو كُنْتُ. صحیح است. با انبیاء دیگر در سر بودم و با خود در جهر. این که به امیرالمؤمنین علیه‌السلام این سخن را گفته [كُنْتَ...] معنایش این نیست که مقام امیرالمؤمنین از پیغمبر بالاتر باشد، نه! پیغمبر ما هم صاحب مقام ولایت مطلقه است و هم نبوت مطلقه!اول شخص پس از حق متعال در نظام وجود او است اما چون امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام کسی است که در همه‌ی مقامات با او اشتراک دارد؛ یا علی! إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَتَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ. مطلقا هرچه من می‌شنوم تو نیز می‌شنوی و آنچه که من می‌بینم تو هم می‌بینی. ■چون امیرالمؤمنین، منهای این مقام نبوت تشریعی، همه‌ی مقامات پیغمبر ما را دارد و در همه‌ی مقامات با پیغمبر ما اتحاد و اشتراک وجودی دارد، پیغمبر گفت که شما نفس و جان من هستید. من و علی از یک نور واحد هستیم. چون امیرالمؤمنین مظهر ولایت مطلقه‌ی پیغمبر است، ایشان می‌فرماید كُنْتَ. فرقی که ندارند! بحث جسم که نیست... و البته جسم اینها نیز حسابشان اندکی متفاوت است! ما که خیلی از ظواهر حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام اطلاع نداریم. جابر ابن عبدالله انصاری می‌گوید: نزد پیغمبر نشسته بودیم که امیرالمؤمنین بر ما وارد شد. نزدیک پیغمبر شد و با وی معانقه کرد تا اینکه علی به درون پیغمبر رفت و شخص واحدی شدند و ما فقط پیغمبر را دیدیم! هرچه دنبال امیرالمؤمنین گشتیم او را نیافتیم و بر تعجب ما افزوده شد. به پیغمبر عرض کردیم که آقاجان! ابن عمّ شما کجا رفت؟! چه اتفاقی برای او افتاد؟! پیغمبر فرمود آیا شما نشنیده‌اید که من و علی از یک نور واحد هستیم؟! می‌فرماید وقتی ایشان به من نزدیک شد، مشتاق به منزل اول شد... در منزل اول، ما یکی هستیم... آن منزل اول کجاست؟! اینجاست که «كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ» البته كُنْتُ وَلیّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ مقامش بالاتر از كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ است...
■در شبانه روز به‌خصوص در دل شب حداقل یک سجدۀ طولانی داشته باشید. ■هرگاه در سیر و سلوک دچار قبض‌های روحی شدید، از سجده بهره ببرید. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش ششم ●4 - آيا كسى جز خدا تأويل قرآن را مى داند؟ اين مسأله هم م
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش هفتم1⃣ ● اختلاف در اين مسأله از ابتدا توأم با خلط و اشتباه بوده و ادله طرفين قاصر استاثبات مدعاى آنها است آنچه لازم است كه يك دانشمند اهل تحقيق در اين مقام مورد توجه قرار دهد اينست كه اين مسأله از همان ابتدا كه مورد اختلاف قرار گرفته ، خالى از خلط و اشتباه نبوده ، يعنى بين مسأله رجوع متشابه به محكم (و يا به عبارت ديگر، بين مراد از متشابه ،) و مسأله تأويل ، خلط شده است . همان طور كه اين مطلب از ملاحظه موضوع بحثى كه عنوان كرديم و محل نزاع و مورد اختلاف را ذكر نموديم ، نيز، روشن مى شود. (آنچه طايفه اول براى راسخين در علم اثبات مى كنند غير آن چيزى است كه طايفه دوم انكارش مى كنند، طايفه اول مى گويند راسخين در علم با ارجاع متشابهات به محكمات مى توانند معناى متشابهات را بفهمند، و طايفه دوم مى گويند علم به متشابهات از علومى است كه خدا به خودش اختصاص داده ، نه آن ، منكر گفته اين است ، و نه اين منكر گفته او ((مترجم )))). و به همين جهت ما متعرض نقل ادله طرفين نشديم زيرا فايده اى در نقل آنها و اثبات و نفى شان نبود. و اما روايات طرفين بدان جهت كه مخالف ظاهر كتاب است دردى را براى هيچ يك دوا نمى كند، براى اينكه رواياتى كه علم به تأويل را براى راسخين در علم اثبات مى كند منظورش از تأويل ، معنايى است مرادف با لفظ متشابه ، و ما، در قرآن هيچ جايى تأويل به اين ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 77 معنا نداريم ، مانند روا يتى كه از طرق اهل سنت نقل شده از يكسو مى گويد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) دعا كرد به ابن عباس ، و عرضه داشت پروردگارا او را فقيه در دين كن ، و علم تأويلش بياموز. و نيز مى گويد ابن عباس خودش در حديثى ديگر گفته : من از راسخين در علمم ، و من تأويل قرآن را مى دانم . و از سوى ديگر روايتى ديگر مى گويد ابن عباس گفت : محكمات عبارتند از آيات ناسخه ، و متشابهات عبارتند از آيات منسوخه ، كه از مجموع آن دو دسته روايات برمى آيد كه ابن عباس معناى آيات محكمه را تأويل آيات متشابهه مى دانسته ، و اين همان است كه گفتيم تأويل به اين معنا در قرآن نداريم ، و منظور قرآن از تأويل چنين معنايى نيست . اما رواياتى كه طايفه دوم به آن استدلال كرده اند (يعنى رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه غير خدا كسى تأويل متشابهات را نمى داند) مانند رواياتى كه مى گويد ابى بن كعب و ابن عباس آيه مورد بحث را به اين صورت قرائت مى كرده اند: ((و ما يعلم تأويله الا اللّه و يقول الراسخون فى العلم آمنا به ))، و نيز رواياتى كه مى گويد: ابن مسعود آيه را به صورت ((و ان تأويله الا عند اللّه و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به )) قرائت كرده ، هيچ يك ازاين روايات چيزى را اثبات نمى كند، بدين دليل كه . اولا: اين دو قرائت حجيت ندارد. ثانيا: نهايت درجه دلالت آنها همين است كه آيه دلالت ندارد كه راسخين در علم نيز عالم به تأويل باشند، و دلالت نداشتن ، غير از دلالت داشتن بر عدم علم است ، كه طايفه دوم ادعايش را مى كنند، زيرا ممكن است دليل ديگرى پيدا شود و دلالت بر آن بكند. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei