کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □می بینید وقتی که می آید در جداول وجودی، تمام اشیای عالم ه
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□من آن «اله» ای را صدا می زنم که «اله من» است، آقای من! آقاجان من! «الهی» این «الهی» را بخواهیم به لفظ فارسی معنا کنیم: «آقای من!» یک معنای لطیفی دارد، غیر از این است که بگوییم: «ای آقا»، آقا، مطلق است، وقتی می گوییم: «آقای من!» در این «الهی» تجلی فقر این عبد در جدول وجودی خودش است، و ظهور تجلّیات رب در جدول وجودی اوست، منتها در تعلّق به او.(۷۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □من آن «اله» ای را صدا می زنم که «اله من» است، آقای من! آق
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□یعنی چون به من تعلّق داری صدایت می زنم: «الهی...»(۷۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل●■ ☑️حقیقت
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش دوّم●■
☑️مقاوم و تسلیم ناپذیر
■میدانید که بشارت ظهور پیامبر اکرم در تورات و انجیل آمده است. قرآن کریم به صراحت فرمود:
●الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ●
#حالا_می_فرماید: « وَالَّذِينَ مَعَهُ »
■ویژگی کسانی که با او هستند در تورات اینگونه ترسیم شده است:
#ویژگی_اوّل: « أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ »
■در برابر کافران شدید و سازش ناپذیر هستند؛ مقاوم و تسلیم ناپذیرند؛ ستیزنده و جهادگرند. اوّلین ویژگی یاران پیغمبر و اوّلین آثار همراه بودن با پیامبر این است که انسان با ضدّ پیغمبر اسلام همراهی و همدلی نداشته باشد؛ سازش، پذیرش، سکوت و مماشات نداشته باشد. لازمۀ اثبات نفی است؛ نفییی که بر آن اثبات مقدّم نیز هست.
■جملۀ لا إِلَهَ إِلا اللَّه که پیغمبر اکرم فرمودند: « قُولُوا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ تُفْلِحُوا » قائل شوید به این حقیقت که جز الله هیچ معبود و الهی وجود ندارد؛ قُولُوا به معنی قائل شدن است نه اینکه فقط به زبان قُولُوا بگویید؛ با همه وجودتان قائل به این حقیقت باشید که الا إِلَهَ إِلا اللَّه. لا اله مقدّم بر الله است. اینجا هم در آیۀ شریفه موضع گیری در برابر مخالفان پیامبر اکرم و دشمنان و منکران رسول الله مقدّم بر دوستی با یاران پیغمبر آمده است؛ فرموده است: « وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ » اوّلین ویژگی کسانی که با رسول الله هستند این است که با کافران دشمن هستند و با آنان میستیزند. در برابر کافران سکوت، تسلیم و بی تفاوتی پیشه نمیکنند؛ مستحکم و مقاوم در برابر آنها میایستند. این اوّلین ویژگی، اگر بخواهیم خودمان را محک بزنیم که جزء « وَالَّذِينَ مَعَهُ » هستیم یا نه این ویژگیها را در خودمان جستجو کنیم.
ادامه دارد . . .
■●استاد مهدی طیّب
#پیامبر_اکرم●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#المیزان | چرا دعای کافر، مستجاب نمیشود؟
■وَ مَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ
دعای کافران (به جایی نمیرسد و) جز در ضلالت نیست!»
#غافر:۵۰
#سیّد_مفسران:
«هر چند خداى سبحان وعده قطعى داده كه دعاى هر كس از بندگانش را كه او را بخواند مستجاب كند، و فرموده : ((اجيب دعوة الداع اذا دعان (( و دعا در صورتى كه حقيقتا دعا باشد، به هيچ وجه رد نمى شود. و ليكن آنچه كه در متن اين وعده به عنوان قيد آمده اين است كه اولا دعا، دعا و طلب حقيقى باشد، نه بازى و شوخى ، و ثانيا ارتباط آن حقيقتا به خدا باشد، يعنى دعا كننده تنها از خدا حاجت بخواهد و در اين خواستنش از تمامى اسبابهايى كه به نظرش سبب هستند منقطع گردد. و كسى كه به عذاب آخرت كفر مى ورزد و آن را انكار مى كند، و حقيقت آن را مى پوشاند، نمى تواند رفع آن را به طور جدى از خدا بخواهد، چون اين خواستنش يا در دنيا است كه جدى نبودن آن خيلى روشن است و يا در آخرت است ، در آنجا هم هر چند عذاب را به چشم مى بيند، (و با همه ظاهر و باطنش لمس مى كند)، و از شدت آن به ناچار از هر سبب ديگر منقطع شده ، تنها متوسل به خداى سبحان مى شود و ليكن آن ملكه انكارى كه از دنيا به همراه خود آورده ، و بال و طوق لعنتى شده كه هرگز از او جدا نمى شود، و آتشى كه در آن است جزاى همان انكار است ، در نتيجه نمى گذارد رفع چيزى را كه منكرش بوده به طور جدى از خدا بخواهد. علاوه بر اين ، سخن درباره انقطاعش از سببها و توسلش به خداى تعالى ، همان سخنى است كه در طلب جدى اش گفتيم ، همانطور كه او نمى تواند بطور جدى دعا كند همچنين نمى تواند بطور جدى از سببهاى ديگر بريده و متوسل به خداى عزيز گردد و چگونه مى تواند چنين توسلى جدى داشته باشد؟ با اينكه در دنيا آن را كسب نكرده بود - دقت بفرماييد.»
■●ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷،ص : ۵۱۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عنایات اباعبدالله علیه السلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۱)●■
■دل شکسته ای داریم، قلب محزونی داریم، هم به مناسبت مصائب آل الله در اربعین حسینی عليه السّلام و هم به مناسبت محرومیّت از زیارت اربعین اباعبدالله الحسین عليه السّلام که فضیلت فوق العاده عظیمی دارد. به این مناسبت دو سه نکته اي را اشاره می كنم. گمان می كنم گره از این مشکل در ذهن ما باز كند.
■ #نکته_اول: چرا از دید منفی نگاه کنیم و بگوییم حضرت عنایتش را از ما دریغ کرده؛ ما اینگونه دلمان پر می زند برای اینکه در اربعین به آستان حسینی عليه السّلام مشرّف باشیم و حضرت این توفیق را به ما ندادند؟! چرا نگاه منفی داشته باشیم؟ ! تمام این محبّتی که ما نسبت به اباعبدالله الحسین عليه السّلام داریم، و اینکه دلمان پر می كشد برای تشرّف به آستان اباعبدالله الحسین عليه السّلام، همه ي اینها بازتابی است از محبّتی که اباعبدالله الحسین عليه السّلام به ما دارند. می دانيم که از جانب بزرگ محبّت آغاز می شود. و آنچه که در قلب کوچک از محبّت احساس می شود بازتاب شاه محبّتی است که ابتدا از آن بزرگ تابیده و آغاز شده بر آینه دل مؤمن و حالا به سوی آن مبدا دارد برمی گردد. قطعا محبّتی که ما به اباعبدالله الحسین عليه السّلام داریم، قابل مقایسه با محبّتی که آن حضرت نسبت به دوستانشان دارند، نیست. آن محبّت اعظم است. او حبّ حقیقی است و از ما تحبّب است. بنابراین چنین تعبیر تلخی نکنیم.
■آیا نمی توان اینگونه نگاه کرد؟ که خوب سال ها دوستان حضرت با پای پیاده با آن عشق و صفا، با آن شور و سوز، در اربعین به محضر اباعبدالله الحسین عليه السّلام مشرّف می شدند. و حالا امسال حضرت فرموده باشند که من قصد دارم به بازدید شما بیایم. امسال دیگر شما نیایید، من به دیدار شما خواهم آمد. آیا تشرّف ما و زیارت ما بزرگتر است یا عنایت اباعبدالله؟ و اینکه آن حضرت به ما بفرمایند که بر جای خودتان بنشینید و منتظر باشید که من به دیدار شما بیایم. و واقعیّت همین است. اینگونه اگر نگاه کنیم، دیگر آن معنای تلخ را نخواهد داشت. اگر موفّق به تشرّف نشديم، بدانیم که کار دست خدا و اولیای خداست. این عوامل ظاهری اي که در این عالم اسباب و مسبّبات هست، با دید توحیدی هیچ کاره اند. این را بارها با هم بحث کردیم، گفت و گو كرده ايم که در این عالم غیر خدا احدی کاره اي نیست. احدی مؤثّر نیست. بنابراین هیچ کدام از عواملی که در جنبه هاي عالم کثرت، ذهن ما را به خود مشغول می كند، در عالم وحدت اصلاً وجود ندارد. اگر بدانیم که این خدا بود و این ولیّ اعظم خدا بود که رفتن ما را مانع شد، آن وقت با آن حسن ظن که نسبت به خدا و اولیای خدا داریم، این عدم موفقیّت در رفتن را تعبیر مثبت خواهیم کرد. و همان تعبیری که عرض کردم. فرمودند این همه شما به دیدار ما آمدید، حالا شما بنشینید تا ما به دیدار شما بیاییم؛ بازدید شما را پس دهیم.
■گاهی اوقات عبد چنان مشغول فعل، عبادات، طاعات، ریاضات و زیارات خودش می شود، که حواسش از آن مقصد و مقصود پرت می شود. از آن مقصد و مقصود غافل می شود. درواقع فاعلیّت عبد، حجابی می شود که خدا و اولیای خدا را دیگر نمی تواند ببیند. اینجاست که خدا و اولیای خدا برای اینکه این عبد را از این محرومیّت نجات دهند، امکان فعل را از او سلب می كنند. به او می گويند این همه تقلّا کردي، این همه هر سال بلند شدی به سرزمین عراق آمدی و از نجف تا کربلا با پای پیاده راه را طی کردی و به زیارت اربعین آمدی، خیلی غرق فعل خودتی. خیلی داري این کار خودت را می بيني. ما را دیگر نمی بيني. خود پیاده روي اربعین برایت موضوعیّت پیدا کرده است. فاعلیّت ما را در این کار خودت نمی بيني. خودت را فاعل می بيني. خودت را مؤثّر می بيني. اینجاست که حالا احادیث قدسی هم هست، که خدای متعال فرمود که من توفیق این عمل را به صورت ظاهر از این عبد می گيرم تا این عبد از حجاب فاعلیّت خودش نجات پیدا کند. و بتواند من را ببیند، بتواند اولیای من را ببیند. فاعلیّت من را در عالم ببیند. فاعلیّت خودش حجاب شده برای دیدن فاعلیّت من. اگر او فاعل است من فعّال هستم. فاعلیّتش او را از فعّال بودن من غافل کرده است. و برای اینکه این غفلت را از او بگیرم، و او را از این حجاب نجات دهم، برای مدّتی امکان فعل را برای او سلب می كنم. و آن وقت هست که من را خواهد دید. بنابراین اگر از این منظر هم نگاه کنیم، می بينيم که عنایت ویژه اي است.
ادامه دارد....
■●استاد مهدی طیب ۱۶ مهرماه ۱۳۹۹ - شب اربعین●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکاتی_ناب_پیرامون_حقیقت_نبوت_مطلقه
قسمت1⃣
■روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است که میفرمایند: « كُنْتُ نَبِيّاً و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ وَ الطِّينِ»، من پیغمبر بودم وقتی که آدم بین آب و خاک بود. تصدیق میفرمایید که مراد از آب و خاک در این روایت، آب و خاک ظاهری نیست. نبوت همهی انبیاء مربوط به نشئهی ظاهر است اما نبوت حضرت ختمی مرتبت اینگونه نیست. او نبی بوده است. از چه زمانی؟ زمانی که آدم بین آب و خاک بود. این یعنی که بر همهی مخلوقات تقدم رتبی و عِلّی دارد. حال که شما نبی بودید، نبی بایستی انباء کند، شما در آن مقام که نبی بودید، به چه کسی انباء میکردید؟! خدا انبیاء را برای خلق و مردم مبعوث میکند تا ناس را به حقیقت توحید دعوت کنند. از آنجا که او تقدم رتبی و علّی دارد لذا ممدّ انبیاء است چون نبوت او، نبوت اطلاقی است. در تمام عوالم او نبی است. او واقِفُ المَواقِفِ الشُّهُود است. او در هر موقفی از مواقف هستی حضور دارد و نبوتش در آنجا ساری و جاری است. همهی انبیاء عظام که در این عالَم مبعوث شدهاند، چون نبوت مقیده داشته اند، همگی از مجرای حضرت ختمی مرتبت فیض دریافت میکنند و نور نبوتشان را از او میگیرند. پیغمبر ما، مددکننده و یاری رسان هر انسان کامل و هر صاحب نبوت و رسالتی در عالم طبیعت است.
■اگر بخواهیم این را کمی لطیف تر بیان کنیم، باید بگوییم که این نبوت اوست که در عالم طبیعت در صُوَر مختلفی ظهور میکند. اولین ظهور نبوت ایشان در عالَم طبیعت در صورت حضرت آدم بوده است. ایشان دارای نبوت مطلقه است و همهی انبیاء دارای نبوت مقیده بودهاند. معلم آدم که بوده است؟ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره/۳۱) معلم او حضرت ختمی مرتبت بوده است. آدَم وَمَن دُونِهِ تَحتَ لِوائي. این مِن دُونِهِ یعنی آدم و غیر آدم. و تَحتَ لِوائي یعنی اینها همگی خلیفهی من هستند. در عالَم یک خلیفه بیشتر نداریم و انبیاء دیگر همگی خلفای حضرت ختمی مرتبت بودهاند. نبی مقید خلیفهی نبی مطلق است.
■در روز ۱۷ ربیعالاول، آن حقیقتی که در عالم ساری و جاری بوده است در هیکل و صورت جسمیه حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله به منصهی ظهور رسید تا ایشان، هر دو نشئه را به صورت اتمّ در خودش جمع کرده باشد. این صورت مظهر آن نبوت مطلقه شد. پیش از این، موسی و عیسی و... نتوانسته بودند مظهریت نبوت مطلقه را داشته باشند اما این آقا، توانست آن نبوت مطلقه را در خودش که استعداد و قابلیتش در او بود به صورت اتمّ ظاهر کند. چون ظاهر کرد، پس امت او، خیر امت شدند البته هر امتی، امت پیغمبر است چون او دارای نبوت مطلقه است. این است که داریم وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء/۱۰۷).
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش پنجم3⃣ ● دو دلیل (اجمالی و تفصیلی ) بر سستی اقوالی که در باره مرا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش ششم
●4 - آيا كسى جز خدا تأويل قرآن را مى داند؟
اين مسأله هم مانند مساءله قبلى از موارد اختلاف شديد بين مفسرين است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 76
و منشاء اختلاف تفسيرهاى مختلفى است كه درباره جمله : ((و الراسخون فى العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا)) كرده اند.
بعضى گفته اند ((واو)) در اول جمله ، عاطفه است ، كه نتيجه اش چنين مى شود كه تأويل متشابهات را، هم خدا مى داند و هم راسخين در علم .
اين رأى بعضى از قدما و همه مفسرين شافعى مذهب و بيشتر مفسرين شيعه است .
عده اى ديگر گفته اند: ((واو)) مذكور، استينافى است ، كه جمله را از نو شروع مى كند، و مربوط بما قبل نيست ، و نتيجه اين نظريه آن است كه تأويل متشابهات را تنها خدا بداند، و راسخين در علم با اينكه آن را نمى دانند به همه قرآن ايمان دارند، و اين نظريه بيشتر قدما و همه حنفى مذهبان از اهل سنت است .
طايفه اول به چند وجه بر مسلك خود استدلال كرده اند، و رواياتى را بر گفتار خود شاهد آورده اند.
طايفه دوم نيز به وجوهى و رواياتى استدلال كرده اند، آن رواياتى كه مى گويد علم تأويل متشابهات از علومى است كه خدا به خودش اختصاص داده ، و اين دو طايفه قرنها اختلاف خود را ادامه داده اند، و ادله يكديگر را با دليل مخالفش باطل ساخته اند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■آیت الله بهجت■
■مقید بودن به نماز اول وقت
زمینه ساز توفیق الهی در کامل شدن نماز است
و هرچه نماز انسان کامل تر باشد،
دستیابی به قله یقین و شهود، آسان تر خواهد شد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●نظر علامه طباطبایی درباره تداوم #ولایت_در_عصر_غیبت●■
■آیا ولایت از آن همه مسلمین است یا عدول مسلمین یا متعلق است به فقیه «به اصطلاح امروزی»؟ در صدر اسلام فقیه به کسی گفته می شد که به همه علوم دینی در اصول و فروع و اخلاق مجهز باشد، نه تنها مسایل فروع دین، چنانکه اکنون مصطلح است. در صورت سوم آیا متعلق به هر فقیه است که در صورت تعدد و کثرت هر کدام از آنها به هر اندازه اقتدار پیدا کند تصرفاتش نافذ و غیرقابل نقض می باشد؟ یا متعلق است به فقیه اعلم؟ اینها مسایلی است که از طرز بحث فعلی ما بیرون است و در فقه باید حل شود.
آنچه از نقطه نظر بحث این مقاله می توان نتیجه گیری نمود، این است که حکم فطرت به لزوم وجود مقام ولایت در هر جامعه ای بر اساس حفظ مصالح عالیه جامعه مبتنی است، اسلام نیز پا به پای فطرت پیش می رود. نتیجه این دو مقدمه این است که فردی که در #تقوای_دینی و #حسن_تدبیر و #اطلاع_بر_اوضاع از همه مقدم است برای این مقام تعیین می شود و در اینکه اولیای حکومت باید زبده ترین و برجسته ترین افراد جامعه بوده باشند کسی تردید به خود راه نمی دهد.
■●معنویت تشیع، تالیف علامه طباطبایی، صفحه ۸۶-۸۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یعنی چون به من تعلّق داری صدایت می زنم: «الهی...»(۷۲) @
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□وگرنه اگر به من تعلّق نداشتی و من نعوذ باللّه از تو استقلال وجودی داشتم، تو را ربّ خودم صدا نمی زنم، اصلاً خود صدا زدن «الهی»، یا «ربّ»، دالّ بر ظهور عبد است در فقر و دالّ بر تجلّی ربّ است در ارتباط به عبد در غنا، امّا نه غنای (عَنِ العالَمینَ)که هیچ ارتباطی با بنده نداشته باشد که آن موضوع بحث نیست، بلکه موضوع بحث این است که در جدول وجودی هر یک از موجودات، تجلّی کرده باشد، که هر فردی یک رابطه ی بسیار تار مویی ظریف لطیف با خدای عالم دارد و آن رابطه ی ارتباطی خاص خود اوست، این هم از اسماء مستاثره ی الهی برای شخص است.(۷۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □وگرنه اگر به من تعلّق نداشتی و من نعوذ باللّه از تو استقل
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
لذا وقتی شخص می گوید: «یا ربّ»، اسم اعظم خودش را صدا می زند؛ «ای ربّ من»(۷۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش دوّم●■ ☑️مقاوم
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش سوّم●■
☑️کانون محبّت و معنویت گرایی
#ویژگی_دوّم: « رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ »
■کسانی که با رسول الله هستند در جمع خود، قلبهایشان کانون مهر، محبّت، عطوفت و دوستی نسبت به یکدیگر است. نسبت به همدیگر رحمت، عطوفت و مهربانی دارند؛ قلبهایشان کانون عشق ورزیدن به یکدیگر است. این هم ویژگی دوم کسانی است که مَع رَسُولُ اللّه هستند؛ یعنی در این مبعث پذیرای این مبعث و مؤمن به این مبعوث شدند
#ویژگی_سوّم: « تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ »
■بسیار آنها را میبینی در حال رکوع و سجود؛ « رُكَّعًا سُجَّدًا » یعنی بسیار رکوع کننده و بسیار سجده کننده هستند « تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا » در رکوع و سجود و عبادتهایشان چه چیزی طلب میکنند؟
■« يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا » از رهگذر این عبادتها، رکوع و سجودها، فضیلت و شایستگیها و نیل به رضوان الهی را از خدا میطلبند؛ اینکه به گونهای شوند که مورد رضایت خدا باشند و رضایت خدا را جلب کنند. با رفتارشان، با گفتارشان و حالاتشان به مرضات الله برسند؛ مایۀ خرسندی و خشنودی خدای متعال شوند. هدفشان از عبادت این است؛ نه دنیا میطلبند نه آخرت؛ بلکه رضایت الهی را طالبند. « يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » در چهرۀ آنها اثر سجده در پیشگاه الهی مشاهده میشود؛ نور بندگی حضرت حق در جبین آنها میدرخشد. پس سوّمین ویژگی کسانی که همراه رسول الله هستند به بیان این آیۀ شریفه معنویت گرایی است؛ اهل عبادت، عرفان، معنویت و سلوک الی الله بودن است. این سه خصوصیت است که در تورات آمده است.
ادامه دارد . . .
■●استاد مهدی طیّب
#پیامبر_اکرم●■
@mohamad_hosein_tabatabaei