eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □یه وقتی می‌گویند نماز صحیح است یا صحیح نیست خب اگر کسی به ظاهر،
□شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید می‌بینید که جناب سیدالشهدا تمام جوانب امر را می‌سنجند،در شب عاشورا نوشته‌اند که تمام عزیزان شهدای کربلا که می‌خواهند شهید بشوند تمام شب را لباس نو پوشیدن تمام شب استحمام کردن یک خیمه‌ای شد خیمه مخصوص شهدای کربلا بود که در آن خیمه تک‌تک عزیزان به آن خیمه می‌رفتند و استحمام می‌کردند و خودشان را پاک می‌کردند و لباسی را که از قبل فراهم کرده بودند لباس را می‌پوشیدند که آماده بشوند با یک لباس پاک خدا را ملاقات کنند حتی تا کجا را امام حسین مراعات کرد نوشتند شب عاشورا جناب سیدالشهدا نوره کشید دارو کشید یعنی خودش را حتی از موهای اضافی بدن هم تطهیر کرد درسته امام معصوم هست اما نشئه طبیعت اقتضایی دارد ولو آن امام معصوم باشد ولو خلیفةالله باشد ولو حجت‌الله باشد ولو انسان کامل باشد ولو تمام نظام هستی آن شب به پشت حسین است ولو تمام عالم دارند از حسین بهره می‌گیرند اما حسین بن علی بدن دارد یا نه این بدن مطابق بدن دیگر مردم موی اضافی هم ازش می‌ روید یا نه؟ که می‌روید؛ چون برای این‌که مرد اگر در عورتش مو نروید چه مرد و چه زن قطعاً بچه‌دار نمی‌شود به هیچ وجه امکان ندارد محال است بچه دار بشوند و امام حسین هم که بچه‌دار هست فرزند دارد مطابق با این نشئه انسان طبیعت ظاهری دارد و لذا جناب سیدالشهدا دیگه نگفت ما می‌خواهیم فردا شهید بشویم و ما می‌خواهیم فردا از این‌جا برویم حالا این‌ها مسئله‌ای نیست نخیر همان شب عاشورا هم به استحمام می رود خودش را تطهیر می‌کند(۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هشتم ● هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش اول ● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى ) مسأله طهارت نفس عينا مانند داشتن تقوا در مرحله عمل است ، كه خداى تعالى تمامى افراد بشر را به آن دعوت كرده ، و فرموده : ((اتقوا اللّه حق تقاته )) و ليكن حق تقوا كه همان كمال آن و نهايت درجه آنست ، جز در افرادى معدود حاصل نمى شود، و آنچه در مابقى مردم حاصل مى شود درجات پائين تر از آن حد است ، ((الامثل فالامثل ))، همه اينها به خاطر اختلافى است كه مردم در فهم و طبيعت خود دارند، و اين مختص مسأله طهارت نفس وتقوا نيست ، بلكه تمامى كمالهاى اجتماعى از حيث تربيت ، و دعوت همينطور است ، آن كسى كه بنيانگذار يك اجتماع است تمامى افراد را به بالاترين درجه هر كمالى دعوت مى كند، و مى خواهد كه مثلا در علم ، در صنعت ، در ثروت ، در آسايش ، و ساير كمالات مادى و معنوى به نهايت درجه آن برسند؟ ولى آيا مى رسند؟ نه بلكه تنها بعضى از افراد جامعه به آن مى رسند، و ما بقى بر حسب استعدادهاى مختلف به درجات پائين تر آن دست مى يابند، و در حقيقت امثال اين غايات ، كمالاتى است كه جامعه به سوى آن دعوت مى شود، نه تك تك افراد، به طورى كه هيچ فردى از آن تخلف نداشته باشد. دوم اينكه : قرآن قاطعانه اعلام مى دارد كه تنها راه رسيدن انسانها به اين هدف اين است كه نفس انسان را به انسان بشناسانند، و به اين منظور او را در ناحيه علم و عمل تربيت كنند. در ناحيه علم به اين قسم كه حقايق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعليم دهند، تا هم حقائق عالم ، و هم نفس خودرا، كه مرتبط با حقايق و واقعيات عالم است بشناسد و در اين صورت شناختى حقيقى نسبت به نفس خود مى يابد. و اما در ناحيه عمل به اين قسم كه قوانين صالح اجتماعى را بر او تحميل كنند تا شؤون زندگى اجتماعيش صالح گردد، و مفاسد زندگى اجتماعى ، او را از برخوردارى از علم و عرفان باز ندارد، و بعد از تحميل آن قوانين يك عده تكاليف عبادى بر او تحميل كنند، كه در اثر تكرار و مواظبت بر عمل به آن ، نفسش و سويداى دلش متوجه مبدأ و معاد شود، و به عالم معنا و طهارت نزديك و مشرف گردد، و از آلودگى به ماديات و پليديهاى آن پاك شود. خواننده عزيز، اگر در آيه شريفه : ((اليه يصعد الكلم الطيب ، و العمل الصالح يرفعه )) دقت كند، و آنچه از آن فهميد با بيانى كه ما در آيه : ((و لكن يريد ليطهركم )) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 91 داشتيم ، و همچنين با آيه : ((عليكم انفسكم ، لا يضركم من ضل اذا اهتديتم )) و آيه : ((يرفع اللّه الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات )) و آياتى ديگر كه نظير اين آيات است ، ضميمه كند، آنوقت غرض الهى از تشريع دين و هدايت انسان به سوى خود و راهى كه به اين منظور پيش گرفته ، برايش روشن مى شود. از اين بيان يك نتيجه مهم به دست مى آيد، و آن اين است كه : ((قوانين اجتماعى اسلام در حقيقت مقدمه است براى تكاليف عبادى ، و خود آنها مقصود اصلى نيستند، و تكاليف عبادى هم مقصود بالاصل نيست ، بلكه آن نيز مقدمه براى معرفت خدا و آيات او است )). در نتيجه كمترين اخلال يا تحريف يا تغيير در احكام اجتماعى اسلام باعث فساد احكام ، و عبوديت آن ، و فساد نامبرده نيز باعث اختلال معرفت خواهد بود. استنتاج اين نتيجه از آن بيان بسيار روشن است ، تجربه هم صحت اين نتيجه را ثابت مى كند، براى اينكه چهارده قرن از صدر اسلام مى گذرد، و ديديم كه فساد از چه راهى در شئون دين اسلام پيدا شد، و از كجا آغاز شد. اگر كمى دقت بفرمائيد خواهيد ديد كه هر فسادى پيدا شده ، ريشه اش ‍ انحراف از احكام اجتماعى اسلام بوده ، (وقتى امت اسلام از در خانه آنكسى كه بايد به حكم خدا و تصريح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زمامدارشان باشد، به در خانه ديگران منحرف شدند، از همان زمان بتدريج در احكام عملى اسلام دست اندازى ، و در آخر در معارف و عقايد اسلام نيز دسيسه شد ((مترجم )))، تا آنجا كه معارف اسلام از همه جاى زندگى بشر بيرون رفت . و ما قبلا متذكر شديم كه فتنه هائى كه در اسلام پيدا شد، از ناحيه پيروى متشابهات و تأويل خواهى آن بود، و اين عمل انحرافى تا عصر حاضر ادامه يافته است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○جناب علامه، اگر دوباره متولد می‌شدید، چه راهی را برمی‌گزیدید؟○□ : □در سال‌ ۵۵ یا ۵۶ استادم، شهید مطهری فرمودند: علامه طباطبایی مایل‌اند تا زمانی که حیات دارند کتاب بدایةالحکمة و نهایةالحکمة تدریس شود و اگر ابهامی وجود دارد، تا زمانی که در قید حیات هستند آن ابهام را رفع کنند. به همین خاطر بنده این کتاب را درس می‌دادم و به دلیل قرابت مکانی منزلمان در شهر قم با منزل علامه طباطبایی، گاهی برای توضیح‌خواهی و بیان سؤالات خود به محضر ایشان شرفیاب می‌‌شدم. □یک‌ روز که خدمت ایشان رسیدم گفتم که اجازه دارم یک سؤال خارج از موضوع کتاب مطرح کنم. ایشان گفتند که سؤالت را بپرس. گفتم که حضرت استاد، اگر با این تجربه‌ای که اکنون در اختیار دارید، خداوند دو مرتبه شما را به روزهای آغازین زندگی‌تان برمی‌گرداند چه راهی را انتخاب می‌کردید و در چه رشته‌ای تحصیل می‌فرمودید؟ یعنی اگر بر فرض محال، خداوند دو مرتبه شما را جوان می‌کرد و می‌خواستید راهی را انتخاب کنید چه مسیری را انتخاب می‌کردید؟ □دقیقاً در خاطر دارم که ایشان دستی به صورت کشیدند و با لبخند گفتند که همین راهی را که رفته‌ام، این بار با درایت انتخاب می‌کنم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □روایت دارد که در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، به‌جز کسی که برای فرج دعا می‌کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعاست. همین، مرتبه‌ای از فرج است. □گوهرهای حکیمانه، ص۱۱۵□ □اگر اهل ایمان پناهگاه حقیقی خود (امام زمان عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشّریف) را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند؟! □در محضر بهجت، ج۲، ص٢۵۶□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□این مجاهده هست انسان هیچگاه از این مجاهده خالی نیست انطور به انتظار بنشینید که یک روز هیچ کار نداشته باشید این نشئه شده باشه دارالسلام گلشن شده باشه که در او تشایع و تنازع نباشه، نیست مگر حضرت مهدی موعد قطب عالم امکان ولی الله اعظم که امیدواریم این قیام شکوهمند اسلامی ما پیوند و پیوستگی اش به ان قیام جانانه حضرت ولی الله اعظم بوده باشد وقتی آن جناب به اذن الله به فرمان الهی که هر وقت او مصلحت می داند قیام فرموده است، آن وقت هست که همانطور که سر زبان ما هست گرگ و میش با هم از یک مشرب آب می خورند که عدل مطلق در عالم حاکم است که قران در متن اجتماع بشر، زندگی مردم مطلقا شرق و غرب در اقصی نقاط کره، در تمام اقالیم قران پیاده می شود و حقایق الهی حکومت می فرماید، انگاه بله تا زمان ظهور حضرت بقیه الله که لفظ چقدر شیرین که ائمه ما به دهن ما گذاشته اند بقیه الله دنباله خدا نمونه خدا اثر الهی نمودار حق بقیه الله دنباله کمال مطلق ایشان که ظهور فرمودند انگاه انچنان خواهد شد و الان به ما فرمودند، مبادا شما خاموش بنشینید که دشمن ها در لباس اهل ایمان و به زبان من امام زمان در می آیند که ریشه دین و آیین و سعادت مردم را قطع بنمایند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید می‌بینید که جناب سیدالشهد
□درست است طهارت فکر دارد طهارت عقل دارد طهارت قلب دارد طهارت سر دارد طهارت قوه خیال دارد در این قوه خیال حقایق متمثل می‌شود اما انسان قلبش طاهر باشد قوه خیالش طهارت داشته باشد لباسش نجس باشد میبینید تمثلات رخ نمی‌دهد اصلاً رخ نمی‌دهد.(۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □درست است طهارت فکر دارد طهارت عقل دارد طهارت قلب دارد طهارت
□لذا زن‌ها در ایام عادت تمثلات ندارند چرا فرمودند زن در ایام عادت به نماز نایستد؟ برای این‌که تمثل پیش نمیاد فقه هم اگر به ما فرمود شما نماز می خوانی زکات بدهید حج بروید برای اینکه این‌ها را مقدمه قرار بدهد که تمثلات پیش بیاید یعنی آدم به حقایق برسد نه این‌که فقه فقط دستورات عادی را اجرا می‌کند بدون این‌که انسان درنتیجه بفهمد که نتیجه کار چی هست فقه دستور هست و مقدمه است برای فلسفه فقه مقدمه هست برای قرآن وقتی مقدمه شد قرآن می‌گوید انسان همونی هست که باید تمثلات داشته باشد انسان اون هست که باید با حقایق عالم آشنا باشد و انسان آن کسی است که باید اسرار نظام وجود در آینه دل او متمثل بشود اگر می‌خواهد اسرار متمثل کند اولین پله اش طهارت ظاهری هست و لذا اگر کسی لباسش نجس باشد توجه هم ندارد که لباسش نجس است این درست است که فقه می‌گوید این‌که نمی‌داند لباسش نجس هست نمازش قبول است نمازش صحیح است اما این‌که نمی‌داند لباسش نجس هست با همین که نمی‌داند هرگز با آن لباس نجس در نماز حال تمثل پیدا نمی‌کند که یه وقتی یک همچین کسی بگوید که من در سر نماز بودم چشم برزخی‌ام باز شد یک همچین حقیقتی را دیدم و همچنین صورتی را دیدم و چشم برزخی‌اش باز شد نمی‌شود آن‌چنان مسئله نجاست حساس هست که اصلاً می‌بینید بین ملک و ملکوت را جدایی می‌اندازد.(۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○برشی از یک کتاب ○□ □اسیرِ شدن و از باز ماندن و را زندگی پنداشتن و در مسابقه گذاشتن ، متعفنی است که روح های نمی توانند آن را بپذیرند ، و سرباز زدن از چنین رسومی را در هر زمانه ای می شمارند . □اصولاً زندگی این است که نگذاریم از آسمان و غیب و ملکوت بریده شود . یعنی انسان های بزرگ معنی زندگی خودشان را مقاومت در برابر فرهنگی می دانند که می خواهد معنی حیات آسمانی را از بین ببرد ، و این است که فریاد (هَیهات مِنَّاالذلَّة) بود . یعنی چنین بودنی که پیشنهاد و مطرح می کند ، است و این شعار یعنی از هر که ما را از آسمانِ جدا کند و اسیر زمینِ تاریکِ افسره بنماید . □●کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۷۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش اول ● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق ت
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش دوم ● اساس هدايت اسلام بر علم و معرفت است نه تقليد كوركورانه سوم اينكه : اساس هدايت اسلام (در مقابل ساير هدايتشها) بر اساس ‍ علم و معرفت است ، نه تقليد كور كورانه . دين خدا مى خواهد تا جائى كه افراد بشر ظرفيت و استعداد دارند علم را در دلهايشان متمركز كند، چون همانطور كه در گفتار قبلى گفتيم غرض دين ، معرفت است ، و اين غرض حاصل نمى شود مگر از راه علم ، و چگونه اينطور نباشد؟ با اينكه در ميان كتب وحى هيچ كتابى ، و در بين اديان آسمانى هيچ دينى نيست كه مثل قرآن و اسلام مردم را ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 92 به سوى تحصيل علم تحريك و تشويق كرده باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●علامه طباطبایی: فهم ما از قرآن، الفبایی بیش نیست!●□ : استاد بزرگوارمان علامه طباطبايي (ره) انصافاً خرق عادت و کرامت کرده‌اند و اين تفسير الميزان برای شيعه يک چشم روشنی شد اما همين علامه طباطبايی(ره) با اين خرق عادتشان با اين کرامتشان در جلسات خصوصی بارها ميفرمودند: □"ما قرآن را نمیفهميم! قرآن را اهل بيت (علیهم السلام ) می‌فهمند که نگذاشتند تفسير کنند و قرآن وقتی فهميده می شود که حضرت ولی عصر(عجل الله) بيايد و علم را هفتاد برابر کند و برای ما تفسير قرآن بگويد والا ما کجا قرآن کجا؟! □ما به قول ايشان نظير کودکی هستیم که الفبايی را از معلم فرا بگیرد اما حقيقت الفبا چيست، نمی دانیم! می‌فرمودند رواياتی از اهل بيت (علیهم السلام) داريم، خودمان هم چيزهايی گفته‌ايم اما قرآن کجا و اين‌ها کجا؟ □قرآن را خود قرآن معنا می‌کند که (بيان لکل شي) است. کُپی عالم وجود و حتی همین "بيان لکل شي" ای که قرآن می‌فرمايد اين را هم ما نمی‌فهميم يعنی چه؟! همين مقدار ميتوانیم بگويیم در مقابل عالم وجود و تکوين عالم تشريعی داريم به نام قرآن و تشريع عين تکوين است و برعکس اما باز اين‌ها هم عرفانی بيش نيست. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت عقل با سلیقه○□ □بسیاری از مردم، عقل را با سلیقه اشتباه می‌گیرند. فکر می‌کنند که عقلانی بودن یعنی همان سلیقه فرد؛ سلیقه غیر از عقل است. همه آدم‌ها عاقل‌اند و کار خودشان را درست می‌دانند؛ این سلیقه است یا عقل؟ این سلیقه است. □عقل، موازین دارد. اصلِ موازین عقل، قاعده (امتناع اجتماع نقیضین است)؛ اگر براهین شما متکی به این اصل اولی بود، سخن و برهان شما عقلانی است و در فکر شما تناقض دیده نمی‌شود. اگر سیستم فکری داشتی که در آن نبود، شما متفکر بزرگی هستی. □اگر هزار کتاب بنویسی اما در سازمان فکری‌ات یک تناقض پیدا بشود، تمام سازمان فکری‌ات اعتبار ندارد. عقلانی بودن خیلی سخت است. وقتی من از صحبت می‌کنم این عقل را می‌گویم، نه را. □همه کس فکر می‌کند که درست می‌گوید، اما آیا وقتی با موازین محکم عقلی آن را می‌سنجی، تناقض در نظام فکری‌اش پیدا می‌شود یا نه؟ اگر پیدا شود، شِر و وِر است. زیبا سخن گفتن، دلیل بر عقلانی بودن سخن نیست، سخن را در ظرف منطق بریز و با موازین بسنج، اگر عقلانی بود، متفکر است. اگر عقلانی نبود، حرف مهمل و بیهوده است. حرف بیهوده هم در عالم بسیار زیاد است. @mohamad_hosein_tabatabaei