eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثلاً انسان برایش میهمان آمد اگر بخواهد پیش مهمان غذا بیاورد بر
□الان خداوند زمین را ساخت، آسمان را ساخت من و شما را درست کرد، حیوانات را هم ساخت، درخت‌ها را هم ساخت، دریا را هم ساخته همه این‌ها را ساخته آیا شما در ساختن یک ستاره طرحی، قامتی، هیئتی، بافتی بهتر از این را دارید که ساخته بشود ؟!یک کسی در عالم می‌تواند طرح بدهد که اگر، یا یک کسی بیاید راجع به این فعل خداوند الان این بدن ما فعل خداوند است کار خداست این بدن ما که الان صورتی داریم می شود این بینی را بگوییم جای دیگر باشد می‌شد این بینی را واژگون بگذاریم می شد دندان‌های پهن را بگذارند جلو دندان‌های تیزی راه نداشته باشه اما اگر یک همچین چیزی درست بشود شما این کار را این عمل را به بهترین صورتش قبول دارید؟! معلوم هست خداوند طوری صورت‌ ما را ساخته بینی موجود شده است دندان‌ها روی حساب چیده شده،لب ها روی هم حساب شده قرار گرفته،فک روی حساب و تمام اعضا و جوارح این صورت همه روی حساب بعد می گوییم چون این عمل خدا به بهترین نحو ساخته شده و لذا این فعل مؤدب‌ترین فعل هست چوم به یک هیئت نیکویی به یک هیئت خوش ساخته شده که بهتر از این راه ندارد و لذا هر چه کار را آدم به بهترین شکل انجام بدهد معلوم می‌شود این کار روی ادب پیاده شده است.(۳۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حکیم دکتر دینانی○□ □عشق همیشه توأم با غم است اصلاً بی‌غم نداریم، عاشق بی‌درد شما تا حالا در این عالم دیده‌ای؟ توأم با دردمندی است اما عشق ملک توأم با دردمندی نیست ملک هم خدا را می‌شناسد در حد خودش تنزیهی است آنها عُباد حقند هم خدا را عبادت می‌کنند و هم خدا را دوست دارند و به یک معنی عاشق حقند اما نیستند ملائکه را حس نمی‌کنند همیشه در یک مقام معین هستند همیشه یا در حال رکوع یا در حال سجود یا در حال تشبیه یا در حال ورد هستند یا در حال ذکرند در یک حالت هستند. ترقی هم ندارند تعالی و ترقی ندارد همونی که هست از ازل تا ابد همان است جبرئیل از ازل تا حالا یک ذره ترقی نکرده و مقامش بالاتر نرفته، انسان تعالی دارد مرتب این تعالی مسأله‌ی مهمی است یعنی انسان برعکس فرشته توقف ندارد فرشته همواره در یک حال است و مقام معلوم دارد همیشه در یک مقام است اما انسان مقام معلوم ندارد مقامش نامعلوم است و همیشه در حال تعالی است و انسان کاملی که عاشق حق است دردمند است تمام اولیا تمام عرفا. سُلاک راه حق دردمندند فراق دارند اصلاً گاهی چنان ناله می‌زند که اون ناله عالم را می‌سوزاند. ناله‌ی هجران، عطار از هجران ابدی صحبت می‌کند این درد غم است درد فراق است البته وصال هم هست اما هم هست. یک لحظه وصال است یک لحظه فراق است اینکه می‌گوید فرشته عشق ندارد، عشق بدون درد را می‌گوید می‌خواهد بگوید دردمندانه از آن انسان است و عاشق هم همیشه دردمند است حتی عشق مجاز هم توأم با درد است و اگر عاشقی درد نداشت او شیاد و دروغگوست. انسان سلوکش و عشق الهی‌اش توأم با دردمندی و هجران است همان است که موجب تعالی می‌شود و الا اگر یک مقام و معین داشت و راحت بود در یک مقامی تا ابد می‌ماند مثل فرشته که تعالی نداشت، تمام این مسأله تعالی انسان است تعالی هی بالا و بالا و بالاتر تا چه حد؟ تا بی‌پایان. ○رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند ○ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت. ☑️همچنان می‌رو به پایانش مرس @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □همّت بلند خوب است. هر چه می‎توانی، مراتب بالاتری را طالب باش امّا اظهار نکن، زیرا باطل می‎شود. هر چه می‎خواهی بشوی را در درون خودت مخفی نگهدار، به خدا عرض کن خدایا این همه بنده‎ی خوب و اولیای بزرگ آفریده‎ای، من را هم مثل آنها بکن. ○همّت بلند دار که مردان روزگار ○از همّت بلند به جایی رسیده‎اند □وجود حضرت سلمان کافی است برای اینکه حجّت بر ما تمام شود که می‎توانیم جزء اهل البیت علیهم السّلام شویم. اگر راه را بر خود بستیم و گفتیم آنها کجا و ما کجا، خودمان، خودمان را محروم کرده‎ایم. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم1⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) و در تفسير عياشى از ج
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش دوم2⃣ ● روايتى درباره ((راسخين در علم )) اين كلام ظاهر در اين است كه مى خواهد شنونده را تشويق و ترغيب كند به اينكه او نيز چنين باشد، و طريقه راسخين در علم را پيش بگيرد، و نسبت به آنچه نمى داند اعتراف (به جهل خود) كند، تا او نيز از راسخين در علم شود، و اين خود دليل بر اين است كه آنجناب راسخين در علم را به كسى تفسير كرده كه نسبت به آنچه مى داند پايبند است و نسبت به آنچه نمى داند اعتراف مى كند، و متعرض آنچه كه از حيطه علم او خارج است نمى شود. و مراد از امور ماوراى پرده غيب ، معانى پوشيده از فهم عامه است ، كه خدا از ((آيات متشابهات )) اراده كرده ، و به همين جهت اميرالمؤمنين جمله نامبرده را با عبارت ديگرى تكرار كرده و فرمود: ((بعجز خود از رسيدن به تفسيرى كه در حيطه علمشان نيست اعتراف دارند)) و نفرمود: ((از رسيدن به تأويلى كه ...)) دقت بفرماييد. و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: ((ماييم راسخين در علم ، و ما تأويل قرآن را مى دانيم )). مؤلف : اين روايت اشعار دارد كه جمله : ((و الراسخون فى العلم )) عطف بر مستثنا است ، ولى اين مفهوم ابتدايى با در نظر گرفتن بيانى كه كرديم ، و روايتى كه گذشت از بين مى رود، و خيلى هم بعيد نيست كه مراد از تأويل در اين حديث همان معنائى باشد كه از متشابه ، منظور نظر خداى تعالى است ، چون اين معنا از تأويل تعبير ديگرى از تفسير متشابه است ، و در صدر اسلام معنائى متداول ، در بين مردم بوده است . و اما اينكه فرمود ((مائيم راسخين در علم ...)) در روايت عياشى از امام صادق (عليه السلام ) هم آمده بود كه ((راسخين در علم همانا آل محمدند)) و از نظر خوانندگان گذشت ، و روايات ديگرى هم كه در اين باب آمده همه از باب تطبيق كلى بر مصداق است ، همچنان كه روايات قبلى و رواياتى كه مى آيد نيز شاهد بر اين معنا هستند. و در كافى هم از هشام بن حكم روايت كرده كه گفت : امام ابوالحسن موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرموده :)... تا آنجا كه فرمود: اى هشام خداى تعالى از قومى صالح حكايت كرده كه گفتند: ((ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا، و هب لنا من لدنك رحمة ، انك انت الوهاب )) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 108 و اين قوم فهميده بودند كه گاه مى شود دلها از راه منحرف گشته و نور فطرى خود را از دست بدهند، و كور و هلاك گردند. اى هشام به درستى كه از خدا نمى ترسد مگر كسى كه دلش از ناحيه خدا عقال و مهار شده باشد، و كسى كه عقلش خدائى (و فهمش از ناحيه او مهار) نشده باشد، قلب او بر هيچ معرفتى منعقد نشده ، و ثابت نمى گردد، و آن چيزى كه معرفت بدان يافته حقيقتش را دريافت نكرده ، و نمى بيند، و احدى نيست كه چنين قلب و معرفتى داشته باشد، مگر كسى كه قولش مصدق فعلش ، و باطنش موافق با ظاهرش باشد، براى اينكه خداى عزوجل عقل خفى و باطن را جز به وسيله ظاهر آدمى بر ملا نمى كند، اين ظاهر آدمى است كه بر مقدار عقل او دلالت مى كند، و از آن خبر مى دهد. مؤلف : اينكه فرمود: ((بدرستى كه از خدا نمى ترسد، مگر كسى كه دلش از ناحيه خدا عقال و مهار شده باشد)) در معناى اين آيه شريفه است كه مى فرمايد: ((انما يخشى اللّه من عباده العلموا)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○(برگرفته از کتاب شریف سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□ □... اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداوندجل‌جلاله در برآوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به درگاه خدا توجه کن تا عبادات تو را خالی از نقصان و همراه با عفو و مغفرت، به خدا بسپارد... □و هرگز به خود و طاعتت خوش‌بین مباش؛ زیرا چه‌بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به‌جا آورده‌ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت‌زده شده‌اند. □اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٩٤٢□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□عروج انسان به معارج قرآن□ □این قرآن را بگیرید و بالا بروید که به عنوان قدوه و سرمشق شماست. این قابلیت در ما هست ، چه این کتاب صمد را به عنوان حبل الله المتین از ذات الهی تا به عالم ماده و طبیعت آویخته اند ، تا ما رااز این جا ، پله پله در عوالم وجودی بالا ببرند. □صدرالمتالهین در فاتحه ی چهارم از مفتاح اول گوید: وقتی کسی از وجود مجازی حسی به حقیقی عقلی و به دائره ی ملکوت رسید که : "بیده ملکوت کل شی ء " و معنای خدای به همه چیز محیط است را یافت و ذات خود را محاط به او و مقهور بر او یافت ، آنگاه وجود خودش را در نقطه ی زیر " با " مشاهده میکند و آن بایی را معاینه میکند که در بسم الله است که با جلالت قدر شیء تجلی کرده است و می بیند که چگونه این نقطه ی زیر " با " بر عاکفان در حظیره ی قدس ظاهر میشود. □سپس می گوید: "زینهار که ما و امثال ما از حروف قرآن جز سیاهی آنرا مشاهده نکردیم ، چون که ما درعالم تاریکی و سیاهی هستیم ، یعنی در همان وجود حسی مجازی و از کشیده شدن مداد و جوهر یعنی ماده ،جز اضداد پدید نمی آید. همیشه در قوه ی مدرک چیزی که هم جنس اوست حاصل میشود ، زیرا که مدرِک و مدرَک هم جنس هم اند ، مثل مدرَک بَصر که الوان است و مدرَک حس محسوسات و مدرک خیال متخیلات و مدرک عقل معقولات و مدرَک نور ، نور است و آنکس که برایش از خدایش نور قرار داده نشده است ، نوری برایش نیست ولذا ما باسیاهی چشم جز سیاهی قرآن نخواهیم دید. □آری ، اگر از وجود مجازی و این قریه ای که اهل ستمگرند درحال مهاجرت به سوی خدا و رسولش بیرون رویم و ازاین نشئه های صوری حسی و خیالی و وهمی و عقلی علمی ، مرگ را دریابیم و به وجود خودمان ودر وجود کلام خدا محو شویم و از محو به اثبات ابدی بیرون شویم و از مرگ به حیات ، یک حیات ثانویه ابدی پیداکنیم ، آن گاه از سیاهی دیدن قرآن بیرون می رویم و قرآن را در نور محض و سفیدی صرف مشاهده می کنیم که این ، درصورتی امکان پذیر است که بتوانیم آیات را از نسخه ی اصل آن و نزد کسی که علم همه ی کتاب نزد اوست فرابگیریم ." □پس ، معلوم است که این قابلیت وجودی را داریم که ما راهم به وزان مدارج قرآن معارجی باشد و قرآن را که کتاب صمد حق است در همه ی مراتب آن دریابیم ، به تعبیر حضرت بی بی دو عالم ، فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) که فرماید: " سپاس خدایی را که مرا در هیچ مرتبه ایی از مراتب قرآن متوقف نساخت و من منکر هیچ مرتبه ی آن نشدم" □آری باید زحمت کشید و فاطمی مشرب شد و قرآن را دریافت. □○ترجمه و شرح قصیده ی عائره ی ینبوع الحیوة |ص ۲۷۳ به بیان علامه حسن زاده ی آملی شارح :استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □الان خداوند زمین را ساخت، آسمان را ساخت من و شما را درست کرد،
□مثلاً دونفر بایستند زمینی را بکنند بعد شما که خوب دقت به کندن زمین دارید وقتی ببینید این دوتا را می‌گویید این که کنده با اون دیگری این یکی از آن بهتر کنده پس معلوم است آن در مقام کندن مؤدب‌تر بوده این است که لفظ ادب در همه جا می آید شما از جا تکان بخوری لفظ ادب شما را دنبال می‌کند اگر در مسیر راه می‌روی یک نفر با یک روش ناموزون راه برود دیگری با یک روش حساب‌شده‌ای راه برود شما وقتی این دو نفر را نگاه می‌کنی می‌بینی می‌گویی این آقا را ببین چقدر مؤدبانه راه می رود یعنی راه رفتن یک فعل نیکویی هست راه رفتن یک عمل مثبت و مشروعی هست اما این فعل را و این عمل را به بهترین صورتش اگر انجام داده ایم اسمش را می گویند ادب و الا فعل انجام می شود کار انجام می‌شود اما از روی ادب انجام نمی‌شود مثل این‌که الان در این روال بحثی خودمان می‌رسیم..(۳۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثلاً دونفر بایستند زمینی را بکنند بعد شما که خوب دقت به کندن ز
□الان دبستان را از ادبستان هست دبستان در اصل لغتش و کلمه‌اش ادبستان هست یعنی جایی که انسان باید برود ادب را بستاند ادب بگیرد این فرزند وارد مدرسه شد درس خواندن یک فعل مشروع هست وقتی فرزند وارد مدرسه شد خودش را تحویل معلم می دهد این دست او در نوشتن هنوز ادب ندارد نوشتن کار مشروعی هست اما هنوز دست این کودک یک نویسنده مؤدب نیست برای این‌که شما اگر هنوز به مدرسه نرفته تعلیم ندیده بخواهید مداد و کاغذ را بهش بدهید ایشون فقط مداد را می‌گیرد روی کاغذ خط‌های نا به جا می‌کشد که نه قابل خواندن هست بعد هم که شما نگاه می‌کنید می‌گویید خب حالا بچه هست حالیش نمی‌شود حالا اگر همین کار فرزند را یک بزرگ انجام بدهد می گویید آدم بی‌ادبی است این چه جور روشی است این چه جور نوشتنی است این وقتی به مدرسه می‌رود می‌بینید معلم شروع می کند تا دست او را تادیب کند این نحوه نوشتن را بهش یاد بدهد وقتی نحوه نوشتن را یاد گرفت حالا می‌گوییم این کودک به ادبستان و دبستان رفت و نحوه نوشتن را یاد گرفت آن‌جا را هم می‌گوییم ادبستان دبستان یعنی فعل را به هیئت نیکو الان آورده است.(۳۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □الان دبستان را از ادبستان هست دبستان در اصل لغتش و کلمه‌اش ادب
□حالا اگر همین ها چند نفری جمع بشوند خطی را بنویسند و شما در بین این ده نوع خط بفرمایید این خط از همه نیکوتر پیاده شده می‌گوییم این خط از همه خطوط دیگر،نوشته های دیگر مؤدب تر است معلوم هست نویسنده‌اش در مقام نوشتن، آن ادب خطاطی را مراعات کرده است این است که این مسئله ادب در همه جا مطرح هست حالا که تا این‌جا آمدیم تعریفی که حضرت آقا از کلمه ادب مطرح فرمودند قبل از آن تعریف، باز بیان علامه را یک تیکه است ادامه بدهیم ایشون می‌فرمایند.(۳۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □حالا اگر همین ها چند نفری جمع بشوند خطی را بنویسند و شما در بین
□می‌فرمایند که اگر ما بخواهیم لفظ ادب را یک معنای دیگری بکنیم می‌گوییم ظرافت العمل، عمل را و کار را هرچه ظریف‌تر و دقیق‌تر، بادقت بیشتر انسان انجام بدهد این دقت در عمل را می‌گویند ادب . هر کس عمل را دقیق‌تر انجام داد مؤدب طرح است تا برسیم به آن مؤدب‌ترین انسان‌ها چون ائمه معصومین معصوم‌اند و انسان‌های کاملاً تعلیم یافته به پیشگاه حضرت حق دارند و ما قائلیم که این‌ها وَ عَلَّمَ آدَمَ اَسماءَ کُل‌َّها این‌ها معلم حقیقی به نام خداوند این‌ها را تعلیم داد و این‌ها مؤدب در پیشگاه خداوند هستند.(۳۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️اهمیت و جایگاه نماز ○حقیقت نماز، حقیقت انسان کامل و ولیِّ اعظم خدا ○طلب وصال خدا ○نمازگزار، نجو
☑️نماز، رمز نیل به شفاعت □وصیّت پایانی امام جعفر صادق علیه السّلام: شفاعت ما اهل بیت به كسی كه نماز را سبک بشمارد، نمی‌رسد. □شفاعت يعنی جُفت شدن. □شرط جُفت شدن، سنخیّت است و نماز سنخیّت.. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □اُدعُونى اَستَجِب لَکُم، یعنی مرا به خانه‎ی دلتان وعده بگیرید تا من اجابت کنم و بر شما وارد شوم. وقتی آمد، بگو اِلَهی اَلبَیتُ بَیتُکَ وَ العَبدُ عَبدُکَ. یعنی این دل من خانه‎ی توست و من هم بنده و عبد مملوک تو هستم. □دست خدا هنوز توی آب و گل است، لذا مأیوسین که می‎بینند خیلی کار بد از آنها سر می‎زند، در دعا می‎گویند: إن کُنتُ عِندَکَ فى اُمِّ الکِتابِ شَقِیاً فَاجعَلنى سَعیدا ً فَاِنَّکَ تَمحُو ما تَشاءُ وَ تُثبِتُ وَ عِندَکَ اُمُّ الکِتابِ: خدایا اگر در نزد تو در امّ‎ّّالکتاب از اشقیا هستم، پس مرا سعید کن؛ زیرا تو آنچه را بخواهی، محو می‎کنی و اثبات می‎نمایی و امّ‎الکتاب نزد توست. □گدایی کاسبی‎ای است که هیچ خسارت و ضرر در آن نیست. دعاهای ائمّه علیهم السّلام را بخوان. آنها ارزش گدایی را می‎دانستند. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei