#المیزان| در تفسير عياشى از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روایت آورده که فرمود: ((اى جابر براى قرآن بطنى است ، و براى بطنش نيز بطنى ديگر است ، همچنان كه براى آن ظاهرى است ، و براى ظاهرش نيز ظاهرى ديگر)).
□و باز درهمان تفسير از همان جناب ، روايت آورده كه در حديثى فرمود: ((اگر بنا بود آيه اى كه درباره مردمى نازل شده با مردان آن مردم از بين برود، چيزى از قرآن باقى نمى ماند، و ليكن قرآن طورى است كه اولش (يعنى عصر نزولش ) و آخرش (يعنى اعصار بعدش ) تا زمانى كه آسمان و زمين برجاست را يك جور شامل مى شود، و براى هر قومى آيه اى است كه تلاوتش مى كنند، حال يا آيه از خير آنان خبر مى دهد و يا از شرشان )).
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
○تعظیم، واجب ست به پیش جلال او
○وقتی بلند می شود احمد مقابلش
#علی_مهدوی_نسب
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم1⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق و بنابراين جمله ((و
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش چهارم2⃣
● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق
و در معانى الاخبار از حمران بن اعين روايت آمده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) از ظهر و بطن قرآن پرسيدم ، فرمود: ((منظور از ظاهر قرآن كسانى هستند كه قرآن درباره آنان نازل شده ، و منظور از بطن آن آيندگانى هستند كه عمل همان كسان را انجام مى دهند، و قرآن شامل آنان مى شود)).
و در تفسير صافى از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: ((هيچ آيه اى نيست
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 114
مگر آنكه چهار معنا دارد، يكى ظاهر، دوم با طن ، سوم حد، چهارم مطلع ، ظاهر قرآن همان الفاظى است كه تلاوت مى شود، و باطنش فهم ، و حدش احكام حلال و حرام ، و مطلعش آن چيزى است كه خداى تعالى به وسيله آيه از بنده اش خواسته است )).
مؤلف : منظور از الفاظى كه تلاوت مى شود معناى ظاهرى الفاظ است ، براى اينكه امام (عليه السلام ) در مقام شمردن چهار معنا است ، و تلفظ كه كار زبان است جزء معانى نيست .
در نتيجه منظور از فهم هم كه امام باطن را به آن معنا كرده معناى باطنى آن ظاهر است ، و منظور از احكام حلال و حرام كه كلمه حد را به آن معنا كرده ظاهر معارف دينى است ، كه همه كس آنرا مى فهمد، البته اين ظاهر در يك مرتبه نيست ، بلكه براى عامه مردم مرتبه اى دارد، و براى خواص مراتبى عالى تر، و در مقابل مطلع كه مرتبه عاليه از معارف است ، ممكن هم هست بگوييم حد و مطلع كه در كلام امام معناى سوم و چهارم قرار دارند، و دو امر نسبى هستند، همچنان كه دو معناى اول يعنى ظاهر و باطن هم گفتيم دو امر نسبى اند، پس هر مرتبه بالاتر، نسبت به پائين تر مطلع است ، و همچنين هر مرتبه پائين تر نسبت به بالاتر حد است .
و كلمه ((مطلع )) با ضمه ميم و تشديد طا و فتحه لام اسم مكان از اطلاع است (و معناى محل اطلاع را مى دهد)
ممكن هم هست آنرا با فتحه ميم و سكون طا و فتحه لام تلفظ كنيم ، كه در اين صورت اسم مكان از طلوع مى شود، (و معناى محل طلوع را مى دهد) كه بفرموده امام (عليه السلام ) منظور خداى تعالى از بنده اش همين است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم2⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق و در معانى الاخبار از
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش چهارم3⃣
● انواع انطباق كليات قرآن در مصادق
و درباره اين امور چهارگانه در حديث نبوى معروف ، چنين آمده : ((به درستى كه قرآن بر هفت لهجه نازل شده و براى هر آيه اش ظاهرى و باطنى و حدى مطلع (و در روايتى ديگر) و حدى و مطلعى است )).
و اگر روايت اول را كه فرمود: و حدى مطلع است در نظر بگيريم ، معنايش اين مى شود كه هر يك از ظاهر و باطن آن (كه خود حدى هستند) مطلعى هست كه خواننده مشرف به آن مى شود.
البته اين معناى ظاهر آن حديث است ، و ممكن است حديث ديگر را هم كه فرمود: ((و حدى و مطلعى )) است به همين معنا برگشت داد و گفت معنايش اين است كه براى هر يك از ظاهر و باطن قرآن حدى است كه خود آن ظاهر و باطن است ، و مطلعى است كه منتها اليه حد و مشرف به تاءويل است ، ولى اين معنا ظاهرا با آن روايتى كه از على (عليه السلام ) نقل كرديم نمى سازد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 115
چون در آن آمده بود ((هيچ آيه اى نيست مگر آن كه چهار معنا دارد...)) مگر اينكه بگوئيم مراد آن جناب اين است كه چهار اعتبار دارد، هر چند كه بعضى از آن اعتبارات از نظر معنا به بعضى ديگر برگشت كند.
و بنابراين از معانى اين امور چهارگانه اين به دست آمد، كه ظهر قرآن عبارت است از معناى ظاهرى آن ، كه در ابتدا بنظر مى رسد، و بطن قرآن آن معنائى است كه در زير پوشش معناى ظاهرى نهان است ، حال چه اينكه يك معنا باشد، و يا معانى بسيار باشد، چه اينكه با معناى ظاهرى نزديك باشد، و چه اينكه دور باشد، و بين آن ظاهر و اين معناى دور معانى ديگرى واسطه باشد، و حد قرآن عبارتست از خود معنا به معناى ظاهرى و باطنى ، و مطلع قرآن عبارت است از معنائى كه حد از آن طلوع میكند، و آن باطن متصل به حد است (دقت فرمائيد).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت آیتالله بهجت قدسسره□
□خدا میداند قرآن برای اهل ایمان مخصوصاً اگر اهل علم باشند چه معجزهها و کراماتی دارد و چه چیزهایی از آن خواهند دید!
□برنامهی قرآن آخرین برنامهی انسانسازی است که در اختیار ما گذاشته شده است، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم.
□در محضر بهجت، ج١، ص۵۵□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز جماعت به امامت مقام قلب
بیانات شب اول رمضان۱۴۴۱ق○□
□وقتی شخص در محرابش مشغول نماز است جمعی از اعضا و قُوای او در حال #نماز_جماعت هستند
□گوش با شنیدن، زبان و لبها با گفتن ذکر، حلق و ریه و سیستم تنفسی با دم و بازدم، کف پا، زانوها و کمر با ایستادن و خم شدن، پیشانی و سر و صورت با سجده بر روی مهر.
کمر، کف دست و انگشتان پا با خم شدن در رکوع و در سجده، کتفها و بازو و کف دستها با قنوت، چشم با رو کردن به قبله، تمام اعضای مقادیم بدن با رو کردن به قبله هر کدام دارد سهم و بهره خویش از این 《#نماز_جماعت》را میبرند
و همه این اعضا در #نماز_جماعت به امام جماعتی بنام 《#قلب》 رو میکنند
#نماز_مقام_قلب 《#حضور》 است
#قلب با #حضورداشتن سهم و قسط و بهره خودش از نماز را میبرد.
□حال اگر #امامجماعت(مقام قلب) بهرهای از این نماز نداشت یا بهره و سهم ضعیفی دارد آیا ما حق داریم بقیه حاضرین در این نماز جماعت را از خواندن نماز محروم کنیم؟؟
□مسلما عقل سلیم تجویز نمیکند که چون قلب به عنوان #امام_جماعت #حضورضعیف دارد بقیه حاضرین از اعضا و جوارح را از نماز محروم کنیم
پس صائم از نماز اول وقت در هر شرایطی غافل نشود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عصراطلاقیخاتم
قائمبهمیقاتدعایانسانتوسعهیافته□
○حضرت آیتالله صمدی آملی(مدظلهالعالی)○
□وقتی #نفس_وسیع_اطلاقیمقامابراهیمی قواعد بیتالله را بنا نمود و به #میقات_در_دعا_قیام نمود چنان دعایی نمود که به ظاهر برای اولاد و ذریهاش بود اما در واقع #همهبشریت را تا قیامت #قائم_در_میقات_ دعای نفس وسیع ابراهیمی(علیه السلام) خویش قرار داد. که برکات وجودی چند دعایش منجر به ظهور حضرتخاتم و نزول قرآن شد:
1⃣ ما را مُسلم برای خودت قرار بده
2⃣ خدایا به ما نسل پاک عنایت کن
3⃣ از دل #نسل_پاکم_امت_مسلمان به خودت شکل بگیرد
4⃣ ما را به مقام قابلیت رویت حقیقت مناسک برسان
5⃣ و بازگشت بسوی خودت را برایمان مقرر نما
6⃣ از متن نسل پاکم #رسولی_اطلاقی_ختمی برخیزد
7⃣ رسولی که بحدی قوتنفسانی و اعتدالمزاج داشته باشد که توان تلقی و تلاوت #آیاتک؛ یعنی 《#تلاوت_آیات_ذات_الهی》را داشته باشد.(کاف در آیاتک خطاب به ذات الهی)
8⃣نه تنها توان تلقی و یادگیری #الکتاب(قرآن) و حکمت را داشته باشد بلکه به #مقام_معلمی_الکتاب_و_حکمت نائل آید.
9⃣و تزکیه و تطهیر امت را هم برعهده گیرد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مشاهده، شهادت، شهود
□از نظر قضائی، شهادت کسی پذیرفته است که شخصاً مشاهده کرده باشد. اگر کسی بگوید من شنیدم که فردی فلان کار را انجام داد، شهادتش را نمیپذیرند. حضرت امیر علیه السّلام فرمود: فاصلهی بین حقّ و باطل چهار انگشت است، یعنی فاصلهی بین چشم و گوش؛ بین دیدم و شنیدم. در شهادتهایی هم که در اذان و اقامه و تشهّد نماز میدهیم، شهادتی ارزش دارد که مبتنی بر مشاهده و دیدن باشد.
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" حکایتی از سعدی "□
□ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند.
صاحبدلی بر او بگذشت و گفت: تو را مشاهره چند است؟
گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت، خود چندین چرا میدهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم.
گفت: از بهر خدا مخوان.
□گر تو قرآن بدین نَمط خوانی
ببری رونق مسلمانی
#سعدی
□○برگرفته از کتاب " در صحبت سعدی "
اثر حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□آمادگی دیدار□
□تمام صندوق دخلت، آمادگیات برای ملاقات خداست. عبادتت، زهدت، همهی اعمال صالحت، مزدش همین است.
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#المیزان | و بنابراين از معانى اين امور چهارگانه اين به دست آمد، كه #ظهر_قرآن عبارت است از معناى ظاهرى آن ، كه در ابتدا بنظر مى رسد، و #بطن_قرآن آن معنائى است كه در زير پوشش معناى ظاهرى نهان است ، حال چه اينكه يك معنا باشد، و يا معانى بسيار باشد، چه اينكه با معناى ظاهرى نزديك باشد، و چه اينكه دور باشد، و بين آن ظاهر و اين معناى دور معانى ديگرى واسطه باشد، و #حد_قرآن عبارتست از خود معنا به معناى ظاهرى و باطنى ، و #مطلع_قرآن عبارت است از معنائى كه حد از آن طلوع میكند، و آن باطن متصل به حد است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○حجاب دیدار و رمز ملاقات حضرت یار○□
□حضرت صادق علیه السّلام به شخصی که منکر خدا بود، فرمود: آیا تا به حال پیش آمده است به کشتی سوار شوی و کشتی غرق شود و تو برای غرق نشدن، دستت را به یک تخته چوب که بر روی آب است بگیری و بادی بوزد و همان تخته چوب را هم از دستت بگیرد؟ عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: در آن لحظه امیدت به چه کسی بود که تو را نجات دهد؟ همان خداست. وقتی از همه جا مأیوس شدی و چشمت را بستی، آنجا خدا را میبینی.
#یاعلی
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
○تنش به معرکه،سرگرمِ فضل و بخشش بود
○به هرکه هرچه دلش خواست داد،حتےٰ سر...
#برقعی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#هو_یا_جبل_الصبر
○یک یا حسین گفت سپاهی عقب کِشید
○خاتون خانواده ی #فتاح_خیبر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
یا زینب مددے !
○چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
○تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها مبارک و فرخنده باد🍀
🍀حضرت زینب سلام الله علیها چنان مستغرق در ذات غیب الغیوبی بود که وقتی حضرت سیدالشهداء، صاحب مقام صادر اول به شهادت رسید، در کنار بدن شریف برادر به محضر حضرت ذات عرض کرد: «اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّٰا هٰذا قَلِیل القُرْبٰان»
🍀امام تجلی و اسم اعظم و خلیفهی خدا و اول شخص وجود و قبلهی خلایق است اما حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب علیهم السلام چنان فانی در ذات است که تجلی اعظم ذات را در محضر ذات غیبی قلیل میداند. این مقام خاص اهلبیت علیهم السلام است که خود را که اسم اعظم احدی حقند، در برابر ذات، فقر و ضعف محض میدانند و این سرّ امامت است لذا برخی معتقدند حضرت زینب به این سرّ یعنی فقر و اضطرار محض در محضر ذات راه یافت و مدتی بنا به مصلحت الهی، وصی امام و صاحب فتوا شد. عنقریب بود که امام شود لذا تا سرّ امامت ارتقاء یافت و به ولایت اتمّ تکوینی و نبوت انبائی نائل شد به طوری که در خطبه هایش، به صوت علی مرتضی ایراد خطبه میفرمود.
#علی_نقطه_آغاز_وجود
#ح_م
🍀نکتهی ناب🍀
#عقیله_بنی_هاشم
🍀حضرت ولیةالله الکبری، عالمه ی غیر معلمه، عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها، مستغرق فی ذات الله بود. لذا در جواب آن ملعون که گفت: کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی؟ فرمود: « ما رَأیْتُ إلّا جَمیلا.»
🍀باطن جمال، جلال و در متن جلال، جمال منطوی است. و کمال توحید آن است که این باطن را شهود نمایی.
🍀حضرت زینب کبری سلام الله علیها در عاشورا که اوج ظهور اسماء جلالیه و قهریه است، جمال را شهود فرمود. اعنی در عین جلال، جمال دید. و در عین حال برزخ دریای تکوین و تشریع را مراعات فرمود و دشمن را تحقیر و تصغیر کرد: «انی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک و استکثر توبیخک.»
🍀در توحید جمع بین تکوین و تشریع و حفظ احکام مراتب، شرط تامّ است.
#علی_نقطه_آغاز_وجود. ص ۲۸۶
#ح_م
🍀زینب سلامالله علیها اُمّ العاشورا است و حسین علیهالسلام ابوالعاشورا. حسین عاشورا را ایجاد کرد اما عاشورا را زینب پروراند. زینب در عاشورا مظهر قابلیت است و حسین جنبهی فاعلیت دارد. کار قابل از فاعل سختتر است، جز آن کسی که به مقام و سرّ امامت رسیده باشد کس دیگری نمیتواند این حقیقت را تحمل کند. نفس ناطقهی زینب، محل ظهور همهی مصائب کربلا است. این جنبهی قابلی، تمام فاعلیتهایی که در کربلا رخ داد را در جان خودش پذیرفت و آن را رشد داد و اگر زینب نبود قطعا کربلا در کربلا میماند...
#ح_م
🍀ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک و فرخنده باد🍀
□السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ .
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ #حضرت_زینب (سلام الله علیها) در کلام علامه طباطبایی○□
□از روایات برمى آید که حضرت زینب(سلام الله علیها) در نهضت حسینى که علیه سلطنت استبدادى یزید و ستمگران بنى امیه بود، طبق وصیت سیدالشهدا وظایف سنگینى به عهده داشت و در عمل به وظیفه، لیاقت علمى و عملى و شخصیت فوق العاده دینى خود را به ثبوت رسانید. اصولًا باید دانست که از نظر اسلام، ارزش انسان در جامعه به علم و تقوا (خدمات دینى فردى و اجتماعى) است و سایر امور که در اجتماعات دیگر وسیله امتیاز و نفوذ مى باشند، مانند ثروت و عظمت، عشیره و اتباع و شرافت خانوادگى و تصدى مقامات حکومت و قضا و مقامات لشکرى هیچ گونه ارزش و امتیازى ندارند که ملاک افتخارشان گردیده و آنان را مافوق دیگران قرار دهد. در اسلام هیچ امتیازى را نباید ملاک نفوذ اعمال قدرت قرار داد. بنابراین یک بانوى اسلامى مى تواند در امتیازات دینى پا به پاى مردان پیش رود و اگر عُرضه داشته باشد از همه مردان جلو افتد، چنان که مى تواند به استثناى سه مسئله #حکومت و #قضا و #جنگ، در همه مشاغل اجتماعى با مردان شرکت نماید.
خداى متعال مى فرماید:
«گرامى ترین شما پیش خدا با تقواترین شماست»
و مى فرماید:
«هرگز کسانى که میدانند با کسانى که نمى دانند برابر نمى شوند».
□بررسی های اسلامی ؛ ج۲، ص۲۹۷□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم3⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن در مصادق و درباره اين امور چها
آیات7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش پنجم
● مراد از هفت حرف در روايتى كه مى گويند: قرآن بر هفت حرف نازل گشته است
و در حديثى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نقل شده آمده كه قرآن بر هفت حرف نازل شده .
مؤلف : اين حديث هر چند با مختصر اختلافى در الفاظش نقل شده ، و ليكن معناى آن در احاديث بسيارى آمده ، كه معانى همه آنها نزديك به يكديگرند، و راويان شيعه و سنى آنها را نقل كرده اند، و مفسرين در معناى آنها به شدت اختلاف كرده اند، بطورى كه شايد عدد اقوال در آنها به چهل قول برسد، چيزى كه مشكل را آسان مى سازد اين است كه در خود اين احاديث تفسيرى براى هفت حرف آمده ، كه اعتماد ما هم به همان تفسير است .
از آن جمله در بعضى از آن اخبار آمده كه : ((قرآن مشتمل بر هفت حرف نازل شده ، اول امر، دوم نهى ، سوم ترغيب ، چهارم تهديد، پنجم جدل ، ششم داستان ، و هفتم مثل )) و در بعضى ديگر اينطور آمده : ((1 - نهى ، 2 - امر، 3 - ح لال ، 4 - حرام ، 5 - محكم ، 6 - متشابه ، 7 - امثال )).
و از على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ((قرآن بر هفت قسم نازل شده و هر قسم آن كافى و شفا دهنده است ، و آن هفت قسم عبارت است از: امر، نهى ، ترغيب ، تهديد، جدل ، مثل و داستانها)).
پس به حكم اين روايات بايد هفت حرف را تنها حمل كنيم بر هفت نوع خطاب و
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 116
بيان ، و بگوييم : با اينكه همه آيات قرآن يك هدف را دنبال مى كند و آن ، دعوت سوى خدا و صراط مستقيم او است ، اين هدف واحد را با هفت قسم بيان دنبال مى كند، ممكن هم هست از اين روايت استفاده كنيم كه اصول معارف الهيه منحصر در امثال است ، چون بقيه يعنى : امر، نهى ، ترغيب ، ترهيب ، جدل ، و قصص ، معارف الهيه نيستند، بلكه معارف الهيه راجع به مبداء و معاد را براى بشر ممثل مى سازند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□مرحوم پدرم با رهبر انقلاب مدظلهالعالی بسیار صمیمی بودند و مراقب ایشان بودند. در ابتدای رهبریِ ایشان فرموده بودند: «من متعهدم که اگر به موازینی که نسبت به آن مستحضرید، عمل کنید، شما را تنها نگذارند.»
□تعهد معنوی کرده بودند و دائماً هم مراقبت میکردند.
□○برگرفته از کتاب صحبت سالها (مجموعه خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ علی #بهجت)○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استادصمدی_آملی
#میزان_عارفان
نوعاً آقایون عرفا را وقتی زندگی نامه شون رو مطالعه بفرمایید، می بینید بسیاری از اینها یا در #ابتدائی، یا در دوران #جوانی دچار مشکلات سنگین بودند. بعد جرقه خوردند برگشتند، حالا شدند عارف. این هرگز که از گزند شیطان در امان نیست.
□و لذا معیار میخواد، تمام عرفا میزان دارند، میزان عارفان، #نبوت است و #ولایت است و #امامت است و خلافت انبیا و ائمه ( علیهم السلام ) هیچ میزانی غیر از این نمی تونند داشته باشند.
□خب اگر این است آنچه را که عارف می خواهد بگوید، باید از دیدگاه #قرآن و #روایات بگوید، پس اگر ما گفتیم انسان در اصطلاح عرفان، یعنی انسان در اصطلاح #آیات و #روایات.
دیگه حرف اومد اصلا اونجا. کانّه مثل این که این عرفان به یک معنای دیگر، یعنی قرآن، یعنی دین، یعنی روایات، یعنی اهل بیت.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استادصمدی_آملی
#هوای_وصال
□هر که هوای وصال دارد، در سحرها حال دارد.
هر کسی سحر حال داره بدونه اهل وصاله.
اگه می بینه سحرها حال نداره، روز خوب حال داره، نه.
اون کسی که اهل وصله ، سحری.
آری، آری، سالک در سحر حال دگر است.
□نمی گه سالک در سحر حال داره، اون مال بالا بود. الان پایین، نه، سریع، هنوز شریفتر، اصلا سالک در سحر یکپارچه یه حال دیگریه. نه این که حال داره، نه اصلا یه حال دیگریه.
سالک، آری، سالک در سحر حال دگر دارد. که سر روی مُهر آرد و دل مملو مِهر کردگارِ ماه و مِهر دارد. راهرو در سحر کامروا گردد. که در سحر دردها دوا گردد. و هموار که در سحر دردها دوا گردد؛ که: سحرِ سالک دلداده ی آواره را، ره آورد کوی ولا آرد.
□دل را اطلس آسا، ساده وهموار دار.
لفظ اطلس بی نقطیه، یعنی بی نقش. ساده وهموار دار، نقش ونگار توش نکن که گرفتار می شی. اینه که میگن دل پیغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) اطلس کامل نظام هستی است.
انا انزلناه فی لیلة القدر، از معانی لیله القدرِ. دل پیغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) اطلس کامل نظام هستی ست. اَتَمّ پیغمبر. چرا؟ چون بی نقطه ی بی نقطه است. هیچ نقش و نگار از خلق نداره. این و میگن لوح محفوظ. لوح سفیدی که هیچ نقش در او نیست.
□دل را اطلس آسا، ساده وهموار دار، که عکوس ارواح را در او گرد آوری.
ارواح یعنی عالم ملائکة الله، عقول. دل رو ساده کن. اگه به نقش و نگار اینجا مشغولش کردی، عکس اونجا توش نمی افته. چطور یک فیلمی رو که روی شماره ۱۰ گذاشتی، عکس گرفتی، دوباره همین جا بخوای بذاری عکس بگیری، عکس بعدی روی عکس قبلی با همدیگر قاطی میشه. می گه آقا نه، فیلمو عوض کن، شماره ی بعدی بی نقش بیاد تا این عکس روش بیاد. دل را اطلس آسا ساده اش نگه بدار تا اینکه عکس های عالم بالا بر دل آئینه ی تو بیفته.
که دل سالم، کرسی ملائکه و عکاس ارواح گردد.
ولذا دل تو میشه کرسی، حالا خدا می فرماد:
و وَسِعَ کرسیهُ السماوات والارض. خداوند کرسی ای داره که کرسی او گنجایش تمام آسمان ها و زمین رو داره، چیه این کرسی؟
☑️دل جناب عالی، نفس ناطقه ی انسانی.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #المیزان| و در حديثى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نقل شده آمده كه قرآن بر هفت حرف نازل شده . از آن جمله در بعضى از آن اخبار آمده كه : ((قرآن مشتمل بر هفت حرف نازل شده ، اول #امر، دوم #نهى ، سوم #ترغيب ، چهارم #تهديد، پنجم #جدل ، ششم #داستان ، و هفتم #مثل )) و در بعضى ديگر اينطور آمده : ((1 - نهى ، 2 - امر، 3 - ح لال ، 4 - حرام ، 5 - محكم ، 6 - متشابه ، 7 - امثال )).
□و از على (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ((قرآن بر #هفت_قسم نازل شده و هر قسم آن #كافى_و_شفا_دهنده است ، و آن هفت قسم عبارت است از: امر، نهى ، ترغيب ، تهديد، جدل ، مثل و داستانها)).
□پس به حكم اين روايات بايد هفت حرف را تنها حمل كنيم بر هفت نوع خطاب و بيان.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" مولانا و ماهیت شعر "□
□مولانا در گوشه و کنار مثنوی مکرّر به ماهیت شعر و سرچشمۀ الهی آن اشاره کرده است. سخن مولانا مانند نظامی این است که جوهر شاعری و نبوت یکی است و آن برآمدن از نفس جزئی خویش و پیوستن به نفس کلی عالم است که در حقیقت همان نفس ناطقۀ انسانی و همان روح و نفس الهی است که در همۀ انسانها نشانی از آن پدیدار است و رایحهای از آن به مشام میرسد.
در ابیات زیر میشنویم سخن نوح را با قوم خویش که دلایل نبوت خود را اعلام میکند:
○چون بمردم از حواس بوالبشر
○حق مرا شد سمع و ادراک و بصر
○چونکه من من نیستم این دم ز هوست
○پیش این دم هرکه دم زد کافر اوست
□در مورد پیامبر اکرم نیز مولانا به همین دلیل استناد جسته و گفته است:
○گرچه قرآن از لب پیغمبر است
○هرکه گوید حق نگفته کافر است
□چنانکه در قرآن در سورۀ نجم در صفت آن ستارۀ نبوت که فرود آمد فرموده است:
وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلّا وحیٌ یوحی
□او از هوای دلِ خویش سخن نمیگوید و این قرآن جز آنچه به او وحی شده است نیست. این نفیِ انّیّت مهم ترین وجه مشترک نبی و شاعر است که به همۀ هنرمندان و فیلسوفان و دانشمندان بزرگ علوم طبیعی نیز تعمیم مییابد.
و این نفیِ انّیّت در ادب فارسی با صدها رمز و کنایه و تمثیل و تصویر درآمیخته و به هزار زبان بیان شده است از جمله مهمترین تعبیر از نیِ مولانا که در تفسیر آن سخنهای بسیار گفته اند همین است که نی همان مولاناست که خود را بر لب نی نواز ازلی نهاده و هر شهد و شکر و سُکر و مستی که در سخن او هست همه را به همان خسرو شیرین دهنان که عین زیبایی و دانایی و نیکویی است منسوب میکند.
○گر نبودی با لبش نی را سمر
○نی جهان را پُر نکردی از شکر
#مولانا
□دریغا که در این روزگار
شاعران لب از لبهای آن ملکه پریان برداشته
و بر لبهای آن عروس هزار داماد نهادهاند که به گفته مولانا:
○چون سر سفره رخ او تو به توی
○لیک در وی باز مانده عشق شوی
□○برگرفته از پیشگفتار کتاب " گنجینه آشنا "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#شب_یلدا
□یلدا که بلندترین شب سال است، مصداق لَیلِ طَویل در عالم ناسوت است و بفرمودۀ قرآن، شب تسبیح است. (سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا )
□تسبیح یعنی خدا بالاتر و منزّه از خوبیهایی است که هر وصف کنندهای به او نسبت میدهد. (سُبْحانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ)
□پس یلدا شب غفلت و لغویات نیست؛ شب توجّه به حقِّ متعال و حسن الهی و ابراز عجز از درک عظمت خوبی خداوند است. ذکر عارفان در این لَیلِ طَویل (سُبْحَانَهُ، سُبْحَانَهُ، سُبْحَانَهُ) است.
□از این رهگذر میتوان به لَیلِ طَویلِ عالم مَلکوت راه یافت و به دیدۀ دل نظارهگر حسن الهی و به لِسان قلب، تسبیحگوی پرودگار عالمیان شد...
□استاد مهدی طیّب□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□در حسرت یک «بیا» ز معشوق خودم□
□اگر خدا یک « بیا» به ما بگوید، کافی است. چون امر خدا عین ایجاد و کُن فَیَکُونُ است. دیدی امام حسین علیه السّلام یک «بیا» به زهیر گفت، چه شد و او را چگونه ساخت؟ امیدوارم به همهی ما هم یک «بیا» بفرماید...
□استاد مهدی طیّب□
@mohamad_hosein_tabatabaei