کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □اگرخراب کردی ما چی کارش کنیم حالا این هست که یک عارف هم دست تصر
#استادصمدی_آملی
#مبحث_ادب_مع_الله
□جناب سیدالشهدا خیلی مؤدبانه برخورد می کند عجیب مؤدب از مکه راه افتاد به سوی کوفه خوب با اینکه براساس علوم طبیعیش حضرت میدانستند که کوفیان کی هستند برای اینکه با پدرش حضرت امیر آن کار را کردند با برادرش امام حسن مجتبی اونجوری شد ایشون دیگه اینطور نبود که آدم ناآگاهی باشد مردم کوفه را نشناسد اما چون مردم نامه نوشتند برای آقا،آقا دید که ادب این هست که جواب نامه مثل جواب سلام واجب هست حدیث داریم که جواب نامه مثل جواب سلام واجب هست، مگر اینکه یک وقتی آدم به فرستنده نامه بگوید که آقا اگر نامه فرستادی من وقت جواب دادن ندارم،نامه بفرستی،بفرست اما اگر جواب ندادم حمل بر بیادبی نباشد. وقتی نامهها آمد حضرت جناب مسلم را فرستاد و جناب مسلم هم برای سیدالشهدا نامه نوشت نامه هم در مکه به دست حضرت رسید...(۴۶ الف)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○آداب سلوک عرفانی و غربت سالکان در آخرالزّمان○□
□شرحی بر حدیثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم که «ابن فهد حلّی» رضوان الله تعالی علیه در کتاب «التّحصین فی صفات العارفین» نقل کرده است و برای «اهل سلوک و اهل طریقت» بسیار آموزنده است.
□قیامت برپا نمیشود مگر اینکه قبل از قیامت شرایط امّت به جایی میرسد که کسی که اطاعت خدا میکند و اهل طاعت و بندگی است، مورد بغض و کینۀ مردم واقع میشود. و کسانی که اهل معصیت و گناهند، مورد محبّت و علاقه و دوستی مردم واقع میشوند..
□مسلمان حقیقی در آن روزگار مثل فرد غریب رانده شدهای است. هیچ جا، جا ندارد.
□در آن روزگار، اسلام از بین میرود و از اسلام چیزی جز نام اسلام باقی نمیماند و قرآن هم از بین میرود و از قرآن چیزی جز خطوط نوشته شده بر کاغذ باقی نمیماند. نه از حقیقت اسلام خبری است، نه حقیقت قرآن.
□مردم آن روزگار طریق بندگی حق را ترک کردهاند. اهل عرفان و معنویت و سلوک و طریق الی الله نیستند. میل به دنیا کردهاند و آخرت را کنار گذاشتهاند؛ اصلاً صحبتی از آخرت نیست؛ حسابی برای آخرت باز نمیکنند؛ بهایی به وجود آخرت نمیدهند و وجود آخرت در تصمیمگیریها و انتخابها و رفتارشان هیچ تأثیری ندارد. اینها اهل شکمچرانی و خوردن غذاهای لذیذ و اهل پوشیدن لباسهای بسیار زینتیاند....
□مردها اهل خودنمایی و خودآراییاند و همانطور که زن خودش را برای شوهرش زینت میکند و خود را به او عرضه میکند، مردها اینگونه میشوند؛ خود را زینت کرده و به این و آن عرضه میکنند و زنها هم خود را با زیور و شنلهای زینتی میآرایند و خود را به رخ این و آن میکشند و در جمع خودنمایی میکنند...
□آن روز لباس آنها لباس فرمانروایان جبّار است؛ شبیه آنها لباس میپوشند و آنها را در چنین لباسهایی میبینی...
□همۀ مباهات و افتخارشان به پست و مقام و موقعیت شغلی و اجتماعیشان و به لباس زیبا و جامۀ فاخری است که بر تن کردهاند...
□در این شرایط اولیاء خدا عبای سادهای بر دوش افکندهاند و یا در دل عَناء و سختی و با حالتی که مردم آنها را خوار میپندارند، زندگی میکنند. در اثر بیداریهای دل شب رنگهای پریدهای دارند و پشتهایشان از شدّت شب زنده داری و به نماز ایستادن خمیده شده است...
□اگر در این جامعه یکی از اولیای خدا سخن حقّی بگوید، به او میگویند خاموش باش؛ تو رفیق شیطانی و در رأس گمراهی و ضلالتی...
□در آن جامعه قرآن را به غیر حقیقتی که قرآن دارد، تأویل میکنند و بر میگردانند در تأیید دنیاطلبیها و لذّتجوییها و زر و زیور به خود بستنها و فخرفروشی با لباس و جاه و جمال، به قرآن هم استناد میکنند. قرآن را به غیر آنچه تأویل حقیقی قرآن است، تأویل میکنند. میگویند خدا فرموده است چه کسی زینتهایی را که خدا برای بندگانش بیرون آورده است و غذاهای لذیذ و خوشمزه و روزیهای گوارا را برای بندگان خدا حرام کرده است؟ اینها حرام نیست؛ خدا حلال کرده است؛ ما هم از حلال خدا استفاده میکنیم. برای دنیاطلبی و تجمّل پرستیها چنین استناد قرآنی میآورند...
□پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:
ای اسامه، بر تو باد بر طیّ طریق حق، سلوک در مسیر حقّ متعال، سلوک الی الله. یعنی اهل طریقت باش. راه حق را طی کن و سلوک الی الله کن. و بر حذر باش از اینکه در اثر جذّابیتها و لذایذ دنیوی، خوشیهای نعمتهای دنیوی و شادیهای ناپایدار و نابود شوندۀ دنیا و عشق زایل دنیوی، از طریق و مسیر سلوک الی الله خارج شوی. نکند تحت تأثیر اینها پای از مسیر سلوک الی الله و طیّ طریق حق بیرون گذاری...
□اسامه عرض کرد: یا رسول الله، سادهترین شیوهای که میشود این طریق سلوک الی الله و طریقت حق را طی کرد، چه مسیری است؟ چگونه میتوان به سهلترین روش این راه را طی کرد؟
□پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به اسامه فرمودند:
اوّل: پیوسته شب زندهدار باشی ...
دوّم: تشنگی در فصل گرما ...
سوّم: بازداشتن نفس خویشتن از شهوات
چهارم: ترکِ پیروی از هوا و هوس ...
پنجم: .......
□استاد مهدی طیّب۹۱/۱۱/۰۵□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#المیزان| در تفسير عياشى از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روایت آورده که فرمود: ((اى جابر براى قرآن بطنى است ، و براى بطنش نيز بطنى ديگر است ، همچنان كه براى آن ظاهرى است ، و براى ظاهرش نيز ظاهرى ديگر)).
□و باز درهمان تفسير از همان جناب ، روايت آورده كه در حديثى فرمود: ((اگر بنا بود آيه اى كه درباره مردمى نازل شده با مردان آن مردم از بين برود، چيزى از قرآن باقى نمى ماند، و ليكن قرآن طورى است كه اولش (يعنى عصر نزولش ) و آخرش (يعنى اعصار بعدش ) تا زمانى كه آسمان و زمين برجاست را يك جور شامل مى شود، و براى هر قومى آيه اى است كه تلاوتش مى كنند، حال يا آيه از خير آنان خبر مى دهد و يا از شرشان )).
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
○تعظیم، واجب ست به پیش جلال او
○وقتی بلند می شود احمد مقابلش
#علی_مهدوی_نسب
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم1⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق و بنابراين جمله ((و
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش چهارم2⃣
● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق
و در معانى الاخبار از حمران بن اعين روايت آمده كه گفت : من از امام باقر (عليه السلام ) از ظهر و بطن قرآن پرسيدم ، فرمود: ((منظور از ظاهر قرآن كسانى هستند كه قرآن درباره آنان نازل شده ، و منظور از بطن آن آيندگانى هستند كه عمل همان كسان را انجام مى دهند، و قرآن شامل آنان مى شود)).
و در تفسير صافى از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: ((هيچ آيه اى نيست
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 114
مگر آنكه چهار معنا دارد، يكى ظاهر، دوم با طن ، سوم حد، چهارم مطلع ، ظاهر قرآن همان الفاظى است كه تلاوت مى شود، و باطنش فهم ، و حدش احكام حلال و حرام ، و مطلعش آن چيزى است كه خداى تعالى به وسيله آيه از بنده اش خواسته است )).
مؤلف : منظور از الفاظى كه تلاوت مى شود معناى ظاهرى الفاظ است ، براى اينكه امام (عليه السلام ) در مقام شمردن چهار معنا است ، و تلفظ كه كار زبان است جزء معانى نيست .
در نتيجه منظور از فهم هم كه امام باطن را به آن معنا كرده معناى باطنى آن ظاهر است ، و منظور از احكام حلال و حرام كه كلمه حد را به آن معنا كرده ظاهر معارف دينى است ، كه همه كس آنرا مى فهمد، البته اين ظاهر در يك مرتبه نيست ، بلكه براى عامه مردم مرتبه اى دارد، و براى خواص مراتبى عالى تر، و در مقابل مطلع كه مرتبه عاليه از معارف است ، ممكن هم هست بگوييم حد و مطلع كه در كلام امام معناى سوم و چهارم قرار دارند، و دو امر نسبى هستند، همچنان كه دو معناى اول يعنى ظاهر و باطن هم گفتيم دو امر نسبى اند، پس هر مرتبه بالاتر، نسبت به پائين تر مطلع است ، و همچنين هر مرتبه پائين تر نسبت به بالاتر حد است .
و كلمه ((مطلع )) با ضمه ميم و تشديد طا و فتحه لام اسم مكان از اطلاع است (و معناى محل اطلاع را مى دهد)
ممكن هم هست آنرا با فتحه ميم و سكون طا و فتحه لام تلفظ كنيم ، كه در اين صورت اسم مكان از طلوع مى شود، (و معناى محل طلوع را مى دهد) كه بفرموده امام (عليه السلام ) منظور خداى تعالى از بنده اش همين است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش چهارم2⃣ ● انواع انطباق كليات قرآن بر مصادق و در معانى الاخبار از
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم
بخش چهارم3⃣
● انواع انطباق كليات قرآن در مصادق
و درباره اين امور چهارگانه در حديث نبوى معروف ، چنين آمده : ((به درستى كه قرآن بر هفت لهجه نازل شده و براى هر آيه اش ظاهرى و باطنى و حدى مطلع (و در روايتى ديگر) و حدى و مطلعى است )).
و اگر روايت اول را كه فرمود: و حدى مطلع است در نظر بگيريم ، معنايش اين مى شود كه هر يك از ظاهر و باطن آن (كه خود حدى هستند) مطلعى هست كه خواننده مشرف به آن مى شود.
البته اين معناى ظاهر آن حديث است ، و ممكن است حديث ديگر را هم كه فرمود: ((و حدى و مطلعى )) است به همين معنا برگشت داد و گفت معنايش اين است كه براى هر يك از ظاهر و باطن قرآن حدى است كه خود آن ظاهر و باطن است ، و مطلعى است كه منتها اليه حد و مشرف به تاءويل است ، ولى اين معنا ظاهرا با آن روايتى كه از على (عليه السلام ) نقل كرديم نمى سازد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 115
چون در آن آمده بود ((هيچ آيه اى نيست مگر آن كه چهار معنا دارد...)) مگر اينكه بگوئيم مراد آن جناب اين است كه چهار اعتبار دارد، هر چند كه بعضى از آن اعتبارات از نظر معنا به بعضى ديگر برگشت كند.
و بنابراين از معانى اين امور چهارگانه اين به دست آمد، كه ظهر قرآن عبارت است از معناى ظاهرى آن ، كه در ابتدا بنظر مى رسد، و بطن قرآن آن معنائى است كه در زير پوشش معناى ظاهرى نهان است ، حال چه اينكه يك معنا باشد، و يا معانى بسيار باشد، چه اينكه با معناى ظاهرى نزديك باشد، و چه اينكه دور باشد، و بين آن ظاهر و اين معناى دور معانى ديگرى واسطه باشد، و حد قرآن عبارتست از خود معنا به معناى ظاهرى و باطنى ، و مطلع قرآن عبارت است از معنائى كه حد از آن طلوع میكند، و آن باطن متصل به حد است (دقت فرمائيد).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت آیتالله بهجت قدسسره□
□خدا میداند قرآن برای اهل ایمان مخصوصاً اگر اهل علم باشند چه معجزهها و کراماتی دارد و چه چیزهایی از آن خواهند دید!
□برنامهی قرآن آخرین برنامهی انسانسازی است که در اختیار ما گذاشته شده است، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم.
□در محضر بهجت، ج١، ص۵۵□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز جماعت به امامت مقام قلب
بیانات شب اول رمضان۱۴۴۱ق○□
□وقتی شخص در محرابش مشغول نماز است جمعی از اعضا و قُوای او در حال #نماز_جماعت هستند
□گوش با شنیدن، زبان و لبها با گفتن ذکر، حلق و ریه و سیستم تنفسی با دم و بازدم، کف پا، زانوها و کمر با ایستادن و خم شدن، پیشانی و سر و صورت با سجده بر روی مهر.
کمر، کف دست و انگشتان پا با خم شدن در رکوع و در سجده، کتفها و بازو و کف دستها با قنوت، چشم با رو کردن به قبله، تمام اعضای مقادیم بدن با رو کردن به قبله هر کدام دارد سهم و بهره خویش از این 《#نماز_جماعت》را میبرند
و همه این اعضا در #نماز_جماعت به امام جماعتی بنام 《#قلب》 رو میکنند
#نماز_مقام_قلب 《#حضور》 است
#قلب با #حضورداشتن سهم و قسط و بهره خودش از نماز را میبرد.
□حال اگر #امامجماعت(مقام قلب) بهرهای از این نماز نداشت یا بهره و سهم ضعیفی دارد آیا ما حق داریم بقیه حاضرین در این نماز جماعت را از خواندن نماز محروم کنیم؟؟
□مسلما عقل سلیم تجویز نمیکند که چون قلب به عنوان #امام_جماعت #حضورضعیف دارد بقیه حاضرین از اعضا و جوارح را از نماز محروم کنیم
پس صائم از نماز اول وقت در هر شرایطی غافل نشود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عصراطلاقیخاتم
قائمبهمیقاتدعایانسانتوسعهیافته□
○حضرت آیتالله صمدی آملی(مدظلهالعالی)○
□وقتی #نفس_وسیع_اطلاقیمقامابراهیمی قواعد بیتالله را بنا نمود و به #میقات_در_دعا_قیام نمود چنان دعایی نمود که به ظاهر برای اولاد و ذریهاش بود اما در واقع #همهبشریت را تا قیامت #قائم_در_میقات_ دعای نفس وسیع ابراهیمی(علیه السلام) خویش قرار داد. که برکات وجودی چند دعایش منجر به ظهور حضرتخاتم و نزول قرآن شد:
1⃣ ما را مُسلم برای خودت قرار بده
2⃣ خدایا به ما نسل پاک عنایت کن
3⃣ از دل #نسل_پاکم_امت_مسلمان به خودت شکل بگیرد
4⃣ ما را به مقام قابلیت رویت حقیقت مناسک برسان
5⃣ و بازگشت بسوی خودت را برایمان مقرر نما
6⃣ از متن نسل پاکم #رسولی_اطلاقی_ختمی برخیزد
7⃣ رسولی که بحدی قوتنفسانی و اعتدالمزاج داشته باشد که توان تلقی و تلاوت #آیاتک؛ یعنی 《#تلاوت_آیات_ذات_الهی》را داشته باشد.(کاف در آیاتک خطاب به ذات الهی)
8⃣نه تنها توان تلقی و یادگیری #الکتاب(قرآن) و حکمت را داشته باشد بلکه به #مقام_معلمی_الکتاب_و_حکمت نائل آید.
9⃣و تزکیه و تطهیر امت را هم برعهده گیرد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مشاهده، شهادت، شهود
□از نظر قضائی، شهادت کسی پذیرفته است که شخصاً مشاهده کرده باشد. اگر کسی بگوید من شنیدم که فردی فلان کار را انجام داد، شهادتش را نمیپذیرند. حضرت امیر علیه السّلام فرمود: فاصلهی بین حقّ و باطل چهار انگشت است، یعنی فاصلهی بین چشم و گوش؛ بین دیدم و شنیدم. در شهادتهایی هم که در اذان و اقامه و تشهّد نماز میدهیم، شهادتی ارزش دارد که مبتنی بر مشاهده و دیدن باشد.
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□" حکایتی از سعدی "□
□ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند.
صاحبدلی بر او بگذشت و گفت: تو را مشاهره چند است؟
گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت، خود چندین چرا میدهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم.
گفت: از بهر خدا مخوان.
□گر تو قرآن بدین نَمط خوانی
ببری رونق مسلمانی
#سعدی
□○برگرفته از کتاب " در صحبت سعدی "
اثر حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□آمادگی دیدار□
□تمام صندوق دخلت، آمادگیات برای ملاقات خداست. عبادتت، زهدت، همهی اعمال صالحت، مزدش همین است.
□○استاد مهدی طیّب
#شرح_مصباحالهدی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei