#علامه_حسن_زاده_ی_آملی
◾️زينت خانه ، كتاب علمى در طاقچه آن است نه مجسمه سگ و گربه . كان امام فرمود: (خانه شما بايد كتابخانه باشد. )
☑️هزار و يك نكته
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حاج محمد اسماعیل دولابی◾️
▪️اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری، به تو بگوید نگران نباش و غصّهی بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛ ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی!
▪️خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ: آیا خداوند برای کفایت امور بندهاش بس نیست؟ یعنی ای بندهی من، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت میکند و به او آرامش میبخشد؟
▪️لذاست که فرمود: اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ: دلها با یاد خدا آرامش مییابد.
◾️مصباح الهدی ص۱۷۹◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پیلی را سر چشمهای آورند که آب خورَد. خود را در آب میدید و میرمید. میپنداشت که از دیگری میرمد. نمیدانست که از خود میرمد.
▪️همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر، چون در توست، نمیرنجی.
چون آنرا در دیگری میبینی، میرمی و میرنجی!
☑️مولوی(فیه ما فیه)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 32-28 آل عمران ، قسمت اول بخش سوم ● تضاد دو صفت كفر و ايمان به دارندگان آنها سرايت مى كند
آیات32-28 آل عمران، قسمت دوم
بخش اول
● مراد از كلمه ((دون )) در جمله ((من دون المؤمنين ))
كلمه ((دون )) در جمله : ((من دون المؤمنين )) چيزى شبيه ظرف است ، كه معناى ((نزد)) را مى دهد البته بوئى هم از معناى ((فرومايگى و قصور)) در آن هست ، و معنايش اين است كه مؤمنين به جاى مردم با ايمان مردم كفر پيشه را ولى خود نگيرند، كه جايگاه و موقعيت آنان نسبت به مقام و موقعيت مردم با ايمان ، پست و بى مايه است ، چون جاه و مقام مؤمنين بلندتر از مكان كفار است .
و ظاهرا اصل در معناى كلمه ((دون )) همين باشد كه خاطر نشان نموده و گفتيم : ((دو چيز در معناى آن هست ، يكى نزديكى ، و ديگرى پستى )).
پس اينكه عرب مى گويد: ((دونك زيد)) معنايش اين است كه زيد نزديك تو و در درجه اى پست تر از درجه تو است ، و ليكن كلمه مورد بحث در معناى كلمه غير هم استعمال شده از آن جمله در قرآن كريم آمده : ((الهين من دون اللّه )) ((و يغفر ما دون ذلك )) البته در آيه دومى هم ممكن است به معناى (غير اين ) باشد، وهم به معناى كوچكتر از اين .
و همچنين كلمه مورد بحث ما بعنوان اسم فعل استعمال مى شود، مثل اينكه گفتيم : عرب مى گويد: ((دونك زيد)) يعنى زيد را متوجه باش و از نظر دور مدار، تمامى اين استعمالات از اين باب است كه معناى كلمه با معانى موارد استعمال انطباق دارد، نه اينكه كلمه مورد بحث چند معنا داشته باشد.
وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِك فَلَيْس مِنَ اللَّهِ فى شىْءٍ
منظور از اينكه مى فرمايد: ((هركس چنين كند)) اين است كه هركس كفار را به
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 239
جاى مؤمنين اوليا بگيرد، چنين و چنان مى شود، و اگر نام عمل را نبرد و به جاى آن لفظى عام آورد، براى اشاره به اين نكته بوده ، كه گوينده آنقدر از پذيرفتن ولايت كفار نفرت دارد كه نمى خواهد حتى نام آن را ببرد، همانطور كه خود ما از هر قبيحى ، با كنايه تعبير مى كنيم ، و باز به همين جهت است كه نفرمود: ((و من يفعل ذلك من المؤمنين و هركس از مؤمنين چنين كند)) چون خواست ساحت مؤمنين را پاك تر از آن بداند، كه مثل چنين عملى را به آنان نسبت دهد.
و كلمه ((من )) در جمله : ((من اللّه )) به معناى ابتدا است ، و در مثل چنين مقامى معناى گروه گرائى را افاده مى كند، و به آيه چنين معنا مى دهد: ((و كسى كه چنين كند هيچ ارتباطى با حزب خدا ندارد))، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((و من يتول اللّه و رسوله و الذين آمنوا، فان حزب اللّه هم الغالبون )).
و نيز در حكايتى كه از ابراهيم (عليه السلام ) كرده فرموده : ((فمن تبعنى فانه منى )) يعنى از حزب من است ، و به هر حال ، پس معناى آيه (و خدا داناتر است ) اين است كه چنين كسى در هيچ حالى و اثرى برقرار در حزب خدا نيست .
إِلا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً
كلمه ((اتقاء)) در اصل از ماده ((وقايه از خوف )) گرفته شده و چه بسا از باب استعمال مسبب در مورد سبب به معناى خود خوف هم استعمال شود، و شايد تقيه در مورد آيه نيز از همين قبيل باشد.
اين را هم بگوئيم كه استثناى در اين آيه استثناى منقطع است ، يعنى استثنائى است بدون مستثنا منه ، چون آنچه به نظر مى رسد مستثنا منه باشد، در واقع مستثنا منه نيست ، زيرا اظهار محبت دروغى و از ترس ، محبت واقعى نيست ، و همچنين اظهار ساير آثار ولايت اگر دروغى و از ترس باشد ولايت واقعى نيست ، چون خوف و محبت كه مربوط به قلب است ، دو صفت متضادند، كه دو اثر متقابل در قلب دارند، چگونه ممكن است در يك قلب متحد شوند، و در نتيجه استثناى درجمله : ((و هركس چنين كند از حزب خدا نيست مگر آنكه توليش از ترس باشد))، استثناى متصل باشد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 240
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در نگر تا که آفرید ترا / از برای چه برگزید ترا
▪️در نگریستن یعنی نظر کردن تامل و تفکر در اینکه آفریدگار تو کیست؛ این یک سوال ماهوی است. یعنی علت فاعلی چیست و در مصرع دوم علت غایی را پرسیده است. هر چیزی دو علت وجودی بنیادی دارد که عبارت است از علت فاعلی و علت غایی در واقع هر عملی فاعل و غایتی دارد (از چه و برای چه) اما کدامیک از این دو مهم تر است فاعل یا غایت؟
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️تو چه پنداشتی که ایزد فتح / از پی بازی ات پدید آورد
▪️هرنفس سوی رفتنت گامی است / دانه دام و تدارک دامی است
▪️هر انسانی در درونش یک وحشی دارد، اگر آن حیوان وحشی درونی آزاد شد، عقل اسیر می شود. اگر با درایت عقلانی آن حیوان وحشی درون اسیر شد، عقل فعال می شود و آنگاه می پرسد که از کجا آمده ام و برای چه آمده ام. رفتن به دنبال علت غایی باعث عظمت و تعالی می شود.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۵۱ ◾️در آسمان به دنبال عرش نباش که تو خودت عرشی. به حقیقت خودت ن
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۵۲
▪️این حضرات در عالم وجود احد و واحدند و نظیر ندارند لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «اَنا المَعْنیٰ الذّی لا یَقَعُ علیه اسمٌ و لا شِبهٌ». من جایی هستم که ممسوس فی ذات الله هستم، شبه ندارم. علی علیهالسلام مثل و نظیر ندارد. آن چه آدم در ظهر خود دید تنها شبحهایی شبیه این حقایق است. خدا میفرماید: «هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِيدُ الْمَحْمُودُ فِي أَفْعَالِي شَقَقْتُ لَهُ إسْماً مِنِ إسْمِي وَ هَذَا عَلِيٌّ وَ أَنَا الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ. شَقَقْتُ لَهُ إسْماً مِنِ إسْمِي وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعْتَرِيهِمْ وَ يَشِينُهُمْ [يَعُرُّهُمْ وَ يُسِيئُهُمْ] فَشَقَقْتُ لَهَا إسْماً مِنِ إسْمِي وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا إسْماً مِنِ إسْمِي هَؤُلَاءِ خِيَارُ خَلِيقَتِي وَ كِرَامُ بَرِيَّتِي بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِي وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِيبُ فَتَوَّسَلْ إِلَيَّ بِهِمْ». من حمید و محمودم، من این شبح، این شبح را از اسم حمید خودم مشتق کردم...
▪️بدانید آن کسی که با آدم مکالمه میکرد حقیقت اهلبیت علیهم السلام بود! موسی که پیغمبر اولوالعزم است در برابر درخواستش ندای لن ترانی میشنود! آدم و موسی و عیسی کجا این ظرفیت را دارند که ذات حق با ایشان مکالمه کند؟! آنکه با آدم مکالمه میکند حقیقت اهلبیت علیهم السلام است.
▪️این شبحها نیز شئونات انسان کامل هستند. مگر نگفت حسینٌ مِنّي؟ مگر نگفت أنا من حسین؟ میگوید حسین از من است و من از حسینم و در واقع میخواهد بگوید اینها شبحهای من هستند و خود من نیستند.
▪️وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا إسْماً مِنِ إسْمِي. این حسن و حسین است... حق متعال میفرماید من این حسن و حسین را از اسم محسن و مجملم مشتق کردم. من جمیل هستم و حسین را نیز از اسم جمیل خود خلق کردم. حال فهمیدی معنای «ما رأیتُ الّا جمیلاً» چیست؟ «ما رأیتُ الّا جمیلاً» یعنی من جز حسین نمیبینم... چون حسین از خدا مشتق شده است ثار الله است. حسین نه فقط ثارالله بلکه اُذن الله، ید الله و عین الله است. «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ»، هر کس حسین را ببیند خدا را دیده است لذا جناب ابن عباس میفرماید که در خواب دیدم وقتی اباعبدالله علیهالسلام عزم عراق کرده است، جبرئیل دست او را گرفته است و فریاد میزند که ای مردم بیایید با خدا بیعت کنید...
دیگر اینجا گفت و گو را راه نیست
پرده افکندند و کس آگاه نیست
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۲۱ ◾️این آب کنایه از علم و باطن نظام هستی است. بحر مسجور یعنی بحری
#شرح_مراتب_نفس_اماره
☑️قسمت ۲۲
▪️وقتی موج هوای نفس به راه میافتد، بین انسان و امام زمانش فاصله میاندازد لذا فاصلهی بین ما و امام زمان ارواحنا فداه از ناحیهی ما است نه از جانب ایشان، حضرت که غایب نیستند، «عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ» که غیبت ندارد. باید با این موج مبارزه کنیم و آن را بشکنیم. باید این گاو را ذبح کنیم. «قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ» (بقره/۶۸)
▪️قوم بنیاسرائیل از حضرت موسی میخواهند که برای ما مشخص کن که ماهیت این گاو چیست. اگر اینها در افق بالای فکری بودند، همان لحظه که دستور ذبح بقره رسید آن را میکشتند چون هر گاوی مظهر نفس اماره است. اینها در مرتبهی حیوانیت هستند و کلیات را درک نمیکنند. عقل که وظیفهی ادراک کلیات را دارد متعلق به انسان عاقل است به همین دلیل اینها کلیات را نمیفهمند و باید دائم برایشان جزئیات را شرح دهی. «قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ» این گاو پیر و از کارافتاده نباشد. به گاوی که پیر است و هم چنین به مطلق پیر فارض میگویند. چرا پیر نباشد؟ وقتی که انسان پیر میشود، قوای او تحلیل میرود و استعدادهای او دیگر زایل شده است.
در جوانی پاک بودن شیوهی پیغمبریست
ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزگار
▪️البته برخی هستند که در هشتاد سالگی هم نفس امارهشان با قدرت علیه آنها کار میکند ولی این خطاب به کسانی است که در مسیر حق متعال در حرکت بوده و استعدادهایشان را زایل نکردهاند. انسانی که در هشتاد سالگی تصمیم بگیرد با نفس امارهاش بجنگد که دیگر رمقی برای این جنگ ندارد. البته مراد از پیر اینجا پیر عقل نیست بلکه منظور ما پیر ظاهری است. ممکن است کسی جوان باشد اما عقلش پیر باشد و بالعکس. هردوی این مفاهیم مثبت هستند. چه جوانی که از نظر عقلی پیر است و به پختگی کامل رسیده است، چه پیری که جوان است و دلش هنوز به نور الهی روشن است.
جز مگر پیری که از حق است مست
در درون او حیات طیبه است
از برون پیر است و در باطن صبی
خود چه چیز است آن ولی و آن نبی
▪️پیری که تمام قوا و اجزای او ضعیف شده است اگر هم بخواهد با نفس امارهاش مبارزه کند، خیلی هنری نکرده است.
چون همه اوصاف و اجزا شد نحیف
خویشتنداری و صبرت شد ضعیف
▪️اما از آن طرف یک پیری مثل جناب حبیببنمظاهر یا جناب مسلم بن عوسجه به ظاهر پیر هستند اما تمام عمر و قوایشان را در راه حق متعال صرف کردهاند لذا استعداد ایشان دائما نو به نو میشود. ما استعدادی برای الهی شدن داریم که اگر این استعدادمان را در مسیر حق متعال خرج کنیم، روز به روز شکوفا میشود. یعنی عقل هیولانی ما بالفعل و کاملتر میشود. این شکوفایی حد یقف هم ندارد. مگر آن زمانیکه انسان بمیرد البته در این صورت هم انسان تمام نمیشود و اگر در مسیر الهی عمر گذرانده باشد در برزخ هم این تکامل ادامه دارد. حتی در قیامت هم این صیرورت به سوی حق متعال ادامه مییابد و در مکتب امیرالمؤمنین علیهالسلام شاگردی میکند. منظور از فارض در این آیه کسی است که عمرش را در راه خدا صرف نکرده است. جوانانی به محضر اباعبدالله الحسین علیهالسلام رسیدند و از ایشان خواستند تا حضرت ملکوت را به آنها عرضه کنند. حضرت اول امتناع کردند بعد که ملکوت را به آنان نشان دادند، آنها فیالمجلس پیر شدند یعنی باطنشان رشد کرد. دو جوان محضر حاج آقای دولابی رفتند و از ایشان دربارهی لیلةالقدر سوال کردند. ایشان نیم ساعتی برایشان در اینباره توضیح داد و بعد آنها رفتند. آقای دولابی میفرمود که اینها چهل سال رشد کردند...
#ح_م
◾️دعاهای دوران غیبت◾️
▪️دو دعایی که خواندن آنها در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است:
#دعای_غریق
▪️ائمه علیهم السّلام به شیعیان تأکید فرمودهاند در دوران غیبت این دعا را بعد از نمازهای واجب خود ترک نکنید:
▪️يٰا اللّٰهُ يٰا رَحْمنُ يٰا رَحِيمُ يٰا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلىٰ دِينِكَ
▪️ای خداوند، ای بخشنده، ای مهربان و ای گردانندۀ قلبها! قلب مرا بر دين خود ثابت گردان.
#دعای_معرفت
☑️مداومت بر خواندن این دعا در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است:
▪️الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيّكَ،
▪️الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَك فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ،
▪️الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی
#بارالها! خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت.
#بارالها! رسولت را به من بشناسان؛ زيرا اگر رسولت را به من نشناسانى، حجّت تو را نخواهم شناخت.
#بارخدايا! حجّت خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه میشوم.
#مراقبات
#جان_جهان
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️روزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در مسجد خطاب به حاضران فرمودند جلو بیایید. مقداری جلو آمدند. مجدداً فرمودند جلو بیایید. باز هم جمعتر شده و مقداری جلوتر آمدند. برای بار سوم فرمودند جلو بیایید. یکی از حاضران بیادبی کرد و عرض کرد تا آنجا که میشد، همه جلو آمدهاند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به او پاسخ ندادند و بعد از چند لحظه مکث، برای بار چهارم فرمودند جلو بیایید و توی هم بروید (مَلفُوفاً). ممکن است غرض در بار اوّل، دنیا، در بار دوم، برزخ، بار سوم، قیامت و بار چهارم، قرب بوده باشد. یگانگی و محبّت همهجا لازم است.
▪️المُؤمِنُونَ کنَفسٍ واحِدَةٍ: مؤمنان همچون یک شخص واحدند.
▪️مرحوم حاج محمّد اسماعیل دولابی▪️
◾️مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب◾️
#یگانگی_و_پرهیز_از_تفرقه
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️اے عزیز بدون نردبان معرفت نفس نميشودامام زمان شناس شد
پس خویش رادریاب
وانتظارزمانی ظهور امروزوفردا و سوف سوف نکن کہ پشیمان می شوے،بلکہ انتظارعقلانی داشته باش ڪہ هر روزت ازدیروز بهترباشد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀
@mohamad_hosein_tabatabaei