eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●«گناهکاران هستند»●□(۱) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست» □●حضرت امیر علیه السلام در این جمله قصار، بعد از معرفی ارکان چهارگانه و توضیح آنها، به این سوال پاسخ می دهند که « » چیست؟ حضرت می فرماید: □●«الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى ، وَ ، و ، و »؛ کفر نیز چهار پایه دارد، که اولین آنها « » است و نتیجه آن این است که چنین انسانی هرگز به راه حق باز نمى گردد؛ «فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ». □●انسان در محدوده معرفت دینی تا آنجا که محدوده «امکان» است هم راه دارد و هم وظیفه دارد که وارد شود اما در خصوص ذات خداوند که حقیقت نامتناهی بسیطِ محض است ندارد، آنجا منطقه ممنوعه است، ما مکلف به برهان هستیم و نه عرفان! مشاهده ذات الهی مقدور هیچ کس نیست و تعمق ممکن است معاذالله به الحاد منتهی شود. □● ۹۷/۰۲/۲۰ ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●«گناهکاران #بدهکاران_خدا هستند»●□(۱) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست» □●حضرت امیر علیه السلام
□●«گناهکاران هستند»●□(۲) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست □●حضرت ادامه می دهند که ، «نزاع و ستيز جویی» است، کسی که بر اثر جهل، بسيار به نزاع و ستيز برخيزد، نابينايى او نسبت به حق پايدار خواهد ماند؛ «وَمَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ» چنین شخصی دیگر قدرت تشخیص راه حق را از باطل ندارد. □●حضرت را «گمراهی از راه حق» بیان می کنند؛ كسى كه از راه حق منحرف شود و به دنبال هوس ها برود خوبى در نظرش بدى و بدى در نظرش خوبى جلوه مى كند و گرفتار مستى این گمراهى مى شود؛ «وَمَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ، وَحَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ، وَسَكِرَ سُكْرَ الضَّلاَلَةِ». □●حضرت در بیان به «عناد و لجاج» اشاره می کند و می فرماید «وَمَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَأَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ، وَضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ»؛ آن كس كه به و بپردازد راه رسيدن به حق براى او ناهموار مى گردد و كارها بر او سخت و پيچيده مى شود و در تنگنايى كه خارج شدن از آن مشكل است گرفتار خواهد شد. □● ۹۷/۰۲/۲۰ ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○چون علم خداوند عالم را ایجاد نموده پس کل نظام هستی معلوم حق است. به تعبیر دیگر او علت و اینها معلول اویند، او فاعل، مصوّر، خالق، رازق است و اینها فعل، صورت، مخلوق، مرزوق اویند و همینطور اسماءالله دیگر در این بحث تجلّی می کند. □○بنابر این تمام عالم، معلول حق است و این معلول بر اساس علم ذاتی پیاده شده و این علم حق هیچ نقصی هم ندارد و حق در پیاده کردن معلول هیچ غرض و مقصودی خارج از ذات خود هم نداشته و همه برگشتش به ذات خودش است که از این در فلسفه تعبیر به عنایت می گردد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●«گناهکاران #بدهکاران_خدا هستند»●□(۲) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست □●حضرت ادامه می دهند که
□●«گناهکاران هستند»●□(۳) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست» □●انسان در دنیا با اجتماع زندگی می کند و مشکلات خود را به کمک دیگران رفع می نماید اما در آخرت، گرچه زندگی جمعی هست اما زندگی اجتماعی نیست؛ یعنی هر کس در کنار سفره خود نشسته و مشکل خود را باید خود برطرف کند لذا هر کس بخواهد در آن دنیا راحت باشد باید سفره و مادبه خود را به همراه داشته باشد و توشه و زاد انسان بعد از مرگ چیزی جز نیست. □●راحله انسان در قیامت که می تواند با آن سریعتر طی مسیر می کند «محبت» است؛ تمام ما محب خدا هستیم چرا که همه هستی ما از خداست، اما تمام تلاش و کوشش ائمه علیهم السلام این است که ما از مرحله محب بودن به مرحله محبوب بودن برسیم! □●اگر کسی بخواهد از مرحله محب بودن به مرحله محبوب بودن برسد باید از «حبیب الله» پیروی کند لذا خداوند در قرآن به پیامبر(ص لی الله علیه وآله) فرمود از طرف من به مردم بگو از پیامبر من اطاعت کنید و در مدار محبت او حرکت نمایید. □● ۹۷/۰۲/۲۰ ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات242-228 بقره قسمت پنجم بخش هفتم2⃣ بحث روايتى ● بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق) مولف : اين م
آیات 242-228 بقره قسمت پنجم بخش هفتم3⃣ بحث روایتی ● بحث روایتی (در ذیل آیات طلاق) و در تفسير قمى آمده است كه خداى تعالى سه چيز را به خود زنان واگذار كرده (كه خود آنان بايد طبق واقع از آنها خبر دهند، زيرا اين چند چيز امورى است كه به غير خود زن كسى از آن خبردار نمى شود، تا بر طبق آن شهادت دهد) و آن عبارت است از پاكى و حيض و حاملگى . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 378 و نيز در همان تفسير آمده كه امام (عليه السلام ) در ذيل جمله ((وللرجال عليهن درجه )) فرمود: حق مردان بر زنان بيشتر است از حقى كه زنان بر مردان دارند. مولف : اين مطلب با تساوى حقوق زن و مرد منافات ندارد، به همان بيانى كه در ذيل جمله نامبرده گذشت . و در تفسير عياشى در ذيل آيه ((الطلاق مرتان فامساك بمعروف ، او تسريح باحسان )) از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى تا دو نوبت طلاق دادن زن را براى مرد جائز دانسته ، بار سوم كه او را به خانه آورد يا بايد به خوبى نگه دارد، و يا به احسان او را تسريح و رها كند، كه رها كردن به احسان ، همان طلاق سوم است . و در تهذيب از ابى جعفر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: ((طلاق سنت )) اين است كه مردى همسرش را طلاق دهد، البته در حالى كه زن در حال حيض نباشد، و در آن پاكى با وى جماع هم نكرده باشد، آنگاه به او رجوع نكند تا سه پاكى اش تمام شود، وقتى سه دوره از پاكى او تمام شد ديگر رابطه اى بين آن دو نمى ماند آن وقت همسرش يكى از مردانى خواهد بود كه اگر خواست از او خواستگارى كند، و اگر پذيرفت مى تواند دوباره با وى ازدواج كند و اگر نخواست نمى كند و اما اگر خواست قبل از تمام شدن پاكى هايش به او رجوع كند، دو نفر را بر رجوع خود شاهد گيرد و رجوع مى كند كه در اين صورت با اينكه طلاقش داده بود باز زن اوست ... 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
... : □●چند روزی بود که مرتب در مورد مرگ صحبت می‌کرد. آن روز هم وقتی می‌خواست به اتاق خودش برود، رو به مادرم کرد و گفت: «می‌شنوی؟» مادرم گفت: «بله.» _ فلان‌آقا را در فومن می‌شناختی؟ _ بله. _ یادش به خیر، همیشه این شعر را می‌خواند: «یاران و برادران، مرا یاد کنید رفتم سفری که آمدن نیست مرا» □●بعد دوباره پرسید: «شنیدی؟» مادرم جواب داد: «بله! شنیدم.» آقا لبخندی زد و رفت. آن روز نه معنی حرف‌هایش را فهمیدم و نه علت خواندن آن شعر را. تا سه روز بعد که برایم معنی شد. آن جمله‌ها، آخرین کلامش با مادرم بود. □●(این بهشت، آن بهشت، ص٨۶؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●بهره مندى از رزق هاى عظيم ●■(۱) ■وقتى كه اين ماه شروع مى شود، ماهى كه ميهمانى خدا در آن است و بهره هاى زيادى دارد و رزق هاى عظيمی مى خواهند به ما بدهند، ما هم بايد به دلمان و به روحمان برسيم. ■چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه از يك سلام و يك عليك! و يا از يك بارك الله و يك فحش، طوفان نگيرد؟! ■و چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه بت ها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگيرد؟! ■و چه كنيم كه  ما بسنجد: سنجشى كه به عشق او منتهى بشود؟! ■و چه كنيم كه  ما به شناخت برسد: شناختى كه يقين را در ما به وجود بياورد؟! ■و چه كنيم كه  ما غذايى را بخواهد و به دنبال رزقى باشد كه اين تفكر و اين سنجش و اين عشق را تقويت كند؟! ■●بهار رويش، ص ۱۰۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei