کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □از آن #عذاب و زحمتی كه در آن #تكامل است در اصطلاح آيات و روايات تعبير به #عذا
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□سرور من، به هر صورت هست باید از #عادت دربیائیم و اگر در نیامدیم ما را از عادت در می آورند
□که اصلا عذابِ #قبر و #قیامت و مراتبِ وجودی ای که انسان بعد از #ارتحال از این نشئه برای رسیدن به عوالِمِ وجودیِ دیگر دارد اینها همه در حقیقت از معانی و حقایقِ #خروج_از_عادت هست که می خواهند ما را از عادت بدر بیاورند تا ما با عالَم خو نکنیم، با کلماتِ وجودیِ عالَم خو نکنیم، بعد اتفاقا می بینیم همین جا هستیم و عالَم چیز دیگری بود و ما چون خو کرده بودیم نیافتیم که عالم چیست!
□اینطور نیست که ما را از اینجا در ببرند!
□ #قیامت همین جاست؛ اینجا متنِ قیامت هست؛ الان اینجا متنِ جهنم و بهشت هست؛ اینجا متنِ #برزخ هست؛ تمامِ کلماتِ وجودی برای ما یکپارچه #بهشت است:
○سراسر صنع دلدارم بهشت است
○بهشت است زانکه او نیکو سرشت است
□الان همه یکپارچه #بهشت اند، منتها ما چون خو کردیم، عادت کردیم، برایِ خودمان #جهنم درست می کنیم، بعد که می خواهند ما را از این عادت در بیاورند، اگر خودمان به اختیار خودمان در نرفته ایم، آنوقت برای ما جهنم می شود که:
#تو_بهشت_و_جهنم_خویشی
□این ولادتِ دوّم به این معنا هست که شما از عادت کردن و خو کردن با این نشئۀ طبیعت به در بیایید و متولد بشوید و چه بهتر که انسان خودش متولد شود!
□«مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا»□
□(قبل از اینکه ما شما را بمیرانیم و خُلق و خوی #حیوانی را در شما بکشیم، خودتان بمیرید، خودتان خُلق و خوی حیوانی خودتان را بکشید).
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□
□هیچ یك از این آیات، نقش انسان را در ذلّت یا عزّت خود نفی نمی كند، زیرا آیه ﴿اِن الحُكم اِلاّ للّه﴾ به این معنی است كه تنها حكم او نافذ است و حاكم سراسر جهانِ امكان خداست. این اصلی كلی است؛
□ولی خداوند خود حكم كرد كه اگر كسی تلاش و كوشش كند، عزیزش می گردانم و اگر كوشش نكرد، از فیض من بهره ای ندارد. این حكم خداست و بر این اساس فرمود: ﴿اِن عُدتم عُدنا﴾[۴] و ﴿اِنْ تعودوا نَعُدْ﴾؛[۵] بهشت و جهنم نیز بر اساس حكم خداست. كسی كه ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، اهل بهشت است و كسی كه مسیر تباهی را طی كند، در دوزخ جای دارد. فراهم نمودن زمینه نیز بر اساس حكم خدا صورت می گیرد، پس اگر كسی زمینه را فراهم كند، از رزق برتر و عزّت بیشتر برخوردار می شود.
□ظاهر آیه نشان می دهد كه خداوند هركس را بخواهد هدایت، و هر كه را بخواهد، گمراه می كند. اما باید توجه داشت که هدایت دو قسم است:
□ #ابتدایی_و_پاداشی؛ هدایت ابتدایی یا عمومی سرمایه ای است كه خدای سبحان از راه درون (عقل و فطرت) و بیرون (وحی و نبوت) به انسان عطا كرده است. بر این اساس، خدا همه انسانها را با سرمایه های درونی و بیرونی به راه راست هدایت كرده است. كسانی كه این هدایت را مغتنم شمرده، به دنبال آن حركت كرده اند، از هدایت پاداشی خداوند برخوردار می شوند و به معارف و فضایل الهی می رسند.
ادامه دارد...
#نسیم_اندیشه
#آیت_الله_جوادی_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□ □هیچ یك از این آیات، نقش انسان را در ذلّت یا عزّت خود نفی نمی كند
□○نقش انسان در ذلّت و عزّت خود○□
#ادامه: (۲)
□اضلال یا گمراهی ابتدایی از صفات سلبیه است كه در خداوند وجود ندارد و خدا هرگز كسی را گمراه نكرده و نمی كند. خدایی كه عقل و فطرت را از درون و عزیزترین مخلوقات خود، یعنی پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) را از بیرون، برای هدایت بشر فرستاده، هرگز كسی را گمراه نخواهد كرد.
□اگر كسی با همه این هدایتها به بیراهه برود، خداوند راه توبه و بازگشت را باز گذاشته و اگر با همه این وسیله ها، باز هم به بیراهه برود، از آن پس، خداوند او را «اضلال» می كند.
□البته باید توجه داشت كه سخن فوق بدان معنی نیست كه خداوند چیزی به عنوان ضلالت به او می دهد، چون ضلالت امری عدمی است. #اضلال، یعنی خداوند لطف خود را از او می گیرد و او را به حال خود وا می گذارد.
□آنگاه این شخص با شهوت و خشم خود تنها می ماند و به هر سو كه این دو بكشانند، پیش می رود و به آسانی به گناه روی می آورد. بر این اساس، هدایت ابتدایی مقابلی ندارد؛ یعنی خداوند بدون استثنا، همگان را هدایت كرده است و منظور از آیه ﴿یضلُّ منْ یشاءُ و یهدی من یشاءُ﴾، هدایت ثانوی (پاداشی) و ضلالت كیفری است.
#ادامه_دارد...
#نسیم_اندیشه
#آیت_الله_جوادی_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حافظه_عجيب!
■●شنیده شده برخی گفتهاند علامه طباطبایی، حافظه چندانی نداشت به گونهای که جزئیات امور را فراموش میکرد!
■●آیت الله سبحانی، از شاگردان علامه طباطبایی مینویسد:
« استاد عاليقدر از نظر حافظه به گونه خاصى بود. هر نوع مسئله و مطلبى كه مورد علاقه او بود و يك نوع كشش درونى به آن مطلب داشت با تمام خصوصيات وجزئيات در حافظه او جاى مى گرفت و موقع نقل دقيقاً يادآور مى شد. از اين جهت بسيارى از آيات قرآن و ادعيه و عبارات اساطين فلسفه مانند بوعلى و صدر المتألهين را به خاطر داشت. گاهى بخش معظمى از آيات يك سوره را بدون هيچ اشكالى مى خواند و جمله هاى مفيد و سودمندى كه در كتابهاى ادبى در دوران جوانى ديده بود، همه را به خاطر داشت. امّا نسبت به مسايل مبتذل و غير مورد علاقه چندان توجه نمى كرد و در خاطر او باقى نمى ماند. لذا دعوت به مجالس خصوصى و انس و آدرس خانه ها و خصوصيات شخصى افراد را غالباً فراموش مى كرد. از اين جهت افراد غير وارد در خصوصيات روحى اش، او را در مسئله حافظه به دو صورت مختلف توصيف مى كردند.»
■●سیمای فرزانگان، ج۱، ص ۵۴۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عقل_و_عشق
□●اساس عالم بر عقل و عشق است و عقل و عشق، مسئلهاي بنيادی است. براي اينکه انسان از هر دو ويژگی برخوردار است. انسانْ عاقل است، همچنين عاشق است؛ عشق هم از ويژگيهای انسان است.
□●بحث اين است که آيا انسان، در آن واحد، هم میتواند عاقل باشد و در همان حال عاشق باشد؟ يا اگر عاشق شد، بايد با عقل خداحافظی کند و آن را به سويی کنار بگذارد؟ بنده چنين عقيدهای ندارم. انسان در عين عقلانيت، ميتواند عاشق باشد و در عين شيدايی نيز ميتواند عين عقلانيت را داشته باشد.
□●من بين عقل و عشق، تضادی نمیبينم. عشق، کشش به سوی معشوق است. عشق بدون معشوق نداريم، عقل بدون معقول هم نداريم. عاشق، معشوقی دارد و عاقل، معقولی. بعضي ممکن است بگويند ما معشوق معينی نداريم، عاشق عشقيم! خود عشق هم میتواند معشوق باشد. شاعری گفته است: «عاشق عشقم و ديوانة ديوانگیام».
□●اگر عاشق، معشوقی دارد، در جهت معشوق حرکت میکند؛ يعنی عشق او را به سوی معشوق ميکشد كه جاذبه بی حسابی دارد وخيلی نيرومند است و چيزی در مقابل عشق نمیتواند مقاومت کند. اما سخن اين است که وقتی عاشقی به معشوق توجه دارد و به سمت او میرود، آيا به معشوقش يا عشقش آگاهی دارد؟ اگر آگاهي ندارد و معشوق خود را نمیشناسد و حتی قدرش را هم نمیشناسد و عشقش جهت ندارد و يک کشش کور است، در اين صورت من آن را عشق نمینامم! تنها يک کشش و يک جاذبه است؛ مغناطيس هم يک جاذبه است. کششهای زيادي در عالم هست، ولي عشق نيست. عشق جاذبه و کششی است که در آن، آگاهی و درايت و خرد هست و اينها از ويژگيهای عقل است؛ يعنی انسان عاقل، عاشق میشود.
#یاعلی
□●دفتر عقل و آیت عشق
حکیم متاله دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حسین_جان
○سلام هر سحرم جانب ضریح شماست
○شروع صبح من هستی، روال از این بهتر؟
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب
□بسمه تعالی□
□السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ
□السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
□السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
□حضرت معصومه سلام الله علیها حائز مقام #عصمت و #ولایت_کلیه_الهیه بوده است لذا چون کفوی نداشته ازدواج نکرد چه نشئه ظاهر عنوان باطن است. آن حضرت مظهر #نفس_کل است. در هر دوره ای صاحبان #عقل_کل را در صورت نساء مظهری باید باشد تا از مجرای نفس نفیس او جلوات عقل کل در مراتب مادون تا عالم شهادت ربوبیت شود لذا حضرت معصومه سلام الله علیها نفس کل برای دو امام معصوم بوده است و شاید این آن دو شأنی است که در زیارت بدان اشاره شده است؛ «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ.»
□شدت قرب آن حضرت به مقام لیلةالقدری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سبب شده است که هم زیارت قبر منور ایشان جلوه اتمّ زیارت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها در این عالم باشد و هم در زیارت و عرض سلام فقره «السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ» تقدم به فقره «السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ» پیدا کند.
□از شئون حیرت انگیز دیگر آن حضرت، #شفاعت اهل بهشت است؛ «يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ.» شفاعت، سریان روح کامل در ناقص و استکمال نفس اوست که به تعلق تکمیلی مافوق به مادون صورت میگیرد. لذا آن جناب مظهر اسم الرحیم حق متعال است که بدان اسم، مؤمنین را ارتقاء وجودی میدهد؛ «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر/۱۰). #کلمه_طیب ، روح مؤمن است و #عمل_صالح ، علم و معارف حقه الهیه میباشد لذا در سن کمتر از ده سالگی به نیابت از پدر سوالات شیعیان را پاسخ میدادند بطوریکه امام موسی بن جعفر سلام الله علیهما بارها فرمودند «فِداها أَبُوها.»
□ریشه عصمت در #علم است و درجه طهارت هرکس از رجائس به قدر اتصال او به حقیقت عقل کل و بلکه مافوق آن میباشد «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰). سعه علم او، مظهریت عقل کل و بلکه بالاتر از آن است لذا امام صادق علیه السلام در شأن آن نایب مناب حضرت زهرا اعنی حضرت معصومه فرمود: «تَدخُلُ بِشِفاعَتها شیعَتي الجَنَّة بِأجمَعهم». شیعه مضاف به نفس امام شده و بِأجمَعهم تاکید بر مطلق شیعیان دارد اعنی روح ولوی و فاطمی آن حضرت احاطه تام به ارواح همه شیعیان من الازل الی الابد دارد که داخل در شیعیان همه ابدال و اوتاد و...حضور دارند. نمیبینی چطور به برکت مرقد منور او علمایی بزرگ در عالم تشیع ظهور کردهاند؟!
□احاطه روح آن جناب به جمیع ارواح شیعیان مولا امیرالمؤمنین که انبیاء و رسولان منجمله جناب ابراهیم خلیل داخل در آن میباشند به سبب شدت قرب به مقام امامت علی الاطلاق اهلبیت علیهم السلام است بطوریکه محل مرقد آن حضرت حرم اهلبیت معرفی شده چون نور اهل بیت از وجود مبارک او که نفس کل است جلوه کرده است لذا زائر در زیارتش ائمه اطهار علیهم السلام را به خطاب حاضر زیارت میکند.
□«مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّهُ». بدان که بهشت را مراتب است و آن حضرت اصل بهشت است و زائر به قدر معرفتش به آن بانوی بزرگوار وارد بهشت میشود، إقرأ وَإرقَ، چه او قرآن است و قرآن را درجات است و به قاری قرآن گفته میشود که درجات جنت به عدد آیات قرآن است بخوان و بالا برو. پس در زیارت این قرآن ناطق زائر به قدر معرفتش خود بهشت میشود. در «فَلَهُ الْجَنَّهُ» تدبر شود که این لام، لام مالکیت حقیقی است اعنی بقدر معرفت برای او بهشت است و معرفت بهشت آفرین میشود.
#ح_م
#نکته_ناب
#شفاعت_حضرت_معصومه
#سلام_الله_علیها
□بسمه تعالی شٱنه□
□شفاعت، شفع شدن روح عالی با نفس ناطقه دانی جهت ارتقاء و استکمال وجودی اوست. به این اتحاد اندکاکی، نفس مستکفی تکامل می یابد و متناسب با استدعای استعدادی اش از اشراق روح کامل بهرهمند میشود. به طوری که بر اثر فنای در مافوق با او یکی میشود. از این رو از پی شفع، وتر آمد و در وتر موتور، مؤمن به سراح مطلق و منزلگه ابد نائل میشود.
□در شفاعت رجعت از سوی کامل و رفعت از جانب ناقص است اعنی کامل حرکت تکمیلی دارد و ناقص استکمالی.
□این شفاعت بسته به استعداد طالب و طلب مستعد در نشئه استعداد و عالم ماده برای کلمه طیبه یعنی روح مؤمن به علم و عمل حاصل میشود، پس از تو حرکت و از مشرق یمن، یُمن و برکت!
□اما بعد از رهایی روح و بدن از کنجاله تن و دخول در حضیره گلشن، استکمال برزخی و یا اشراقات فوق برزخی بر اساس و مبنای امکان استعدادی دامن نفس ناطقه را رها نخواهد کرد و در مکتب آفتاب سوزان عقل ابیض که نه شرقی و نه غربی است، عقول سرخ را از امتزاج سیاه و سفید به سفیدی خالص صیرورت خواهد داد تا نفس در مقعد صدق و مقام عندیت ملیک مقتدر به آرامش ابدی خود برسد.
□يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ□
□روح فاطمی موسوی که مزین به عصمت الهیه است به سبب وصول اش به مقام عصمت و فطرت فاطمی شفاعتش شامل اهل بهشت میشود چون نزد خدا دارای دو شأن است؛ در یک شأن اش افاضه استعداد و سپس علم میکند و در شأن دیگرش اهل علم را علم مزید میبخشد.
□یعنی به مظهریت اسم رحیم، اهل بهشت را از وقوف در موطن بالعرض جنت به مقعد صدق عندیت ملیک مقتدر بالا می برد. که مؤمن بالعرض در بهشت است و بالذات عندالله.
□گر مخیر بڪنندم بہ قیامت ڪہ چہ خواهی
□دوست ما را و همہ جـنت و فـردوس شما را
□پس ای سالک اربعین کلیمی! طلیعه اربعین به نام سامی و نامی و اسنای فاطمه معصومه مزین شده تا بدانی ارتقاء روح مؤمن به دست دخت مکرم و معصومه حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیهم السلام است. اربعین کلیمی ات را اربعین فاطمی رضوی قرار بده تا آن قبله قابلان درگه قبول حضرت دوست، دخت حضرت موسی به نسیمی قدسی فرعون نفس ات را در تحت حاکمیت عقل نوریه ات قرار دهد که موسای عمران شرف اش را از قبسات نار اللهی دخت موسای کاظم دارد. و کشتی سلوک را در طوفان دریاهای مواج بحر امکان به دم بسم الله مجراها و مرساهای اخت الرضا امکان نجات و پهلو گرفتن در ساحل بسیط است.
#ح_م