eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش هفتم ● آزادى زن در تمدن غربى هيچ شكى نيست كه پيشگام در آزاد ساختن زن از قيد اسارت و تأمين استقلال او، در اراده و عمل اسلام بوده است ، و اگر غربى ها (در دوران اخير) قدمى در اين باره براى زنان برداشته اند، از اسلام تقليد كرده اند (و چه تقليد بدى كرده و با آن روبرو شده اند) و علت اينكه نتوانستند بطور كامل تقليد كنند، اين است كه احكام اسلام چون حلقه هاى يك زنجير به هم پيوسته است (وهمچون چشم و خط و خال و ابرو است ) و روش اسلام كه در اين سلسله حلقه اى بارز و مؤثرى تام التأثير است ، براى همين مؤ ثر است كه در آن سلسله قرار دارد، و تقليدى كه غربى ها از خصوص اين روش كرده اند، تنها از صورت زليخاى اسلام نقطه خال را گرفته اند كه معلوم است خال به تنهائى چقدر زشت و بدقواره است . و سخن كوتاه اينكه ، غربى ها اساس روش خود را بر پايه مساوات همه جانبه زن با مرد در حقوق قرار داده اند، و سالها دراين باره كوشش نموده اند و دراين باره وضع خلقت زن و تاخر كمالى او را (كه بيان آن بطور اجمال گذشت ) در نظر نگرفته اند. و راى عمومى آنان تقريبا اين است که تاخر زن در كمال و فضيلت ، مستند به خلقت او نيست ،بلكه مستند به سوء تربيتى است كه قرن ها با آن تربيت مربى شده ، و از آغاز خلقت دنيا تاكنون ، در محدوديت مصنوعى به سر برده است ، وگرنه طبيعت و خلقت زن با مرد فرقى ندارد. ايراد و اشكالى كه به اين سخن متوجه است اين است كه همانطور كه خود غربيها اعتراف كرده اند، اجتماع از قديم ترين روز شكل گرفتنش بطور اجمال و سربسته حكم به تاخر كمال زن از مرد كرده ، و اگر طبيعت زن و مرد يك نوع بود، قطعا و قهرا خلاف آن حكم هر چند در زمانى كوتاه ظاهر مى شد، و نيز خلقت اعضاى رئيسه و غير رئيسه زن ، در طول تاريخ تغيير وضع مى داد، و مانند خلقت مرد، مى شد. مؤيد اين سخن روش خود غربى ها است كه با اينكه سال ها است كوشيده و نهايت درجه عنايت خود را به كار برده اند تا زن را از عقب ماندگى نجات بخشيده و تقدم وارتقاى او را فراهم كنند، تاكنون نتوانسته اند بين زن و مرد تساوى برقرار سازند، و پيوسته آمارگيرى هاى جهان اين نتيجه را ارائه مى دهد كه در اين كشورها در مشاغلى كه اسلام زن را از آن محروم كرده ، يعنى قضا و ولايت و جنگ ، اكثريت و تقدم براى مردان بوده ، و همواره عده اى كمتر از زنان عهده دار اينگونه مشاغل شده اند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 418 و اما اينكه غربى ها از اين تبليغاتى كه در تساوى حقوق زن و مرد كردند، و از تلاشهائى كه در اين مسير نموده اند، چه نتائجى عايدشان شد در فصلى جداگانه تا آنجا كه برايمان ممكن باشد ان شاء الله شرح خواهيم داد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیت الله بهجت ره○□ □نصیحتی از این بالاتر نیست که انسان تصمیم جدی بگیرد که اگر خداوند به او یکصد سال عمر هم داد عالما و عامدا حتی یک آن معصیت نکند. □○زمزم عرفان○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ترجمه آيات سوره نصر□ □به نام اللّه كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است. □منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد(۱) □و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند(۲) □پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□سوره نصر□ □در اين سوره تعالى گراميش را و يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم گروه داخل مى شوند، و دستورش مى دهد كه به اين يارى و فتح خدايى، خدا را كند و حمد گويد و نمايد. □اين سوره بنا به كه خواهيم كرد در بعد از و از فتح نازل شده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه(۱) سوره نصر□ المیزان □اذا جاء نصر اللّه و الفتح□(۱) □بيان اينكه مراد از و در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن شده  _مكه است. كلمه () ظهور در (آينده) دارد، و اين ظهور دارد كه مضمون آيه شريفه باشد از امرى كه رخ و به زودى میدهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در سوره مورد بحث از هايى است كه خداى تعالى به (صلی الله عبیه وآله) داده، و نيز از و خبرهاى قرآن كريم است. □و از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از پنداشته اند - نصرت و فتح نيست، تا شريفه با تمامى كه خداى تعالى پيامبرش را نموده و بر دشمنان پيروز كرده شود، مثلا با ايمان آوردن و اهل هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) ، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج . □و نيز منظور آيه، كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا)  خوانده باشد، براى اينكه آيه با آن انطباق ندارد، و در صلح مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می کنیم●□ □●ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می کنیم و تا آن را به جایش ننشانیم و دستش را از منطقه کوتاه نکنیم و به تمام مبارزان راه آزادی کمک نکنیم تا آنها را شکست دهند و خود مردم ایران سرنوشت خویش را به دست گیرند از پای نمی نشینیم. برای ما شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار فرقی نمی کند. ما می جنگیم و چون حق پیروز است پیروزیم. □●صحیفه نور جلد ۱۲ صفحه ۱ پیام امام خمینی(ره) به ملت ایران در رابطه با کمیسیون تحقیق جنایات دولت آمریکا مورخ: ۱۳۵۸/۱۲/۲۰●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●داستان «ارمنی بادمجان»●□ □●اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح دینی حساسیت‌هایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیت‌ها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزه‌ها هم دینی بود کافی است که آن حساسیت‌ها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟ □●جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. ‌گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد. ‌ولی درباره‌ بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آن چنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهم خدشه‌ای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. ‌گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه بوجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد. □●یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعا لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کم‌کم جوانی برومند شد. ‌جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کم‌کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی ‌مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. ‌تدریجا زنان هر جایی را می‌آورد، پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. ‌ □●در آن اوقات تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. ‌عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجا مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. ‌در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد، ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. ‌ □●روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. ‌پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. ‌دیگر من از تو پسر گذشتم باید از خانه من به هر گوری که میخواهی بروی! □●استاد شهید مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۱۵۳- ۱۵۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●جناب سید مهدی بحرالعلوم در باب هشتم رساله ی سیر و سلوک خود که پیرامون مؤاخذه است، می فرمایند: «از یکی از اکابر مأثور است که در مصلای خود تازیانه داشت و بعد از محاسبه نفس و ظهور خیانت، خود را با آن تأدیب می کرد. و نیز نقل است که عارفی می گذشت و در راه عمارتی تازه دید پرسید چه وقت است که آن را ساخته اند؟ پس به ملاحظه این سؤال لغو سالی آب نیاشامید و نیز منقول است که شخصی در زمان حضرت عیسی علیه السلام در عذر خواهی اینکه روزی شکایت از گرما کرد چهل سال عبادت کرد». ■●خداوندا به راستی این عارفان و بزرگان دین ما چه همت بلند و والایی داشتند که به خاطر یک اشتباه کوچک حاضر بودند سالیانی خود را مؤاخذه کنند تا از این طریق راه نفس را برای سرکشی ها و گردنکشی های بعدی سدّ کنند و مانع طغیان وی شوند. ■●ما چرا هنوز درگیر مسائل ابتدایی شریعت مطهره مان مانده ایم و از حد انجام واجبات و ترک محرمات تجاوز نکرده ایم! این سؤالی است که یکایک ما و شما باید از خودمان بنماییم. ■●استادصمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 242-228 بقره قسمت نهم بخش هشتم1⃣ ● بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشأ طبيعى و فطرى آن ) عمل هم خوابى ، يكى از اصول اعمال اجتماعى بشر است ، و بشر از همان آغاز پيدايش و ازدياد خود، تا به امروز دست از اين عمل اجتماعى نكشيده و قبلا هم گفته بوديم كه اين اعمال بايد ريشه اى در طبيعت داشته باشد تا آغاز و انجامش به آن ريشه برگشت كند. و اسلام وقتى مى خواهد اين عمل جنسى را با قانون خود نظام بخشد، اساس تقنين خود را بر خلقت دو آلت تناسلى نرى و مادگى نهاده است ، چون دو جهاز تناسلى متقابل كه در مرد و زن است (و هر دو در كمال دقت ساخته شده و با تمامى بدن نر و ماده ، اتصال و بستگى دارد) بيهوده و عبث در جاى خود قرار نگرفته و به باطل خلق نشده ، و هر متفكرى كه در اين باره خوب دقت كند به روشنى خواهد ديد كه طبيعت مرد در مجهز شدنش به جهاز نرى چيزى به جز جهاز طرف مقابل را نمى طلبد. و همچنين طبيعت زن در تجهيزش به آلات مادگى چيزى جز جهاز طرف مقابل را نمى جويد، و اين دو جذبه در كشش طرفينى خود هدفى به جز توليد مثل و بقاى نوع بشر دنبال نمى كند، پس عمل همخوابگى اساسش بر همين حقيقت طبيعى است ، (نه بربازيچه و لذت گيرى و بس ، و نه بر اساس مدنى بودن انسان ) و تمامى احكامى را هم كه اسلام درباره اين عمل مقرر كرده و پيرامون اين حقيقت دور مى زند و مى خواهد اين عمل به صورت بازى انجام نشود. و خلاصه همه احكام مربوط به حفظ عفت ، و چگونگى انجام عمل همخوابى ، و اينكه هر زنى مختص به شوهر خويش است ، و نيز احكام طلاق ، عده ، اولاد، ارث ، و امثال آن همه براى همين است كه اين دو جهاز در راهى به كار بيفتد كه براى آن خلق شده اند، يعنى بقاى نوع بشر. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 419 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
: ■در بالای ایوان طلای امیر المومنین نوشته شده است؛ رسول خدا فرمود: اگر همه مردم بر محبت علی گرد می آمدند هرگز خداوند آتش جهنم را نمی آفرید. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بيان آیه (۱) سوره نصر□ □اذا جاء نصر الله و الفتح□(۱) □روشن ترين اى كه مى تواند اين نصرت و فتح باشد، است، چون فتح مكه در خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و در بين فتوحات، و نصرت روشنى بود كه بنيان را در ريشه كن ساخت. □و اين نظريه نصرتى است كه در آيات نازله درباره داده و فرموده: (انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك اللّه ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، (سوره فتح آیات ۱_۳)، چون بسيار نزديك به است كه از فتح و نصر عزيز، همان باشد، چون فتحى كه با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه سال از صلح حديبيه اتفاق افتاد. □و اين به ذهن است، تا آيه را كنيم بر دعوت حقه از ناحيه و بدون در اسلام. پس به همان است كه بگوييم: از نصر و فتح، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بر ، و مراد از فتح، است. و نيز بگوييم اين سوره از صلح حديبيه و بعد از سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۲) سوره نصر: و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا□(۲) □راغب در می گويد: كلمه (فوج) به معناى است كه به سرعت عبور كنند، و اين كلمه (افواج) مى آيد. معناى (داخل شدن مردم در دين خدا افواجا) اين است كه جماعتى از جماعتى ديگر به اسلام در آيند، مراد از دين اللّه همان است، چون خداى تعالى به حكم آيه(ان الدين عنداللّه الاسلام) از اسلام را دین نمیداند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●مواظب باشيم قلب كسی را به درد نياوريم●□ □●اگر چيزی به خدا منتسب باشد و یا اسناد ويژه پيدا کند در صورت آسیب زدن به او، خدا از آسیب زننده خاص می گیرد؛ □●کسی بخواهد مثل ابرهه به سراغ کعبه برود؛ «أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابيلَ» ميشود! کسی بخواهد مثل قوم ثمود به سراغ ناقه برود؛ ﴿فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها﴾ می‌شود! کسی بخواهد پيغمبری را بيازارد؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا» به اين کيفر مبتلا می‌شود، □●در جريان بعد از قصه نوح ميفرمايد: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ»، و معيارخدا هم در این موارد است. □●حالا اگر کسی يک مؤمنی را به آورد او چه می‌شود؟! نفرمود چون پیامبر رسول ما است ما آنها را عذاب کردیم بلکه فرمود چون بنده ما را آزار کردند ما از اينها انتقام می‌گيريم. بعد هم فرمود: «وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنينَ». □●اين خطر همه ما را تهديد میكند که خدای نکرده آبروی مومنی را به خطر بیندازیم، لذا همه ما بايد مواظب باشيم كسی را نبريم و یا قلب كسی را به درد نياوريم. □● قرآن كه می‌فرمايد قلب پيامبر(صلی الله علیه وآله) را آزار ندهيد به جهت بندگی اوست؛ «فَكَذَّبُوا عَبْدَنا»؛ چون بنده ما را رنجاندند ما از آنها انتقام گرفتيم! و البته اگر اين بنده هيچ پناهی به جز خدا نداشته باشد و خدا را بخواند يقيناً دعایش مستجاب می‌شود. در نتیجه مبادا قلب يك مؤمنی را به درد بياوريد! □● جلسه ششم تفسير ۹۶/۰۲/۰۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□تمام سعادت ها مراقبت است يعنی كشیک نفس كشيدن، بچه آنقدر مراقبت نمی خواهد كه نفس می خواهد . @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند؟ - بخش اوّل●■ ■گرچه مذهب شیعه همان مکتب رسول خدا است؛ و آموزه‌های همه‌ی ائمّه در تبیین این مکتب، سهیم و دَخیل است؛ امّا اینکه امام صادق عليه السّلام به عنوان رئیس مذهب مشهورند، به دلیل موقعیت فوق‌العاده‌ای است که برخلاف پدران بزرگوار و فرزندان معصومشان، در اختیار آن حضرت قرار گرفت. ایشان در یک دوره‌ی انتقالی، بیشترین فراغت را برای نشر و تبیین و ترویج و تعلیم معارف قرآن و اهل بیت، در اختیار داشتند. ■دوران امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، دوره‌ی انتقال حکومت از بنی‌ امیّه به بنی عبّاس، یا به تعبیر دقیق‌تر از بنی مروان به بنی عبّاس بود و درگیری‌های قدرت‌های سیاسی با یکدیگر، فرصت و فراغت به آنها نمی‌داد که کنترل فوق‌العاده و اختناق شدیدی را که در زمان سایر ائمّه علیهم السّلام اعمال می‌کردند، در آن زمان هم اعمال کنند. ■به همین خاطر بعد از دوران اختناقی که خصوصاً بعد از واقعه‌ی عاشورا پیش آمد و حکومت‌های ظالم اموی، کوچک‌ترین مَنفَذی را برای تبیین معارف قرآن و اهل بیت علیهم السّلام باقی نگذاشتند؛ امام باقر علیه السّلام و بعد از ایشان امام صادق عليه السّلام این فرصت را پیدا کردند که این معارف را تبیین و ترویج کنند. ■شاید حدود هشتاد درصد احادیثی که در کتب حدیثی شیعه به ما رسیده است، از این دو امام بزرگوار، امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، نقل شده است؛ به خاطر فرصت و فراغت ایشان. واِلاّ این گونه نیست که ائمّه‌ی دیگر در مقام و مرتبه‌ی علمی، چیزی کمتر از این دو امام بزرگوار داشتند. چنین فرصت و فراغتی در اختیار دیگر ائمّه‌ی ما قرار نگرفت. این است که مکتب تشیّع، به نام امام صادق شناخته شد. ■شاید به لحاظ دیگری هم مذهب تشیّع به جعفری مشهور شد و آن این که مذاهب فقهی چهارگانه‌ی اهل سنّت (حَنَفی، مالکی، شافعی، و حَنبلی) هم تقریباً در عصر امام صادق علیه السّلام شروع به شکل گیری کردند. اَبوحَنیفه، معاصر امام صادق علیه السّلام بود و دو سال شاگردی و طلبگی ایشان را کرده بود؛ تا پایان عمر هم می‌گفت: «لَوْلا السَّنَتانِ لَْهَلَکَ اْلنُّعمان» اگر آن دو سال که من به درس امام صادق علیه السّلام رفتم، نبود؛ هلاک شده بودم. اینکه چه شد کسانی که شاگرد امام صادق علیه السّلام بودند، رو در روی امام ایستادند؛ برای خودشان مذهبی بنیان گذاری کردند و عدّه‌ای را به دور خود جمع کردند؛ نکاتی است که در کتاب «حدیث دوست» به آنها اشاره شده است. ■چون این مذاهب از زمان امام صادق علیه السّلام به بعد شکل گرفتند و این چهار مذهب به اسم بنیان گذارانشان شناخته شدند؛ یعنی پیروان احمد حَنبَل را حنبلی مذهب؛ پیروان ابوحنیفه را حنفی مذهب؛ پیروان مالک بن انس را مالکی و پیروان امام شافعی را شافعی می‌گویند؛ پیروان مکتب تشیّع را هم، پیروان مذهب جعفری نام می‌نهند. .... استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶ @mohamad_hosein_tabatabaei